🌷تازه #نامزد کرده بود اومد پیش فرماندش گفت: حاجی اجازمو بده برم سوریه🙏 گفت: میزارم ولی الان نه🚷
🌷گفت: دارم #زمین_گیر میشم، بزار برم. میترسید عشق به خانومش♥️
باعث بشه نره برای #دفاع از حرم.
#شهید_عباس_دانشگر
#شهید_مدافع_حرم
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انتشار برای اولین بار | خاطره پدر شهید مدافع حرم اصغر پاشاپور
🔹️ چهار روز قبل از شهادتش به من گفت: «دعا کن به رفیق شهیدم بپیوندم.»
#هفتمین_روز_خاکسپاری
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
حیف ...
گِرا هایمان عوض شده
صدای بیسیم هایتان
مفهوم نیست ...
#بیسیم_چی
#دفاعمقدس
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
#آرامش_دلها
تو اوج درگیری وعملیات بودیم.شرایط خیلی سخت وروحیه نیروهای ما خراب بود. از همه طرف به سمت ما شلیک می شد.دشمن حلقه محاصره را کامل کرد. در این شرایط ابراهیم بر روی بلندی رفتو با صدای بلند فریاد زد:الله اکبر...اشهد ان لا اله الا الله
وقتی اذان ونام خدا به گوش ما خورد چنان آرامش پیدا کردیم که گویی هیچ خبری نیست! دشمن هم با نوای ملکوتی ابراهیم عقب نشینی کرد.وقتی ابراهیم پایین آمد،یکی از رفقا بهش گفت:خیلی عالی بود.با صدای شما آرامش پیدا کردیم.ابراهیم یاد آور شد که:من نبودم این یاد خدا بود که آرامش ایجاد کرد:
ألا بذکر الله تطمئن القلوب
آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرام ومطمئن می گردد.رعد/28
کتاب خدای خوب#ابراهیم
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
#لحظه_های_ناب_شهدائی 8
#خاطرات_شهدا
🔵 شهید خلبان احمد کشوری
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
عصر تکاب
#لحظه_های_ناب_شهدائی 8 #خاطرات_شهدا 🔵 شهید خلبان احمد کشوری 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.c
#لحظه_های_ناب_شهدائی 8
#متن_خاطره
ترکشي به سينه اش نشسته بود.
برده بودنش برای اخرين عمل جراحي.قبل از عمل بلند شد که برود بهش گفتن : بمان! بعد از عمل مرخصت مي کنن ،اينجوري خطرناکه.
گفت: وقتي اسلام در خطر باشه من اين سينه رو نمي خوام...
🔵شهید خلبان احمد کشوری
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
🌷 #علما
🍃 #طرح
❤️ #آیت_الله_مجتهدی
لذت عبادت.......🌷
🍃نشر دهید...
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢سردار قاسم سلیمانی:
خوزستان جز بهترین مناطق ما و دژ مستحکم ما هستند ، جز باوفاترین مردم ما بودند، ما چطور میتونیم دین خودمون رو به اینها ادا کنیم
سردارشهید حاج قاسم سلیمانی
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
💍 #ماجرا | راز نماز شب
قسمت دوم | بهشت کوچک
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab
عصر تکاب
💍 #ماجرا | راز نماز شب قسمت دوم | بهشت کوچک 💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇 💠 Eitaa.com/Cybertaka
#متن
🌕 نیمههای شب بود که از سنگر زدم بیرون. نور مهتاب افتاده بود روی خاکریزها و هوا را روشن کرده بود. دو لبه اورکت را نزدیکتر آوردم و از سرما انگشتانم در دمپایی جمع شد. رفتم کنار منبع آب. سر شب اصغر و سعید را دیده بودم که بشکههای بیست لیتری را جابهجا میکردند تا منبع برای وضوی نصف شب بچهها آب داشته باشد. آب سرد را که به صورتم پاشیدم، لرزیدم. قطرههای آب از ریشم میچکید که وارد سنگر شدم.
🌌 خواب دیگر کاملاً از چشمانم پریده بود. صدای مناجات و راز و نیاز تمام سنگر را برداشته بود. انگار سر صلات ظهر واردش شده باشی، همه بیدار شده و در تکاپو بودند. ولولهای در سنگر به پا شده بود که نظیر نداشت. از کنار سعید که میگذشتم هنوز در قنوت بود. کنار گوشش لب زدم: «منو یادت نره داداش». لبخند محوی که وسط العفو گفتن نشست روی لبهایش را در تاریک روشن سنگر شکار کردم و دلم گرم شد.
🌷 چفیهام را کمی آنطرفتر پهن کردم و قبل قامت بستن نشستم به تماشای بچهها. همیشه شبهای قبل عملیات حال بچهها همین بود. بوی شهادت که میآمد از خود بیخود میشدند. خواب و خستگی نمیفهمیدند. مثل دوندههایی که به خط پایان نزدیک شدهاند توان اضافهای پیدا میکردند برای دویدن. سرعت میگرفتند انگار. حالشان حال عاشقی بود که به میعاد نزدیک شده و دیگر جز معشوق را نمیدید. جز وصالش فکر و ذکر دیگری نداشت. شبهای نزدیک عملیات سنگر عجیب دیدنی بود. پر از عاشقهای بیخواب دل از دست داده که گوشهای سر روی مهر گذاشته بودند و بهشت کوچکی برای خودشان ساخته بودند.
💢قرارگاه سایبری شهید چمران👇
💠 Eitaa.com/Cybertakab