eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.3هزار دنبال‌کننده
88 عکس
14 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با حقیر/سوالات، اشکالات و نقدها: @yahadi71 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 علت صلح امام حسن(ع) با معاویه 🔺وصیت و اراده امام حسن این بود که به سمت شام حرکت کرده و فتنه را بخشکاند اما چه شد که این اتفاق نیفتاد؟ خود اینگونه نقل میکنند: 🔰قِلّت و کمی یارانم و ترس از ذلت، من را از نبرد با اهل شام باز نداشت بلکه قبلا شیعیان راستین وقتی با اهل شام می جنگیدند، و و استواری دو خصلت مهم آنها بود و با این دو به نبرد با آنها میرفتیم اما امروز آن سلامت و وحدت، به و دشمنی تبدیل شده و آن صبر و استواری، به و شکایت بدل گشته است. 🔰شما شیعیان قبلا ما بودید و دین تان جلودار دنیای تان بود، تان حاکم و مقدم بر تان بود. اما امروز دنیای شما پیشوای دین تان شده است، 🔰دیروز ما امام تان بودیم و شما امت ما؛ ما و شما برای هم بودیم و بین مان پیوندی ناگسستنی وجود داشت اما امروز شما علیه ما شده اید، مقابل ما قرار گرفته اید و آن پیوند بین مان را گسسته اید. 🔰معاویه مرا به سوی صلحی فرا خوانده که نه در آن است و نه در آن رعایت شده. اگر و انتخاب شما، حیات و به هر قیمتی است، آن صلح را خواهم پذیرفت، در حالی که خار در چشم داشته و باید تحمل کنم. ولی اگر اراده و شما، جنگ و در راه خداست، صلح را نخواهیم پذیرفت و قضاوت را به محکمه الهی واگذار میکنیم. 🔰اینجا بود که اصحاب همه با هم گفتند: انتخاب ما و دنیاست! کلیدواژه: «فَنَادَى الْقَوْمُ بِأَجْمَعِهِمْ بَلِ وَ » 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
مظلومیت خاص حضرت در این بود که حتی نزدیک ترین اصحاب ایشان و از یاران حضرت هم متوجه حضرت نبودند. بررسی شخصیت این دسته از خواص، به شدت برای امروز ما و درس ها دارد. در ادامه به چند نفر از این خواص اشاره خواهد شد.
💠 سفیان بن ابی لیلا همدانی جزو اصحاب مهم حضرت یکی از این شخصیت ها، است که جزو اصحاب خاص حضرت شمرده میشود. جناب در روایتی به نقل از (ع) میگوید: روز قیامت که میشود، منادی ندا میدهد: «أَيْنَ حَوَارِيُّ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ؟»، بعد عده ای بلند میشوند. مجدد ندا داده میشود: «أَيْنَ حَوَارِيُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ؟»، در ادامه عده ای دیگر بلند میشوند. مجدد ندا داده میشود: «أَيْنَ حَوَارِيُّ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ؟»، یکی از افرادی که در اینجا بلند میشود، همین «سُفْيَانُ بْنُ أَبِي لَيْلَى الْهَمْدَانِيُ» است. یعنی او از اصحاب ویژه حضرت شمرده میشود که در قیامت، اگر چند نفر به این اسم شناخته میشوند، یکی شان همین جناب سفیان است. حالا ببینیم همین جناب سفیان در حضرت، چگونه با ایشان تعامل میکند👇👇👇👇
