آیات و روایات اجتماعی
💠 جنگ تبوک و جریان سست کننده اراده مردم! (بخش دوم) 🔺مهمتر از نرفتن عده ای به جنگ، حرکت عده ای از من
📌پ.ن: جالب اینکه در مقابل این دسته افرادی که نه خود اهل جنگ و جهاد بودند و نه دیگران را ترغیب به جنگ میکردند بلکه حتی به شیوه های مختلف، مانع همراهی مردم با پیامبر میشدند،
افرادی نيز بودند كه علاقه شدیدی برای حضور در جنگ داشتند. در همین ماجرای جنگ #تبوک، عده ای نزد پیامبر آمده و گفتند ما برای حضور در جنگ، مرکب و تجهیزات لازم را نداریم لذا شما به ما کمک کنید تا بتوانیم توشه و مرکبی تهیه کرده و در جنگ شرکت کنیم.
پیامبر نیز نتوانست مرکب و وسیله سواری برای آنها تهیه کند لذا به آنها فرمود:
مركبى ندارم كه به شما بدهم. آنها نیز با اندوه بسيار، گريه كنان از نزد حضرت بازگشتند.
(فَقَالَ: لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ، فَتَوَلَّوْا وَ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنْ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ)
دو نفر از آنها که گریان به سوی خانه خود بازمیگشتند، در مسیر به #ابن_يامين_بن_عمير برخورد كردند. ابن يامين علت ناراحتی و گریه آنها را پرسید. آنها نیز ماجرا را تعریف کردند.
ابن يامين كه متوجه ماجرا شد، #شتر_آبكش خود را با مقدارى خرما به عنوان آذوقه راه به آنها داد و آن دو نیز توانستند به همراه پیامبر به سمت تبوک حرکت کنند.