❤️ امام #حسن مجتبی (علیهالسلام) :
❣#هشت نصیحت
امام حسن مجتبی علیه السلام
1⃣ #بخشش آن است که
اما و اگری پیش از آن نباشد و #منت گذاری درپی آن نیاید.
2⃣ #بخشندگی پیش از درخواست از بزرگترین #بزرگواریهاست.
3⃣ #گناه را با کیفر مداوا مکن و
در میان آن دو، راهی برای عذر خواهی بگذار.
4⃣ #شوخی هیبت را میبلعد.
5⃣ انسان #ساکت بر هیبت و وقار خود میافزاید.
6⃣ #آن کس که از او چیزی بخواهند،
#آزاد است تا آن زمان که وعده دهد.
و برده است،
تا آن زمان که به وعده عمل کند.
7⃣ #فرصت زودگذر است.
و به کندی و سختی دوباره به
دست میآید.
8⃣ #نعمتها تا زمانی که هستند
ناشناختهاند و هنگامی که رخت بربستند، شناخته میشوند.
📚 معانیالأخبار، ص۲۵۷، ح۲
╭═⊰🍃❣❣🍃⊱━╮
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
╰═⊰🍃❣❣🍃⊱━╯
🔺 با ما همراه باشید 👆
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#داستان_های_شنیدنی
🌹روزی دو دوست در بیابانی راه می رفتند.
ناگهان بر سر #موضوعی
اختلاف پیدا کردند و
کار به #مشاجره کشید.
یکی از آن ها از سر #خشم سیلی
محکمی توی گوش دیگری زد.
🌹دوست سیلی خورده ؛
خون سرد روی #شن های بیابان
نوشت:
امروز #بهترین دوستم
بر چهره ام سیلی زد .
🌹آن دو کنار یکدیگر به راه رفتن
ادامه دادند
تا به یک آبادی رسیدند.
تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند
و
استراحت کنند
🌹ناگهان پای #شخصی که
سیلی خورده بود لغزید و
داخل #برکه افتاد و چون #شنا بلد
نبود نزدیک بود #غرق شود
اما
دوستش به کمک او شتافت
و
نجاتش داد .
🌹 فرد نجات یافته به
سختی و روی #صخره سنگی نوشت:
امروز #بهترین دوستم
#جان مرا نجات داد .
🌹 دوستش با تعجب پرسید :
آن روز تو #سیلی مرا روی
#شن های بیابان نوشتی
اما امروز به #سختی روی
#تخته سنگ نجات دادنت
را #حکاکی کردی ؟
🌹#لبخندی زد و گفت:
وقتی کسی ما را آزار میدهد
باید روی #شن های صحرا
بنویسیم
تا باد های #بخشش آن را
#پاک کنند.
ولی وقتی کسی #محبتی به ما
میکند
باید آن را روی #سنگ بنویسیم
تا هیچ بادی نتواند
آن را از یاد ما ببرد👌
🔴 به ما بپیوندید 👇
╭═⊰🍃❣❣🍃⊱━╮
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
╰═⊰🍃❣❣🍃⊱━╯
💚🍃💚🍃💚
🍃💚🍃💚
💚🍃💚
🍃💚
💚
✍مارتین لوتر کینگ، #مبارز بزرگ آمریکایی در کتاب خاطراتش مینویسد:
روزی در #بدترين حالت روحی بودم.
فشارها و سختىها،
جانم را به تنگ آورده بود.
سردرگم و درمانده بودم.
مستأصل و نگران، باحالتی غریب و روحى بیجان و بىتوان به زندگی خود ادامه میدادم.
@Baghetamashyekhoda
🍃#همسرم مرا ديد به من نگاه کرد
و از من دور شد.
چند دقيقه بعد با لباس سرتاپا #سياه روی سکوى خانه نشست.
دعا خواند و سوگوارى کرد.
با تعجب پرسیدم:
چرا سياه پوشیدهای؟
چرا سوگواری میکنی؟
🍃همسرم گفت مگر نمیدانی
او مرده است؟
پرسیدم چه کسی؟
همسرم گفت #خدا... خدا مرده است!
🍃باتعجب پرسیدم
مگر خدا هم میمیرد؟ این چه حرفیست که میزنی؟
همسرم گفت:
رفتار امروزت به من گفت
که خدا مرده و من چقدر غصه دارم.
#حیف از آرزوهایم؛
اگرخدا نمرده پس توچرا اینقدر#غمگین و ناراحتی؟
🍃او در ادامه مینویسد:
در آن لحظه بود که به زانو درآمدم
و گریستم.
🍃راست میگفت.
گویا خدای #درون دلم مرده بود.
بلند شدم و براى ناامیدیام
از خدا طلب #بخشش کردم.
💚خدا هرگز نمىميرد!
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﻮیم؛
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ #ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ،
ﻫﻤﻪﭼﯿﺰﺵ ﻟﺬﺕﺑﺮﺩﻧﯽﺳﺖ.
🍃ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺑﺒﺮﯼ،
ﻫﻤﻪﭼﯿﺰﺵ ﺭﻧﺞﺑﺮﺩﻧﯽﺳﺖ.
🍃ﮐﻠﯿﺪ ﻟﺬﺕ ﻭ ﺭﻧﺞ
ﺩﺳﺖ ﺗﻮﺳﺖ! 👌
قصد داشتم دست اتفاق
را بگيرم تا نيفتد!
اما امروز فهميدم که
#اتفاق خواهد افتاد؛
اين ما هستيم که نبايد
با او #بيفتيم...
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
#تو_حسن_هستی
#بخشش
قسمت هفتم
https://eitaa.com/joinchat/2201092127Cd10a2ab0f9
🌹پای یک #گل در میان است،
گلی که کنیزکی به #امام_حسن داد.
و
#امام_کریم او را آزاد کرد.
گفتند با یک گل؟
🌹#امام_حسن علیه السلام
گفت : 👇
خداوند ما را سفارش کرده
که #نیکوتر هدیه را پاسخ دهیم.
🌹#حسن جان تو میتوانستی
دو گل به او بدهی!
میتوانستی یک #کیسه زر به
او بدهی.
اما
وجود گلش را به او
هدیه دادی. او را #آزاد کردی.
🌹کاش از سرنوشت آن
#کنیز خبری میداشتیم،
ببینیم کنیزی #حسن را خوشتر
داشت یا آزادی را؟!!!!