#حتماببینید 👌👌👌
زمزمه لغو عملیات مطرح شد، گفتند ممکنه #عباسعلی فتاحی توی شکنجه ها لو بده. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین!«شهیدخرازی» عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده ، سرش بره زبونش باز نمیشه!برید عملیات کنید…
روایتگری آقای احمدیان
#شهید_عباسعلی_فتاحی_دولت_آبادی
هدیه به روح مطهرشون صلوات 🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ویدیو_خام
🎙 شهید خادم صادق ؛
تمامی مادیات، مسائل دنیوی ، جنگ ، پول ، زندگی ، مقام ، فرماندهی ، ریاست ، جوانی ، صدای خوب ، خط خوب ، همه این ها وسیله است برای ارشاد ، هدایت ، تعلیق ، تعلم ، تربیت و راهنمایی انسان ها به طرف خداوند ولاغیر !❤️ #بی_تفاوت_نباشیم ╭┈───── 🌱🕊 ╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
#دلنوشته #صبرانه_ای_از_عشق #قسمت_هفتاد_یکم در زندگی برای هر آدمی از یک روز از یک جا از یک نفر به
#دلنوشته
#صبرانه_ای_از_عشق
#قسمت_هفتاد_دوم
@BandeParvaz🕊
✍برای پر زدن باید بالی داشته باشی وگرنه اشتیاق کافی نیست!شوق پرواز داشتم ولی بالی نبود که پر بزنم!آنقدر حیران بودم که ترس همه را فراگرفت که مبادا دق کنم!اصلا ديگراشکي نداشتم!بی تو بر بستر این زندگی چطور میتوانستم بيارامم امیر عزيزم؟همه مرا نوبت به نوبت در آغوش می گرفتند وميبوسيدند و برایم آرزوی صبرميکردند!خداخيرشان دهد!صبر معجزه گر زندگی ام شد ومن از برکت دعايشان به مرور زمان صبورترشدم!من توی بیمارستان بندهای سبزی که به دست و گردنش بسته بود مادرم را با دستان خودم درآوردم و نگه داشتم برای روزهای دلتنگی!چشمانش دیگر بسته بودند ودستگاهها را کشیدند!چه غم انگیز بود خواهری داشت باپیکر بیجان برادرش وداع ميکرد!جايتان سبز؛کربلايي بود برای خودش!من بدون اشک بدون هیچ گونه ترس اورا از سرتاپا ناز کردم وبوييدم!هواي تنش سالهاست درون رگهایم زندگی بخشیده!چه میدانید که من چطور داشتم با او خداحافظی میکردم!اگر بخاطر پدرومادرم نبود بازهم میشد بیشتربا او عشق بازی کنم اما نشد!موهای قشنگش را مرتب کردم و لبهایش آن لب های قلوه ای اش را بوسیدم و گونه هايش را ناز کردم دستش توی دستم بود هنوز گررررم بود!هنوز صورتش گرمای عشق را نجوامیکرد ...ببخشید شرمنده ام اندکی زمان بدهید حالم خوب شود
ببخشیدم...
باند پرواز 🕊
#دلنوشته #صبرانه_ای_از_عشق #قسمت_هفتاد_دوم @BandeParvaz🕊 ✍برای پر زدن باید بالی داشته باشی وگرن
بگذریم از آن هجران و غم بیکران!
حالا باربد ترسیده بود و خوب میدانستم که او هم تنهاشده!امير رفیق وحامي بزرگی برایش بود؛دقیقا از همینجا دوباره رجوع کرد به مواد برای تسکین دردش!قطعا او از دیدن من در این حال و احوال رنج میبرد و نمیتوانست قوی باشد و دوام بیاورد!پنهان و آشکار داشت به این غمها بیشتر دامن میزد و دلم داشت منفجرميشد وقتی دیدم افیون جدیدتری وارد زندگی ام شده!بله!شيشه یا کریستال ماده ی مخدر خطرناکی که شادی مضاعف ميدادو بی خیالی هدیه اش بود اما برای باربد توهم کمرنگ بود یعنی توهم پررنگ ترین شاخصه ی این ماده است!او هیجاناتی پیدا میکرد که وضعیت حال کنونی را تشدید میبخشید اگر عصبی بود؛عصبی تر واگر خوشحال بود؛خوشحالتر.اما به طرز عجیبی مهربان تر میشد ودرانجام کارها فعال تر میشد و کارهایی که در شرایط عادی سختش بود؛انجام میداد...بویی نداشت و کسی شک نميکرد! اما مخرب تر بود وخطرناکتر!آن موقع هرکسی سراغ این ماده نميرفت!گران بود وناشناخته!مثل الان نبود که در آشپزخانه های زیرزمینی که تعریف خواهم کرد،تولید شود!دست هرکسی نبود وهرجايي موجودنبود!التماسش کردم که کوتاه بیاید و دوباره شروع نکند!بخاطر امیر از من پنهان میکرد ولی در مراسم امیر غيبش میزد ومن میدانستم که خبری شده و باید دوباره راه بیفتم دنبال چاره جویی!خداايا مرهمي باش برااي مادران وخوااهران وزنان ودختران بی گناه دنیا که درگیر این افیون هستندو رنج بسيااااااارميکشند!
