.
اے ڪاش . . .
آن روزها ڪربلا بودید و ڪمی هم، لب های خشڪیده ی حسیــــن(ع) را تر میڪــــردید!!
.
#کربلای_جبهه_ها
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
گاهی یک تلنگر میتواند همین باشد ...
که شهیدی بگوید :
ما از حلالش گذشتیم شما از حرامش نمیتوانید بگذرید ؟
شهدا را با ذکر صلوات یاد کنیم
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
1.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹اقدام جالب دلاور مرد ارتشی امیر سپهبد شهید صیاد شیرازی در قبال قطعه زمینی که دوستان ایشان در شمال تهران برایشان گرفته بودند.
خود را لایق نمیدانم...
تکه زمین را تحویل میدهم...
حتما ببینید.
#ما_ملت_امام_حسینیم
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
📸 #اینفوگرافی | آشنایی با بالگردsh-3d
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
281.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دنیــا برایٺ کوچڪ بود!
#آقامصطفیچمراݩ
#استـورے
#یـارَجـآئـےعِنـدَمُـصیـبَتــے
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
10.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید | #کلیپ
🔻 کلیپ شهید
مدافع حرم بابک نوری هریس
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
دیگر هوسی ما را جز
وصل #تو در سر نیست
رحمی ڪن و یادی ڪن
این بےسر و سامان را
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
17.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید| لبیک یا خمینی
🎙 مداح: شهید سید جمال قریشی
رزمندگان اسلام در اردوگاه دز خوزستان
بهار سال ۱۳۶۵
#چهلمین_سالگرد_دفاع_مقدس_گرامیباد
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
🔻#معرفی_شهید
#مدافع_حرم #شهید_جهانپور_شریفی
🔅محل تولد: پرزیتون فارس
تاریخ تولد: ۵۷/۶/۲۵
تاریخ شهادت: ۹۲/۶/۲۵
محل شهادت: حلب، سوریه
📍جهانپور شریفی ۲۵ شهریور سال ۹۲ در روز تولدش در حال دفاع از حرم مطهر زینب کبری در کشور سوریه به دست تکفیری ها به شهادت رسید. پیکر این شهید در جهرم تشییع و در زادگاهش روستای پر زیتون میمند به خاک سپرده شد.
💠دخترِ شهید جهانپور شریفی تعریف میکرد: «هنگامی که میخواستم به کلاس قرآن بروم، فراموش کرده بودم پدرم تا چند دقیقه دیگر میخواهد برود؛ و فقط خداحافظی کردم. داشتم کفشم را میپوشیدم که پدر گفت: زهرا جان، عزیز بابا، من که نبوسیدمت، دارم میرم ماموریت.گفتم: ببخشید یادم رفته بود که شما میخواید برید ماموریت... من را در آغوش گرفت و بوسید. برای همیشه...
در آن لحظه اشک شوق پدرم را دیدم؛ شوق به شهادت، انگار میدانست که شهادتش نزدیک است و خود را برای شهادت در راه خدا آماده کرده است. وقتی در سوریه بود هفتهای یکبار با ما تماس میگرفت، هفتهها به سختی میگذشت و انتظار کشیدن، کلافهام میکرد. در آن هفته، از روز تماس بابا دو سه روز گذشت.خیلی بیتابی میکردم. به مادر گفتم: چرا بابا تماس نمیگیره؟ مادر که خودش هم چند روز بود سخت درگیر این موضوع بود بیشتر ناراحت شد ولی ما را آرام کرد. همان روز دایی من به جهرم آمد و ما را به هر بهانهای بود به روستای پر زیتون بردند. آنجا که رفتیم کم کم خبر شهادت پدر را به ما دادند. آری بابای عزیزم به آرزویش رسید
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab