eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.3هزار دنبال‌کننده
89 عکس
14 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با حقیر/سوالات، اشکالات و نقدها: @yahadi71 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72
مشاهده در ایتا
دانلود
مرحوم در رجالش ص586 گزارشی خاصتا برای امروز دارد. میگوید را در عرفه دیدم درحالی که زیاد درحال راز و نیاز بود. به او گفتم خداوند تلاش امروزت را دید. عبدالله گفت: به خدا قسم در اینجا حتی یک دعا برای خود نکردم و تماما دعایم برای دیگر مومنین بود چرا که از امام کاظم(ع) شنیدم که میفرمود: هر کس براى برادران مؤمن خود پشت سرشان دعا کند، از عرش ندا مى رسد که صدهزار برابر آن براى خود تو خواهد بود، و من نخواستم از صد هزار برابر دعاى فرشتگان [که یقیناً مستجاب است] دست بردارم! و براى خودم دعا کنم که نمى دانم مستجاب خواهد شد یا خیر! https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
❇️ ماجرای بازگشت یک سلبریتی به آغوش اسلام 🔹 پسر عمو و برادر رضاعی پیامبر بود که تا قبل از پیامبر نیز بسیار به حضرت علاقه داشت اما بعد از ماجرای بعثت پیامبر جزو دشمنان ایشان گردید و از آنجا که بود، همواره حضرت و یارانش را با زبان و قلمش آزار میداد و اشعار علیه حضرت می سرود. 🔸او مردم را از اسلام دور میكرد و بر هر كه مسلمان مى‌شد، سخت میگرفت و 20 سال با حضرت دشمن ماند و از هيچ راهى كه براى جنگ با پيامبر پيش گرفت، جا نماند. او به معنای واقعی کلمه یک موثر و از دانسته میشد لذا مواجهه پیامبر با او هم بسیار تند بود تا آنجا که خون او را دانسته بود. 🔹اما این همه ماجرا نبود، اسلام آنقدر قدرتمند شده بود که پیامبر در سال هشتم هجری تصمیم به گرفت و لشکرش را به حرکت در آورد. اینجا بود که ابوسفیان چاره ای جزو پذیرش اسلام نمیبیند. ماجرا را با خانواده اش در میان میگذارد و بعد از همراهی آنها، به همراه به سرعت به سوی پیامبر حرکت میکند. 🔸وقتی در که محلی مابین مکه و مدینه بود به سپاهیان حضرت رسیده و اجازه ورود بر پیامبر خواستند، حضرت آنها را نپذیرفت. اینجاست که که برادر عبدالله بود واسطه میشود و به پیامبر عرض میکند ابوسفیان پسر عمو و عبدالله پسر عمه و برادر همسر شماست لذا به آنها اجازه ورود بدهید. 🔹پیامبر میفرمایند من نیازی به آنها ندارم چون آنها در آغاز اسلام و زمانی که اسلام به آنها نیاز داشت، سرسختانه در مقابل دعوت من ایستاده و کارشکنی کردند و بعد اشاره ای نیز به شعرهای هجو آمیز ابوسفیان کرده که موجب هتک آبروی حضرت و اسلام شده است. خلاصه امّ سلمه ناامید شده و مطلب را به ابوسفیان و عبدالله منتقل میکند. 🔸ابوسفیان بعد از دیدن مواجهه پیامبر به هم میریزد و انگار آمده تا هرجور که شده حضرت او را پذیرفته و ببخشد لذا به امّ سلمه میگوید به پیامبر بگویید به خدا سوگند یا پیامبر به من اجازه ورود بدهد یا دست این پسر کوچکم (که به همراه خود آورده بود) را گرفته و آنقدر در این بیابان میرویم تا از تشنگی و گرسنگی بمیریم. 🔹پیامبر وقتی از ماجرا مطلع میشود و اصرار ابوسفیان را میبیند، اجازه ورود میدهد و آنها در محضر پیامبر، اسلام آورده و مسلمان میشوند و برای فتح مکه به لشکر پیامبر میپیوندند. 🔸چه بسا بازگشت اولیه ابوسفیان یک بازگشت ظاهری بوده باشد چون راه دیگری برای خود متصور نبود اما بعد از مدتی تنفس در اتمسفری که پیامبر ساخته بود، کم کم را میبیند و حقیقتا اسلام می آورد تا آنجا که به شدت از گناهان سابقش پشیمان میشود و هرگاه پیامبر را میبیند از شدت شرمندگی سرش را پایین می اندازد و با سرودن اشعاری در مدح حضرت، اشعار هجو آمیز گذشته اش را جبران میکند. 🔹او در به حدی ساخته میشود که در وقتی همه مسلمانان پا به فرار میگذارند، تنها کمتر از ده نفر به همراه پیامبر مانده و مقاومت میکنند که یکی از آنها همین ابوسفیان بن حارث است. او در عصر از دنیا میرود و در گزارش ها آمده سه روز قبل از مرگش، قبرش را با دستان خود آماده ساخته بود. 📚الطبقات الكبرى، ج 4 ص 49؛ مجمع البیان، ج10، ص846؛ سفینة البحار، ج4، ص191؛ بحارالانوار، ج21، ص102 و چندین منبع دیگر به این ماجرا پرداخته اند. 📌پ.ن: این ماجرا و دیگر ماجراهای مشابه هم برای های ما پُر از عبرت است که بیاموزند چگونه میشود هم دنیا را داشت و هم آخرت را و هم برای که بیاموزند چگونه باید با آنها تعامل کنند. به جای خود باید محکم و پولادین بود و قوانین را به تمامه اجرا کرد و با متخلف و خرابکار به شدت برخورد کرد و به جای خود باید بخشید و سخت نگرفت و با محبت برخورد کرد. https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
❇️ شیعیانِ بدتر از دجال 🌱 در کتاب صفات الشیعه ص8ح14 روایت جالب و عبرت انگیزی را نقل کرده که میتواند تا قیامت به عنوان یک ، هادی ما باشد: ▪️حدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الْمُتَوَكِّلُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْخَزَّازِ قَالَ: سَمِعتُ الرِّضا عليه السلام يَقولُ‌: «إنَّ مِمَّن يَتَّخِذ مَوَدَّتنا أهلَ البَيتِ لَمَن هُوَ أشَدُّ لَعنَةً عَلىٰ شيعَتِنا مِن الدَّجّالِ‌.» فَقُلتُ لَهُ‌: يَابنَ رَسولِ اللّٰهِ‌، بِماذا؟ قالَ‌: «بِمُوالاةِ أعدائِنا ومُعاداةِ أوليائِنا؛ إنَّهُ إذا كانَ كَذٰلِكَ اختَلَطَ الحَقُّ بِالباطِلِ‌، وَاشتَبَهَ الأَمرُ فَلَم يُعرَف مُؤمِنٌ مِن مُنافِقٍ‌.» ▪️حسن خزّاز میگوید: از عليه السلام شنيدم كه مى‌فرمايد: «بعضى از دوستداران و ما اهل بيت براى شيعيان ما، از خطرناك‌ترند». گفتم: چرا، اى فرزند پيامبر خدا؟ فرمود: «به جهت دوستى‌شان با دشمنان ما و دشمنى‌شان با دوستانمان. وقتى چنين شود، حقّ و باطل در هم مى‌آميزد و اوضاع جامعه، شبهه‌ناك مى‌شود و در نتيجه، مؤمن از منافق، باز شناخته نمى‌شود». 📌پ.ن1: چرا بعضی از ما به بهانه و اینکه میخواهیم را برای مردم به ارمغان بیاوریم توجهی به این شاخص و ملاک ندارند؟ یکی از لوازم این شاخص است، همان چیزی که بارها در و در خطاب به خواص تذکر دادند اما برخی از خواص ما همچنان بعد از گذشت بیش از 12 سال یکی به نعل میزنند و یکی به میخ، برخی هم که کلا در آغوش دشمن روزگار میگذرانند... پ.ن2: مراد از شیعیان در عنوان همان شیعه عرفی است یعنی محبین اهل بیت ع نه شیعه به معنای خاص. https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
