لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
[• #ایرانیشو •]
🇮🇷| انواع خودڪ🖊ـارهاےپاپڪو
محصولے از ایران زمـین😎
✌️| حمـایـت از ڪالاے ایرانے
و ڪمڪ بہ رونق تولـید⚙
☝️| #ڪاتالوگ
|☝️ #دانـــلودڪنمؤمـن
وقتشہ ڪہ ایرانـے بشے!😌👇
[•🇮🇷•] @asheghaneh_halal
°🐝| #نےنے_شو|🐝°
😴 { اِی خدا هلچی میدم منو بخوابونین رو تختم
دوش👂 نمیتُنَن الان این چَلَم دلد میگیله
لولووَچَم جا خوابه آخه
تاشتی عَبَض اینچه عَچس بجیلند
بلم میداستن میزاستَنَم لو تخت🛏
😘 | تپل جانم درکت میکنم منم هر روز رو
دسته صندلے خوابم میبره این استادم 😢
درڪ نمیکنه من خوابم هی داد میزنه°😕°
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
🍃📝 #عشقینه #مسافر_عاشق💚 #قسمت_نهم کفش هایم را در می آورم و در پلاستیکے میگذارم... وارد حرم میشوم.
🍃📝
#عشقینه
#مسافر_عاشق💚
#قسمت_دهم
﴾﷽﴿
با لرزش موبایل بہ حال خود مے آیم جواب میدهم : بلہ؟
_مریم بیا وسایلو بزاریم هتل دوباره بیایم
پاڪ یادم رفتہ بود ڪہ همہ ے کیف و کولہ ها در دست توست! خنده ام میگیرد و پاسخ میدهم : اے واے ببخشید!...باشہ آقا الان میام!
از جایم بلند میشوم و دستم را روے سینہ ام می گذارم و سلامے مے دهم و از حرم خارج مے شوم... نزدیڪ حوض صحن پیدایت میکنم
هنوز مرا ندیده اے و بہ دنبالم میگیردے...
بہ سمتت مے آیم نزدیڪ کہ میشوم بہ شوخے میگویم : آهاے بینم! دنبال کی میگردے؟
رویت را بہ سمت صدایم بر میگردانے و لبخندے گرم میزنے
ساڪ ها را از روے زمین بر میداریم بہ طرف در خروجے حرکت میکنیم بین راه میگویی : زیارت کردے؟ سیر شدے؟
_سیر ڪہ نشدم ولے بریم باز بیایم!
با گوشہ ے چشمم بہ صورتت دقیق میشوم...انگار گوشہ ے چشمانت خیس اند!
پس تو هم حسابے دلتنگ شده بودے!
* * * * * *
خودت را روے تخت مے اندازے و نفس عمیقے میکشے... چادر و روسرے ام را بر میدارم و یڪے یڪے ساک ها را مرتب میکنم و وسایل مورد نیازمان را بیرون می آورم...
تو هم دستت را زیر سرت می گذارے و بہ سقف خیره میشوے!
مشغول کارم میشوم... یڪ آن از جا میپرے و حولہ و لباست را از کنارم بر میدارے و بہ سمت حمام میروے...
حرکتت ناگهانے و خنده دار بود!
از ترس دستم را روے قلبم میگذارم و با تعجب و اندکے خنده نگاهت میکنم و زیر لب میگویم : دیوونہ...!
بے پاسخ فقط گذرا لبخندے میزنے و وارد حمام میشوے
لباس هایم را تا میکنم و در گوشہ اے مے گذارم
بعد از اتمام کارم از جایم بلند میشوم و پرده هارا کنار میزنم
لا بہ لاے ساختمان ها و خانہ ها بہ دنبال حرم میگردم اما پیدا نیست!
باد گرمے بہ صورتم میخورد و موهایم را تکان میدهد
حس خوبے وجودم را فرا میگیرد... همانطور مقابل پنجره می ایستم و چشم هایم را می بندم و نفس عمیقے مے کشم...
