برای رفتن به پیامها روی اسامی که رنگش متفاوت هست بزنید،
مثلا روی دولت_سایه که رنگش فرق میکنه کلیک کنید تا پست مربوطه بیاد
مردکی را چشم درد خاست پیش بیطار[دامپزشک] رفت که دوا کن؛ بیطار از آنچه در چشم چارپای میکند در دیده او کشید و کور شد، حکومت به داور بردند.
گفت برو هیچ تاوان نیست اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی. مقصود ازین سخن آنست تا بدانی که هر آن که ناآزموده را کار بزرگ فرماید با آنکه ندامت برد به نزدیک خردمندان بخفت رای منسوب گردد.
بوریا باف اگر چه بافنده است / نبرندش به کارگاه حریر...
گلستان سعدی
#انتخابات۱۴۰۳
اسامی تأیید صلاحیت شدگان #انتخابات۱۴۰۳
دکتر جلیلی
دکتر قاضیزاده
دکتر زاکانی
دکتر پزشکیان
دکتر قالیباف
دکتر پورمحمدی
@ba30ratt 👈
بصیرت ____دریچه ای به______آگاهی
بصیرت
#جان_شیعه_اهل_سنت #قسمت۱۵۵ نماز مغربم را خوانده و به انتظار آمدن مجید، لوبیا پلو را دم کرده بودم که
#جان_شیعه_اهل_سنت
#قسمت۱۵۶
خانهای که بیست و چهار سال در آن زندگی کرده و حتی در این هشت ماهی که ازدواج کرده بودم، روزی شب نمیشد که به بهانهای به دیدارش نیایم، حالا به کلی برایم غریبه شده و در و دیوارش بوی غم میداد. حتی پدر هم دیگر پدر من نبود که حتی به اندازه گذشته هم با تنها دخترش حرفی نمیزد و همه هوش و حواسش به نوریه بود. چه لحظات سختی بود که تازه میفهمیدم نوریه میخواسته مرا به این خانه بکشاند تا اوج سلطهگریاش را به رخم بکشد و برایم قدرتنمایی کند و چقدر از مجید خجالت میکشیدم که به درخواست من به این میهمانی آمده بود و حتی به اندازه یک چای تلخ برای میزبان
ارزش پذیرایی نداشت. زیر چشمی نگاهش کردم و دیدم غمزده سر به زیر انداخته و شاید قلبش از غم غربت اعتقادش به قدری گرفته بود که دیگر این بیاحترامیها به چشم دریاییاش نمیآمد که پدر پا روی پا انداخت و با لحنی پُر غرور صدایش کرد: مجید! از این ماه بیست درصد دیگه بذار رو کرایه، بعد بیار! در برابر چشمان
متعجب من و نگاه عمیق مجید که انگار نوریه را پشت این حکم ظالمانه میدید، پدر باد به گلو انداخت و مثل اینکه فراموش کند مستأجری که برایش اینطور خط و نشان میکشد دختر و دامادش هستند، با اخمی طلبکارانه ادامه داد: اگرم نمیخواید، برید یه جای دیگه رو اجاره کنید! پشت چشمان ریز و مشکی نوریه،
خندهای موزیانه پنهان شده و همانطور که پهلوی پدر، به پشتی کاناپه تکیه زده بود، ابرو در هم کشید و دنبال حرف پدر را گرفت: همه چی گرون شده! خُب اجاره خونه هم رفته بالا دیگه! نمیفهمیدم برای پدرم با این همه درآمد، این مبلغ اندک چه ارزشی دارد جز اینکه میخواهد به این بهانه ما را از این خانه بیرون کند،
ولی مجید که از دلبستگیام به این خانه خبر داشت، دست پدر را خوانده و نقشه پشت پرده نوریه را به وضوح دیده بود که با متانت همیشگیاش جواب داد: باشه، مشکلی نیس.
