سلام امام زمانم 🥀
🔅السَّلامُ عَلَیْكَ یا بابَ اللَّهِ و َدَیّانَ دینِهِ...
🌱سلام بر تو ای دروازه ارتباط با خدا که جز از درگاه تو به ساحت او راهی نیست!
🌱و سلام بر تو ای حکمفرمای دین، که نیکان و بدان را سزا خواهی داد...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
به هر کسی ندهند این جنون که در سر ماست
حسین، در همه عالم یگانه دلبر ماست
خدا کند دم آخر حسین سر برسد
سلام بر لب عطشان سلام آخر ماست
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
صبح تون حسینی 🌱
روزی تون زیارت اربعین 🏴
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆
#روز_بیست و سوم_چله_زیارت_عاشورا🌱
🏴 ۱۹مرداد ماه ۱۴۰۲
بیست و سوم محرم ۱۴۴۵ 🖤
به نیابت شهید
🌷سیدالاسرا
خلبان حسین لشگری🌷
🕊 سالروز شهادت🕊
#پویش_زیارت_اربعین
اللهم ارزقنا توفیق زیارت اربعین🤲🏻
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🕊حتما ببینید 👌👌
#تلنگر :
🔹وای به حال آنکه عبادت ندارد و فکر می کند صرفأ دوست داشتن قلبی و دل پاکی بدون انجام فرایض دینی نجاتش می دهد. هیهات! که بدون نماز به معراج نخواهی رفت.
✍ دکتر رفیعی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما ببینید و نشر دهید ✅
نخواهید که آخرین روز شما ،
اولین روز #حجاب تان باشد . . .!!
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
♥️
دیگر نه "شلوار پاره" نشانه ی "فقر" است ....
نه "سکــوت" علامت "رضــایت"....
دنــیـــــــــــــــای غـــریـبـیــست
ارزشـــــــــــها"عـــــــــــــــــــوض" شـده اند
#تکلیف_همگانی
#حجاب
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
پنجشنبه است؛
شادی روح پاکِ سردار دلها؛
شهدای عزیزمون؛
جمیعِ اموات
صلواتی همراه با سوره حمد قرائت کنیم...
#حاج_قاسم
#شهدا
#پنجشنبه_های_شهدایی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆ #روز_بیست و سوم_چله_زیارت_عاشورا🌱 🏴 ۱۹مرداد ماه ۱۴۰۲
#معرفی_شهید🍃
امیر خلبان حسین لشکری با آغاز جنگ تحمیلی به خیل مدافعان کشور پیوست و پس از انجام ۱۲ ماموریت، هواپیمای وی مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفت و مجبور به ترک هواپیما شد که نهایتاً در خاک دشمن به اسارت نیروی بعث عراق درآمد.
این شهید بزرگوار سه ماه اول دوران اسارت در سلول انفرادی بود و پس از آن در مدت ۸ سال با حدود ۶۰ نفر دیگر از همرزمان در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری شد. پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، وی را از سایر دوستان جدا نمودند و قسمت دوم دوران اسارت ۱۶ سال به طول انجامید.
خلبان حسین لشکری پس از ۱۶ سال اسارت به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال بعد در روز هفدهم فروردین سال ۱۳۷۷ به ایران بازگشت.
امیر سرلشکر خلبان لشکری جانباز ۷۰ درصد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که با تحمل ۱۸ سال اسارت دشمن بعثی و مقاومت جانانه در برابر تهدید و تطمیع و شانتاژ رژیم بعث عراق، پیروزمندانه به میهن اسلامی بازگشته بود، در بدو ورود در دیدار صمیمانه با فرماندهی معظم کل قوا ضمن تجدید بیعت با معظم له مفتخر به لقب «سید الاسرای ایران» از سوی رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای گردید و سپس در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۷۸، با موافقت فرمانده کل قوا درجه نظامی وی به سرلشگری ارتقاء یافت.
این خلبان سرافراز، سرانجام در روز نوزدهم مرداد سال ۱۳۸۸، بر اثر عارضههای ناشی از شکنجه های دوران اسارت در سالهای جنگ تحمیلی به شهادت رسید🕊🥀
#خلبان_حسین_لشکری
@BandeParvaz
⚠️⚠️بارها و بارها این خاطرات را بخوانیم ⭕️⭕️
🌹 #شهیدحسین_لشگری
📃خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی و آخرین اسیری که آزاد شد.