◀️ و موضع امام صادق(ع) ☘️ مرحوم در شریف،ج2،ص401 روایتی را از نقل میکند که میگوید: ☘️ من با و باهم بودیم که گفت: نظرتان درباره شخصی که را نمیشناسد چیست؟ میگوید: هر كه آن را نشناسد است. میگوید: درصورتی کافر است که حجت بر او اقامه شود و او نپذیرد. اما میگوید: سبحان اللَّه؛ اگر حجت اقامه بشود و او نپذيرد ولی انكار هم نكند كافر نیست. ☘️ خلاصه یک نزاع مهمی بین اصحاب درباره نوع نگاه به گونه های متعدد و به تبع آن تعامل با آنها شکل میگیرد. این ماجرا میگذرد تا اینکه آنها در حج محضر (ع) مشرف شده و این مسئله را مطرح میکنند. ☘️ حضرت درپاسخ میفرمایند: نظر شما درباره خدمتكاران، زنان و خاندان تان چیست؟ مگر آنها قائل به توحید و نبوت پیامبر نیستند؟ مگر نماز، روزه و حج بجا نمی آورند؟ گفتند چرا. حضرت فرمودند: آیا امام و امر امامت را میشناسند؟ گفتند خیر. امام فرمود: نظرتان درمورد آنها چیست؟ پاسخ میدهد: هر كه امر امامت را نشناسد كافر است. ☘️ حضرت فرمود: سبحان اللَّه؛ و باز همان سوالات را درباره افرادی که معمولا سر راه ها و كنار آبگاهها منزل کرده اند و همچنین درباره طواف کنندگان کعبه و اهل یمن و کسانی که خود را به پرده کعبه می آویزند پرسیدند و نیز باز همانگونه پاسخ میدهد و آنها را در صورتی که امر امامت را نشناسند، کافر میپندارد. ☘️ اینجا حضرت میفرمایند: سبحان اللَّه؛ اين تفکر است. بعد به آنها فرمود: میخواهید حقیقت و نگاه صحیح را برای شما تبیین کنم؟ در کمال بی ادبی چون میبیند نگاه امام متفاوت با نگاه خودش است میگوید خیر، نیاز به نیست. ☘️ حضرت در اینجا میفرمایند: خب چیزی که از ما نشنیده اید و سخن ما نیست را نقل نکنید چرا که برای شما شرّ و بد است. میگوید من از این نحوه مواجهه حضرت متوجه شدم که میخواهند کلام را تایید کنند و آن نگاه را قبول دارند. https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
❇️ شیوه حکمرانی اسلام در تربیت اجتماعی 🌱 یکی از نکات مهمی که اسلام در بر آن تاکید میکند آن است که دین و شریعت برای همه مردم است اما همه دین برای همه مردم نیست. این نکته خیلی و مهم است چرا که میخواهد ما را به اختلاف در تربیت و هدایت توجه بدهد. 🌱 مرحوم در خصال ج2 ص 354 روایتی از امام صادق(ع) نقل میکند که بخشی از آن تقریبا بین عوام هم مشهور شده است. همان ماجرای مسلمانی که همسایه و رفیقی داشت و بعد از مدتی او را مسلمان کرد اما با خود در اینکه او را شبانه روز به عبادت بست، او نیز مجدد مسیحی شده و از اسلام برگشت. 🌱 اما این روایت قبل و بعدی دارد که کمتر به آن توجه شده است. راوی از امام صادق(ع) میپرسد در میان ما برخی مردم قائل به ولایت امیرالمومنین(ع) هستند و او را بر دیگر مردم مقدم میدارند اما آنچنان که ما فضیلت شما را توصیف میکنیم، اینگونه نیستند. آیا آنها را بداریم؟ 🌱 حضرت میفرماید: اجمالا آرى. بعد حضرت میفرمایند خداوند اسلام را بر هفت بخش قرار داده: 1. 2. 3. 4. 5. 6. 7. 🌱 سپس این موارد را ميان مردم تقسيم كرده و كسى كه همه اين هفت بخش را داشته باشد، او داراى است. اما برخى از مردم دارای يك بخش از آنها بوده، برخی دو بخش، برخی سه بخش و... 🌱 سپس حضرت تاکید میکنند: شما به كسى كه دارای يك بخش است، دو بخش را نكنيد و از او چنین توقع زیادتری از وسعش را نداشته باشید. و به كسى كه دو بخش دارد، سه بخش را تحميل نكنيد و... 🌱 بعد میفرمایند اگر شما توقع زیاد از وسع هر شخص از او داشته باشید، در اين صورت بار آنان را سنگين کرده و آنها را دچار می‏سازيد اما توصیه من به شما این است که با آنان با مهربانى رفتار كنيد و بر آنان كار را آسان بگيريد. 🌱 اینجاست که حضرت همان ماجرای معروف را از باب مثال ذکر میکنند و در انتها نیز اشاره به ، ملاک و اصلی مهم در خود میکنند و میگویند: پس شما با آنان سخت نگيريد و بیش از وسع هر شخص بر او تحمیل نکنید. 