با رصــدنما، نتایج را آنے رصد کنید😉👌
#شمارش_لحظه_ای آراء👇
🆔: eitaa.com/joinchat/527499284C698ab461f2
#سفیر ویژهی کانال #سوم ما باشید و
دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید☝️
😜•| #خندیشه |• 😜
یادمه☺️
بعد از انتخابات ۹۶ یه عده
میخواستم با آب و کف و صابون😁
#تجهیزات_کامل😄 صورت ما رو
بشویند!😂😂😂😂😂
حالا ما بشوییم یا چی!!!😎
✌️ تعداد اصلاح طلبها اینقد
کمه که توی بهارستان پیدا
کردنشون، بسی سخت و دشواره!😂😂😂
#لیست_وحدت ✌️🇮🇷
#مجلس_قوی 🇮🇷✌️
#ایران_قوی ✌️🇮🇷
.
سیاست در طنزترین حالت ممڪن😎👇
•|😜|• @Asheghaneh_halal
🌼🍃
🍃
#طلبگی
✨این وسوسه شیطان است که شما گمان می کنید حال ندارید.
✨باید توجه کرد به نماز اول وقت دائم الوضو بودن، نماز شب، مراقبه و محاسـبه از لزومات سـیر و سلوک است.
✨کافیه انسان یک بسم الله بگه پاشه و با همت قوی وضو بگیره و تلقین مثبت کنه و بگه من میتونم.
✨مثلا هنگامی که اذان گفتن لباس بپوشه بره مسجد برای نماز جماعت.
#آیـتاللهقاضےره
🌼🍃
🍃 @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
🌺🇮🇷 ملت بصیر عاشقانه های حلال😎 به گوش باشید✌️✌️✌️ با توجه به جشن #انتخابات ۲ اسفند ماه, یک #پویش
[• #خادمانه 🗳 | #پیامچه • ]
✌️🇮🇷 ارسال شده توسط یکی از
کاربران جوان #متعهد و #انقلاابی✌️🇮🇷
ایشون با افتخار و ذوق نوشتند✍
# به عشق حضرت آقا و سردار
# رای اولی .😍😍😍
از شهرستان فلاورجان اصفهان.
ما هم خطاب به ایشون می نویسیم✍
شما آینده سازان این مرز و بوم هستید
حسابی درس بخونید که کشور ما به جوانان
#متخصص و #متعهد و صد البته #نخبه
به وفور نیاز دارد.✌️🇮🇷🇮🇷
در پناه امام زمان باشید.✌️🇮🇷
#انتخابات✌️🇮🇷
#مجلس_انقلابی✌️🇮🇷
#مجلس_قوی✌️🇮🇷
#ایران_قوی✌️🇮🇷
#وحدت✌️
#انتخابات✌️
#رأی_من🇮🇷
شرمنده شهدا نباشیم با انتخابمان☺️✌️👇
🇮🇷| @Asheghaneh_halal
[• #خادمانه •]
🗳 حسام الدینی آشنا✍
منظور حسامالدین آشنا اینه که آهای مردم
ایران، هیچوقت این سیلی که تو دوم اسفند
۹۸ به اصلاحطلبان زدید رو فراموش نمیکنیم.😉😁
"سید رضی"
#وحدت✌️
#انتخابات✌️
شرمنده شهدا نباشیم با انتخابمان☺️✌️👇
🇮🇷| @Asheghaneh_halal
🍃💜🍃
💜🍃
🍃
#ریحانه
#حجاب یعنی ❣
تو باید #پرنسس قشنگ بابا باشی ...👸
خوشگل و ناناز همسرت باشی ...💞
نه طعمه ای واسه هوسها و چشم چرونیه خیلی ها...🙈
#عزیــز_دلم 💓
حجاب یعنی: من شوهرم رو دوست دارم!!💞
حتی اگه مجرد باشم اما 👇
نسبت به همسر آینده ام امانت دار موندم...💓
منم مثل تو عشوه های دخترونه دارم ...