💢وقتی بازگشت از او پرسیدند:
این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟
◽️و او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را مرور می کردم.
◽️سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت،
🔻قرآن را کامل حفظ کرده بود،
🔻زبان انگلیسی می دانست
🔻و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود.
🌹حسین می گفت:
از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم!
🌹بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود!
عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم،
این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم...
✍️خاطرات دردناک.ناصر کاوه.
یادش همیشه جاودان 🌷🌷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
⚠️⚠️بارها و بارها این خاطرات را بخوانیم ⭕️⭕️ 🌹 #شهیدحسین_لشگری 📃خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسرا
بخوانیم تا بیشتر درک کنیم چقدرررر به شهدا و جانبازان مون مدیونیم 😔
سلام عزیزان عصرتون بخیر 🌸
💢خادمین کانال باند پرواز
در جوار حرم کریمه ی اهل بیت خانم حضرت معصومه (س)نائب الزیاره تون هستیم و
ان شاءالله تا ساعتی دیگه در مسجد مقدس جمکران دعاگوی شما خواهیم بود 🤲
💠 قصد داریم به رسم ارادت به نیابت از همه ی رفقای باند پرواز نماز امام زمان (عج) و زیارت حضرت حجت را در مسجد مقدس جمکران به جا بیاریم💗
دوستانی که تمایل دارید نام تون در زیارت و نماز نیابتی برده بشه ؛
اسامی تون را به آیدی زیر بفرستید 👇👇
@Am21mar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه است
دلت برای امام حسین تنگ شده ؟💔
ما کجا..دلمون برای امام حسین تنگ شدن کجا ..😭😭
#شب_جمعه
#شب_دلتنگی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
بر ما برسانید ، دوایے لطفاً
از غصہ مریضیم ، شفایے لطفاً
در نسخہے ما جاے دوا بنویسید
یڪ چاے غلیظ ڪربلایے لطفاً
#ڪربلا_پاے_پیاده💔
#27_روز تا #اربعین🥀
#شب_جمعه🌙
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
مداحی آنلاین - چشمامو میبندم - امیر رضا اسد.mp3
5.15M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃اشک چشمو داری میبینی تو که هنوز
🍃داغ حرمت شده سوز دلم شب و روز
🎙 #امیررضا_مال_اسد
⏯ #استودیویی
🏴 #۲۷_روز تا #اربعین
🌷 #شب_جمعه
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
#دلنوشته #صبرانه_ای_از_عشق #قسمت_نهم این حجم از حماقت منیره آبروی آنهارابرد!سهيلااز ابوذرخواست ف
#دلنوشته
#صبرانه_ای_از_عشق
#قسمت_دهم
قلبش تکه تکه شد تا در صفحات تاریخ
قلوبِ عاشق را به وصال خود فرا بخواند..
_تا قدمی برای کم کردنِ غیبتِ مهدیِخود
بردارد .. اصلا رفت تا خادمی خود را برای
مهدی ثابت کند .. ياحسين✋🌱
🖤❤️🔥🖤🖤💔🖤❤️🔥🖤🖤
گاهی اوقات نمیدانم چرا نگاه ما به زندگی و اتفاقات جاری آنقدر کم سو وگزنده میشود که ازشیرینی هاو نور راه پیش رو غافل میشویم.غفلت همان چیزی است که روح لطیف انسان را زمخت و کریه میکند و تاریکی اش؛نور هدایت را محو ميکند!خدا تا کجا بايدصبرکند تا بلکه من برگردم!درست در همان تاریکی غرق بودم که چرا باربد اینگونه بامن راحت حرف ميزد و چرا ادعا کرد که من عاشقش هستم؟عجيب بود و کلافه وار در ذهنم معلق دست وپاميزدم!کاش منیره وجود نداشت! کاش نمی آمد!به این حجم از حماقت خودم به ستوه آمده بودم!ترس وجودم را فرا گرفته بود اگر از چیزی که نیست با دیگران سخن بگويد چگونه آبروی خانواده ام حفظ شود؟؟اصلا همیشه به آبروی خانواده ام حساس بودم و همین دغدغه باعث شد خدا نظر رحمت به من حقيرناچيز داشته باشد!
