eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو #قسمت_دویست‌ونودوششم به هر سختی بود یکی دو ساعتی خو
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• با هر خجالتی بود وضعیتم را برایش توضیح دادم که نیاز به تعویض لباس و طهارت دارم. از جا برخاست و گفت: بیا ننه بریم خودتو تمیز کن. هر چند خوب نیست خودتو بشوری ولی دیگه چاره چیه الان _ببخشید اگه میشه صبر کنیم احمد بیاد پیش بچه بعد بریم که آل نیاد سراغش با تعجب به سمت من برگشت و گفت: آل؟! آن قدر تعجبش زیاد بود که دچار تردید شدم نکند اسمش را اشتباه گفتم. _آره دیگه آل ... همون جنی که میاد سراغ زن زائو و بچه اش رو با بچه خودش عوض می کنه _آل کجا بود دختر جان اینا همش خرافاته _یعنی میگید وجود نداره؟ _معلومه که نداره _آخه ما تو روستای قبلی که بودیم من گفتم خرافاته ولی همه کلی داستان از آل تعریف کردن حتی یکیشون می گفت آل سراغش اومده برای همین می گفتن حتی یک لحظه هم نباید زن زائو یا بچه اش رو تنها گذاشت _این که میگن زائو رو تنها نذاین زن زائو حالش خوب نیست خونریزی داره تجربه نداره ممکنه از حال بره حالش بد بشه یه نفر پیشش باشه مواظبش باشه تو بچه داری کمکش کنه زیاد اذیت نشه بتونه استراحت کنه وگرنه آل و اینا خرافات و توهماته بعدم بر فرض محال وجود داشته باشه تو این اتاق قرآنه، مفاتیحه، دعائه، جایی که قرآن و دعا باشه اجنه کافر جرات نمی کنن بیان دستم را گرفت وگفت: جای این که از این چیزا بترسی بیا بری خودت رو تمیز کن زود برگردی استراحت کنی منم برم برات کاچی و گل گاو زبون و ترنجبین آماده کنم از در اتاق بیرون رفتیم پرسید: لباس تمیز داری؟ به تایید سر تکان دادم و گفتم: بله بقچه لباسم تو خورجینه آهسته پرسید: کهنه هم داری؟ مثل خودش آهسته جواب دادم: بله همه چی هست و برداشتم _مستراح پشت خونه است. تا وقته من برات آب میارم تو لباسات رو از شوهرت بگیر بیا از او تشکر کردم و به سمت احمد رفتم 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید مهدی منتظر القائم صلوات🇮🇷 ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• با لبخند به سمت احمد رفتم و گفتم: رفتی وسایل بیاری چرا این قدر طولش دادی؟ احمد لبخند خجولی زد و سرش را به خورجین بند کرد. در حالی که زیر دلم را از درد فشار می دادم کنارش رفتم و پرسیدم: چیزی شده؟ احمد نگاه به من دوخت. نگاهی طولانی بدون این که حرفی بزند. نگاهش را دوست نداشتم. پر از حس خجالت و شرمندگی بود. آه مانند نفسش را بیرون داد و گفت: رقیه من .... سر به زیر انداخت و گفت: من باید برم ... بهت زده پرسیدم: بری؟ .... کجا بری؟ _نپرس چون نمی تونم بگم.... فقط چند روزی باید برم تو این جا جات امنه مادر شیخ حسین هم مواظبته خود شیخ حسین هم فقط جمعه ها میاد این جا اشک در چشمم حلقه زد. اصلا توقعش را نداشتم بخواهد برود. _چرا از اول نگفتی؟ با بغضی که صدایم را می لرزاند گفتم: وقتی قرار بود خودت نباشی چرا این همه راه منو آوردی اینجا؟ میذاشتی تو همون روستا بمونم من این همه راه این همه اذیت رو با بچه کوچیک تحمل کردم چون فکر می کردم بعدش قراره با آرامش کنار هم باشیم _اون پاکتی که بهت دادم رو بده دست در لباسم کردم و پاکت را به دستش دادم. به پاکت اشاره کرد و گفت: به خاطر این باید برم. باید اینو ببرم. فقط چند روزه و زود بر می گردم بهت قول میدم بینی ام را بالا کشیدم و سکوت کردم. احمد گفت: جانِ احمد از من دلگیر نشو با بغض گفتم: از این که میخوای بری دلگیر نیستم چون می دونم همه این رفتنا به خاطر انقلاب و اسلامه مانع رفتنت هم نمیشم. اگه الان ناراحتم فقط به خاطر اینه که همیشه یا هیچی به من نمیگی و یا اگه بگی نصفه نیمه به من میگی قراره چی بشه و چه کار کنی همیشه همه کارات رو می کنی یکم مونده به رفتنت میگی باید برم همین رو اگه قبل این که راه بیفتیم می گفتی چی می شد؟ چرا همیشه لحظه آخری باید بدونم چه خبره؟ _اینم بذار پای بی فکریم _می دونم اگه بهت بگم بی فکری ناراحت میشی ولی احمد واقعا بی فکری احمد به رویم لبخند زد و گفت: فعلا هر چی بگی حق داری بقچه و وسایل مان را لب ایوان گذاشت و گفت: ولی بعدا از این حرفا نزنی که بهم بر می خوره به سمتم آمد و گفت: اگه کار نداری من دیگه برم با تعجب پرسیدم: همین الانم میخوای بری؟ با شرمندگی به تایید سر تکان داد که گفتم: حداقل بیا یکم بشین یه چایی بخور نفسی چاق کن یکم استراحت کن بعد برو بعدم یکم دیگه شب میشه تو تاریکی تو این بیابون تنهایی کجا میخوای بری؟ 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید یوسف اللهی صلوات🇮🇷 ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
#خادمانه ساعت یک بامداد یه جلسه‌ی خصوصی دعای افتتاح هست همینجا که از قضا پیاماش ممکنه پاک بشه اگر ب
عارضم خدمتتون که شب سال تحویل و این اخر سالی کی دلشه که سال ۱۴۰۲ رو تحویل امام زمان بده و برای شروع ۱۴۰۳ استعانت جویی کنه؟ کجا؟ ساعت ۲ در همینجا .. با دعای افتتاح از دلتون پذیرایی میشه، میایید که سالتون رو بیمه کنید🖐🏼
هدایت شده از هیئت مجازی 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🎊᯽• . . •• •• 😊 بهترین عمل لحظه تحویل سالـ🌟 زود بفرستید برای دیگران و در این ثواب عظیم شریک باشید. ☺️🌱 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎉᯽•
4_5929344249257529312.mp3
5.82M
•𓆩❤️‍🩹𓆪• . . ‌‌ ما سالِ کهنه‌ایم؛ تو تحویل‌مان بگیر... نو می‌شویم لحظه‌ی دیدار با شما... :) سهم نور امروزمون؛                  تقدیم به شما...💛 . . •𓆩عشقِ‌درحدِجنون‌خصلتِ‌ایرانی‌هاست𓆪• Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩❤️‍🩹𓆪•
•𓆩☀️𓆪• . . •••• روز هشتم شاعران دنبال مضمون نیستند هشت یعنی: السلام ای ضامن آهو رضا...🌙 . . 𓆩ماراهمین‌امام‌رضاداشتن‌بس‌است𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩☀️𓆪•
enc_16851942489823771223327.mp3
4.14M
•𓆩📼𓆪• . . •• •• گریه نکنیااااااا🥺 خودم دعات میکنم ✨🌿 محمد ابراهیمی 👌 . . 𓆩چه‌عاشقانه‌نام‌مراآوازمیڪنے𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩📼𓆪•
•𓆩🌙𓆪• . . •• •• ••᚜‌‌‌‌‌عید می آید🎉 به شادی👏 تا ڪه تحویلش ڪنید🕡 هفت سین🌸 عید را🌱 با عشق تڪمیلش ڪنید🥰᚛•• رها احمدی ✍🏼 . . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •📲 بازنشر: •🖇 «1310» . . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
سلام علیکم خدمت بنده های شب زنده دار خدا خوشحالم که امشب،شب آخر سالیه باز هم توفیق شد که با شما صحبت کنم...! کسایی که بیدار موندن تا با خدای خودشون حرف بزنند...
