بسم اللّه...
📚در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان میبرد🥱خود من هم همینطورم. نه اینکه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه میکنم؛ تا خوابم میآید، کتاب را میگذارم و میخوابم. من فکر میکنم که همه خانوادههای ایرانی باید اینگونه باشند.👌🇮🇷
#پاتوق_کتاب_آیه
@Ayehbook
۱۳۷۴/۲/۲۶ - رهبرانقلاب
بسم اللّه...
#ایلیا_و_حیفیا نام یک مجموعۀ داستانی است که تا کنون دو جلد از آن نوشته شده و جلد اول نیز به چاپ رسیده است.
ایلیا و حیفیا را میتوان از دستۀ داستانهای راهبردی دانست. مقصد اصلی این مجموعه، نحوۀ تقابل جبهۀ طاغوت با جامعۀ اسلامی است. مخاطب اصلی این مجموعه کودکان و نوجوانان هستند که در این داستانها یاد میگیرند که دشمن برای ضربه زدن به جامعۀ اسلامی چگونه اقدام میکند و مسلمانان در برابر آنها چه برخوردهای صحیح و اشتباهی میتوانند داشته باشند.
داستانهای این مجموعه در دو روستا اتفاق میافتد که یکی ایلیا و دیگری حیفیا نام دارد. مردم ایلیا مسلمان و شیعه و اهالی حیفیا یهودی هستند. رهبر مردم حیفیا خاخام موشل و رهبر مردم ایلیا نیز آقا سید محمد است.
✋انشالا بتونید ازش برای بچه های گلتون استفاده کنید.
#پاتوق_کتاب_آیه
@Ayehbook
این هم یه سری از خصوصیات این کتاب مفید و تازه نشر از دکتر #عباسی_ولدی
✋ ما مثل همیشه در خدمت شما هستیم.
@Ayehbook
بسم اللّه...
رهبر معظم انقلاب: چیت سازیان، یک پسر هفده هجده ساله وارد میدان جنگ می شود، تبدیل می شود به یک چهره ی ماندگار و یک ستاره ی درخشان که از حرف های او بنده و امثال بنده و شما باید استفاده کنیم و استفاده می کنیم.
پ.ن: به مناسبت سالگرد شهادت شهید چیت سازیان
#پاتوق_کتاب_آیه
@Ayehbook
بسم اللّه...
گزیده کتاب گلستان یازدهم
داشتیم از جلوی بیمارستان بوعلی میگذشتیم، گفتم: «علی آقا، تا چند ماه دیگه بچهمون اینجا به دنیا میآد.»
با تعجب پرسید: «اینجا؟!»
گفتم: «خُب، آخه اینجا بیمارستان خصوصیه، بهترین بیمارستان همدانه.»
علی سرعت ماشین را کم کرد و گفت: «نه، ما به بیمارستانی میریم که مستضعفین اونجا میرن. اینجا مال پولداراست. همه کس وُسعش نمیرسه بیاد اینجا.»
توی ماه هشتم بارداری بودم و حالم اصلاً خوب نبود. عصر پنجشنبه دهم دیماه ۱۳۶۶ بود. وقت و بیوقت درد میآمد به سراغم. وصیّت علی آقا را به همه گفته بودم. آن روزها خانۀ مادرشوهرم پُر از مهمان بود و دوروبَرمان شلوغ. مادر هم آنجا بود. تا گفتم حالم خوب نیست، ماشین گرفت و به بیمارستان فاطمیه، که بیمارستانی دولتی بود، رفتیم. همین که وارد بیمارستان شدیم، خبر مثل بمب همه جا صدا کرد: «بچۀ شهید چیتسازیان داره به دنیا میآد.»
متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب گلستان یازدهم
بسماللهالرّحمنالرّحیم
این روایتی شورانگیز است از زندگی سراسر جهاد و اخلاصِ مردی که در عنفوان جوانی به مقام مردان الهی بزرگ نائل آمد، و هم در زمین و هم در ملأ اعلیٰ به عزّت رسید .. هنیئاً له.
