eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.3هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• هق هقم که آرام گرفت آقاجان در حالی که هم چنان در بغلش بودم و مرا نوازش می کرد گفت: تو باید هم قوی باشی هم صبور باشی ... درسته احمد رو خیلی دوست داری ولی هر چی که شد نباید بی تابی کنی ... همه مون از ته دل دعا می کنیم و از خدا میخوایم احمد سالم باشه و برگرده ولی هیچ کدوم نمی دونیم صلاح و حکمت خدا چیه هیچ کدوم نمی دونیم تو تقدیر ما چی نوشته شده بابا یاد بگیر هر چی که شد در برابر امر خدا و حکمتش تسلیم باشی با چشم های خیس اشکم نگاه به صورت آقاجان دوختم و گفتم: نمی تونم آقاجان ... این تقدیر خیلی سخته .... آقاجان در حالی که نگاه به نگاهم دوخته بود گفت: خدا سختی ها رو به بنده های خوبش میده تا خوبتر و بزرگتر بشن تا رشد کنن. با بغض گفتم: آقاجان من همه اش چهارده سالمه .... تحمل خیلی چیزا در توانم نیست آقاجان سرم را دوباره به سینه اش چسباند تا اشکی که در چشمش جوشید را نبینم. نفسش را آه مانند بیرون داد و گفت: از خدا بخواه توانت رو زیاد کنه ... خدا صبرت بده بابا شانه های ستبر و مردانه آقاجان لرزید. سخت بود بپذیرم آقاجان با آن همه صبر و توکلی که داشت به گریه افتاده بود. مرا در بغل خود می فشرد و می گریست. محمد علی جلو آمد و گفت: آقاجان شما دیگه چرا؟ جای این که رقیه رو آروم کنید خودتونم دارید گریه می کنید؟ هنوز که چیزی معلوم نیست ... نباید نا امید شد با صدای مادر که مرا صدا می زد آقاجان مرا رها کرد و صورت خیس اشکش را پاک کرد و گفت: برو ببین مادرت چه کارت داره انگار که به هر پایم وزنه ای سنگین بسته باشند به سختی پاهایم را حرکت دادم و قدم برداشتم. مادر صدا می زد: رقیه مادر کجایی؟ رقیه؟ از زیر زمین که بیرون آمدم مادر را می دیدم که بالای ایوان ایستاده بود ولی چون تاریک بود او مرا نمی دید. از پله ها پایین آمد و صدا زد: رقیه ... حاجی ... محمد علی؟ شماها کجایین؟ با صدای خش دارم گفتم: بله مادر من این جام مادر با قدم های بلند به سمتم آمد و گفت: کجا رفتی مادر؟ بیا برو تو اتاق بچه ات بیدار شده سر به زیر از کنارش رد شدم که پرسید: آقات و محمد علی کجان؟ در حالی که به سمت ایوان می رفتم گفتم: تو زیر زمینن. 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید محمد رضا طیبی صلوات🇮🇷 ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• از پله ها بالا رفتم و وارد اتاق شدم. خانباجی در حالی که علیرضا را تکان تکان می داد تا آرام شود رو به من گفت: مادر شیشه اش رو پیدا نمی کنم بگرد ببین کجاست براش شیر درست کنیم دوباره از راهی که آمدم برگشتم. شیشه علیرضا را از کنار پله های زیر زمین برداشتم و بی توجه به صدای آقاجان و مادر که از زیر زمین به گوش می رسید به مطبخ رفتم. کتری را کمی آب کردم و روی اجاق گذاشتم و تا جوش بیاید آرام آرام اشک ریختم. شیشه شیر که آماده شد به اتاق برگشتم. علیرضا را بغل گرفتم و شیشه را در دهانش گذاشتم. خانباجی پرسید: بقیه کجان؟ بدون این که نگاه از صورت علیرضا بگیرم گفتم: تو زیرزمینن خانباجی در حالی که به سمت در می رفت پرسید: تو زیر زمین چه کار می کنن؟ جوابی ندادم و خانباجی از اتاق بیرون رفت تا خودش بفهمد در زیر زمین چه خبر است. نگاه به صورت علیرضا دوخته بودم و با تصور شهادت احمد برای آینده نامعلوم و بیچارگی خودم و علیرضا اشک می ریختم داشتم آروغ علیرضا را می گرفتم که محمد علی وارد اتاق شد. چند ثانیه ای به صورت خیس اشکم چشم دوخت و بعد به سمت رختخوابش رفت. به شکم روی تشک دراز کشید و پتو را روی خودش انداخت و نگاه به صورتم دوخت از نگاه خیره اش خجالت کشیدم و صورتم را پاک کردم که گفت: از وقتی یادم میاد همیشه دردونه و نور چشم آقاجان و مادر و اهالی این خونه بودی دردونه بودی اما هیچ وقت لوس و ضعیف نبودی چون قوی بودی، چون عاقل و فهمیده بودی دردونه و عزیز بودی به یاد ندارم هیچ وقت مثل بچه ها رفتار کرده باشی همیشه پخته و عاقلانه و بزرگ تر از سنّت رفتار کردی اون قدر پخته و عاقل بودی که هیچ کدوم مون یادمون نبود 14 سالته و از همه مون کوچیک تری خیره نگاهش کردم و منتظر ادامه حرفش بودم که گفت: با یادآوری سنّت بدجور آقاجان رو پریشون کردی. 