اول صبح به سمت حرمت رو کردم
دست بر سینه سلامی به تو دادم ارباب
سر صبحی شده و باز دلم دلتنگ است
السلام ای سبب سینه تنگم ارباب...
صبحتون حسینی♥️🌤
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
"🥀"
#یکشنبه_های_علوی_فاطمی علیهم السلام
🕊نـــــــور و کـــــــــوثـر نمی فهمیم ما
🥀قــــــدر را آخـــــــــــر نمی فهمیم ما
🕊قــــــدر زهـــــرا را فقط حیـــــــدر شناخت
🥀یــاس پـــــرپـــــر را نمی فهمیم ما
.
🌷صلّی الله علیکَ یاامیرَالمومنین علی علیه السّلام...💔✋🏽
🌷صلّی الله علیکِ یا فاطمةُ الزّهرا سلامُ الله علَیها...💔✋🏽
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
مادرمان تنها برای یاری ولی زمان خود ایستاد...🥀
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
#شهادت_حضرت_زهرا🖤🥀
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
.
یک بار ولایت قضا شد
علی تنها ماند..
یکبار دیگر قضا شد ،
حسن تیرباران شد..
بار دیگر قضا شد،
حسین تکه تکه شد ..
باردیگر ...
#ولایتمان_قضا_نشود!
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
#شهادت_حضرت_زهرا(س)🖤🥀
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
.
بین درو دیوار ماند! :)
تا اسلام
بین میخ و چکش نماند!
فاطمه را گویم!:)🖤🥀
#فآطمهجآنعلی
#فاطمیه
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#تلنگرانه
بانو چادری که شدی مرامت هم چـادری باشد🥰
چادُر که گذاشتی وظایفت بیشتر میشود🕊
گرچه من میگویم #عشق است وخبری از وظیفه نیست🪴
چشم هایت بانو..!
حواست باشد..👀
صدایت بانو..
حواست باشد..👀
قدم هایت بانو..
مبادا رفتارت چادری نباشد❤️🩹
اخر همیشه میگویم #چادر که سرکردی
یک چادر ظاهری به سرت هست و یک چادر باطنی بر دلت🫀
حواست باشد بانو ؛ چادری که در دستان توست امانت زهرا(س)است🌱
مبادا روز قیامت چادر را از ما بگیرند و بگویند لیاقتش را نداشتی❤️🔥
حواسمان باشد چادر حرمت دارد!✋🏽
#فاطمیه
#حجاب_فاطمی
#حیا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حتماببینید 👌👌👌
خانمه گفت من خودم معلم هستم، کل بچههای دبیرستان رو محجبه کردم ولی از دخترهای خودم با حجاب نیستند!
پاسخ حاج آقا پناهیان به این خانم شنیدنی است...
تاثیر پدر بر #حجاب دختران
#حجاب_فاطمی
#حیا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
⭕️اسماعیل هنیه :
از اعضای خانواده ام ۱۲ شهید تقدیم کردم و ۵۰ شهید دیگر هم از نزدیکان من شامل پسرعموها و خواهرزاده ها شهید شدند. همه این شهدا فدای راه الاقصی و آزاد سازی #فلسطین ...
بعد از ۴۹ روز ، آن کسی که ایستاده فلسطین و آنی که زانو زدی تلاویو است
خیلی حرف است ...
#طوفان_الاقصى
#مقاومت
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
یک فریم از پشت پرده ای که روحانی ازش حرف میزنه!🙄 دعوت مردم به بورس واما بعد! تورم،بدبختی،خفت،نابودی
جنگ روایت ها ...
💢 نه تو انقلاب بوده، نه جنگ؛ یعنی ظریف رو میگه؟
خودشم که تو جنگ مسئول عقب نشینی بود، البته یه مدت هم مسئول پدافند هوایی بود که هواپیمای شهید عباس بابابی رو زدن!
درجنگ نرم و تهاجم فرهنگی هم که سوار نظام دشمن بودن ...
درجنگ اقتصادی هم که دقیقا دنده عقب می رفتن ...
همین !!!
#روحانی_خائن 👊
#انتخابات_خبرگان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
جنگ روایت ها ... 💢 نه تو انقلاب بوده، نه جنگ؛ یعنی ظریف رو میگه؟ خودشم که تو جنگ مسئول عقب نشینی بود
🔴 اثرات ترک فعل دستگاه های نظارتی و قضایی، باعث گستاخی بیشتر این شخص شده است...