راوی -شریک زندگی کوتاه او- نیز صدق و صفا و اخلاص را در روایت معصومانهی خود بروشنی نشان داده است. در این میان، قلم هنرمند و نگارش آکنده از ذوق و لطف نویسنده است که به این همه، جان داده است. آفرین بر هر دو بانو؛ راوی و نویسندهی کتاب.
۹۵/۱۰/۲۱
#کتاب_گلستان_یازدهم
@Ayehbook
#گزیده_کتاب
#گلستان_یازدهم
داشتیم از جلوی بیمارستان بوعلی میگذشتیم، گفتم: «علی آقا، تا چند ماه دیگه بچهمون اینجا به دنیا میآد.»
با تعجب پرسید: «اینجا؟!»
گفتم: «خُب، آخه اینجا بیمارستان خصوصیه، بهترین بیمارستان همدانه.»
علی سرعت ماشین را کم کرد و گفت: «نه، ما به بیمارستانی میریم که مستضعفین اونجا میرن. اینجا مال پولداراست. همه کس وُسعش نمیرسه بیاد اینجا.»
توی ماه هشتم بارداری بودم و حالم اصلاً خوب نبود. عصر پنجشنبه دهم دیماه ۱۳۶۶ بود. وقت و بیوقت درد میآمد به سراغم. وصیّت علی آقا را به همه گفته بودم. آن روزها خانۀ مادرشوهرم پُر از مهمان بود و دوروبَرمان شلوغ. مادر هم آنجا بود. تا گفتم حالم خوب نیست، ماشین گرفت و به بیمارستان فاطمیه، که بیمارستانی دولتی بود، رفتیم. همین که وارد بیمارستان شدیم، خبر مثل بمب همه جا صدا کرد: «بچۀ شهید چیتسازیان داره به دنیا میآد.»
پ.ن: به مناسبت شهادت شهید چیت سازیان
@Ayehbook
بسم اللّه...
ویرایش جدید کتاب پاسخ به پرسشهای شرعی مطابق با فتاوای مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی) با عنوان #اجوَبَة_الاستفتائات به همت انتشارات انقلاب اسلامی منتشر و روانه بازار نشر شد.
این کتاب حاوی ۲۱۱۸ استفتاء است که در ابواب فقهی گوناگونی از جمله: تقلید، طهارت، نماز، روزه، خمس، معاملات، موسیقی، وقف و بسیاری از موضوعات روز و مبتلابه دیگر تنظیم گردیده است.
از جهت گستردگی و تنوّع مسائل شرعی در موضوعات مختلف میتوان این اثر را کاملترین کتاب فقهی معظّم له در موضوع بیان احکام و مسائل شرعی برشمرد.
✋ بنده در خدمت شما هستم.
@Ayehbook
#گزیده_کتاب
#شهید_علم
«شهید شهریاری را قبل از شهادتش عدهای خیلی خوب میشناختند. عدهای خوب میدانستند غنیسازی 20 درصد اورانیوم و بسیاری پیشرفتهای علمی ایران در علوم هستهای مدیون تلاشهای اوست و اگر نباشد، از سرعت این پیشرفتها کاسته خواهد شد. این دسته طیف گستردهای هستند؛ از نخستوزیر اسراییل و روسای موساد و سیا، تا موتورسوار مزدوری که بمب را به بدنه خودروی شهید شهریاری چسباند. همانها که گفتند ترور شهید شهریاری اقدامی غیرجنگی برای توقف پیشرفت ایران بوده است؛ همانهایی که پس از شنیدن خبر ترور شهریاری، نفس راحتی کشیدند. دسته دیگری هم بودند که وقتی خبر شهادت شهریاری را شنیدند نفس در سینههایشان حبس شد و در سینه ماند تا بغضشان بترکد و همراه با سیل اشک جاری شود. اینها هم شهریاری خوب میشناختند.