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید حمیدرضا اسداللهی صلوات🇮🇷 ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•
•𓆩☀️𓆪• . . •• •• مشهد بودیم گفتم: توی حرم برای ما هم دعا کنید آیت‌الله بهجت نگاهی کردند و گفتند: همه‌اش دعایی نیست؛ هم هست! فهمیدم که یعنی خودت هم باید تکانی بخوری و برای اجابت دعایت تلاشی کنی، قدمی برداری . . . 💚🌻 📷 زهرا پناه 📗 به شیوه باران. انتشارات البهجه . . 𓆩ماراهمین‌امام‌رضاداشتن‌بس‌است𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩☀️𓆪•
•𓆩🌙𓆪• . •• •• ﮼𖡼 جای خون، عشق تو🌱 در جان و تنم شعله‌ور است❣ فریدون مشیری /✍ . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •🇮🇷 •🦋 | •📲 بازنشر: •🖇 «1378» . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• صبحت بــہ خیــر خورشید !😍 وقتــے کــہ می دمیدی مــاه مــرا ندیدی…؟! (:💛 . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𓆩🪴𓆪• . . •• •• ♡تُ‌‌‌‌‌♡ بزرگترین در میان فـتوحــــات منـــے آخرین وطنے که درآن زاده شدم و در آن دفن خواهم شد😌❤️ 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🍳𓆪• . . •• •• یـھ غـذای جـدیـد دیگھ ڪه هست :😋👇 کتلت بادمجـ🍆ــون😍🤌 و آمـاا مواد لازم : پنــ⁵ــج عدد بادمجون🍆 کمی نمڪ🧂 ۵۰۰ گرم گوشـ🥩ـت چرخ کرده یک عدد تخم مـ🥚ـرغ سه حبـ🧄ـه سیر رنده شده نمک، فلفـ🌶ـل سیاه و شـ🌿ـید خشک سه قاشق غذاخوری جعـ☘ـفری خرد شده ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍽🥰‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌نوش جآنتون . ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 𓆩حالِ‌خونھ‌با‌توخوبھ‌بآنوےِ‌خونھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal . . •𓆩🍳𓆪•
‌. . دوستان عا‌شقانه‌هاۍحلالے!🌿 اگر از دستورِ پختِ غذاهایی ڪه در ڪانال فرستاده میشہ خوشتون اومد و استفاده ڪردید، برامون ازش عکس ارسال ڪنید ما حتما در ڪانال انتشـار خواهیم داد😉💞 جهت ارسالِ عکس‌ها و نظرات: ⇨ @Daricheh_Khadem ⇦ ‌. .
•𓆩🙍‍♂𓆪• . . •• •• 💬 من بچه بودم هفت سالم اینا.. بعد مهمون اومده بود خونمون دوست بابام بود که خیلی صمیمی بودیم و باهم رفت وآمد خانوادگی داشتیم؛ خلاصه مامانم چای آورده بود، هی میگفت آقا رضا بخور وگرنه میریزیم تو جیبت ببریا! اینم نمی‌خورد فک کنید همه حواسا پرت، منم در سادگی تمام برداشتم چای رو خالی کردم تو جیب کتش😭😭 بدبخت تا نوک پا سوخت😢 . •📨• • 928 • "شما و مجردی‌تون" رو بفرستین •📬• @Daricheh_Khadem . . 𓆩مجردی‌یعنی،مجردی𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🤦‍♂𓆪
Mirshafiee_Doaaye_Faraj_281304.mp3
4.64M
•𓆩📼𓆪• . . •• •• 🔸دعای برای فرج در دوران غیبت امام زمان(عجل‌الله‌فرجه) 👈حتما بشنوید و نشر دهید 👌 . . 𓆩چه‌عاشقانه‌نام‌مراآوازمیڪنے𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩📼𓆪•
•𓆩🪁𓆪• . . •• •• می‌بینم‌آن‌شکفتن‌شادی‌را...🌸 . . 𓆩رنگ‌و روےتازه‌بگیـر𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪁𓆪•
•𓆩🪞𓆪• . . •• •• اگه گاهی وقتا با نظر همسرت مخالفی، ولی اجازه بده جملاتش رو تموم کنه👌 از همون اول با نه گفتن جبهه نگیر❌😬 👈بگو راجع به این موضوع فکر می‌کنم تا بدونه الکی مخالفت نمیکنی😉 . . 𓆩چشم‌مست‌یارمن‌میخانہ‌میریزدبهم𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🪞𓆪•