eitaa logo
🌹عاشقـــ♡ــان ظهور 🌹
1.2هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
4.5هزار ویدیو
19 فایل
#السلام‌علیک‌یابقیة‌الله‌🖐 عشق تو آغاز و پایان دل است❣ عشق تو دریای غم راساحل است❣ #حضرت‌مهدی(؏)می فرمایند: برای تعجیل در #ظهور من زیاد دعا کنیدکه خود فرج و نجات شماست🤲 📗كمال الدّين،ص۴۸۵ ⬇خـدمتگزارشمـا: 📞 @Ya_Qaem_314 #کپی_آزاد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ڪَـِداے قمـ..💔: 💔 زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین 🔸 شهريور همان سالي كه خردادش عقد كرده بوديم رفتيم اهواز . مادرم آن قدر از رفتن بدون تشريفات و عروسي من ناراحت بود كه تا چند روز لب به غذا نزده بود . من هم دختري نبودم كه از خدايم باشد از خانواده ام جدا شوم . دور شدن از پدر و مادر برايم سخت بود ، ولي احساس مي كردم اگر هم راه او نروم پشيمان مي شوم . شايد آن موقع براي ما طبيعي بود . اهواز براي من جايي جديد و قشنگي بود . اثاثمان را ريخته بوديم توي يك تويوتاي لندكروز . همه ي اثاثمان نصف جايي بار وانت را هم نمي گرفت . خودمان هم نشستيم جلو . من و آقا مهدي و خواهرش . خيلي خوب شد كه خواهرش هم راهمان آمد . من هنوز رويم نمي شد با آقا مهدي تنها بمانم . از اهواز تا قم خواهرش هر موقع احساس مي كرد كه سكوت بين من و آقا مهدي ديگر زياد شده يك حرفي مي زد . مثلاً " شما خياطي هم بلدي ؟ " شب اول كه رسيديم ، وارد خانه اي شديم كه تقريباً هيچ چيز نداشت . توي آن گرمايي كه بهش عادت نداشتم ، حتا كولري هم براي خنك كردن نبود . شب كه خواستيم بخوابيم ديديم تشك نداريم . از همسايه ي طبقه ي پايين گرفتيم . با خواهر آقا مهدي مي گفتيم مگر توي اين گرما مي شود زندگي كرد . ولي بايد مي شد . چون اگرچه او مرا انتخاب كرده بود ، ولي اين يكي ديگر تصميم خودم بود كه همراه او بيايم . چند روز اهواز ماندم . قبلاً با آقا مهدي در اين باره حرف زده بوديم كه اگر دلم خواست ، براي اين كه حوصله ام سر نرود آن جا در مدرسه اي درس بدهم . با خواهرش برگشتم قم تا مداركم را بياورم . بعد از چند روز به اهواز برگشتم تا ديگر زندگي مشتركمان را شروع كنيم . يك سري وسايل كم و كسر داشتيم كه با هم رفتيم و خريديم . گاز و يخچال . مغازه هاي آن جا به خاطر گرماي هوا صبح زود و بعد از ظهرها باز مي كردند . آمد و همه جاي شهر را كه برايم نا آشنا بود نشانم داد . بازار ميوه و سبزي ، نمايشگاه فرهنگي سپاه ، زينبيه . گفت " اگر بي كار بودي و حوصله ات سر رفت ، اين جاها هست كه بيايي . " آقا مهدي يك ماه اول تقريباً هر شب مي آمد خانه . اما من بي كار نبودم . ادامه دارد..... کانال ظهور eitaa.com/Asheghanezohoor
🌹عاشقـــ♡ــان ظهور 🌹
🔴 #وقایع_آخرالزمان 🌸 #قسمت_پانزدهم 💢 #سفیانی پس از حمله به عراق 🌺در حدیث معتبری از امام صادق علیه
🔴 🌸 🚨 😱 💥 پس از سرکوب مخالفان، به انگیزه ی حمله به عراق با سپاهی بزرگ به سمت عراق رهسپار می‌شود. 🔸در مسیر، در منطقه ای به نام قرقیسیا (شهری در سوریه در محل اتصال رود خابور و فرات) جنگی درمی‌گیرد و بسیاری کشته می‌شوند! 🔹 شاید علت این تلفات سنگین، مقاومت حاکمان آن سرزمین برابر زیاده خواهی‌های سفیانی باشد. 🌸در حدیث معتبری از امام باقر علیه السلام نقل شده که: ✨« به قرقیسیا می رسد. در آنجا نبردی در‌می‌گیرد و از ستم‌گران ۱۰۰هزارنفر کشته می‌شوند».✨ 📗 (غیبه نعمانی، باب۱۴، ح۶۷) ✴️با توجه به برخی روایات: 1️⃣ نبرد قرقیسا واقع خواهد شد. 2️⃣ هر دو طرف درگیری، اهل باطل‌ اند که یک طرفش سفیانی ست. 3️⃣ این نبرد، تلفات انسانی فراوانی به دنبال خواهد داشت و سپاه سفیانی علی‌رغم این تلفات سنگین، پیروز این نبرد است. 📌 برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به کتاب "تاملی نو در نشانه های ظهور" نوشته ی استاد نصرت الله آیتی 🔴 ، سفیانی چه می‌کند؟⁉️ 🔸 او به صورت همزمان دو سپاهِ مختلف به مدینه و عراق روانه می‌سازد! 🔹چون مرکز حکومتِ امام مهدی علیه السلام برایش از اهمیت خاصی برخوردار است لذا به کوفه یورش برده و آماج حملاتش، مردم آن سرزمین را فرا خواهد گرفت! 🌺 در حدیث معتبری از امام باقر علیه السلام نقل شده: ✨ « سپاه ۷۰ هزار نفری را به کوفه گسیل می‌دارد. آنها برخی از اهل کوفه را می‌کشند، برخی را به دار می‌آویزند و برخی را اسیر می‌کنند.»✨ 📗 (الغیبه للنعمانی، باب ۱۴، ح۶۷) 🌿☘ با ما همراه باشید در👇👇👇 🍃🔸 🍃🔸 🍀🌾🔸 @Asheghanezohoor ☘✨