🌱 در ادامه نیز میفرمایند: آيا نمیدانى كه حكومت با شمشير، خشونت، جور و کارش را پیش میبرد اما حكومت ما با مهربانى، دلجويى، وقار، تقيّه، خوش برخوردى، پرهيزگارى و كوشش اهداف خود را دنبال میکند؟ پس شما نیز مردم را به دين خود و راهى كه در آن هستيد، راغب سازيد اما با همین شیوه ای که گفته شد. 🌱 البته که این روایت به دنبال تقریر نیست بلکه همین دین به جای خود و هرجا لازم باشد با خاطیان، آن روحیه جلالی و خشن خود را نیز ظهور میبخشد که البته همین برخورد تند نیز از سر رحمت و نگاه تربیتی اوست. 🌱 ای کاش ما انقلابیون نیز در مواضع اجتماعی خود، همین قاعده و اصل را رعایت کرده و آن را ستون خود قرار میدادیم. ➕کلیدواژه: «إِمَارَةَ بَنِي أُمَيَّةَ كَانَتْ‏ بِالسَّيْف‏» https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
❇️ مدل تشریع احکام در صدر اسلام ☘️ یکی از مباحثی که نیاز به تحقیق ویژه دارد اسلام در مدت 23 سال توسط میباشد. دقت در این مسئله میتواند کمک شایانی به در امروز بکند. ☘️ شیوه ای که حضرت در پیش گرفتند متفاوت از شیوه ای بود که در دنبال کردند، چرا که در مکه، اسلام ذیل پیش میرفت اما در مدینه اسلام خود متولی حکومت بود لذا شیوه در این دو فضا نیز متفاوت بود. ☘️ در مکه عمده تمرکز بروی و احکام به نحو کلی بود، به خلاف مدینه که احکام به مرور تفصیل داده میشد. در واقع اینگونه نبود که پیامبر احکام را حتی در مدینه از همان ابتدا به صورت کامل و جامع پیاده کرده باشند بلکه با توجه به شرایط زمانی و مکانی و به احکام الهی صادر شده و بعد پیاده میشدند. ☘️ این شیوه را میتوانید در مورد مسائلی مانند ، و دنبال کنید که حضرت با چه آن را تحقق بخشیدند. اساسا عده ای مسئله و موقت -که برخی را به دشواری انداخته- را در همین بستر تحلیلی تبیین کرده اند. ☘️ (ع) در روایتی که در بحارالانوار ج90، ص6 آورده اند به همین مسئله اشاره کرده و نکات دقیقی را تذکر داده اند: «فَكَانَ مِنْ رَأْفَتِهِ وَ رَحْمَتِهِ أَنَّهُ لَمْ يَنْقُلْ قَوْمَهُ فِي أَوَّلِ نُبُوَّتِهِ عَنْ عَادَتِهِمْ حَتَّى اسْتَحْكَمَ الْإِسْلَامُ فِي قُلُوبِهِمْ وَ حَلَّتِ الشَّرِيعَةُ فِي صُدُورِهِم‏» ☘️ ایشان میفرمایند از دلسوزى و رحمت پیامبر اين بود كه مردم را در همان آغاز نبوّتش، به یکباره از عاداتشان باز نداشت بلکه ابتدا با انجام اموری تلاش کرد اسلام در دل های آنها ریشه دوانده و مستحکم بشود، آنگاه وقتی شیرینی اسلام را چشیدند شروع به تغییر عادات غلطشان میکردند. ☘️ در ادامه همین حدیث، حضرت موارد متعددی از تدریجی بودن احکام مانند ، ، ، ، و... را ذکر میکنند. ☘️ توجه به این اصل مهم در وضع قانون بسیار مهم و اساسی است، اما مسئله ای که اجرای این نکته را (علاوه بر کوتاهی و بی سلیقه گی های دور از عقلانیت برخی مسئولین) بغرنج و صعب کرده، استکباری است. ☘️ در واقع ای دشمن کار را بسیار سخت تر کرده لذا در این سمت نیز نیاز به عقلانیتی بیشتر برای تدوین قانون و اجرای آن داریم. برای عبور از این شرایط بغرنج نیاز به همفکری و تأملات بیشتر و شنیدن از سلایق مختلف هستیم. ☘️ البته اهمیت این نکته نباید بهانه ای بشود برای سو استفاده امروز که پس فعلا مسئله حجاب را شل کنیم تا ببینیم کی فضا محیا میشود چون موضوع آن مقداری متفاوت است. ☘️ در واقع مسئله امروز دارای ابعاد بسیار پیچیده ای است که عدم توجه و ملاحظه هر بُعد و مولفه آن میتواند ما را به یک تصمیم اشتباه برساند لذا در عین اعتقاد راسخ به نکته ای که عرض شد و اینکه باید امروز نیز شدیدا به آن توجه داشت، معتقدم مسئله امروز به دلیل هجمه عجیب دشمن صورت دیگری پیدا کرده است. https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