خب یکم از سال گذشته حرف بزنیم؟ ۱۴۰۲ چه جوری گذشت بهتون؟ روی دور تند و ناهموار بود یا نه آروم آروم گذشت؟
حقیقتش اینه که هممون توی ۱۴۰۲ برای یه چیزایی دوییدیم یکی برای درس،یکی برای زندگی مشترکش،یکی برای خانواده‌اش... ولی شاید هدفامون به ۱۴۰۳ منتقل شده باشه...
هدف هایی که توی ۱۴۰۲ براش جنگیدیم و نرسیدیم یا اتفاقایی که دوست داریم توی سال پیش رو برامون بیفته و فقط خدا باید بهمون نگاه کنه...
اگر میخواهی سالت متفاوت باشه... رزق های مادی و معنوی برات از زمین و آسمون بباره یه پیشنهادی دارم!
اونم این که لحظه سال تحویلتون رو توی نماز باشید اونم یه نماز خاص نماز حضرت زهرا سلام الله علیها! فکر کنید سال تحویل شده میخواهید برید با مادرتون روبوسی کنید و عید رو تبریک بگید! بزارید امسال اولین رو بوسی‌تون توی حرف زدن های با خدا باشه! توی نماز حضرت زهرا باشه!
حالا شیوه خواندنش چه جوریه؟
•᯽🌙᯽• . . •• •• حضرت ایة الله توکل (حفظه الله) یکی از علمای قم میفرمودند : اگر لحظه تحویل سال دو رکعت نماز حضرت زهرا (سلام الله علیها ) خوانده شود (بطوریکه در لحظه تحویل در نماز باشیم ) آن سال ؛به عنایت حضرت( علیها السلام) سالی عجیب خواهد بود ازنظر رزقهای معنوی ومادی ..... نماز حضرت زهرا (سلام الله علیها) دو رکعت است :رکعت اول یک حمد وصدمرتبه سوره قدر ورکعت دوم یک حمد وصد مرتبه سوره توحید بعداز نماز دعای کوچکی دارد که در مفاتیح الجنان در قسمت اعمال روز جمعه این نماز و دعا آمده است تقریبا نیم ساعت طول میکشد ده دقیقه مانده به تحویل سال شروع شود که در لحظه تحویل در نماز باشد ؛ توجه کنید که نشسته هم میشود خواند 💚 دعای بعد نماز: سُبْحَانَ ذِي الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنِيفِ‏ سُبْحَانَ ذِي الْجَلاَلِ الْبَاذِخِ الْعَظِيمِ‏ سُبْحَانَ ذِي الْمُلْكِ الْفَاخِرِ الْقَدِيمِ‏ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْبَهْجَةَ وَ الْجَمَالَ‏ سُبْحَانَ مَنْ تَرَدَّى بِالنُّورِ وَ الْوَقَارِ سُبْحَانَ مَنْ يَرَى أَثَرَ النَّمْلِ فِي الصَّفَا سُبْحَانَ مَنْ يَرَى وَقْعَ الطَّيْرِ فِي الْهَوَاءِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَكَذَا لاَ هَكَذَا غَيْرُهُ‏ منزه است خداى صاحب عزت و مقام بلند منزه است خداى صاحب جلال و كبريايى و عظمت منزه است خداى صاحب ملك فاخر ازلی منزه است خدايى كه لباس حسن و جمال به قامت خود آراسته منزه است خدايى كه رداى - نور وقار در بر دارد منزه است خدايى كه اثر پاى مورچه را در سنگ سخت سياه مى ‏بيند منزه است خدايى كه خط سير مرغ را در هوا مى‏ بيند منزه است خدايى كه تنها او بدين كمال است و غير وى داراى اين كمال نيست . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌙᯽•
این نماز معجزه واره.. اگر خوندید و سالتون عجیب با رزق های مادی و معنوی خاص مملو شد... میون همون رزق ها منِ حقیر هم دعا کنید(:
1_8286746889.mp3
9.1M
یه توسلی کنیم به حضرت مادر و شروع کنیم به خواندن دعای افتتاح
بسم الله الرحمن الرحیم
[اللّٰهُمَّ إِنِّى أَفْتَتِحُ الثَّناءَ بِحَمْدِکَ وَأَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَنِّکَ، وَأَیْقَنْتُ أَنَّکَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، وَأَشَدُّ الْمُعاقِبِینَ فِى مَوْضِعِ النَّکالِ وَالنَّقِمَةِ، وَأَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرِینَ فِى مَوْضِعِ الْکِبْرِیاءِ وَالْعَظَمَةِ. خدایا، من با سپاس تو ستایش را آغاز می‌کنم و تویی که با کرمت به‌سوی درستی توجّه دهی و یقین دارم که در جای عفو و رحمت مهربان‌ترین مهربانانی و در جایگاه مجازات و انتقام، سخت‌ترین کیفرکننده‌ای و در موضع بزرگ‌منشی و عظمت بزرگ‌ترین جبّاری.]
