💠 قاطعیت و عدالت علی(ع) نسبت به خطای یاران و نزدیکانش
(با سلبریتی فاسد برخورد کنید، ولو ریزش کند)
🔺«#نجاشى» یکی از یارانِ شاعر امیرالمومنین(ع) بود، در واقع #شاعر_حکومتی حضرت. کسی که از طرفی با شعرهای خود، مردم را برای پیوستن به سپاه حضرت و مبارزه با دشمن، #تهییج میکرد و از طرفی دیگر #معاویه و یارانش را رسوا میساخت.
کسی که عضو ارشد تیم رسانه ای سپاه حضرت بود و در صفین، در خط مقدم #جنگ_روانی، به شاعران شام، پاسخ میداد.
🔺#الغارات نقل میکند: نجاشى در روز اوّل ماه رمضان، بر #ابوسمّال_اسدى گذر كرد. ابوسمّال او را دعوت به غذا میکند. نجاشی میگوید: واى بر تو، در اوّلين روز از رمضان غذا بخوریم؟!
ابوسمّال میگوید: ما که به روزِ اولِ رمضان بودن، يقين نداريم، پس بی خیالش! پس از غذا نیز #شراب نابی آمده است که حسابی میچسبد.
🔺خلاصه نجاشی قبول کرده و پس از غذا نیز شراب مینوشند و نعره های آنها همسایه را متوجه قضیه کرده و او نیز که از اصحاب حضرت امیر بود، به حضرت اطلاع داده و ماموران نیز به سراغ آنها می آیند اما ابوسمّال فرار میکند ولی نجاشی را میگیرند و نزد حضرت می آورند.
🔺همه منتظر واکنش حضرت بودند که با او چه میکند، #عفو یا #تنبیه؟
علی(ع) در عین علم به همه خدمات او برای اسلام، اما با او مانند دیگر معصیتکاران برخورد میکند و اینگونه نیست که همه خدمات گذشته و ارزشمند او، حضرت را از اجرای حدّ الهی بازدارد.
🔺صبح كه شد، نجاشی را با همان شلوارى كه به پا داشت، هشتاد ضربه شلّاق زده و پس از آن، بيست شلّاق هم اضافهتر میزنند. نجاشی به حضرت میگوید: اى اميرمؤمنان! حدّ شراب را دانستم اما اين 20 شلّاق اضافه براى چه بود؟ حضرت فرمود: «براى #گستاخى ات بر خدا و #روزهخوارى ات در ماه رمضان.»
(قالَ: لِجُرأَتِكَ عَلى رَبِّكَ، و إفطارِكَ في شَهرِ رَمَضان)
🔺سپس حضرت او را با همان شلوار در #معرض_تماشاى_مردم قرار داد. كودكان بر سر او فرياد مىكشيدند كه: نجاشى شلوار خود را كثيف كرده است! و او نیز مىگفت:
نه به خدا، این شلوار من، فاخر و يمنى است كه بندى محكم و مويين دارد و به راحتى آلوده و كثيف نمىشود!
🔺این کار باعث خشم #یمنی های کوفه و خصوصا #طارق_بن_عبدالله شد، لذا خدمت حضرت امير رسیده و گفتند:
▫️اى اميرمؤمنان! فكر نمىكرديم كه #معصيتكاران و تفرقهانگيزان با #مُطيعان و وحدتطلبان، نزد حاكمان دادگر و سرچشمههاى نيكى، در كيفر يكسان باشند، تا اینکه رفتار تو را با نجاشى ديدیم.
آیا دوست و دشمن در نگاه شما هيچ فرقى نمیکند؟
▫️دلهايمان را رنجاندى و كار ما را پريشان ساختى و ما را به راهى كشاندى كه فكر مىكرديم پوينده اين راه، جهنّمى است.
(يا أميرَالمُؤمِنينَ! ما كُنّا نَرى أنَّ أهلَ المَعصِيَةِ وَ الطّاعَةِ، و أهلَ الفِرقَةِ وَ الجَماعَةِ، عِندَ وُلاةِ العَدلِ و مَعادِنِ الفَضلِ سِيّانُ فِي الجَزاءِ، حَتّى رَأَيتُ ما كانَ مِن صَنيعِكَ بِأخِيَ الحارِثِ...)