دیدم صورت سبزه نوریه از غیظ پُر شد و خنده، روی چشمانش ماسید که رشتههایش پنبه شده و آرزوی تسلطش بر این خانه بر باد رفته بود. حالا در این حجم سنگین سکوت، طنین نوحه عزاداری شام شهادت امام رضا(ع) که سوار بر دستههای عزاداری از خیابان اصلی میگذشت و نغمه شورانگیزش تا عمق خانه نوریه وهابی میرسید، کافی بود تا چشمان کشیده و پُر غوغای مجید را به ساحل آرامشی عمیق و شیرین برساند. مثل اینکه در این کنج غربت، نوای نوازشی آشنا به گوش دلش رسیده باشد، نقش غم از صورتش محو شد و در عوض وجود نوریه را به آتش کشید که از جایش پرید و با قدمهایی که از عصبانیت روی زمین میکوبید، به سمت پنجرههای قدی اتاق پذیرایی رفت و درست مثل همان شب عاشورا، پنجرهها را به ضرب بست و با صدایی بلند اعتراضش را اعلام
میکرد: باز این رافضیهای کافر ریختن تو خیابون! چشمم به مجید افتاد و دیدم که با نگاه شکوهمندش، نوریه و تعصبات جاهلانهاش را تحقیر میکند و در عوض، پدر برای خوش خدمتی به نوریه، همه اعتقادات اهل سنت را زیر پا نهاد و مثل یک وهابی افراطی، زبان به توهین و تکفیر شیعیانی که برادران مسلمان ما بودند، دراز کرد: خاک تو سرشون! اینا که اصالاً مسلمون نیستن! و برای هر چه شیرینتر کردن مذاق نوریه، کلماتش را شورتر میکرد: خدا لعنتشون کنه! اینا یه مشت کافرن که اصلاً خدا رو قبول ندارن! مات و متحیر مانده بودم که پدر اهل
سنتم با پشتوانه شصت سال زندگی در سایه مکتب سنت و جماعت، چطور در عرض دو ماه، تبدیل به یک وهابی افراطی شده که به راحتی دستهای از امت اسلامی را لعن و نفرین میکند! مجید با همه خون غیرتی که در رگهایش میجوشید، مقابل پدر قد کشید و شاید رنگ پریده و نگاه لرزان از ترسم، نگذاشت به هتاکیهای پدر پاسخی بدهد. از کنار نوریه که در بهت قیام غیرتمندانه مجید، خشکش زده بود، گذشت و لابد التماسهای بیصدایم را شنید که در پاشنه در
توقف کوتاهی کرد و با خداحافظی سردی از اتاق بیرون رفت. پدر دسته مبل را زیر انگشتان درشت و استخوانیاش، فشار میداد تا آتش خشمش را خاموش کند و حتماً
در اندیشه آرام کردن معشوقهاش دست و پا میزد که چشم از نوریه بر نمیداشت. آنچنان سردردی به جانم افتاده و قلبم طوری به تپش افتاده بود که توان فکر کردن هم از دست داده و حتی نمیتوانستم از روی مبل تکانی بخورم که نوریه مقابلم نشست و با لحنی بیادبانه پرسید: شوهرت چِش شد؟!...
#عاشقانه_ای_برای_مسلمانان
http://eitaa.com/joinchat/1457520640Cc36b961aba
#انتخابات۱۴۰۳
✅ چرا جلیلی؟
۱- جلیلی خودش است، نقش بازی نمیکند. وارد بدهبستان ها و تقسیم غنائم نمی شود. به دنبال رای آوری به هر قیمتی نیست. رنگ به رنگ نمیشود و برای خوشامد گروهی، حرفهای باب میل آنها را نمیزند. در یک جمله؛ صادق است و دنبال فریب دادن مردم نیست.
۲- منش و سلوک انسانی و پسندیده یک رییس جمهور، شرط کافی نیست. اما همین شرط لازم را بسیاری از سیاستمداران ما نداشتهاند. شهید آیت الله رییسی کسی بود که به تصدیق دوست و دشمن اخلاق را در رفتار و تعاملاتش رعایت میکرد. از این جهت جلیلی شبیهترین فرد به او در حسن خلق، مردمداری و مردمگرایی است. این را هر کسی که اندکی شناخت از جلیلی دارد، تایید میکند.
۳- جلیلی ایران را دوست دارد و ایران را پیشرفته میخواهد و از همه مهمتر اینکه نقشه راه پیشرفت کشور را میداند. این اشراف را #سعيد_جلیلی از سالها فعالیت در سطوح مختلف، تشکیل هسته های اندیشه ورز و کارگروههای دولت سایه و مطالعات وسیعش در یک دهه اخیر بهدست آوردهاست.