[اللّٰهُمَّ أَذِنْتَ لِى فِى دُعائِکَ وَمَسْأَلَتِکَ، فَاسْمَعْ یَا سَمِیعُ مِدْحَتِى، وَأَجِبْ یَا رَحِیمُ دَعْوَتِى، وَأَقِلْ یَا غَفُورُ عَثْرَتِى، فَکَمْ یَا إِلٰهِى مِنْ کُرْبَةٍ قَدْ فَرَّجْتَها، وَهُمُومٍ قَدْ کَشَفْتَها، وَعَثْرَةٍ قَدْ أَقَلْتَها، وَرَحْمَةٍ قَدْ نَشَرْتَها، وَحَلْقَةِ بَلاءٍ قَدْ فَکَکْتَها. خدایا، در خواندنت و در درخواست از حضرتت به من اذن دادی، پس‌ای شنوا بشنو ستودنم را و‌ای مهربان اجابت کن دعایم را و‌ای آمرزنده بیامرز لغزشم را،‌ای خدای من چه بسیار سختی‌های که گره گشودی و اندوه‌ها که برطرف کردی و لغزش‌ها که آمرزیدی و رحمت که گستردی و زنجیر بلا که باز کردی.]
[الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلَا وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِى الْمُلْکِ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَ لِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَکَبِّرْهُ تَکْبِیراً؛ الْحَمْدُ لِلّٰهِ بِجَمِیعِ مَحامِدِهِ کُلِّها، عَلَىٰ جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّها. الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَامُضادَّ لَهُ فِى مُلْکِهِ، وَلَا مُنازِعَ لَهُ فِى أَمْرِهِ. الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَاشَرِیکَ لَهُ فِى خَلْقِهِ، وَلَا شَبِیهَ لَهُ فِى عَظَمَتِهِ. سپاس خدای را که همسر و فرزندی برنگرفته و در فرمانروایی شریکی برایش نیست و سرپرستی از روی ناتوانی نداشته است و او را بزرگ شمار، بسیار بزرگ؛ سپاس خدای را با همه ستودنی‌هایش، بر تمام نعمت‌هایش، سپاس خدای را که در فرمانروایی رقیبی ندارد و برای او در کارش نزاع‌کننده‌ای نیست، سپاس خدای را که در آفرینش شریکی ندارد و در بزرگی شبیهی برای او نیست.]
[الْحَمْدُ لِلّٰهِ الْفاشِى فِى الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَحَمْدُهُ، الظَّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ، الْباسِطِ بِالْجُودِ یَدَهُ، الَّذِى لَاتَنْقُصُ خَزائِنُهُ، وَلَا تَزِیدُهُ کَثْرَةُ الْعَطاءِ إِلّا جُوداً وَکَرَماً إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْوَهَّابُ. اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ قَلِیلاً مِنْ کَثِیرٍ، مَعَ حاجَةٍ بِى إِلَیْهِ عَظِیمَةٍ وَغِناکَ عَنْهُ قَدِیمٌ وَهُوَ عِنْدِى کَثِیرٌ، وَهُوَ عَلَیْکَ سَهْلٌ یَسِیرٌ. سپاس خدای را که فرمان و سپاسش در آفریدگان جاری است و بزرگواری‌اش با کرمش آشکار است و دست لطفش به سخاوت گشوده، خدایی که گنجینه‌هایش نقصان نپذیرد و بخشش بسیارش جز جود و کرم بر او نیفزاید، همانا او عزیز و بسیار بخشنده است، خدایا، اندک از بسیار از تو درخواست می‌کنم، با نیاز شدیدی که مرا به آن است و بی‌نیازی تو از آن دیرینه است و آن اندک نزد من بسیار است و برای تو هموار و آسان.]