🔹 این اراجیف فریدون با استقبال گسترده اصلاح طلبان و ضد انقلاب مواجه شده است!
🔹 به خیال خام خودش میخواد مثل هاشمی رفسنجانی رهبر تعیین کنه!
🔹 ان شاء الله حضرت آقا عمر طولانی و با صحت و سلامت خواهند داشت و علم این انقلاب را شخصاً به دست امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهند داد و تو هم با آن مغروق در استخر کاخ فرح هم قرین خواهی شد...
#روحانی_خائن 👊
#مجرم_متوهم
#انتخابات_خبرگان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
👌حتما ببینید
بررسی وضعیت و عاقبت وطن فروشان بعد از شورش زن زندگی آزادی
#برانداز
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🌷🕊#شهیدانه
شهید حمید باکری در آخرین عملیاتش به نیروهایش گفت:
این مأموریت که قرار است انجام دهیم
نامش شهادت است ..
کسی که عاشق شهادت نیست
با ما نیاید ..
بقای جامعه اسلامی ما
در سایه شهادت، ایثار،
تلاش و مقاومت شماست ...
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
🏴🕊
چیزی نمانده است به آن ماتم عظیم
چیزی نمانده زینب کبری شود یتیم
چیزی نمانده ست که ما بچه شیعه ها
کم کم دچارغصه بی مادری شویم
«السّلام علیک ایّتها الصّدیقة الشهیدة»
آجرک الله یاصاحب الزمان
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
#شهادت_حضرت_زهرا_تسلیت🖤🥀
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
.
میگفت :
همه غضب مولا رو دیدند ،
دلاوری اش رو دیدند ،
مردانگی و بخشندگی اش را دیدند .
اما ، التماسش را فقط فاطمه دید ؛
زمانی که میگفت :
کلمینی ، أنا علی ...💔
#فآطمهجآنعلی
#فاطمیه
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
.
میگفت ؛
دیدین تو این دعواها این لات ُ قلدرها
میخوان شاخ ُ شونه بکشن میگن : یه جوری میزنم
یکی از من بخوری ، یکی از دیوار !؟
همین . .
شرح روضه همینه . .😭😭
.
میزد مرا مغیره و یک کس به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمیزند😭❤️🔥_
#فاطمیه
.
مویت اگر که سوخت
عروس منی هنوز
افتاده ای به گریه چرا؟
خوب میشوی! :)🥀
+مظلوم علی😭
.
.
حق داشت اگر تابوت بر شانه هایش سنگینی میکرد
آخر علی
تمام آرزوهایش را
شبانه بر دوش میکشید...😭😭
~فآطمهجآنعلی 💔🥀
.
tmp_16090753326747086344084.mp3
4.74M
ناحلة الجسم یعنی
نحیف و دلشکسته میری
جوونی اما مادر پیری
بهونه سفر میگیری🕊🥀
🎙 #عبدالرضا_هلالی
جاااانسوز😭
#شهادت_حضرت_زهرا_تسلیت 🏴
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
#دلنوشته #صبرانه_ای_از_عشق #قسمت_نود_چهارم ✍ زندگی مشقِ شبِ عشق است؛ هم باید مراقب معلمی¹ که قرا
#دلنوشته
#صبرانه_ای_از_عشق
#قسمت_نود_پنجم
✍انسان چون سیستم و کارخانهی هدایت قلب
را جدی نمیگیرد،از طرفی فراموش میکند که
در وجودشاسرارینهفتهاست و آنرا سرسری
میگیرد ،لذا اینجاست که مخاطب خاصِ او در
قلب تغییر میکند و صفای باطناش دیگر آن
نورانیت خود را با دست نااهل میسپارد ..