ادامه دارد...
❌کپی به هیچ وجه جایز نیست ❌
فإذا اختنَقتُمْ، بالحُسينِ تنفّسوا
«اگر دلتان سخت بھ تنگ آمد
با ذڪرِ حسین نفس بڪشید»💔
صلیاللهعلیکیا اباعبدالله الحسین
✨شب تون
✨ راهتون و
✨ عاقبت تون حسینی✨
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
.
داستان فرعون به پایان رسید با آب
داستان نمرود به پایان رسید با یک پشه
داستان قارون به پایان رسید با اندوه
داستان ابرهه به پایان رسید با سنگ
داستان هیتلر با خودکشی به پایان رسید
خدا قدرت های پوشالی را با ساده ترین چیزها تمام میکند به زودی شاهد پایان داستان آنها خواهیم بود..
ان شاءالله 🤲
🍃اللهم عجل لولیک الفرج 🍃
دعا برای ظهور تنها منجی بشریت و
نابودی اسرائیل جنایتکار و رهایی مردم مظلوم فلسطین از چنگال این دیو خونخوار
فراموش تون نشه 🙏
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام امام زمانم 🤍
من که جز همنفسی با تو ندارم هوسی
با وجود تو چرا دل بسپارم به کسی
من کسی جز تو ندارم که بهدادم برسد
میتوانی مگر ای دوست بهدادم نرسی
صبحتون مهدوی🍂🌺
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت ارباب♥️
من وشش گوشه ی تان صبح قراری داریم
دلبری کردن ازاونازکشیدن بامن
نمک سفره ی قلبست سرصبح
السلام ای تن صدپاره ی بی غسل وکفن
صبحتون حسینی💚🌤
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
زائری بارانی ام، آقـا بـه دادم مـی رسی؟
بی پناهم، خسته ام، تنها؛ به دادم می رسی؟
گـرچـه آهـو نیـستـم؛ اما پر از دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوهـا، بـه دادم می رسی؟
السلام علیک یا ابالجواد
یا امام رئوف
یا علی بن موسی الرضا(ع)🤚
#چهارشنبه_های_امام_رضاجان 💜
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند وقتی است نخورده به ضریحش دستم
بفرستید به مشهد، غمِ هجران مرا
#سطانقلبم💔
#امام_رضاجانم💜
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَالضُّحَى ﴿۱﴾
وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى ﴿۲﴾
مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى ﴿۳﴾
وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى ﴿۴﴾
وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى ﴿۵﴾
أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى ﴿۶﴾
وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى ﴿۷﴾
وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى ﴿۸﴾
فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ ﴿۹﴾
وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ ﴿۱۰﴾
وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ﴿۱۱﴾
باند پرواز 🕊
🚨 روزنامه لندن تایمز نوشته ایران پشت تجمعات و راهپیماییهای لندنه😉 👈 نظریهی "#کار_خودشونه" جهان
بسیج لندن😁
🔴رهبر انقلاب: یک ابلهی پیدا شده میگوید اجتماع مردم در انگلیس کار ایران است!
🔸لابد بسیج لندن و بسیج پاریس این کار را کردند؟😂
#کارخودشونه 👀
#طوفان_الاقصی
#فداییان_رهبریم
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
⬅️ جنازهام را روی مینها بیندازید تا منافقین فکر نکنند که ما در راه خدا از جنازۀمان هم دریغ میکنیم!
🔺مسئولیت ما، مسئولیت تاریخ است.
🔺بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی علیهالسلام به نام حکومت خمینی با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد!
⚠️ ما از سرنگونی نمیترسیم، از انحراف میترسیم.
#شهید_غلامعلی_پیچک 🌷
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
برایِ دفا؏ از حرم سھ ساله ی امام حسین[علیهالسلام]
باید سھ ساله خودم را تنھـٰآ بگذارم . .
از خواهران سرزمینم، ایران اسلامی،
میخواهم ڪه با حفظ #حجاب، امانتدار خون شھدا باشید !'
#شهید_زڪریا_شیری
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حتماببینید 👌👌
#حضرت_آقا:
جمع مختلط خوب نیست...
#حجاب_فاطمی
#غیرت_علوی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
#پیام_مخاطب
توی شهرستان ما مرقد شهدا و اموات ازهم جداست...روی در ورودی مرقد شهدا با خط زیبا نوشته شده....کسانی که چادر را از سرشان برمیدارند خداوندمشکلاتی هزاران بار سنگینتر از چادر بر دوششان قرارمیدهد......