[اللّٰهُمَّ إِنَّ عَفْوَکَ عَنْ ذَنْبِى، وَتَجاوُزَکَ عَنْ خَطِیئَتِى، وَصَفْحَکَ عَنْ ظُلْمِى، وَسَِتْرَکَ عَلَىٰ قَبِیحِ عَمَلِى، وَحِلْمَکَ عَنْ کَثِیرِ جُرْمِى عِنْدَ مَا کانَ مِنْ خَطَإى وَعَمْدِى أَطْمَعَنِى فِى أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَاأَسْتَوْجِبُهُ مِنْکَ الَّذِى رَزَقْتَنِى مِنْ رَحْمَتِکَ، وَأَرَیْتَنِى مِنْ قُدْرَتِکَ، وَعَرَّفْتَنِى مِنْ إِجابَتِکَ، فَصِرْتُ أَدْعُوکَ آمِناً، وَأَسْأَلُکَ مُسْتَأْنِساً لَاخائِفاً وَلَا وَجِلاً، مُدِلّاً عَلَیْکَ فِیما قَصَدْتُ فِیهِ إِلَیْکَ، فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّى عَتَبْتُ بِجَهْلِى عَلَیْکَ، وَلَعَلَّ الَّذِى أَبْطَأَ عَنِّى هُوَ خَیْرٌ لِى لِعِلْمِکَ بِعاقِبَةِ الْأُمُورِ، فَلَمْ أَرَ مَوْلىً کَرِیماً أَصْبَرَ عَلَى عَبْدٍ لَئِیمٍ مِنْکَ عَلَىَّ، یَا رَبِّ، إِنَّکَ تَدْعُونِى فَأُوَلِّى عَنْکَ، وَتَتَحَبَّبُ إِلَىَّ فأَتَبَغَّضُ إِلَیْکَ، وَتَتَوَدَّدُ إِلَىَّ فَلَا أَقْبَلُ مِنْکَ کَأَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَیْکَ؛ فَلَمْ یَمْنَعْکَ ذٰلِکَ مِنَ الرَّحْمَةِ لِى وَالْإِحْسانِ إِلَىَّ، وَالتَّفَضُّلِ عَلَىَّ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ، فَارْحَمْ عَبْدَکَ الْجاهِلَ وَجُدْ عَلَیْهِ بِفَضْلِ إِحْسانِکَ إِنَّکَ جَوادٌ کَرِیمٌ. خدایا، بخششت از گناهم و گذشتت از خطایم و چشم‌پوشی‌ات از تجاوزم و پرده‌افکنی‌ات بر کردار زشتم و بردباری‌ات از فراوانی جرمم از آنچه از خطا و گناه عمدی‌ام بود، مرا به طمع انداخت که از درگاهت چیزی را که شایسته آن از سوی تو نیستم درخواست کنم، آنچه از رحمتت نصیبم نمودی و از قدرتت نشانم دادی و از اجابتت به من شناساندی، پس بر آن شدم که با اطمینان بخوانمت و با انس و میل بدون ترس و هراس از تو درخواست می‌کنم و در آنچه به خاطر آن قصد پیشگاه تو نمودم از تو ناز جویم، اگر برآورده شدن حاجتم تأخیر افتاد، از روی نادانی بر تو عتاب ورزیدم، با آنکه شاید به تأخیر افتادن روا شدن حاجتم برایم بهتر باشد، چه تو به سرانجام امور آگاهی، پس هیچ مولای کریمی را بر بنده پستی، شکیباتر از تو بر خود ندیدم،‌ای پروردگار من، تو مرا می‌خوانی و من از تو روی می‌گردانم و با من دوستی می‌ورزی و من با تو دشمنی می‌کنم، به من محبّت می‌نمایی و از تو نمی‌پذیرم، گویا مرا بر تو منّت است؛ و با همه این‌ها چیزی تو را باز نمی‌دارد از رحمت و احسان بر من و تفضّل به جود و کرمت بر این بنده، بر بنده نادانت رحم کن و با فزونی احسانت بر او جود آور، زیرا تو بخشنده کریمی.]