۴-جلیلی بدلیل فعالیت در شورای عالی امنیت ملی، مجمع تشخیص مصلحت، مرکز بررسیهای جاری دفتر مقام معظم رهبری، شورای راهبردی روابط خارجی و حضور در مجامع تصمیم گیری نظام؛ بیشتر از هرکسی مختصات حکمرانی کشور را میداند و تنها کسی می تواند عَلَمِ تغییر ریل یا بهبود سازوکار حکمرانی را دست بگیرد که قبل از آن چارچوب مناسبات و سازوکار حکمرانی را بداند وگرنه شعار تغییر و تحول دادن راحت است.
۵- جلیلی اهل تعارف نیست. وعده بیخود نمیدهد. تلخی برخورد صادقانه را بر شیرینی رفتار منافقانه ترجیح می دهد. به همین دلیل اطرافیانش به او توهم همه چیزدانی و عالی بودن شرایط را نمی دهند. با حقایق روبرو می شود و مبتنی بر آن تصمیم میگیرد.
۶- چیزی که یک مدیر را به یک حکمران تحول ساز تبدیل می کند؛ شجاعت تصمیمگیری در بزنگاه هاست. افسوس که بسیاری از تصمیمات دکتر جلیلی در شورای عالی امنیت ملی را به خاطر طبقه بندی امنیتی موضوعات نمی توان بیان کرد. اما می توان با قاطعیت گفت که جلیلی عمر ما را با تصمیم نگیری و بلاتکلیف گذاشتن تلف نمی کند.
۷- بسیاری سعی می کنند از جلیلی چهرهای تعامل ناپذیر و خشک ارایه دهند اما جلیلی بر محور پیشرفت ایران اسلامی با همه دغدغهمندان با هر خط و ربطی کار می کند. جلیلی در موضوعات تخصصی از متخصصین با هر سلیقه و نگاه سیاسی استفاده می کند. لیست کابینۀ او برای بسیاری شوک آور خواهد بود.
۸- جلیلی اگرچه خط قرمزها و باید و نبایدهای مشخصی دارد. اما عاقلانه میاندیشد، تصمیم میگیرد و عمل میکند. تصویرسازی برخی افراد از جلیلی به عنوان یک فرد غیرمنطقی؛ توشۀ آخرت جلیلی خواهد بود. اما واقعیت این است که هیچ تصمیمی را از روی جوگیری نمیگیرد.
۹- جلیلی با سابقه سالها مطالعه و کار اجرایی در حوزه روابط خارجی، سفارتخانه های ایران را از مرکز سرویس دهی و تشریفات مدیران به مراکز دیپلماسی اقتصادی و توسعه صادرات غیرنفتی تبدیل می کند. یعنی یک انقلاب واقعی در وزارتخارجه و دستگاه دیپلماسی برای تامین منافع ملی.
۱۰- این را باید اول می گفتم؛ جلیلی با قلب و منطقش پای کار آقاست. منظومه فکری مقام معظم رهبری را به خوبی می داند، می فهمد و عملی می کند. اگرچه ولایت پذیری محض دارد اما در اجرا، فرمانده ای مقتدر است.
۱۱- جلیلی حلقه فساد نمی سازد. مفسد نیست و از همه مهمتر اینکه می داند برای فساد ستیزی باید بسترش را خشکاند و به سراغ علتها رفت. هیچ حاشیه و نقطه سیاهی در کارنامه اش نیست. در حالیکه اگر خیلیها یک سال جایگاه او را داشتند امروز صدها پرونده داشتند. سعید جلیلی جزو امانتدارترین و خودساخته ترین مسئولان کشور در ۴۶ سال گذشته است و حضور او در راس دولت میتواند یک دولت سالم و ضدفساد بسازد که اولین فایده اش برای مردم و کشور خواهد بود.