💠 کنش و تعامل سفیان بن ابی لیلا از اصحاب خاص امام حسن با ایشان بعد از ماجرای صلح با معاویه 🔺جناب در گزارش دیگری نقل میکند: مردى از ياران امام حسن كه او را: ميگفتند، در حالى كه بر شتر خود سوار بود نزد آن حضرت آمد. 🔺به حضرت که رسید، از بالای همان شتر گفت: «السّلام عليك يا مذل المؤمنين!» يعنى سلام بر تو، اى ‏كننده_مؤمنين! 🔺حضرت به او گفت: جناب سفیان، ، پياده شو، تا ببینیم چه میگویی! او پياده شد و نزد حضرت آمد. 🔺حضرت به او فرمود: خب جناب سفیان، چه گفتى!؟ سفیان گفت: گفتم: سلام بر تو اى ذليل ‏كننده مؤمنين. حضرت فرمود: چرا و به چه دليل اين سخن را ميگوئى!؟ 🔺سفیان گفت: تو امر اين امت را از گردن خود خلع نمودى و به اين مرد طاغى و سركش() واگذار كردى كه او نیز بر خلاف دستور خدا حكومت مینمايد. 🔺حضرت فرمود: میدانی چه بود؟ من از پدرم على(ع) شنيدم که به نقل از پيامبر(ص) فرمود: روز و شب‏ها نمیگذرند مگر تا اينكه مردى كه داراى گلوئى گشاد و سينه ‏اى عريض باشد، کسی که هرچه ميخورد اما سير نمی‏شود، چنین شخصی، متصدى امر خلافت اين امت شود که آن مرد است. 🔺علت صلح من با معاويه همين است. بعد حضرت به او میگویند: خب سفیان چه باعث شد كه نزد ما آمدى؟ سفیان گفت: و شما. 🔺حضرت به او فرمود: فقط به خاطر آمده ای؟ سفیان گفت: آرى. (مَا جَاءَ بِكَ؟ قَالَ: حُبُّكَ؟ قَالَ: اللَّهَ؟ قَالَ: اللَّهَ.) 🔺بعد حضرت کمی درباره آثار محبت اهل بیت صحبت کردند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 کنش و تعامل سفیان بن ابی لیلا از اصحاب خاص امام حسن با ایشان بعد از ماجرای صلح با معاویه 🔺جناب #ک
جالب اینجاست که این دسته از اصحاب حضرت، وقتی متوجه حضرت نمیشوند، اینگونه فکر میکنند که ایشان دچار در و شده و خود را در مقابل معاویه باخته است لذا برای ، به سراغ رفته و از ایشان میخواهند که کاری بکند اما شنیدن پاسخ امام حسین(ع) نیز جالب است 👇👇👇👇
💠 قانع نشدن جناب سفیان از تبیین امام حسن و رجوع به امام حسین جهت قیام 🔰(ص220) در گزارش دیگری به نقل از میگوید: پس از ماجراى صلح، من و ، به مدينه نزد حسن بن علی(ع) رفتيم. 🔺هنگامى وارد خانه‌اش شديم كه ، تميمى و خَثعَمى نيز نزد او بودند. من در ورود و خطاب به حضرت گفتم: 🔺سلام بر تو، اى ! حضرت فرمود: «سلام بر تو! بنشين. من خوار كنندۀ مؤمنان نيستم؛ بلكه آنان هستم. من با ، میخواستم که را از شما دور كنم؛ (ما أرَدتُ بِمُصالَحَتي مُعاوِيَةَ إلّا أن أدفَعَ عَنكُمُ القَتل) 🔺زيرا ديدم كه يارانم در جنگ كردن، اند و از ، شانه خالى مى‌كنند. به خدا سوگند، با اين وضعيت، اگر با كوه‌ها و درختان هم به سوى مى‌رفتيم، جز به او، چاره‌اى نبود. (عِندَما رَأَيتُ مِن تَباطُؤِ أصحابي عَنِ الحَربِ و نُكولِهِم عَنِ القِتالِ‌، و وَاللّٰهِ لَئِن سِرنا إلَيهِ بِالجِبالِ وَ الشّجرِ ما كانَ بُدٌّ مِن إفضاءِ هٰذَا الأَمرِ إلَيه) 🔺سپس راوی میگوید، از نزد حسن(ع) بيرون آمديم و نزد (ع) رفتيم و پاسخ برادرش حسن(ع) را به او باز گفتيم. ایشان نیز فرمود: 🔺«، درست مى‌گويد. بايد همۀ شما تا زمانى كه اين انسان () زنده است، در خانه‌تان بمانيد». (صَدَقَ أبو مُحَمَّدٍ، فَليَكُن كُلُّ رَجُلٍ مِنكُم حِلساً مِن أحلاسِ بَيتِهِ‌ ما دامَ هٰذَا الإِنسانُ [مُعاوِيَهُ‌] حَيّاً) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
شخصیت برجسته دیگری که متوجه امام حسن(ع) نیست، جناب است. شخصیت شناسی این دسته افراد ، بسیار برای امروز ما و نوع مواجهه اجتماعی ما با مردم و امام و جامعه است. 👇👇👇👇👇