#شهید_شهریاری
🇮🇷شهید مجید شهریاری دانشمند فرزانه و استاد فیزیک هسته ای دانشگاه شهید بهشتی ایران بود که درتاریخ ۸ آذر ۱۳۸۹ توسط رژیم صهیونیستی و با همکاری اطلاعاتی منافقین دریک عملیات تروریستی به درجه رفیع شهادت نایل گردید.
@Ayehbook
#گزیده_کتاب ۱
#تنها گریه کن
☺️ آدمِ اصلی زندگی من، مادرم بود؛ یک زن ساده و معمولی. بچه ای که بست بنشیند یک گوشه و شیطنت نکند، بچه نیست. مادر هم هرچند خیلی باحوصله و صبور باشد، بالاخره گاهی دادی می زند. اما من ، یک بار اخم توی صورت مادرم ندیدم؛ حتی در مقابل تشرهای آقاجان، خودش را سپرم می کرد، احترام سیادت آقاجان سرجایش، مارا هم به حرمت سادات بودنمان، روی چشم هایش نگه می داشت......
🙏 ننه آقا،مادربزرگِ پدری ما بود و با ما زندگی میکرد.
سحر، ناله ی ضعیفی به گوشمان می خورد. با صدای نمازشب خواندن والعفو گفتن های ننه آقا پهلو به پهلو می شدیم تا آقاجان برای نماز صبح صدایمان کند. به جز ننه آقا ، پدر و مادرم را هم همیشه موقع اذان پای سجاده می دیدم. ماهم از بچگی کنارشان ایستادیم و یاد گرفتیم.
😁 یک مرغ داشتیم که هرروز تخم می کرد. می رفتم سر وقتش، تا می دیدم کسی حواسش بهم نیست، تخم مرغ را بر می داشتم و زیر خاک قایم می کردم. خانه که خلوت می شد، می رفتم توی مطبخ نیمرو درست می کردم، هی فاطمه را صدا می زدم، فکر می کرد دوباره رفتم پی بازیگوشی؛ از همان جا داد می زدم « نیای همه رو خودم می خورما! » ، می توانستم تصور کنم پوفی می کند و با دودلی و ترس از روی تخته ی دار بلند می شود و می آید سمت مطبخ؛ منم بی خیال دنیا می گفتم «بخور، فقط به کسی نگی تخم مرغ را من برداشته بودما😉»
#پاتوق_کتاب_آیه
@Ayehbook
بسم اللّه...
در پنجاه سال گذشته، تربیت کردن کودکان ساده تر بود و پیچیدگی ها و مشکلات امروز را نداشت. در حال حاضر، عوامل مهم و مؤثری در روند تربیت فرزندان اختلال ایجاد کرده و والدین را با چالش های جدی مواجه ساخته است. از سویی برخی از سبک های تربیتی سنتی جوابگوی نیازها و دغدغه های تربیتی نیست و از سوی دیگر، برخی از مدل های جدید، مبنا و اساس محکمی ندارد و در آزمون ها با شکست مواجه شده است.
همگی اینها مؤید این مسئله است که والدین باید با آمادگی کامل وارد کار تربیت شوند. این به معنای این نیست که پدر و مادر باید در تربیت، کامل و بی نقص باشند؛ بلکه والدین باید دانش پیدا کنند، برنامه داشته باشند، راه های گوناگون را تجربه کنند، اشتباهاتشان را اصلاح کنند، تدبیر کنند، عمیق و ژرف اندیش باشند و تسلیم نشوند. کودکان با یکدیگر متفاوت اند و والدین هم تفاوت های زیادی با هم دارند. هیچ نسخه واحدی برای تربیت وجود ندارد، اما می توان ترکیبی از دانش و تجربه های موجود را به کار گرفت. پدران و مادران باید آن قدر مهارت بیابند تا بتوانند با شناخت کودکشان و روش ها و ایده های موجود برای تربیت، سبک خود را بیافرینند و فرزندانی توانا و مسئول و شاد تربیت کنند.