@ba30ratt 👈
بصیرت ____دریچه ای به______آگاهی
💠 🪧جدول پخش برنامه های تبلیغاتی آقای #سعید_جلیلی
۱- با مردم
🗓 سه شنبه ۲۲ خرداد
⏱ ساعت ۱۸:۳۰
📺 شبکه یک
۲- گفت و گوی ویژه
🗓 چهارشنبه ۲۳ خرداد
⏱ ساعت ۲۲:۰۰
📺 شبکه خبر
۳- صف اول
🗓 پنجشنبه ۲۴ خرداد
⏱ ساعت ۱۷:۳۰
📺 شبکه خبر
۴- میزگرد سیاسی
🗓 جمعه ۲۵ خرداد
⏱ ساعت۱۴:۳۰
📺 شبکه سه
۵- میزگرد فرهنگی
🗓 شنبه ۲۶ خرداد
⏱ ساعت۱۹:۰۰
📺 شبکه دو
۶- میزگرد اقتصادی
🗓 یکشنبه ۲۷ خرداد
ساعت ۲۲:۴۵
📺 شبکه یک
۷- مناظره اول
🗓 دوشنبه ۲۸خرداد
⏱ ساعت ۲۰:۰۰
📺 شبکه یک/خبر
۸- مستند اول
🗓 سه شنبه ۲۹ خرداد
⏱ ساعت ۱۷
📺 شبکه یک
۹- گفت و گوی ویژه
🗓 چهارشنبه ۳۰خرداد
⏱ ساعت ۲۲:۰۰
📺 شبکه خبر
۱۰- مناظره دوم
🗓 پنجشنبه ۳۱خرداد
⏱ ساعت ۲۰:۰۰
📺 شبکه یک/خبر
۱۱- مناظره سوم
🗓 جمعه ۱ تیر
⏱ ساعت ۲۰:۰۰
📺 شبکه یک/خبر
۱۲- بدون تعارف
🗓 شنبه ۲ تیر
⏱ ساعت ۲۰:۴۵
📺 شبکه دو
۱۳- مستند دوم
🗓 یکشنبه ۳ تیر
⏱ ساعت۲۲:۳۰
📺 شبکه یک
۱۴- مناظره چهارم
🗓 دوشنبه ۴ تیر
⏱ ساعت ۲۰:۰۰
📺 شبکه یک/خبر
۱۵- مناظره پنجم
🗓 سه شنبه ۵ تیر
⏱ ساعت ۲۰:۰۰
📺 شبکه یک/خبر
#انتخابات۱۴۰۳
@ba30ratt 👈
بصیرت ____دریچه ای به______آگاهی
به کی رای بدیم
✅️ شخصی از امام صادق (ع) پرسید:
بین دو حاکم در تردیدم؟
✅️ امام فرمود: عادل،صادق،فقیه و باتقواترین را انتخاب کن.
✅️ شخص :اگر به تشخیص نرسیدم؟
امام فرمود: ببین افراد متدین به کدام مایلند.
✅️ شخص گفت: اگر نفهمیدم؟
امام فرمودند: بنگر مخالفان آیین ما کدام را بیشتر می پسندند،
او را کنار بگذار و ببین کدام بیشتر، آنها را خشمگین میکند، او را برگزین👌
منبع : اصول کافی جلد 1ص 68
@ba30ratt 👈
بصیرت ____دریچه ای به______آگاهی
بصیرت
#جان_شیعه_اهل_سنت #قسمت۱۵۶ خانهای که بیست و چهار سال در آن زندگی کرده و حتی در این هشت ماهی که از
#جان_شیعه_اهل_سنت
#قسمت۱۵۷
نگاه ملتمسم به دنبال کمکی پدر را نشانه رفت و در برابر چشمان بیرحمش که میخواست هر آنچه از مجید عقده کرده بود، بر سرم خالی کند، جواب نوریه را با درماندگی دادم: نمی دونم، فکر کنم حالش خوب نیس. و پدر مثل اینکه فکری به ذهنش رسیده باشد، نوریه را مخاطب قرار داد: من فهمیدم چِش شد! و چون نگاه نوریه به سمتش چرخید، صورش را غرق چین و چروک کرد و با حالتی کلافه توضیح داد: از بس که گداست! برای چندرغاز که رفت رو اجاره خونه، ببین چی کار میکنه! بهانه پدر گرچه به ظاهر نوریه را متقاعد کرد و صورتش را به نیشخندی به روی من گشود، ولی دلم را در هم شکست که مجید از روی اعتقادی قلبی و عشقی آسمانی چنین کرد و پدر برای خوشایند نوریه، دنیای مجید را بهانه کرد که من هم نتوانستم سر جایم دوام بیاورم و با عذرخواهی کوتاهی، اتاق را ترک کردم. در تاریکی راهرو، با حالی آشفته و قلبی شکسته پلهها را بالا میرفتم که از خانه پدر وهابیام بیرون زده و میترسیدم در خانه شوهر شیعهام هم دیگر جایی نداشته باشم. اگر مجید هم مثل من از اهل سنت بود، رفتار امشب پدر و نوریه اینهمه برایش گران تمام نمیشد و اگر شیعیان با این همه هیاهو، بساط عزاداری بر پا