☘️حکمرانی به سبک رسول الله☘️ 🔹ماجرای ‏ و نخلش، ماجرایی است که تقریبا همه اصولیون در کتبشان به آن پرداخته و به استناد آن و دیگر روایات مشابه، قاعده ای فقهی تحت عنوان «لاضرر و لاضرار» استنباط کرده اند. روایت دارای سندی محکم بوده که جناب در کافی، ج5، ص294 نیز ذکر کرده است. علمای زیادی به تحلیل این قاعده پرداخته اند اما تحلیل متفاوت از دیگران است. 🔸ایشان از زاویه به این ماجرا نگاه کرده و به تحلیل آن با دغدغه فقهی اصولی پرداخته و میگویند پیامبر در این ماجرا صادر کرده است. اگر با همین زاویه نگاه ولی با دغدغه به روایت بنگریم، برداشت های دیگری نیز میتوان داشت. در ادامه اجمالا به شرح این ماجرا میپردازیم: 🔹جناب سمره درخت خرمايى داشت كه محصول داده بود و مسیر رفتن نزد آن درخت نيز از داخل منزل شخصی مى‌گذشت. سمره دائم پيش درختش مى‌رفت بدون اين‌ كه از آن شخص اجازه بگيرد. آن شخص به سمره گفت: هميشه به طور ناگهانى به خانه ما مى‌آيى و ما به نحوی هستیم كه دوست نداريم تو ناگهانی وارد خانه ما شوى، پس از این به بعد هنگام ورود از ما اجازه بگير. 🔸سمره گفت: براى رفتن نزد درختم تنها همین مسیر وجود دارد و برای آن اجازه نخواهم گرفت چرا که زمین تو در مسیر درخت من است. آن شخص نزد پیامبر میرود و از او شکایت کرده و ماجرا را گزارش میدهد و پیامبر نیز او را میخواهد و به او میگوید: فلانی از تو شکایت کرده و میگوید که تو برای رسیدن به درختت، بدون اذن بر او و خانواده اش وارد میشوی و این کار درستی نیست و از این به بعد باید از او اجازه ورود بخواهی اما سمره قبول نمیکند. 🔸حضرت به او میگویند اصلا این درخت را رها کن، در فلان مکان درخت دیگری به تو میدهم اما او نمیپذیرد. حضرت میفرمایند دو تا میدهم اما باز قبول نمیکند. حضرت تا ده درخت پیشنهاد میدهند اما باز قبول نمیکند. پیامبر میفرمایند ده درخت در مکان بهتری و به اصطلاح امروزی در بالاشهر به تو میدهم اما او باز نمیپذیرد. حضرت پیشنهاد میدهد که این درخت را ول کن، به جایش یک درخت در بهشت به تو میدهم اما باز هم راضی نمیشود. 🔹پیامبر به عنوان حاکم شهر، بعد از طی این همه مراحل جهت راضی کردن سمره و نپذیرفتن او، اینجاست که میگوید: تو شخص ضرر زننده و به اصطلاح امروزی انسانی مریض هستی در حالی که نمیتوان به مومن زیان زد. آنگاه حضرت با توجه به خود دستور میدهند آن درخت را از ریشه کنده و جلوی سمره بیاندازند و به او میفرمایند: این درختت را بردار و هرجا خواستی بنشان. 📌 پ.ن: مراد از ذکر این روایت، نشان دادن مدل و با مردم بود. دیدن روش برخورد پیامبر با شخصی که حقیقتا دارای مرض بود، تا آنجا که جا داشت حضرت با او همراهی کردند اما چه شده که امروزه بعضی با کوچکترین اتفاق مسئله را امنیتی کرده و روشی جز روش تو گونی کردن بلد نیستند. مثلا جمعی از مردم برای دغدغه ای حق تجمعی کرده اند اما روش آنها لزوما برخورد خشن و دور از حق است یا فلان شخص در فلان کانال نقدی کرده و حرفی زده، اما آنها تنها راهکار را شکایت و بگیر و ببند