eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄🇮🇷
13.3هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
87 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄🇮🇷
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_هفتادودو + نه مامان، من شرمنده‌ام نمیتونم بیام. بلند م
•𓆩💞𓆪• . . •• •• شالم را سرم می‌کنم. این هم از آموزه‌های عمو است، قبل از استفاده از وبکم حتی برای دیدن عمو، حجاب، الزامی است. بوق اول، بوق دوم، منتظرم عمو جواب بدهد، بوق سوم و صدای عمو به گوش می‌رسد: جانم؟ تصویرش در قاب مانیتور ظاهر می‌شود. با دیدن چهره‌ی مهربانش، مار خفته‌ی بغض، بیشتر گلویم را چنگ می‌زند. - سالم عمو + سالم خاتون، چطوری؟ چی‌شده این وقت روز یاد ما کردی؟ - ببخشید عمو، میدونم سر کار هستین، ولی .. + گریه کردی؟ - گریه؟؟..... نــــــــه + چشمات چرا این همه پف کرده؟ دیگر نمی‌توانم خودم را کنترل کنم، دست‌هایم را جلوی صورتم می‌گیرم و گریه می‌کنم. عمو با نگرانی داد می‌زند: نیــکی... نیکی تو رو خدا، چی‌شده؟؟ نیکــی مردم از نگرانی... نیکـــی؟؟ باید مراعات کنم، باید حواسم به غربتش باشد، باید یادم بیفتد کیلومترها از من دور است و گریه‌ی من می‌تواند ویرانش کند. دست‌هایم را از صورتم برمی‌دارم و اشک‌هایم را پاک می‌کنم، عمو با نگرانی به تصویرم خیره شده. صدای باز شدن در، می‌آید و بعد صدای نفس نفس زدن کسی و حرف‌های بریده بریده‌اش. - چی شده.... وحیـــد....صدات...کل ساختمونو...برداشته... صدایش را می‌شناسم. عمو می‌گوید: چیزی نیست سیاوش. می‌گوید: بیرونم، کاری داشتی صدام کن دوباره صدای باز و بسته شدن در می‌آید و عمو به من خیره می‌شود: چی‌شده؟دارم سکته می‌کنم نیکی.. + عمـــو... مامانم مجبورم کرده باهاش مهمونی برم. - همیــــــن؟ نصفه عمرم کردی دختر، تعریف کن ببینم مامانت چی گفت؟ برایش تعریف می‌کنم، جمله جمله و کلمه به کلمه. عمو متفکرانه می‌گوید. - اینطور که معلومه حسابی این مهمونی براشون مهمه. + من الان چیکار باید بکنم؟ ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•