دیوونه بازیهای خودم رو دارم ...😜
لباسای خوشمل دارم ...👗👒
لاکهای رنگی رنگی دارم ...💅
اما✋
تو دنیای قشنگ من...💓
حجاب یعنی: "وفاداری"
نه معنای محدودیت و حصاری که تو توی ذهنت داری...
این #فلسفه ی حجاب منه✌️💚
@Asheghaneh_halal
🍃
💜🍃
🍃💜🍃
🍃🕊🍃
#چفیه | #خادمانه
📿|ختم صلوات امروز
🍃| هــدیـہ بہ شهید⇓
❣| ایرججواهرے
ارسال تعـداد #صلوات به آے دے😌👇
•🌷• @F_Delaram_313
تعداد صلواٺ ها
•• ۱۳۰۰ ••
هر روز میزبان یڪ فرشته😃👇
|❤️| @asheghaneh_halal
🍃🕊🍃
هدایت شده از رصدنما 🚩
Hossein Haghighi - Inja.mp3
8.46M
.
[ #دربست_بهارستان | #قطب_نما ]
🇮🇷✌️پیروزی انقلابیا
مبارک باد✌️🇮🇷
ایران دقیقاااا جای ماست☺️✌️
ما باید بموووونیم بدویم و برای
ساختن #ایرانمون🇮🇷🇮🇷🇮🇷
بجنگیمممم💪💪💪💪💪
#حسین_حقیقی✌️🇮🇷
اخبار لحظهای شمارش آرای انتخاباتی☺️👇
🇮🇷| @Rasad_Nama
با رصــدنما، نتایج را آنے رصد کنید😉👌
#شمارش_لحظه_ای آراء👇#مجلس_خبرگان✌️🇮🇷
🆔: eitaa.com/joinchat/527499284C698ab461f2
#سفیر ویژهی کانال #سوم ما باشید و
دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید☝️
°🐝| #نےنے_شو|🐝°
🤪] عال چَردین؟ دیدین ما اَجه
بخوایم هَل تالی و انجام میتیم.
😜] الان دیجه بُلو کَسک تو بِساپ.
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
با رصــدنما، نتایج را آنے رصد کنید😉👌 #شمارش_لحظه_ای آراء👇#مجلس_خبرگان✌️🇮🇷 🆔: eitaa.com/joinchat/527
فوووووری✋✋✋✋✋ فووووووری✋✋✋
ارای انتخاباتی تهران هم اکنون منتشر شد🗳🗳🗳✌️✌️✌️
بدوووو بددووووو
کی اول شده😎🤔
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_بیست_و_پنج ضبط رو خاموش کرد و نگاهی به عکس عروسیشون که روی دیوا
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_صد_و_بیست_و_شش
چیزی میگفت و نه سهیل میخواست بگه که بیداره و گریه فاطمه رو میفهمه، فاطمه سرش رو بالا آورد و لبخندی زد و آروم زمزمه کرد:
دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم
بعد هم بازوی سهیل رو بوسید و از اتاق خارج شد ... سهیل چشماش رو باز کرد ... جای اشکهای فاطمه روی لباسش رو دست زد ... نفس عمیقی کشید و چشمهاش رو بست... احساس کرد بدون هیچ اختیاری داره توی دلش گریه میکنه، احساس کرد بار سنگینی روی قلبشه ... فاطمه رو دوست داشت ... فاطمه مال اون بود .... فاطمه....
زنگ در خونه رو که زد چند لحظه منتظر موند، با اون لباس مبدلی که پوشیده بود تا وقتی از خونه میاد بیرون نشناسنش حسابی خنده دار شده بود، صدای مردی بلند شد:
-بله؟
-آقای خانی؟
-خودم هستم بفرمایید
-میتونم چند لحظه در خدمتتون باشم، باهاتون حرف دارم
-شما؟
-نادی هستم، سهیل نادی
محسن خشکش زده بود، نمیدونست باید راهش بده یا نه، چند لحظه سکوت کرد و بعد گفت: بفرمایید
دکمه آیفون رو که زد چند لحظه همون جا ایستاد و با خودش فکر کرد... این اینجا چیکار میکنه؟ ... حتما فهمیده من می خوام به زنش کمک کنم ... نکنه اومده بلایی سر من بیاره؟ ... جراتش رو نداره ... حالا که خودش با پاهای خودش اومده می دونم چجوری به حسابش برسم.
در رو که باز کرد با دیدن مردی توی یک لباس کهنه متعجب شد، سهیل که تعجب رو از چشماش خونده بود گفت:
تعجب نکنید، خودمم، فقط لباسم عوض شده.
بعد هم کلاهش رو از سرش برداشت. محسن نگاهی به صورتش انداخت وخیلی خشک دعوتش کرد تو.
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_بیست_و_شش چیزی میگفت و نه سهیل میخواست بگه که بیداره و گریه فاط
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_صد_و_بیست_و_هفت
سهیل وقتی قدم به خونه محسن گذاشت کل خونه رو سرسرکی نگاهی کرد که ... ایستاد .... تمام تفکراتش ایستاد ...
همه چیز ... حتی قلبش ... اومده بود با محسن دعوا کنه ... اومده بود بزنه تو دهنش که چرا میخواد زندگیش رو
خراب کنه ... اومده بود بگه که مزاحم فاطمه نشه چون فاطمه اونو دوست داشت ... اومده بود بگه در موردش اشتباه فکر میکنه و خودش هم عاشق فاطمه ست ... اما ... اون تابلو فرش ... منظره غروب ... تابلویی که هر روز فاطمه با عشق مشغول بافتنش میشد ... روی دیوار خونه محسن ... فاطمه میگفت برای یک آدم خاصه ... پس محسن از نظر فاطمه خاصه ... اشتباه کردم.....
بدون حرفی برگشت به سمت در و در خونه رو باز کرد، محسن که از رفتار سهیل تعجب کرده بود گفت: وایستا!
مگه نمی خواستی حرف بزنی
اما سهیل بدون هیچ حرفی کفشش رو پوشید و رفت.
محسن نگاهی به راه پله خالی کرد، در رو بست و به نقطه ای که سهیل خیره شده بود نگاه کرد، تابلو فرش فاطمه بود ...حتما سهیل هم اونو دیده بود... نکنه فکر بدی در مورد فاطمه کنه... نکنه الان بره خونه و بلایی سرش بیاره ...
ترسیده بود ... موبایلش رو برداشت و شماره فاطمه رو گرفت ... اما فاطمه که شماره محسن رو دید گوشیش رو خاموش کرد و پرتش کرد یک گوشه...
+++
-تو نمیدونی کجاست؟ نکنه گرفته باشنش؟ سها تو رو خدا یک فکری بکن
-آخه این پسره کله خر کجا گذاشت رفت؟ مگه من بهت نگفتم نذار از خونه بره بیرون، زنگ زدی بهش؟
-گوشیش خاموشه، من خونه نبودم وقتی اومدم نبود
-ای بابا، بذار به کامران بگم ببینم چی میشه..
-خبرشو بهم بده... سها بدجوری دلم شور میزنه...
-نگران نباش ... پیداش میکنم
گوشی رو که قطع کرد باز هم قفسه سینش درد گرفته بود، فورا به سمت آشپزخونه رفت و یکی از قرصهایی که دکتر براش تجویز کرده بود خورد تا کمی از دردش کمتر بشه ... یعنی از دیروز تا حالا سهیل کجا میتونه رفته باشه؟ ... حتما
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••
[• #آقامونه😌☝️ •]
🌧\• "اسفنــد" مـن
☺️/• بـی لبخنــد «تــو»
👇\• خالی از شوق
🍃/• رسیدن بهار است.!