میدانند. البته اتفاقی که در افتاد چیز دیگری بود، مردم خود را از صف فتنه گران جدا کرده بودند که آن داستان دیگری دارد. حقیقتا رویکرد جمهوری اسلامی با رهبری چنین رویکردی نبوده و نیست اما بعضی به دلیل دور بودن از و سعی در بروز دادن چنین رویکردهایی بوده و هستند که باید مقابل آنها ایستاد و روش صحیح را نشان داد. اساسا مسئولین در حکومت اسلامی باید چنین برخوردی داشته باشند که لازمه اش داشتن بالاست. امروزه در جمهوری اسلامی مسئولینی را میبینیم که چون قدرتی به دستشان رسیده خود را خدای مردم میدانند، در حالی که باید حقیقتا در مقابل مردم خاضع و فروتن باشند. البته این رویکرد بعضا در ما مردم هم دیده میشود، فلان آقا با فلان سلیقه سیاسی حرفی میزند اما من تحمل شنیدن حرفش را ندارم و سریع طوماری از انگ ها برای او ردیف میکنم، البته او نیز چنین میکند یعنی این وصف صرفا برای بچه یا یا نیست بلکه وصفی است که خیلی از ما دچار آنیم و تا این حال ماست، گفتگویی بین مان شکل نمیگیرد و کار همیشه و پیش خواهد رفت. وقتی به سیره عملی رجوع میکنیم، این معنا را به معنای حقیقی کلمه میابیم اما بروز این وصف در شخص اول مملکتی کافی نیست، بلکه همه ارکان حکومتی و مسئولین دولتی باید واجد چنین وصف راهبردی ای باشند که البته این ویژگی تا حد زیادی در شخص دوم کشور یعنی رئیس جمهور محترم آقای هم دیده میشود و امیدداریم ان شاالله به معنای حقیقی کلمه در کل دولت نیز جریان داشته باشد. https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
❇️ اگر تقدیر زندگی در اختیار خودم بود... 🌱 حقیقتا جناب در کتاب شریف درّهای فراوانی را در کنار هم به زیبایی به نظم در آورده که حیف است از آنها بی بهره بمانیم. ایشان در روایتی به نقل از چنین نقل میکند: 🌱 از (ع) شنیدم که میفرمود: نزد (ع) رفتند و از او خواستند که از خداوند بخواهد که هرگاه ما اراده کردیم باران ببارد و هرگاه ما خواستیم باران نبارد یعنی عملا مادی و کاریمان به عهده خودمان باشد چرا که شغل آنها عمده بود. 🌱 حضرت نیز همین مسئله را از خداوند طلب میکند و خداوند نیز اجابت کرده و تقدیر امور را به دست میدهند. بنی اسرائیل بعد از اینکه مطلع شدند خداوند این قدرت را به آنها داده شروع به کشاورزی کرده و هرگاه نیاز به آب داشتند اراده باران میکردند و باران میبارید و هرگاه نیاز نداشتند اراده کرده و باران قطع میشد. 🌱 این امر موجب شد مزارع آنها همانند کوه ها و جنگل های پر درخت بزرگ بشود اما وقتی زمان درو و برداشت رسید چیزی نیافتند، انگار ظاهر مزارع پُربار نشان میداد اما در باطن محصولی نداده بود یا محصول خراب شده بود یا... . در هر صورت تلاش آنها بی نتیجه مانده بود. 🌱 آنها به حضرت (ع) شکایت کردند که خداوند این قدرت را به ما داد اما چرا چنین شد که کار ما بی محصول ماند و خدا به ما ضرر رسانید؟ حضرت نیز این مسئله را به خداوند عرضه داشت. خداوند نیز در پاسخ به موسی(ع) فرمود: 🌱 اینها از چه چیزی شکایت میکنند؟ من به اندازه ای خاص برای آنها باران مشخص و تقدیر نمودم ولی آنها راضی به تقدیر من نشدند و خواستند که خودشان تقدیر امورشان را به دست بگیرند و من نیز به خواست آنها عمل کردم و به خودشان واگذار کردم و اینگونه شد که میبینی لذا این چیزی که رخ داده نتیجه تقدیر خود آنهاست، نه من. 📚فروع کافی، ج5، ص262 📌پ.