از آن خواب زیبا وپرمفهوم وآن نشانه ی روشن،روحم پرواز کرده بود تا خدا واهل بیت علیهم السلامش،امید در درونم جوانه زده بود و دلم را گرم تر کرده بود اما بااین شرایط پیش رو چه باید میکردم؟باید اتاق خواب خودمان را در اختيارش قرارميدادم و او آنجا مشغول دود میشد وباچشم خودم سوختنش راميديدم! در حال مصرف،میوه و تنقلات و کافی میکس و گاهی چای میبردم وچون میلی به غذانداشت برنامه ی غذایی را طوری تنظیم میکردم که حداقل از غذای موردعلاقه اش بخورد ودر این بین عصبانیت ها،توهم اینکه من به او خیانت میکنم وبدبینی ها جای خود را داشت واگربخواهم بازش کنم از حوصله ی مخاطب خارج است!بنابراین فقط اشاره ی کوتاهی میکنم ...وقتی توهین میکرد بدجور به هم می ریختم وميسوختم!اوایل دنبال این بودم چرا تهمت میزند وچراهاي دیگر!اما کم کم فهمیدم شیشه توهم زاست ودرهرفرد یک خصوصیت را تشدید میکند!حالا گیر داده بود که تو چرا به فلان فامیل مرد سلام دادی؟ مگرميشد من درکنار همسرم که هستم سلام ندهم؟و.. این قبیل کنایه ها!آنقدر کش میداد که میخواستم خودم را خفه کنم!حالاديگر می ترسیدم وقتی با افراد فامیل چه در بود و چه در نبود او حتی سلامی کنم!شده بودم یک آدم گوشه گیر تا مبادا بحث درخانه بالا بگیرد واو مرا با مشت و لگد هایش ویران کند!مخروبه ای میشدم که با آمدن اقوام و خانواده باید خودم را بلندميکردم واز نو می ساختم!برای تک تک این کلمات تاوان تلخی در گذشته دادم و وقتی یاد آن روزهایی می افتادم که در حضور بچه ها زیر آن همه کتک کاری،دست وپاميزدم،قلبم دردميگيردوبه فکر این بودم چطور آرامش رابه این خانه ی تباه شده،بیاورم! روزهای پنج شنبه لحظه شماری میکردم برنامه مخاطب خاص شروع شود و پای این برنامه جان بدهم!تمام دردها وغصه ها و کنایه هاو شکستگی های یک هفته را می ریختم توی یک بقچه ی بغض و وقتی برنامه شروع میشد،بقچه را پهن میکردم و دانه دانه سیل راه می انداختم و بچه ها را پاي برنامه می نشاندم و آنها چقدر بااخلاص آقا را صداميکردند تا این رنج پایان یابد! باربد هم توی اتاق مشغول بود وباگوشي اش سرگرم!آه!آقاي امام حسین!من چقدر به شما مديونم!يادم هست که دختر و پسر کوچکم دستشان را میبردند از تلویزیون وروي گنبد می کشیدند و باهم اینکار را دیوانه وار انجام میدادیم وميخواستيم مارا نجات بدهد! آخر اوکشتي نجات بود،مگرنه؟! وقتی چشم مان گرم برنامه بود،بارانی بود و تمام که میشد دوباره راه می افتادیم دنبال دردهايمان و هرکس مشغول کار خودش میشد!در اوج سرما باربدبايد پنجره را بازميگذاشت!گرمش میشد وگر ميگرفت!زيردر را با ملافه ياپتو ميپوشاندم تا بو وسرما اينطرف نیاید وبه بچه ها آسیب نرسد! لامپ اتاق تا صبح روشن و باید بچه هارا ميخواباندم واز طرفی به باربد هم ميرسيدم!اگر خوابم میبرد دوباره با موجی از تهمت ها و کنایه ها روبروبودم!يعني خواب شبانه هم شده بود مایه ی دردسر!پس کی باید استراحت میکردم!صبح تازه باربد به خوابهای عجیب می افتاد گاهی خرگوشی و گاهی همراه با ادا واصول غیرطبیعی!ترس اضطراب دیوانه ام میکرد واز طرفی خوابم می آمد وازطرف دیگر باید کارهای خانه و پخت و پز انجام میدادم پرستاری از بچه هاو.......خدای من!الهی که هیچ کس دراين شرایط گیر نيفتد!همین اوضاع در حال تکرار و این بین اگر کاری عقب می افتاد،دعوا وک.ت.ک. و...دیگر مستجاب شدن دعاهایم رنگ باخته بود و نا امیدی داشت دهن کجی میکرد ولی بازهم روی پابودم!حالا باید اسباب کشی میکردیم!شهریور ۹۷بود!بابچه هاکارسختي بود ولی باید انجامش میدادم وباربدبخاطر شرایط خانه ی جدید کمي بهترشده بود ازلحاظ اخلاقی ولی روند مصرف همان بود گاهی تا صبح میرفت پیش سامان و بوی خطرهای جدید می آمد!
و این روزها ادامه دارد ...
❌کپی به هیچ وجه جایز نیست ❌