۱۴ ثانیه به عڪس☝️😍 بنگرید!
••چه تفاهم نابے داریم😉••
#الناز_حاجیوندی/✍
#سلامتے_امامخامنــهاے_صلوات📿
#شبنشینے_با_مقاممعظم_دلبرے😍
#نگاره(663)📸
#ڪپے⛔️🙏
°•🦋•° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
با رصــدنما، نتایج را آنے رصد کنید😉👌 #شمارش_لحظه_ای آراء👇#مجلس_خبرگان✌️🇮🇷 🆔: eitaa.com/joinchat/527
#خادمانه✍
به نظرتون از بین این بزرگواران👆☺️
کدومشون #رئیس_مجلس میشه😉
میخوای بدونی؟!
تشریف بیارید کانال سوممون✌️
همون کانالی که این روزها در #ایتا
غوغا کرده😎
بله ایشون و میگم👆👇😉
🇮🇷| @Rasad_Nama
با انتخابمون شرمنده شهدا نشدیم☺️✌️👇
✅| @Asheghaneh_halal
#همسفرانه
همسرم از همان اول ازدواج پیشنهاد داد
که هر وقت دلخوری از من داری و نمیتوانی ابراز کنی، برایم بنویس! 📝
خودش هم همین کار را میکرد. 🖊
عادت داشت قبل از خواب همهء مسائل روز را حل کند. خیلی وقتها شبها برایم مینوشت که امروز بخاطر فلان مسئله از من دلخور شدی، منو ببخش😔. من منظوری نداشتم😔
آخرش هم یه جمله عاشقانه مینوشت.❤️
گاهی من کاغذ را که میخواندم، میگفتم: کدام مسئله را میگی؟
من اصلا یادم نمیاد😁😁
یعنی آن مسئله اصلا من را درگیر نکرده بود، ولی پویا مراقب بود که نکند من دلخور شده باشم...☺️
#به_نقل_از_همسر_شهید_مدافع_حرم🕊
[💝:🍃] @Asheghaneh_halal
[• #ویتامینه ღ •]
⚠️خطای بزرگ تحقیر
💞 یکی از اصول مهم همسرداری این است که رفتار و گفتار ما باعث تحقیر همسرمان نشود چرا که عامل مهمی در سرد شدن رابطه زن و شوهر است.
💞از مصادیق تحقیر همسر، شوخیهای نامناسب مخصوصاً در جمع، تمسخر او با تغییر صدا و اشاره و یا بیاحترامی کردن به اوست.
💞 این کارها یقیناً ضربات سنگینی به رابطه شما میزند و در واقع دارید به دست خودتان به همسرتان اجازه میدهید که برای تقابل با شما چنین کاری را انجام دهد.
💞 حتماً برای اصلاح این رفتار آسیبزننده، از همسرتان عذرخواهی کرده و این رفتار را ترک کنید. اگر او حس کند که شما متوجه ضربه خوردن روح او شدهاید و درصدد اصلاح آن هستید، دلخوری او تبدیل به کینه و سردی مزمن نخواهد شد.
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•ღ•] @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_بیست_و_هفت سهیل وقتی قدم به خونه محسن گذاشت کل خونه رو سرسرکی ن
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_صد_و_بیست_و_هشت
طلبکارا گرفتنش و یک بلایی به سرش آوردن ... خدایا ... خودت نگهدارش باش ... صدای تلفن بلند شد ،فورا به سمتش رفت:
-بله؟
-سلام
-سهیل! تویی؟!! کجایی تو؟ دلم هزار راه رفت
سهیل چیزی نمیگفت، فاطمه که فکر کرده بود تلفن قطع شده گفت: الو، الو سهیل
-دارم گوش میدم. تموم شد؟
صدای خشک سهیل باعث شد تمام ذوق فاطمه از شنیدن صداش از بین بره، گفت:
-چیزی شده؟!