💠 کنش و تعامل حجربن عدی از اصحاب برجسته اهل بیت با امام حسن بعد از ماجرای صلح با معاویه 🔺 نقل میکند: چون حسن(ع) با معاويه بيعت كرد و كارْ، پايان گرفت، همديگر را كه مى‌ديدند، و خود را از وا نهادن و پذيرش بيعت، اظهار مى‌كردند. 🔺گروهى نيز بلند شدند و حسن(ع) را در پذيرش صلح، دانستند و پيشنهاد را دادند؛ امّا حسن(ع) آن را نپذيرفت و پاسخى مخالف با خواستشان داد. 🔺گفته‌اند: ، نخستين كسى بود كه حسن(ع) را به خاطر ، نكوهيد (كانَ حُجرُ بنُ عَدِيٍّ أوَّلَ مَن ذَمَّ الحَسَنَ عليه السلام عَلَى الصُّلح) و قبل از خارج شدنش از ، به امام حسن(ع) گفت: 🔺«از ، بيرون آمديم و داخل در و ستم شدیم. حقّى را كه بر آن بوديم، وا نهاديم و به باطلى كه آن را مى‌نكوهيديم، وارد شديم! به ما عطا شد و به ، تن داديم. (خَرَجنا مِنَ العَدلِ و دَخَلنا فِي الجَورِ، و تَرَكنَا الحَقَّ الَّذي كُنّا عَلَيهِ و دَخَلنا فِي الباطِلِ الَّذي كُنّا نَذُمُّهُ‌! و اُعطينَا الدَّنِيَّةَ و رَضينا بِالخَسيسَةِ‌) 🔺آنان چيزى خواستند و ما چيزى خواستيم؛ امّا آنان به آنچه دوست داشتند، بازگشتند و ما از آنچه نمى‌خواستيم، باز مى‌گرديم!». (و طَلَبَ القَومُ أمراً و طَلَبنا أمراً، فَرَجَعوا بِما أحَبّوا مُسرورينَ‌، و رَجَعنا بِما كَرِهنا راغِمينَ‌!) 🔺حضرت در پاسخ به حُجر فرمودند: «اى حجر! همۀ ، آنچه را تو دوست دارى، دوست ندارند. من مردم را . اگر آنان در نيّت و ، مانند تو بودند، من اقدام به مى‌كردم اما چه کنم که اینگونه نیست». (يا حُجرُ، لَيسَ كُلُّ النّاسِ يُحِبُّ ما أحبَبتَ‌، إنّي قَد بَلَوتُ النّاسَ‌، فَلَو كانوا مِثلَكَ في نِيَّتِكَ وبَصيرَتِكَ لَأَقدَمتُ‌.) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 قانع نشدن حُجر از تبیین امام حسن و رجوع به امام حسین جهت قیام 🔺 نقل میکند: اصحابی که بودند، وقتی دیدند کارشان با حسن(ع) به جایی نمیرسد، نزد حسين(ع) آمدند و آنچه را به حسن(ع) پيشنهاد داده بودند، با او نیز در ميان نهادند و پاسخ ردّ حسن(ع) را نيز بازگو كردند. 🔺حسين(ع) نیز در پاسخ فرمود: «صلحى بود و بيعتى، و من آن را مى‌دارم؛ امّا تا آن گاه كه اين فرد () زنده است، بمانيد و هر گاه هلاك شد، ما و شما دو باره كار را مى‌كنيم». (قَد كانَ صُلحٌ و كانَت بَيعَةٌ كُنتُ لَها ، فَانتَظِروا ما دامَ هٰذَا الرَّجُلُ [مُعاوِيَةَ‌] حَيّاً، فَإِن يَهلِك نَظَرنا و نَظَرتُم) 🔺لذا این دسته از اصحاب انقلابی، بعد از این توصیه حسین(ع)، با آن كه حقوق خود را از میگرفتند و در نبردهاى مسلمانان با ديگران، شركت مى‌جستند اما هيچ چيز نزد آنها و ديگر شيعيان، محبوب‌تر از نبود. 🔺(ص220) و نقل میکنند: و ، نزد حسين(ع) آمدند و گفتند: 🔺«اى اباعبد اللّٰه! با ، را خريديد، كم را پذيرفتيد و فراوان را وا نهاديد. امروز به گوش كن و بقيّۀ روزگار، سخن ما را گوش مكن. (شَرَيتُمُ الذُّلَّ بِالعِزِّ، و قَبِلتُمُ القَليلَ و تَرَكتُمُ الكَثيرَ، أطِعنَا اليَومَ وَ اعصِنَا الدَّهرَ) 🔺(ع) و اش را كنار بگذار و پيروانت را از كوفه و ديگر جاها، به دور خود جمع کن. (دَعِ الحَسَنَ عليه السلام و ما رَأىٰ مِن هٰذَا الصُّلحِ‌، وَ اجمَع إلَيكَ شيعَتَكَ مِن أهلِ الكوفَةِ و غَيرِها) 🔺من () و همراهم () را بر طلايۀ سپاه بگمار كه پيش از آن كه (معاویه) بفهمد، ما او را با شمشير مى‌كوبيم. (و وَلِّني و صاحِبي هٰذِهِ المُقَدِّمَةَ‌، فَلا يُشعِرُ ابنُ هِندٍ إلّا و نَحنُ نُقارِعُهُ بِالسُّيوفِ‌) 🔺حسين(ع) در پاسخ به آنها فرمود: «ما با بيعت كرده‌ايم و بسته‌ايم. هيچ راهى براى ما نيست». (إنّا قَد بايَعنا وعاهَدنا ولا سَبيلَ لِنَقضِ بَيعَتِنا) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