دوباره تماس گرفت.جوابی ندادم.تا اینکه نا امید شد!اما پسر مصممي بود و این را از نامه ای که نوشته بود;فهمیدم.وقتی بیخیال تماس شد،بعدازنيم ساعت زنگ خانه به صدا درآمد ممکن نبودحتي تصور کنم باربد تا دم در آمده!پسربچه کوچکي دستش را دراز کردو گفت:اينو يه آقایی دادن بدم به شما!دستانم را به دام انداختم و نامه را گرفتم!دست یخ زده ی لرزان نشان از چه داشت؟ من دختر قوی بودم اگر اين بنیه در من نبود؛قطعا غش میکردم!از کنجکاوی داشتم ميمردم!انگار کلمات تکان ميخوردند ومن نميتوانستم بخوانمشان!باربد نوشته بود اگر این احساس تو به من واقعی باشد من برای رسیدن به تو هرکاری میکنم...از کدام حس میگفت که حالا قلبم به شماره افتاده بود؟بي جنبه نبودم چون مثلا ابوذر صدبرابر وصدبار نامه نوشته بود ومن اینقدر برایم خواستنی نیامده بود شاید به این خاطر که ابوذر بین امید وشوق واحساسات قلبی ام ناگهان صاعقه زد به آسمان دلم و آن اعتماد و تکیه گاه را از دلم گرفت وبه یکباره احساس کردم هیچ چیز در زندگی واقعی نیست و اینجور احساسات قلبی فقط توهّم است!ابوذر و حسین هرکدام خودخواهانه احساس زنانه ام را ندید گرفته و لگد مالش کرده بودند حالا اگر کسی به خاطر دوست داشتن من میخواست از خواسته های خانواده اش بگذرد وبرای من بجنگد برایم ارزشمند بود اما من که هرشب از این حجم از غصه و غم به خاطر ارتباط با همسر اولم(حسین) چقدر می شکستم نمیدانم کی خوابم میبرد؟و روز بعد باید شکسته های وجودم را جمع میکردم تا کس دیگری جز خودم،بریده نشود!
آه وفقط آه رفیق قلبم شده بود! چقدر دلم آرامش می خواست!اینبار نمیدانم چرا ته دلم برای این رابطه سفت وسخت نبود!اصلا آن ترس خیلی در من کمرنگ شده بود و نداهای درونم را حس میکردم!ولی سکوت بود که روانه ی لبهايم شده بود..دریای طوفانی تقديرم داشت رنگ آرامش به خود میگرفت!اما دلم باز راضی نمی شد نمیخواستم به خاطر من کسی به دردسر بیفتد و احترام خانوادگی اش خدشه دار شود! وجدان من بیدار بود و همین لطف الهی بود که نصیب من شده بود وبه فضل خدا این خصلتها در من کمرنگ نشدند.نمیدانستم چه کار کنم؟نامه بی جواب ماند و او دوباره درست روز عاشورا نامه را به دخترک غریبه ای داد تا دم در مسجد به من بدهد!!دلم بیتاب بود! نامه را سریع لای مفاتیح کیفم گذاشتم و رفتم تا گوشه ای تنها خلوت کنم!خدایا کمک!
انگار میدانست نمیتوانم به خودم اجازه دهم که برایش نامه نگاری کنم ویا رابطه دوستي برقرار کنم و خوب می شناخت من دردمند را...او چه میدانست من پشت این حجم از ظاهر زیبا وباوقارم؛چه زشت و جنجالی در نبرد گذشته ام....چه میدانست چقدر مچاله شدم...آهای اهالی آسمان!دل مچاله شده مارا صااف ميکنيد؟یک نفر از مردم این کره ی خاکی بدجوور لگدمالش کرده!این که لگدمال کرده وخوردش کرده و ندید گرفته! همان قلب من است ببينيدش لطفا!اشک مجالم نميدادونميدهد...حلال کنيدم که گردوغبار این غمها به روی چشم وذهنتان مینشیند🤲✍❤️🔥🤍
و این داستان ادامه دارد...
❌کپی به هیچ وجه جایز نیست ❌
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🏴🕊
شب جمعه شده و باز دلم رفت حرم
دل آشفته ی من،صحن تورا کم دارد
#شب_جمعه
صلیاللهعلیکیا اباعبدالله الحسین
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
کربلا نرفتن سخت است…
کربلا رفتن سخت تر!
تا نرفته ای شوق رفتن داری… تا رفتی شوق مردن!😭