🔺حضرت امیر در پاسخ فرمودند:
▫️«بله! اين امر بزرگ است، مگر بر #انسان_های_خاشع و #خداترس». اى برادرِ! جز اين است كه نجاشی يكى از مسلمانان است كه حرمتى از حرمتهاى الهى را شكسته است، ما هم حدّى بر او جارى كرديم كه كفّارهاش بود؟!
▫️خداوند مىفرمايد: «زشتى كار گروهى، شما را به #بىعدالتى وادار نكند. دادگرى پيشه كنيد كه به تقوا نزديكتر است»».
(فقال: «إِنَّهٰا لَكَبِيرَةٌ إِلاّٰ عَلَى الْخٰاشِعِينَ»، يا أخا بَني نَهدٍ، و هَل هُوَ إلّا رَجُلٌ مِنَ المُسلِمينَ انتَهَكَ حُرمَةَ مَن حَرُمَ اللّهُ، فَأَقَمنا عَلَيهِ حَدّا كانَ كَفّارَتَهُ! إنَّ اللّهَ تَعالى يَقولُ: «وَ لاٰ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلىٰ أَلاّٰ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوىٰ»)
🔺طارق درحالی از نزد حضرت بیرون آمد که انگار عذرخواه و پذيراى اجراى حدّ نجاشی بود.
در مسیر به #مالك_اشتر برخورد. مالک به او گفت: طارق! تو به اميرمؤمنان گفتهاى كه: دلهاى ما را رنجاندى و كارهايمان را پريشان ساختى؟
🔺طارق گفت: آرى، من گفتهام. مالك گفت: به خدا سوگند، آن چنان نيست كه گفتهاى. همانا دلهاى ما شنوا و #مطيع_علی(ع) و كارهايمان براى او هماهنگ و يكپارچه است.
(قالَ لَهُ الأَشتَرُ: وَاللّهِ ما ذاكَ كَما قُلتَ، و إنَّ صُدورَنا لَهُ لَسامِعَةٌ، و إنَّ امورَنا لَهُ لَجامِعَةٌ)
طارق خشمگين شد و گفت: اى مالك! به زودى خواهى فهميد كه اینگونه نیست كه میگویی.
🔺نجاشى و طارق، وقتی سرسختى، #عدالت و قاطعيتِ حضرت را در اجراى #حدود_الهى ديدند و اينكه نزد حضرت، هیچ چيز مانع از اجراى حدّ الهی نيست، درحالیکه اصلا فكر نمیكردند حضرت تا اين اندازه سختگير باشد لذا از ايشان كناره گرفته و به معاويه پیوسته و حضرت را #هجو کردند.
➕مطالعه کامل این گزارش
💢 آیات و روایات اجتماعی | #عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 ماجرای عبرت انگیز عبیدالله بن جحش
🔺#عبیدالله_بن_جحش، پسر عمه و برادر زن رسول خدا(ص) بود که پیوسته در #حیرت میزیست.
پس از ظهور اسلام، بت پرستی را رها کرده و مسلمان شد و با همسر مسلمان خویش، «#ام_حبیبه» دختر #ابوسفیان، به حبشه هجرت کرد.
عبدالله بن جحش برادر او نیز در جنگ احد شهید شده بود.
🔺عجیب اینکه عبیدالله در #حبشه تحت تاثیر فرهنگ و آیین #مسیحیت قرار گرفته و از اسلام برگشته و #مسیحی شد.
(فرأى النصارى هناك فأعجبته النصرانية)
🔺او هنگامی که از کنار مسلمانان میگذشت، آنها را به سخره و #استهزا گرفته و میگفت: «فَقَّحْنا و صَأْصَأْتُم» یعنی ما که بصیرت به خرج داده و #هدایت شدیم اما شما چشم هایتان را باز نکردید و همچنان در #تاریکی ماندید!
🔺عبیدالله بر همان آیین مسیحیت در حبشه از دنیا رفت و گفته شده در حالی که مست بود، در دریا غرق شد یا بر اثر افراط در نوشیدن #شراب، به هلاکت رسید.