شخصیت برجسته دیگری که در نقل ها آمده که به امام حسن ع به خاطر اعتراض کرده، است. 👇👇👇👇
💠 اعتراض جابربن عبدالله انصاری به امام حسن درباره صلح با معاویه 🔺در کتاب (ص306) گزارشی آمده که جابر نقل میکند: اما آنچه از امام مجتبی(ع) دیدم؛ وقتی اصحاب حضرت با ایشان بی‌وفایی کردند و با معاویه صلح کرد، این صلح برای حضرت، سنگین آمد و از جمله آن افراد خود من بودم، که می‌رفتم و به حضرت می‌کردم. 🔺حضرت فرمود: جابر به من اعتراض نکن و مرا نکن، مگر از جدّم نشنیدی که فرمودند: «خدا بواسطه این پسر (یعنی من) بین دو گروه از مسلمین آرامش و برقرار می‌کند». (يا جابر، لا تعذلني، و صدّق رسول اللّه في قوله: «إنّ ابني هذا سيّد، و إنّ اللّه تعالى يصلح به بين فئتين عظيمتين من المسلمين») 🔺جابر میگوید: چرا شنیدم ولی امکان ندارد این قضیه در مورد باشد چرا که او خیلی است و این صلح باعث است. 🔺حضرت دست مبارکش را روی سینه جابر گذاشتند و فرمودند: گویا هنوز در شک و شبهه هستی؟ گفتم: بله. فرمودند: می‌خواهی را به شما نشان دهم و از خود حضرت مقصودش را بشنوی؟ 🔺جابر گوید: از کلام حضرت تعجب کردم، تا حضرت این را فرمودند، یک‌مرتبه دیدم صدائی آمد و زمین شکافته شد، رسول خدا و حضرت امیرالمومنین و جناب جعفر و حمزه از خاک بیرون آمدند. 🔺امام مجتبی عرض کرد: یا رسول الله جابر دارد مرا سرزنش میکند به آنچه که میدانید. پیامبر به جابر فرمودند: 🔺ای جابر، ایمانت درست نمی‌شود مگر امامت باشی و رای و نظری از خودت نداشته باشی و به آنها معترض نباشی. تسلیم پسرم حسن باش که حق، در صلحی است که انجام داده و آنچه انجام داده و دستور من است. (يا جابر، إنّك لا تكون مؤمنا حتّى تكون لأئمتك مسلّما، و لا تكون عليهم برأيك معترضا، سلّم لابني الحسن ما فعل، فإنّ الحقّ فيه، إنّه دفع عن حياة المسلمين الاصطلام بما فعل، و ما كان ما فعله إلّا عن أمر اللّه، و أمري) 🔺اینجاست که دیگر جابر تسلیم شده و میپذیرد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
که از دعوت کنندگان سیدالشهدا بود اما در حاضر نبود و بعدا از شد، از دیگر برجستگانی بود که متوجه طرح امام در ماجرای صلح نشد لذا رفت و آمدهایی نزد حضرت داشت. در نتیجه وقتی دیدند نمیشود کاری کرد، منتظر ماندند تا سر فرصت بشود اقدامی کرد. نقل میکند: پس از وفات حسن(ع)، فزارى با گروهى از همراهانش نزد حسين(ع) آمد و او را به و علیه او فرا خواندند و گفتند: ما رأى تو و رأى برادرت را مى‌دانيم. حسين(ع) فرمود: «من اميد دارم كه خداوند، برادرم را به خاطر نيّتش براى ، پاداش بدهد و مرا به خاطر با ستمگران، پاداش دهد». (إنّي أرجو أن يُعطِيَ اللّٰهُ أخي عَلىٰ نِيَّتِهِ في حُبِّهِ الكَفَّ‌، وأن يُعطِيَني عَلىٰ نِيَّتي في حُبّي جِهادَ الظّالِمينَ‌.) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