نمیکردند، این وهابیون افراطی مجال طعنه و توهین پیدا نمیکردند و حال من اینقدر پریشان نبود که به خوبی میدانستم این حجم از غصه و اضطراب تا چه اندازه کودک عزیزم را آزار میدهد. با نفسی که بخاطر بالا آمدن از همین چند پله به شماره افتاده بود، در اتاق را باز کردم و قدم به خانه گذاشتم. از باد خنکی که از
سمت اتاق پذیرایی میوزید، متوجه حضور مجید در بالکن شدم و به سمتش رفتم. کف بالکن نشسته بود و همانطور که پشتش را به دیوار سرد و سیمانی بالکن تکیه داده بود، نگاهش به سیاهی شب بود و گوشش به نوای حزینی که هنوز از دور شنیده میشد. حضورم را حس کرد، سرش را به سمتم چرخاند و مثل اینکه نداند
چه بگوید، تنها نگاهم کرد و چه نگاه سنگینی که نتوانستم سنگینیاش را بر روی چشمانم تحمل کنم که چشم از چشمش برداشتم و همانجا کنارش روی زمین نشستم. برای چند لحظه تنها نغمه نفسهای غمگینش به گوشم میرسید و باز هم دلش نیامد بیش از این منتظرم بگذارد که با حس غریبی صدایم زد: الهه... سرم را بالا آوردم و او پیش از اینکه چیزی بگوید، با نگاه عاشقش به پای چشمان
غمزدهام افتاد و بعد با لحنی که زیر بار شرمندگی قد خم کرده بود، شروع کرد: الهه جان من امشب قبول کردم بیام پایین، چون نمیخواستم آب تو دلت تکون بخوره. قبول کردم لباس مشکیام رو دربیارم، چون نمیخواستم همین امام رضا(ع) بازخواستم کنه که چرا تن زن باردارم رو لرزوندم، ولی دیگه نمیتونم بشینم و ببینم با شیعهها بدتر از هر کافر و مشرکی رفتار میکنن! و بعد سری تکان داد و با حسرتی که روی سینهاش سنگینی میکرد، ادامه داد: ولی بازم نمیخواستم اینجوری شه، میخواستم تحمل کنم و هیچی نگم، میخواستم به خاطر تو و این بچه هم که شده، دم نزنم. ولی نشد... نتونستم... و من منتظر شنیدن همین اعتراف صادقانه بودم که به چشمان شکستهاش خیره شدم و با قاطعیتی که از اعماق اعتقاداتم قوت میگرفت، پاسخ کلمات پُر از احساس و جملات دریاییاش را دادم:
نتونستی سکوت کنی، چون اعتقاد داری این عزاداریها باید انجام بشه!
نتونستی هیچی نگی، چون نمیخوای قبول کنی که این گریه و سینه زنی هیچ فایدهای نداره! و چقدر قلبم به درد آمد وقتی دیدم مات منطق سرد و بیاحساسم، فقط نگاهم میکند و باورش نمیشود در این منتهای تنهایی، برایش کلاس درس برگزار کردهام که چند پله از منبر موعظه پایین آمدم و با لحنی نرمتر ادامه دادم: مجید! منم وقتی اون حرفا رو از بابا و نوریه شنیدم، خیلی ناراحت شدم. چون
اعتقاد دارم که نباید یه گروه از مسلمونا رو به خاطر اعتقادات مذهبی شون، لعن کرد. و هدایتش به مذهب اهل تسنن برایم به قدری عزیز بود که از همین فرصت حساس استفاده کرده و پیش چشمانش که از شراب عقاید عاشقانهاش به خماری افتاده بود، فتوای عقلم را قاطعانه اعلام کنم: ولی اعتقاد دارم که باید در برابر عقاید غلط وایساد تا همه مسلمونا به راه صحیح هدایت بشن! و تازه باورش شده بود که میخواهم امشب بار دیگر بختم را برای کشاندنش به مذهب اهل تسنن بیازمایم که از اوج آسمان احساسش به زیر آمد و با صدایی گرفته پرسید:
عزاداری برای کسی که دوستش داری و حالا از دستت رفته، غلطه؟!!! گریه برای کسی که بهترین آدم روی زمین بوده و مظلومانه کشته شده، بَده؟!!! ...