🔺البته همسر او، «#ام_حبیبه»، همچنان بر اسلام پایدار مانده و #استقامت کرد، درحالی که همسرش، اینگونه وضعی داشت و پدرش ابوسفیان نیز درحال جنگ با پیامبر بود.
🔺جالب اینکه پس از مرگ عبیدالله، پیامبر «ام حبیبه» را به همسری خویش در آورد و او را از بی پناهی و بی سرپرستی نجات داد.
🔺جالب اینکه پیامبر پس از صلح حدیبیه، سفیرانی نزد پادشاهان فرستاد و آنها را به اسلام دعوت کرد. نخستین سفیری که حضرت اعزام کرد، نزد #نجاشی، پادشاه حبشه بود.
🔺حضرت در نامه ای او را به اسلام دعوت كرده و برايش آياتى از قرآن نوشته بود. #نجاشى نامه پیامبر را گرفت و بر ديدگان خویش نهاده و براى ابراز تواضع، از تخت فرود آمد و روى زمين نشست و اسلام آورد و #شهادتين بر زبان جاری کرد و گفت:
➕اگر مىتوانستم به حضورش بيايم، حتماً مىآمدم.
(قال: لو كنتُ أستَطيعُ أن آتِيَهُ لَأتَيتُه)
🔺آنگاه نامهاى حاكى از اجابت حق و تصديق و اسلام آوردن خود به دست #جعفر_بن_ابى_طالب داد تا به پیامبر برساند.
🔺این همان #سنت_الهی و چرخش روزگار است که نجاشی مسیحی، مسلمان میشود اما در مقابل عبیدالله بن جحش مسلمان نیز مسیحی میشود.
البته نجاشی به خاطر ترس از جانش، اسلام خود را علنی نمیکرد.
(لم يظهر للحبشة إسلامه و خافهم علىٰ نفسه)
📚منابع:
1. طبقات الکبری، ج1، ص258.
2. تفسیر قمی، ج1، ص176.
3. المحبر، ص194.
4. السیرة النبویه و...
💢 آیات و روایات اجتماعی | #عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 دستگیری از یک شراب خوار مسلمان، به سبک امام صادق(ع)
🔺يزيد بن خليفه نقل میکند:
به مدينه و نزد امام صادق(ع) رفتم. به ایشان عرض كردم: من از خاندان #بنى_حارث_بن_كعب هستم که خداوند مرا به محبت و دوستى شما اهل بيت(ع) هدايت کرده است.
(إِنِّي رَجُلٌ مِنْ بَنِي اَلْحَارِثِ بْنِ كَعْبٍ وَ قَدْ هَدَانِي اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مَحَبَّتِكُمْ وَ مَوَدَّتِكُمْ أَهْلَ اَلْبَيْتِ)
🔺حضرت فرمود: چگونه به دوستى ما اهل بيت(ع) هدايت شدى، درحالیکه محبت ما در بين بنى حارث بن كعب اندك است؟
(كَيْفَ اِهْتَدَيْتَ إِلَى مَوَدَّتِنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ، فَوَ اَللَّهِ إِنَّ مَحَبَّتَنَا فِي بَنِي اَلْحَارِثِ بْنِ كَعْبٍ لَقَلِيلٌ؟)
🔺عرض كردم: فدايت گردم! من بردهاى خراسانى دارم، او رختشويى مىكند و چهار نفر همشهرى دارد كه آنان هر جمعه دور هم جمع مىشوند و هر دفعه مهمانى بر عهده يكى از آنان است. پس هر پنج جمعه، يك جمعه نوبت بردۀ من مىشود. بردهام براى آنان شراب و گوشت تهيه مىكند.
🔺زمانی که غذا را خوردند، برده ام برای آنها شراب آورده و به دوستانش اینگونه تعارف میکند: «#شراب را ننوشید، مگر آنکه اول بر محمّد و آل محمّد(ع) #صلوات بفرستید».
و من بواسطه اين برده ام، به محبت و دوستى شما هدايت شدم.