پ.ن: مادران دغدغه مند کتاب خوب « آینه های روبه رو» را که از استاد #تراشیون هست را حتما مطالعه کنند.
#معرفی_کتاب
@Ayehbook
#گزیده_کتاب ۱
#دختر_موشرابی
« کبوتر اگه جلدت بشه، اگه رفیقت بشه، اگه همدمت بشه، هیچ وقت تنهات نمی ذاره. پروانه اگه از گشتن دور شمع خسته شد، این کبوتر ها هم خسته می شن.»❤️
📚📚📚📚📚
صبح ۲۱ تیر رخساره گفت : مردم چند روزیه می رن تو مسجد گوهرشاد جمع می شن تا این شاه قلدر نتونه حرفش را با زور به کرسی بنشونه.
رخساره رفت، من هم کارهام رو کرده بودم که غروب برم حرم وتو گوهرشاد نماز بخونم و با رخساره برگردم خونه، ظهر به بعد که دیدم آژان ها دارن میرن سمت حرم ، دلم هرّی ریخت.🥺
📚📚📚📚📚
حتی جنازه ی غرق خونش رو هم ندادن کافر مذهب ها! مردم گفتن عمله ی رضاخان توباغ خونی گور گروهی کندن و همه رو بی غسل و کفن و تلقین چال کردن! اسید و آهک هم ریختن که کسی نیاد برای نبش قبر. یک شبه، صدسال پیر شدم.😔
📚📚📚📚📚
- پهلوون خدا به دل داغدارت صبر بده. راز این حرم نرفتن و نشستن و چشم دوختن به گنبد چیه؟
- کفتر جلد حرم شد رخساره! من بال و پری نداشتم که حتی بپرم. اون پاگیر آسمون شد و من پابندم به زمین. حتما لایق پریدن نبودم که بال نداده آقا.
دل من هم شکسته بود همراه پهلوان. به حال خوشش غبطه می خوردم. گفتم:
« آقا رئوفه، دل شکسته می خره. مگر خودت نگفتی که سال به توپ بستن حرم، دلت شکست و آقا دستت رو گرفت؟ امام رضا همون امام رضاست، پهلوون هم همان پهلوونه؟»🙂
📚📚📚📚📚
آژان اما دست بردار نبود. تا زن ایستاد نفسی تازه کند، نقش زمینش کردند. آژان شروع به لگد پرانی کرد.
دیدم پهلوان از پشت سر ، خِر گلوی آژان را گرفته و الان است که راه نفس آژان بند بیاید.
- بی غیرتی از سر و کولتون می باره بی شرف های بی وجدان. این آب و خاک هنوز جوونمرد داره نذارن چهارتا لااوبالی مزدور به ناموسشون دست درازی کنن. خراب بشه ظلم خونه ی رضاپالانی که دم تکون دادنش برای اجنبی جماعته و پارس کردنش برای ما مردم....
زن جوان فرصت پیدا کرد که بلند شود و راه کج کند سمت بازار. مردم جمع شده بودند ولی کسی جرئت نمی کرد نزدیک بیاید. پهلوون هنوز رجز می خواند.
- شما آژان جماعت که دستتون به خون مردم آغشته شده در گوهرشاد، روز خوب نخواهید دید! مطمئن باشین خون مظلوم بدجور پاپیچ عمله ی دستگاه ظلم میشه.
آی مردم، به ولای علی قسم ، ساکت بشینید و شاهد ظلم باشین، این اجنبی پرست ها داخل خونه هاتون میان و به ناموستون دست درازی میکنند....
لحظه ای نگذشت که صدای صفیر گلوله ، همه ی همهمه ی جلوی حرم را خواباند.
همان طور که دوست داشت شد.
پهلوان محمد هم کبوتر جلد حرم شد.
رخصت پرواز را از آقا گرفت😭
#پاتوق_کتاب_آیه
@Ayehbook