#عاشقانه_ای_برای_مسلمانان
http://eitaa.com/joinchat/1457520640Cc36b961aba
🔴 دروغسازی علیه دکتر #جلیلی در فضای ایتا!
این روزها جریانی مشکوک که چند شخص معلوم الحال در رأس آن درحال کنشگری هستند، به دروغ درحال خبرسازیهای زرد و انتشار گستردهی این اخبار دروغ علیه دکتر جلیلی هستند، تا با استفاده از این ترفند جنگ روانی، دکتر جلیلی را در چشم مردم منفی جلوه دهند.
نکته قابل توجه در این اقدام بیشرمانه این است که این جریان خائن به منویات رهبری، تاکنون حتی یک اسکرین شات از حملات ساختگیِ مثلا طرفداران دکتر جلیلی منتشر نکردند و صرفا با تکنیک مظلومنمایی به دنبال تخريب دکتر جلیلی هستند.
در صورتی که اگر ادعای اينها درست باشد، حداقل با توجه به اینکه در تمامی افکارسنجیها و نظرسنجیهای معتبر و برخی هم مجازی، بیش از 80% شرکتکنندگان در ایتا، هوادار دکتر جلیلی هستند، پس باید حداقل چندهزار اسکرین شات از فحاشیها، اهانتها و بیاخلاقیهای هواداران دکتر جلیلی منتشر میکردند، که تاکنون حتی 1000 نه، 100نه، حتی 10 اسکرین شات هم از این فحاشیها در ایتا منتشر نکردهاند و این نشان استفاده از تکنیکهای بازی روانی است.
لذا هر عزیزی که هوادار دکتر جلیلی است، بدون توجه به این جنگ روانی، به دنبال افزایش مشارکت باشد و محلی به این رفتار سرشار از دروغسازی ندهد.
ضمنا چند روز قبل اسکرینشاتهایی از یک گروه منتشر شده بود که برخی افراد به دنبال تخريب دکتر جلیلی گفته بودند برویم در قالب حمایت دکتر جلیلی فحاشی کنیم و نیشآخر را هفته آخر وارد کنیم و ... که مطمئنا این تخریبها توسط همینها انجام میشود.
امروز تنها وظیفه ما، حضور میدانی در روستا و شهرها برای دعوت مردم به مشارکت است ولاغیر
تحت هيچ شرایطی به هيچ کاندیدایی اهانت نکنید، تا ما از این دروغسازیها و بیتقوایی قطعی، دور باشیم.
#سواد_رسانه
#انتخابات۱۴۰۳
@ba30ratt 👈
بصیرت ____دریچه ای به______آگاهی
🔴 دکتر #جلیلی در جمع مسئولان ستادهای استانی:
هیچ حرکت تخریبی، هیچ حرکتی خلاف تقوا، هیچ حرکتی خلاف اصول اخلاقی نسبت به هیچ یک از نامزدهای محترم نباید صورت بگیرد.
🔹 برای اداره کشور برنامه داریم، فرصت پرداختن به حواشی نیست.
#انتخابات۱۴۰۳
@ba30ratt 👈
بصیرت ____دریچه ای به______آگاهی
يَا كَاشِفَ الضُّرِّ وَ الْبَلْوَى عَنْ أَيُّوبَ وَ (يَا) مُمْسِكَ يَدَيْ إِبْرَاهِيمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ كِبَرِ سِنِّهِ وَ فَنَاءِ عُمُرِهِ ¹
ای برطرف کنندۀ رنج و آلام ایّوب و نگهدارندۀ دو دست ابراهیم خلیل در سنّ پیری و پایان عمر از ذبح فرزندش اسمعیل
¹ فرازی از دعای #عرفه
http://eitaa.com/joinchat/1457520640Cc36b961aba