(قَالَ لَهُ: لاَ تَشْرَبْ حَتَّى تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. فَاهْتَدَيْتُ إِلَى مَوَدَّتِكُمْ بِهَذَا اَلْغُلاَمِ)
🔺حضرت به او میگویند: در مورد آن غلام، تو را به #نيكى سفارش مىكنم و از جانب من به او #سلام برسان و به او بگو: جعفر بن محمّد به تو مىگويد: «دربارۀ اين #شرابى كه مىنوشى خوب دقّت كن؛ پس اگر فراوانِ آن مستىآور باشد، لذا بههيچوجه به اندك آن نزديك نشو! چون پيامبر خدا(ص) فرمود:
«هر نوشيدنىِ مست کننده ای، حرام است. هر چيزى كه فراوانِ آن مستكننده باشد، پس اندك آن نيز حرام است».
(فَقَالَ لِي: اِسْتَوْصِ بِهِ خَيْراً وَ أَقْرِئْهُ مِنِّي اَلسَّلاَمَ وَ قُلْ لَهُ يَقُولُ لَكَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ اُنْظُرْ شَرَابَكَ هَذَا اَلَّذِي تَشْرَبُهُ فَإِنْ كَانَ يُسْكِرُ كَثِيرُهُ فَلاَ تَقْرَبَنَّ قَلِيلَهُ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) قَالَ: كُلُّ مُسْكِرٍ حَرَامٌ وَ قَالَ: مَا أَسْكَرَ كَثِيرُهُ فَقَلِيلُهُ حَرَامٌ)
🔺راوی نقل میکند: وقتی به کوفه بازگشتم، سلام امام صادق(ع) را به غلامم رساندم. غلام شروع به #گریه کردن کرد. سپس گفت: یعنی جعفر بن محمد به من این قدر توجه کرده که به من سلام رسانده است؟ گفتم: بله.
(قَالَ: فَجِئْتُ إِلَى اَلْكُوفَةِ وَ أَقْرَأْتُ اَلْغُلاَمَ اَلسَّلاَمَ مِنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: فَبَكَى ثُمَّ قَالَ لِي: اِهْتَمَّ بِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ حَتَّى يُقْرِئُنِي اَلسَّلاَمَ؟ قَالَ قُلْتُ: نَعَمْ)
🔺بعد راوی میگوید: نکاتی که امام گفته بود تا به غلام برسانم را به او گفتم و سپس به غلام گفتم:
حضرت در مورد تو به من سفارش کرده است. لذا به خاطر خدا تو را #آزاد کردم.
برده نیز وقتی این ماجراها را دید، گفت: به خدا سوگند! تا زنده هستم ديگر از آن نوشيدنى نخواهم نوشيد.
(قَدْ أَوْصَانِي بِكَ فَاذْهَبْ فَأَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اَللَّهِ تَعَالَى قَالَ فَقَالَ اَلْغُلاَمُ: وَ اَللَّهِ إِنَّهُ لَشَرَابٌ مَا يَدْخُلُ جَوْفِي مَا بَقِيتُ فِي اَلدُّنْيَا)
📚 کافی، ج6، ص411.
📌پ.ن:
یعنی میشود ما بچه حزب اللهی ها هم از امام صادق(ع)، شیوه دستگیری از #اهل_گناه و معصیت را آموخته و اینگونه بر محبّین اهل بیت(ع) بیفزاییم؟
عجیب اینکه خیلی از ماها، اینگونه که مشی نمیکنیم هیچ، بلکه خیلی اوقات با روش های غلط و #افراطی خود، فقط انسان ها را از اهل بیت دور میکنیم.
هرچند گاهی اوقات نیز با روش های #تفریط گونه خود، هم خود را دچار لغزش و گناه میکنیم، هم دیگران را داخل در این وادی!
گاهی اوقات، فقط یک #توجه ما، یک #محبت ما، یک #رفتار_خوب ما، یک دستگیری و #حل_مشکل ما، میتواند اینگونه جوانان را متحول کند، همانگونه که یک توجه امام صادق(ع)، اینچنین جوان شراب خواری را هدایت کرد!
💢 آیات و روایات اجتماعی | #عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9