طلاق..خیانت..بیماریهای عجیب..فرزند ناخلف..شکست مالی..جنگ اعصاب در خانواده..مشکلات روحی و روانی..حاصل بی حجابی است...
#حجاب_سفارش_شهدا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
باند پرواز 🕊
بگذریم از آن هجران و غم بیکران! حالا باربد ترسیده بود و خوب میدانستم که او هم تنهاشده!امير رفیق وحام
#دلنوشته
#صبرانه_ای_از_عشق
#قسمت_هفتاد_سوم
👈توی شهرستان ما مرقد شهدا و اموات ازهم جداست...روی در ورودی مرقد شهدا با خط زیبا نوشته شده....کسانی که چادر را از سرشان برمیدارند خداوندمشکلاتی هزاران بار سنگینتر از چادر بر دوششان قرارمیدهد.....
طلاق..خیانت..بیماریهای عجیب..فرزند ناخلف..شکست مالی..جنگ اعصاب در خانواده..مشکلات روحی و روانی..حاصل بی حجابی است...👉
#حجاب_سفارش_شهدا
@BandeParvaz
✍ حالا نه میتوانستم منصرفش کنم نه اینکه همراهی اش کنم!بارفتن امیر من؛انگار برکت از زندگی همه داشت پرميکشيد! ازطرفی سیاوش و باربد افتادند به جان مامان راضیه که خانه رابفروشيم ودرساخت شریک شویم!مامان راضیه دوست نداشت ولی بالاخره کوتاه آمد!سیاوش قطعه زمینی از پدرش به امانت گرفته بودتابسازد ونصف نصف تقسیم کنند!خب داشت کم کم پی های استقلال من و باربد از مادرش ساخته میشد..خانه فروش رفت وما باید تمام خاطرات تلخ وشیرین مان را دراینجا دفن میکردیم! از کوچه ای باید می رفتیم که قدمهای اميرم در سینه اش جاخوش کرده بود!از درختانی که روزی سایه ی سرش بودند!از کوچه ای که شبها وروزهای زیادی می دویدم تا ببینم باربد دارد می آید یا نه؟ خاطرات خانوادگی...خاطرات کودکی...
رفتیم ودر یک آپارتمان درست بغل آپارتمان سیاوش وبهار! خب شب ها برای اینکه خوش باشیم می رفتیم دور دور!گاهی شاد و گاهی غمگین! داشتم از این وضعیت جدید برای خودمان استفاده میکردم تا بهترزندگي کنیم!یکی ازاتاق خوابها مال مابودو خانه ۱۳۰متري ميشد!به مامان راضیه در کار خانه کمک میکردم ولی آشپزی بیشتر زحمتش با مادر بود! برسام هم بيشتروقتهايا خانه ی عمه بهارش بود ویا پیش عمه نگارش! باربد آخر هفته ها بیشتر مصرف میکرد وروزهای ديگرسعي میکرد خودش را سرگرم برسام وچيزهاي دیگری کند!مهربان ترشده بود شاید این خانه و تغییرات جدید برای او حس و حال خوبی خلق کرده بود!یک روز ماشینش خراب شدو براي تعميرش به تعميرگاه رفت؛رفتن همانا و بازشدن پای یک رفیق قدیمی همانا!او مصرف کننده بود ویک پسربچه داشت و همسرش در کرج تشریفاتی بود وبرای مجالس خدمت میکرد و درحال رفت وآمدبودبيشتر تا خانه وزندگي!چندباري که دیدمش و ارتباط گرفتم دیدم در این زندگی هرکس برای خودش و خواسته هایش وقت می گذراند و بچه این وسط معطل است!به راحتی یک کودک درحال فنا شدن بود!اما شاید باربد این مشکلات را داشت اما برای زندگی خصوصی اش قواعدخودش را داشت وما برای زندگی مان قوانینی داشتیم!تربیت برسام مخصوصا خیلی برایمان اهمیت داشت!حالا برسام آنقدر قصه وشعرشنیده بود همه را حفظ بود و ادبش زبانزدهمه بود!خداراشکر آرام بود و حرف گوش کن!خداحفظش کند....به لحاظ بارداری و بعدش تا به حال ماشاءالله مرا اصلا اذیت نکرد و خدا از این بابت به من نظر لطف و رحمت داشته و دارد و نعمت را برمن تمام کرد!دوست تعميرکارباربد؛مسعود، باربد را توجیه کرد که بیا و دوو سی یلو رابا سوناتاي نقره ای دوستم عوض کن!خب ظاهر امر چيز بدي نبود!جاداار و بزرگ با ساندروفي که سقفش داشت جذابترش کرده بود.باید بگويم من اصلا مخالف نبودم واین ماشین یک مدل پایین تر ماشین سیاوش بود!ولي به لحاظ لوازم هم سخت پيداميشد هم اینکه گران قیمت بود!بالاخره معامله کرد و