_مریـــــــــم
صدایت همراه با شرشر آب بلند میشود
پرده هارا کنار میکشم و پاسخت را می دهم...
حولہ ے کوچکے می خواستے و من هم برایت مے برم!
لبہ ے تخت می نشینم و منتظرت مے شوم
🖊••بھ قلــم:
••مریـم یونسے
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃📝
عاشقانه های حلال C᭄
🍃📝 #عشقینه #مسافر_عاشق💚 #قسمت_دهم ﴾﷽﴿ با لرزش موبایل بہ حال خود مے آیم جواب میدهم : بلہ؟ _مریم
🍃📝
#عشقینه
#مسافر_عاشق💚
#قسمت_یازدهم
بعد از چند دقیقہ بیرون مے آیی و حولہ ے کوچک نارنجے رنگ را روے شانہ هایت می اندازے و همانطور کہ دکمہ هاے پیراهنت را میبندے بہ سمتم مے آیی
کنارم روے تخت می نشینی و با حولہ ے کوچڪ موهایت را خشک میکنے
بہ تمام حرکاتت نگاه میکنم مثل بچہ ها
وقتے چشمت بہ صورتم مے خورد با تعجب مے پرسے : چرا اینجوری نگاه میکنے؟!
لبخندی میزنم و چیزی نمیگویم بعد از مکث و سکوتے طولانے میپرسم : محمد؟!
_جانم؟
ترس شنیدن جواب مرا از پرسیدن سوالم منع میکند...
اما تو تا حالت چشمانم را میبینی میگویی : چیزی شده؟!
سکوت میکنم و چیزی نمی گویم نزدیک تر میشوی و دستی بہ موهایم میکشے و میپرسی : خانومم؟
این محبت هایت اذیتم میکند یڪ لحظہ نبودنت در ذهنم رد میشود
قلبم تیر میکشد با بغض بہ چشمانت نگاه میکنم
نگران میشوے و میگویی : چیشده مریم؟
هرچہ سعے کردم جلوے اشڪ هایم را بگیرم نشد...
چشمانم خیس شد و قطره اے روے گونہ ام افتاد
زیر چانہ ام را میگیرے و صورتم را مقابل صورتت قرار مے دهے
_مریمی؟ عزیزم؟ آخہ تو چت شده؟ چرا همش ناراحتے و هیچے نمی گے چرا میخواے با اشکات قلبمو خون کنے...
این حرفت تیر خلاصے براے سد چشمانم بود و یکباره صدایم بالا رفت!
طاقت نمے آورے و سرم را در آغوش میگیرے و بہ سینہ ات می چسبانے
صداے تپش هاے تند قلبت در گوشم میپیچد...
صداے تپش هاے قلب مهربانت!
_آخہ چتہ خانومم؟چرا با خودت اینجورے میکنے؟
با خودت با من...
گریہ هایم از سر میگیرند موهایم را از جلوے چشمانم کنار میزنے نمی توانم حرفے بزنم... نمی دانم بگویم یا نہ؟
سرم را بالا میبرم و بہ چهره ات نگاه میکنم...
نگرانی و ناراحتی از چهره ات پیداست...
_بگو عزیزدلم بہ محمد بگو چتہ؟!
از دست من ناراحتے؟!
با سختے صدایت میزنم
_محمــ...محمــــد
_جـــان محمد
_کے میخواے برے؟
_ڪجا...؟
_سوریہ...
_سوریه؟!!!
از جا بلند میشوم و با صداے بلند و هق هق گریہ هایم میگویم: آره سوریہ ...میدونم میخواے بری
بازم میخواے برے...
حیرت زده نگاهم میکنی و میپرسی : حالت خوبہ؟
_کی میخوای بری؟
از لبہ ے تخت بلند میشوے و روبرویم مے ایستے و با جدیت پاسخ میدهے : نمیدونم...
🖊••بھ قلــم:
••مریـم یونسے
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃📝
عاشقانه های حلال C᭄
🍃📝 #عشقینه #مسافر_عاشق💚 #قسمت_یازدهم بعد از چند دقیقہ بیرون مے آیی و حولہ ے کوچک نارنجے رنگ را رو
🍃📝
#عشقینه
#مسافر_عاشق💚
#قسمت_دوازدهم
﴾﷽﴿
_نمی دونے؟!نگو نمیدونم...بگو نمی خوام بگم...
_چت شده مریم؟!اصلا اگہ هم بخوام برم...چرا اینجوری میکنے؟!
_مــــــــحـــــــمد... جنگہ... میفـهمےجنگہ... اگہ اتفاقے برات بیوفتہ... اگہ یہ چیزے بشہ... پس من چے؟!من چے میشم؟! ما هنوز یہ سالم از ازدواجمون نگذشتہ... اصلا اگہ قرار بود هے برے هے برے... چرا همون اول نگفتے؟ حداقل یکم بیشتر راجب این زندگے فکر میکردم...
اصلا کلماتے ڪہ بہ زمان مے آوردم دست خودم نبود... حواسم بہ چیزهایی کہ مے گفتم نبود...
انگار فقط میخواستم بگویم... بگویم... بگویم و بگویم تا آرام شوم...
گریہ هایم شدت گرفتند و گوشہ اے از اتاق نشستم
اما تو...
شڪہ از حـرف هاے من سکوت کردی و بهت زده بہ روبرویت خیره شدے...
بعد از مکث طولانے پرسیدے : یعنے... اگہ... بہت میگفتم... با من ازدواج نمیڪردے؟!
نمے دانستم چہ بگویم... راستش اصلا منظورم این نبود... حرفے براے جواب نداشتم... سکوت کردم و بہ گریہ هایم ادامہ دادم
آهی سوزناڪ کشیدے و از اتاق هتل بیرون رفتے!
بدون حرف و خداحافظے...
* * * * * *
ساعت هاست ڪہ منتظرت هستم... ساعت دوازده شب است و تو هنوز برنگشتے
چند بار با تلفنت تماس گرفتم اما خاموش بود
نگران میشوم... میدانم همہ چیز تقصیر خودم بود... دلت را شکاندم... خدایا چہ کردم؟!
یعنے کجایے؟!
کـاش هیـچوقت آن سـوال را نمی پرسیدم!
روے تـخت دراز میکشم و لا بہ لاے ملافہ ها غلت میزنم...
بالشت زیر سرم را در آغوش میگیرم... یاد حرف هايم ڪہ می افتم احساس شرمندگے میکنم
آنقدر دلم گرفتہ است... کہ حتے کوچکترین خاطره هایمان هم اشکم را در مے آورد
اشڪے از گوشہ ے چشمم روے تـخت می افتد...
چشمانم را میبندم... تصویر چہره ات کہ با حیرت بہ صورتم زل زده بودے و بہ اعتراض هایم گوش میدادے ظاهر میشود
مرا ببـخش مرد زندگے ام... مرا ببـــــخش!
🖊••بھ قلــم:
••مریـم یونسے
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃📝
[• #ویتامینه ღ •]
🍃🖤
••خوشخلقے نسبت به همسر،
لطف نیست بلڪه وظیفه شماست...
••با جملهے
"من اخلاقم اینجوریه،از روز اول دیدے"،
بدخلقےتان را توجیه نڪنید!
••محبت به همسر وظیفه شماست؛
ڪم ڪارے نڪنید!
#چهڪارا😐
🍃🖤
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•ღ•] @asheghaneh_halal
[• #مجردانه♡•]
🍃🖤
همسر ایده آل زندگے شما با اشخاص به
اصطلاح ایده آل فیلمها ڪاملا فرق
میڪند.
به عبارتے منتظر چنین موجوداتے
نباشید، چون فقط به فیلمها تعلق دارند...
#ایدهآلخودتوپیداڪن
🍃🖤
مجردان ـانقلابے😌👇
[•♡•] @asheghaneh_halal