ن: راضی به تقدیر الهی بودن یکی از مهمترین مسائل اخلاقی و ملاکات دینی است که میتواند و مرتبه آنها نزد خداوند قرار گیرد. اساسا خداوند بنده اش را دچار امتحاناتی میکند تا ببینید که او چه مقدار تقدیرات اوست لذا لازم است همیشه از این زاویه به زندگی و عالم نگاه کنیم که خداوند طراح و پشت پرده اتفاقات زندگی ماست. اگر این شد آنگاه در نهایت رنج ها و مشکلات نیز به خواهیم رسید چون او میبیند و او چنین طراحی کرده است؛ همانگونه که نیز در گودال قتلگاه فرمود خدایا راضی به قضای تو هستم. البته این تذکر لازم است که باید مفاهیم دینی را دید لذا این نگاه نباید منجر به عدم تلاش و و و... بشود چرا که یکی از تقدیرات خداوند، اعطای به انسان ها بوده است. به همین دلیل است که نباید نتیجه کم کاری ها و بی تدبیری ها و خطاهای خود را به پای تقدیر الهی نوشت. https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
✳️ راهبر اجتماعی باید در همه حوادث حاضر باشد 🔸 ذیل آیه شریفه(مجادله:1) به نکته مهمی توجه داده و میگویند: « در هر مسئله‌اى و پديده‌اى از پديده‌هاى مردم، و ناظر است؛ معناى رهبرى اين است... پيغمبر از قضيه‌ى خانوادگى هم پايش را كنار نميكشد؛ اگر قرار است كه يك جامعه‌اى داشته باشيم، يك امّتى داشته باشيم كه در رأس اين امّت يك امامى است، اين امام همه‌ى مشكلات مردم را آنجايى كه به او ارجاع ميشود و او بايد حل كند، بايد حل كند و همه جا باشد.» 🔸پیامبر همه جا در صحنه حاضر و پاسخگوی مشکلات است، چه اینکه در آیه شریفه نیز حلال مشکل آن زن میشود. 🔸نکته مهم آن است که نکته اشاره شده مخصوص نیست بلکه در مقیاس کوچکتر، هر شخص دیگری نیز که بخواهد در فضای اجتماعی نقش داشته باشد، او نیز باید در همه حوادث اجتماعی کند، از کمترینش که یک است تا که غایت است. 🔸اینکه گفته میشود مگر شما اید که در مورد همه اتفاقات نظر میدهید، هم حرف درستی است و هم حرف غلطی. حرف درستی است، به این معنا که انسان نباید در حیطه هایی که علم و شناخت ندارد، بیخود حرفی بزند. حرف غلطی است، به این معنا که این است که باید در حوادث، بود و نمیشود خود را کنار کشید چون جامعه اکنون درگیر آن مسئله است و منتظر پاسخ. 🔸لذا حتما باید در زمینه های مختلف تا حد معقولش، کسب علم کرد، تا بتوان به نحو صحیح کنشگر بود. البته برای این مسئله لازم نیست در همه زمینه ها متخصص بود. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 مراتب جهاد و مسئله انتخابات 🔹حضرت امیر میفرمایند در راه خدا جهاد کنید، اولا (به کنایه جهاد با دست ها گفته شده)، اگر نشد ثانیا و اگر این هم نشد، ثالثا . 🔹در حکمت 375 نهج البلاغه نیز میفرمایند: اوّل چيزي كه از آن مغلوب شده و شكست مى‏ خوريد، است، اینکه اهل جهاد با کفار و مشرکین نبوده و به بهانه های مختلف از آن کنار میکشید. 🔹البته ، یک مصداق جهاد عملی است، این نوع جهاد، مصادیق متعدد دیگری هم دارد مثل ، ، و... خلاصه اولین شکست مومنین، عقب نشینی از چنین جهادی است. 🔹پس از آن، است، معاصی و زشتی ها را میبینید اما خود را به ندیدن میزنید. همان چیزی که امروز از آن تعبیر به میشود. اهل نشان دادن زیبایی ها و و نشان دادن کراهت زشتی ها و روایت آن نیستید. این دومین شکست شماست. 🔹پس از آن، است، اینکه حتی در دل هاتان هم میل به زشتی ها و کراهت از خوبی ها دارید. اینجا دیگر كار دين، تمام است چون اگر جهاد عملی و زبانی ممكن نشد، همه توانایی جهاد قلبی را دارند، هر چند توان آشکار کردنش نباشد. 🔹پس هر گاه شخصی جهاد قلبی را هم از دست داد، این نشانه تبدّل اخلاق و و بدبختى او در دنيا و آخرت است. چنین شخصی حقیقتا گشته و دیگر در دنيا نداشته و سرگردان خواهد شد و در آخرت نیز گرفتار کیفر الهی. ➕: «فإنْ لَم تَقْدِروا فجاهِدوا بألسِنَتِكُم» 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
