باز هم واقعه شاه چراغ تکرار شد
باز هم آرشام دیگری امشب آسمانی شد:)))💔
#شھیدکیاننیکپور
#ایذه_تسلیت
#خوزستان_تسلیت
#ایران_تسلیت
فقط خواستم بگم آدم میتونه ب این درجه از بی شرفی هم برسه...
#حجاب
#عمامه_بوسی
#ایران_قوی
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#جانم_به_فدایش
#زنزندگیشهادت
#ایذه
#خوزستان_تسلیت
#ایران_تسلیت
[😔#ایران_تسلیت💔]
📸 مردم مشهد در محل شهادت دو مدافع امنیت شمع روشن کردند ...
#پایان_ممشات #لبیک_یا_خامنه_ای
هدایت شده از نـوایحُـسـیـن ♥️ .
رقص اندر خون خود مردان کنند...💔🥀
#کرمان_تسلیت
#ایران_تسلیت
#کرمان
𝐉𝐎𝐈𝐍↴
❤️شهیدحاجقاسمسلیمانی❤️
@MartyrHajQasemSoleimani313
هدایت شده از گاندو
📲💭
میگفت: «با مامان و بابا تو مسیر برگشتن بودیم؛ مامان خسته شد و نشست روی جدول خیابون.»
علیرضا که به اینجای حرفهاش رسید، مادر گریهاش گرفت و رفت بیرون. طاقت نیاورد...
پسرک چشمش راه گرفته به جایی نامعلوم و دارد توی ذهنش بازسازی میکند.
- «مسابقه گذاشتیم با بابام، دویدیم که برویم موکب برای مامان شربت بیاریم...»
مکث میکند. چشمش دارد همین چند ساعت پیش را میبیند!
- «... صدای انفجار اومد، موج زد، چشمهام بد جور سوخت، افتادم زمین...»
پاچهی شلوارش را آرام زد کنار. سوختگی و خراشیدگی خودش را نشان داد. همراه مادرش آمده بود بیمارستان. از پدرش اما حرفی نزد.
رفتم بیرون تا حالی از پدر علیرضا بپرسم؛ اشک روی صورت زن میریخت پایین:
- «بابای علیرضا رو گم کردیم... علیرضا خبر نداره، بهش گفتم بابا جایی دیگه بستری هست!»
از پیش آنها میروم. بیرون از بیمارستان مسئول بخش را میبینم. علیرضا را بهش میشناسانم تا از پدرش خبری بگیرم؛
- بهشون گفتیم گم شده! چون الان موقعیتِ دادن خبر شهادت باباش نبود...!»
✍️ به روایت محمدحیدری؛
از شاهدان حادثه تروریستی امروز
#کرمان_تسلیت
#ایران_تسلیت
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
هدایت شده از گاندو
📲💭
هیکلِ کشتیگیری داشت با انبوهی ریشِ روی صورتش. صدایش شده بود مثل آدمی که از بس فریاد زده، گرفته و بم شده! اشک راه کشیده بود از چشمهاش و میریخت به ریشِ پُر پشت و بلندش.
دستهایش را بالا آورد مثل حالتی که بخواهد قنوت بگیرد برای نماز. خیره مانده بود به آنها و میگفت:
- «دستِ جدا شدهی یه بچه رو برداشتم، با همین دستهام! همهش نصفِ کفِ دستِ من بود...!»
قنوتش را انگار به جا آورده باشد، دستها را گذاشت روی صورتش و صدای گریهاش بلندتر از قبل شد...
✍️ به روایت محمدحیدری؛
از شاهدان حادثه تروریستی امروز
#کرمان_تسلیت
#ایران_تسلیت
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
هدایت شده از گاندو
📲💭
یکی از پرستارها با کاغذی در دستش آمد سمت ایستگاهِ پرستاری. نشسته بودم به انتظار رئیس بیمارستان تا با او صحبت کنم.
پرستار کاغذ را گرفت روبروی صورتش و سه تا اسم خواند. پرستار نشسته پشت سیستم هم به سرعت اسمها را تایپ کرد.
پرستار آمار دیگری هم داشت: «بنویس پنج نفر هم گمنامن و اسمی ازشون نداریم!»
پرستار پشت سیستم انگار شاکی شده باشد؛ کاغذی را برداشت و نشان داد: «مردم این همه نشونه دادن، ماهگرفتگی، جای زخم، لباس خاص، موها و ریشهای فلان مدل؛ هیچ نشونهای نداشتن بشه تطبیق داد تا شناسایی بشن؟!»
آن یکی گفت: «توی نشانهها نوشتن که سوختگیِ کل بدن؟ نوشتن کسی صورت نداشته باشه؟!...»
و غمِ بیشتری تلنبار شد توی دلم، پرستار داشت روضهی مجسمی میخواند که تازهی تازه بود...
✍️ به روایت محمد حیدری
از شاهدان حادثه تروریستی کرمان
#کرمان_تسلیت
#ایران_تسلیت
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo