eitaa logo
باند پرواز 🕊
1.1هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
4.6هزار ویدیو
23 فایل
چگونه دربند خاک بماند آنکه پروازآموخته است! اینجا باندپروازشماست وشهداپر پرواز🕊 خوش آمدید💐 کجا گل‌های پرپر می فروشند؟! شهادت را مکرّر می فروشند؟! دلم در حسـرت پرواز پوسید کجا بال کبوتر می فروشند ؟💔 خادم الشهدا @Mohebolhosainam @Am21mar
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین جان♥️✋ صبح ها رابه سلامی به توپیوندزنم ای سرآغازترین روز خدا صبح بخیر به امیدی که جوابی زشمامی آید گفتم ازدورسلامی به شماصبح بخیر صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین ♥️ https://eitaa.com/BandeParvaz
اے فطرس‌فردوس‌ در ایݩ صُبحِ‌حسینــى از مـا برساݩ ‌محـضرارباب‌سلامـى ❤️ روزت را زیبا کن! عادت سلام کردن به امام حسین علیه السلام را نشر می دهیم ... 💔😭 https://eitaa.com/BandeParvaz
1_2162542314.mp3
3.28M
با چشمای خیسم نامه می نویسم... مازیار طاولی رزق صبح روز سه شنبه 🌱😊 https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بانام ویادخدا وعنایات خاصه ائمه اطهار علیهاالسلام وشادی روح حضرت زهرا سلام الله علیها 💚 امروز سه شنبه۲۲آذر ششمین روز چله حدیث کساءبه نیابت از شهیدرسول خلیلی میخوانیم.🌷
اولین‌ شهیدی که وارد بهشت می شود...🥀 🖤🥀 https://eitaa.com/BandeParvaz
🔰 زندگی به سبک 🔹گفت: میشه ساعت ۴ صبح بیدارم کنی تا داروهام رو بخورم؟ ساعت ۴ صبح بیدارش کردم، تشکر کرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون. بیست الی بیست‌و‌پنج دقیقه گذشت، اما نیومد! نگرانش شدم، رفتم دنبالش و دیدم یه قبر کنده و نمازشب می‌خونه و زار زار گریه می‌کنه! بهش گفتم: مرد حسابی تو که منو نصف‌جون کردی، می‌خواستی نمازشب بخونی چرا به دروغ گفتی مریضم و می‌خوام داروهام رو بخورم؟! برگشت و گفت: خدا شاهده من مریضم، چشمای من مریضه، دلم مریضه، من ۱۶ سالمه، چشام مریضه، چون توی این ۱۶ سال امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رو ندیده؛ دلم مریضه بعد از ۱۶ سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم؛ گوشام مریضه، هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم! 🌹شادی روح همه شهدا صلوات بفرستید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم https://eitaa.com/BandeParvaz
بدون عطـر 🔮 بدون برق💫 بدون زر با عشق❤️ به یاد بانوے دمشق💚 در امن و امان😌 سر میڪنم چـادر🍃" مادرم" را و قدرش را میدانمـ✋🌹 🖤🥀 https://eitaa.com/BandeParvaz
حجاب در کلام شهدا🌷 شهید یعقوب ابراهیم نژاد : اگر می دانستم با هر بار خونی که ریخته می شود، بی حجابی ،  آغوش حجاب در بر می گیرد ، حاضر بودم هزاران هزار بار کشته شوم  🖤🥀 https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما ببینید🙏 🎥 روایت سردار تنگسری از لرزیدن دست تکاور انگلیسی هنگام بیرون آوردن اسلحه از لباس هنگام دستگیری دریادار علیرضا تنگسیری در جشنواره شهید وزوایی: 🔸2 بار آمریکایی ها و 2 با انگلیسی ها در خلیج فارس مقابل اسلام به زانو در آمدند، دیگر خدا چطور به ما بگوید با شما هستم. 🔸بیش از 50 نفر امریکایی ها در دریا کشته گرفته ایم اما نمی گویند، تا امروز 9 تا سیلی در دریا به آنها ها زدیم. https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما ببینید 🙏 🎥 روایت فرمانده نیروی دریایی سپاه از خیس کردن نظامی آمریکایی وقتی فهمید مقابلش یک پاسدار ایستاده / متاسفانه محمد خاتمی نگذاشت این داستان رسانه ای شود.. https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما ببینید 🙏 🎥 فرمانده نیروی دریایی سپاه: موشک‌هایی داریم که آمریکا فکرش را هم نمی‌کند 🔹چیزهایی که در رزمایش‌ها نشان می‌دهیم چیزهایی نیست که در زمان جنگ به میدان می‌آوریم. 🔹هیچ کشوری نتوانسته روی قایق‌های ۶ و ۸ متری موشک نصب کند؛ اما ما توانستیم. https://eitaa.com/BandeParvaz