📌وظيفه علما به هنگام پديد آمدن بدعتها 🔹قال رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا ظَهَرتِ البِدعُ في اُمّتي فلْيُظهِرِ العالِمُ علمَهُ ، فمَن لَم يَفعلْ فعَلَيهِ لَعنةُ اللّهِ . (الكافي : ۱ / ۵۴ / ۲) هرگاه بدعتها در ميان امّتم پديدار شوند بر عالِم است كه علم خود را آشكار سازد. هر كس چنين نكند، لعنت خدا بر او باد. 🔸عنه صلى الله عليه و آله :إذا ظَهَرتِ البِدعُ و لَعَنَ آخِرُ هذهِ الاُمّةِ أوّلَها ، فمَن كانَ عندَهُ عِلمٌ فَلْيَنْشُرْهُ ، فإنَّ كاتِمَ العِلمِ يَومَئذٍ كَكاتِمِ ما أنْزلَ اللّهُ على محمّدٍ . (كنز العمّال : ۹۰۳) هر گاه بدعتها پديدار شوند و پسينيان اين امت، پيشينيان آن را لعن و نفرين كنند، هر كس دانشى دارد، بايد آن را منتشر سازد، كه هر كس در آن روز دانش خود را پنهان دارد، همچون كسى است كه آنچه را خدا بر محمّد نازل كرده، كتمان كرده باشد. 🔹وسائل الشيعة عن يُونسَ بنِ عبدِ الرّحمنِ :رَوَينا عنِ الصّادقِينَ عليهم السلام أ نّهُم قالوا : إذا ظَهَرتِ البِدعُ فعلَى العالِمِ أن يُظهِرَ عِلمَهُ ، فإنْ لَم يَفعلْ سُلِبَ نورَ الإيمانِ .(وسائل الشيعة : ۱۱ / ۵۱۱ / ۹) به نقل از يونس بن عبد الرحمان ـ: از امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام براى ما روايت شده است كه فرموده اند: هرگاه بدعتها سر بردارند، عالِم بايد علم و دانش خود را آشكار سازد و اگر چنين نكند، نور ايمان از او سلب مى شود. °•°•🌺🍀•°•°🌷🌱•°•° ❇️ https://eitaa.com/usul121/1132
💠 رفق و مدارا؛ شاخصی مهم در تعاملات اجتماعی 🔸حضرت میفرمایند: دو نفر كه با يكديگر همراه ميشوند، اجر آن كسى پيش خدا بيشتر و پيش خدا محبوب‌تر است كه به رفيق خود باشد، يعنى رفق او، رفاقت او، او، او بيشتر باشد. 🔸رفتار بعضى، چه در رفتارهاى خانوادگى، چه در محيط كار، چه با زيردست، با بالادست، با مردم كوچه و بازار، رفق‌آميز است، با ملايمت رفتار ميكنند 🔸نه اينكه از حقّ خودشان كوتاه مى‌آيند يا اينكه بر روى چشم ميپوشند يا و نميكنند؛ نه، همه اين كارهاى واجب را انجام ميدهند، منتها با رفق، با مدارا، با ، ، بدون دست زدن به رفتارهاى نامناسب. 🔸بعضى بعكسِ اين هستند؛ چه در رفتارهاى خانوادگى، چه در بيرون و محل کار، بنايشان بر است؛ ، ، ؛ اينها همه انواع ناسازگارى است. بهانه‌گيرى‌هاى بيخود در محيط اجتماعى دارند، در ناسازگارند، بناى بر همراهى و رفق و مدارا و مانند اينها ندارند اين است عند الله تعالی و آن اوّلى و محبوب 🔸حالا در اين روايت دو نفر را مثال زده و بيان فرموده است امّا اين فقط مثال است؛ در مجموعه‌ى رفتارهاى اجتماعى، اين معنا وجود دارد. 🔰 ، 10/9/83؛با کمی تلخیص : «أحَبُّهُما إلى اللّٰهِ عز و جل أرفَقَهُما بصاحِبِه» 📌پ.ن: آیا این شاخص برای مسئولیت مهمی چون ، لازم و ضروری است؟ چگونه میتوان در تشخیص این شاخص، مرز آن را با عدم همراهی با باندهای قدرت و ثروت مشخص نمود؟ 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