-وسایل خونه رو جمع کن، تا چند روز دیگه باید از اون خونه بریم. کارتون توی انباری هست، همه رو بسته بندی کن، من پنج شنبه با کامیون میام.
بعد هم در حالی که صدای خشن و عصبیش رو بالا میبرد گفت: نه می پرسی چرا و کجا، نه به کسی چیزی میگی، نه توی این مدت پاتو از خونه میذاری بیرون، فهمیدی؟
فاطمه که از لحن حرف زدن سهیل تعجب کرده بود، با صدای آهسته ای گفت: سهیل
اما صدای بوق تلفن باعث شد گوشی رو بذاره و اجازه بده اشکاش برقصند ... این مرد سهیل اون نبود ... سهیل دوست داشتنی اون نبود ... چرا این طور شده بود؟ به خاطر چند تا نامه؟!!! ... چطور میتونه انقدر بی انصاف باشه؟...
پنج شنبه بود و فاطمه با کمک سها همه وسایل رو توی کارتون چیده بود، داشتند با هم فرش رو جمع میکردند که کلیدی توی در چرخید، جفتشون به در نگاه کردند، سها با دیدن مردی در لباس کارگری جیغ کوتاهی کشید که سهیل سرش رو بالا آورد و نگاهش کرد، سها گفت: این چه لباسیه روانی، ترسیدم...
سهیل با اخم نگاهی به سها انداخت و برگشت به سمت فاطمه و گفت: مگه بهت نگفته بودم به کسی چیزی نگو؟
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••
عاشقانه های حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_بیست_و_هشت طلبکارا گرفتنش و یک بلایی به سرش آوردن ... خدایا ...
💐••
#عشقینه
#سجاده_صبر💚
#قسمت_صد_و_بیست_و_نه
قبل از اینکه فاطمه بتونه حرفی بزنه سها پرید وسط و گفت: یعنی چی به کسی چیزی نگه؟! اولا خودم دیروز اومدم اینجا و دیدم یه سری از وسایل توی کارتونه و فهمیدم خبریه، دوما خیلی بی شعوری که میخواستی به من چیزی نگی، مگه من خواهرت نیستم.
سهیل کلاهش رو از سرش در آورد و گفت: تو که همه جا جار نزدی؟
-نه، حتی به کامران هم نگفتم، یعنی فاطمه نذاشت... سهیل کجا می خواین برین؟ بدون خبر؟ ...
سهیل بدون اینکه جوابی بده گوشی موبایلش رو گرفت و مشغول صحبت شد:کجایی؟ کی میرسی؟
...-
-باشه، تا دو ساعت دیگه منتظرتم ها، دو تا کارگر هم با خودت بیار
...-
-آره همون آدرسی که بهت گفتم
فاطمه که فهمیده بود سهیل خیلی عصبانیه به سمت آشپزخونه رفت و با دو تا استکانی که هنوز جمع نکرده بود برای سهیل یک استکان چایی ریخت و پیشش گذاشت.
تلفن سهیل که تموم شد بدون توجه به چایی و فاطمه که رو به روش نشسته بود رو کرد و به سها و گفت: بچه ها کجان؟
این بار قبل از اینکه سها جواب بده فاطمه پرید وسط و گفت: من اینجا نشستم لازم نیست از سها بپرسی... خونه مامان باباتن
سهیل اخمی کرد و گفت: سها همین الان میری میاریشون... به مامان و بابا هم در مورد رفتن ما چیزی نمیگی...
بعد هم به سمت دستشویی رفت. فاطمه رو کرد به سها و گفت: زودتر برو سها جون، این خیلی عصبانیه...
سها هم در حالی که به سمت لباسهاش میرفت با صدای بلند چند تا فحش آبدار نثار سهیل کرد و از خونه خارج شد...
#ڪپےبدونذڪرناممنبع
#شرعــاحراماست☺️👌
•• @asheghaneh_halal ••
💐••