💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_چهارصدوشصتوپنج
:_چی میگی؟
+:واست میوه پوست میگیره و پرتقال به طرفت پرت میکنه و..خبریه؟؟
با شدت،سه بازیکن دفاعم را میچرخانم و توپ را از زیر پای بازیکن وسط خط حملهی مانی
میگیرم.
:_مثلا چه خبری؟؟
مانی تکنیکهایم را از بر است.
مدام خط حملهاش را میچرخاند تا نتوانم توپ را وارد زمینش بکنم.
+:میگم اگه قول و قرارت با نیکی رو یادت رفته یا قول و قرار جدیدی گذاشتین...
میان کللمش میدوم
:_چی داری میگی مانی ؟؟دختر بیچاره دو تا میوه واسم پوست گرفت،تو تا کجاها رفتی،...
میدونی اگه نیکی نبود تو هنوز تو..
صدایم را پایین میآورم.
:_تو هنوز تو بازداشت بودی و من در به در پول...
+:معلومه که میدونم...دمش گرم..ولی حرفم چیز دیگهاست...
دوباره توپ را به عقب پاس میدهم تا از زیر پای دروازهبانم با شدت به خط حمله برسانم.
:_حرفت چیه؟؟
+:حرفم نگاه خاص توعه به نیکی..تعصبه توعه رو نیکی...
حرفم علاقهی توعه به نیکی....
اختیار از دستم خارج میشود.
توپ زیر پای بازیکن حملهی مانی میرسد و او بدون هیچ مکثی ، بدون اینکه مهلت فکر کردن و
دفاع بدهد،توپ را وارد دروازهام میکند.
با لبخند،توپ را برمیدارد و نشانم میدهد.
+:چهارده تو،دوازده من..
نفس عمیقی میکشم.
توپ را از دستش میگیرم و زیر پای دروازهبان میکارم.
سعی میکنم صدا و لحنم عادی به نظر بر سد.
:_کی گفته من به نیکی علاقه دارم؟؟
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