❣*عاشقانه های شهدایی*❣ 💖اوایل ازدواجمان برای شهادتش دعا می کرد .میدیدم که بعد نماز از خدا، طلب می کند . 💖نمازهایش را همیشه اول وقت میخواند ، نماز شبش ترک نمیشد… 💖دیگر تحمل نکردم؛ یک شب آمدم و جانمازش را جمع کردم، به او گفتم: تو این خونه حق نداری نماز شب بخونی،شهید میشی! 💖حتی جلوی نماز اول وقت او را میگرفتم! اما چیزی نمیگفت .دیگر هم نماز شب نخواند! 💖پرسیدم: چرا دیگه نماز شب نمیخونی؟ خندید و گفت: کاریو که باعث ناراحتی تو بشه تو این خونه انجام نمیدم،رضایت تو برام از عمل مستحبی مهمتره،اینجوری امام زمان هم راضی تره . 💖بعد از مدتی برای شهادت هم دعا نمیکرد، پرسیدم: دیگه دوست نداری شهید بشی؟؟ گفت: چرا . ولی براش دعا نمیکنم!چون خود خدا باید عاشقم بشه تا به شهادت برسم . 💖گفتم: حالا اگه تو جوونی عاشقت بشه چیکار کنیم؟؟لبخندی زد و گفت: {مگه عشق پیر و جوون میشناسه؟!♡} ‌راوی🎙:‌ همسر شهید مرتضی‌ حسین‌پور‌ https://eitaa.com/BandeParvaz
باند پرواز 🕊
💢اعدام قاتل شهیدان زینال‌زاده و رضازاده 🔹«مجیدرضا رهنورد پایین‌ده» که طی اقدام تروریستی ۲۶ آبان ماه
خیلیامون برای مجیدرضا رهنورد دلمون سوخت و باخودمون گفتیم ای کاش راهی بود. که می‌شد بخشیده بشه، خودش متنبه شده بود دیگه. دوستان اجرای حکم فقط برای تنبیه فرد نیست، قسمت کوچکی از حدود الهی برای تنبیه و پاک شدن فرد هستش، اصل فلسفه اجرای چنین احکامی مثل محاربه، قصاص و... برای دیگران و حتی برای آیندگان هستش. برای بازدارندگی که در جامعه ایجاد میشه که هرکسی دیگه به راحتی دست به چاقو و قمه نبره. جان‌ها حفظ میشه، روح و روان‌ها از ترس و ناامنی رها میشه. این خشونت نیست، عین رحمت ومهربانی خدا برای جامعه‌س. مجیدرضا رهنورد به‌جرم محاربه اعدام شد و البته دونفرم کشت. یعنی اگر اون دونفر شهیدهم نمیشدن، بازم اعدام میشد،به‌جرم کشیدن سلاح به قصد جان افراد یا ترساندن یا..... اگر خانواده دوشهید هم رضایت میدادن بازم اعدام می‌شد ،به‌‌همین دلایلی که گفتم. چون الان مسأله شخصی نیست که با بخشیدن حل بشه، مساله اجتماعیه. امنیت کل جامعه در گرو اجرای این حکم هستش. اثرش رو همین روزها داریم می‌بینیم، کلی مانور دادن روی این دو اعدام که بریزید بیرون و کارو تموم کنید، هیچکس همراهی نکرد. این کشور دشمن زیاد داره، نیرو تربیت میکنن برای آشوب و اغتشاش، ممکنه درآینده سر هر اتفاقی بگن بریزید بیرون و کار به اغتشاش برسه، جوونای دیگرمون هم مثل رهنورد فریب بخورن، این اجرای احکام و این اعدام‌‌ها اون‌جا اثرش رو میگذاره، کار به قمه‌کشی و ارعاب و این حرفا نمیکشه. جان‌هایی درسالهای بعد حفظ میشه. بخاطر همین خدا برای قصاص تو قرآن میفرماید "ولکم فی القصاص حیاة" برای شما در قصاص حیات و زندگیست. چرا؟ قصاص که جان یک نفرو میگیره چجوری حیاته؟حیات و زندگی برای دیگرانه، بخاطر بازدارندگی. البته در قصاص میشه بخشید درآیات دیگری به بخشش هم اشاره میشه. و نکته آخر اینکه حاکمیت هم باید از این به‌بعد روش مسالمت آمیز برای اعتراض رو فراهم کنه، مثل کشورهای دیگه که قانون‌مند طبق قواعدی مردم میان تجمع میکنن و حرفشون رو میزنن، اعتراضشون رو مطرح میکنن. https://eitaa.com/BandeParvaz
شهدا ࢪا یاد ڪنید حتۍ با🖤 ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ شهید https://eitaa.com/BandeParvaz
اول مطمئن شو که آوار نمی شود بعد بهش تکیه کن هر کسی که تکیه گاه نمی شود ... 🖤🥀
+میگفت: رفیق دعا‌ڪن!! ولی‌اصرار‌نڪن !! ڪه خدا‌ مصلحت ‌بنده‌رو میدونه،وبنده‌نمیدونه🌱 ♥️ https://eitaa.com/BandeParvaz
🕊سالروز شهادت شهید مدافع حرم حاج حسن اکبری 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ فرازی‌ از وصیتنامه برادران و خواهران، می‌خواهم که راهم را ادامه دهید و در راه صدور آن از هیچ کوششی دریغ نکنید و مگذارید بار دیگر دست جنایتکاران مخصوصا آمریکا، اسرائیل و داعش ملعون که در آن‌سوی مرزها نقشه نزدیک‌شدن به مرز ایران عزیز را در سر می‌پرورانند، بر شما مسلط گردند و خون‌های هزاران شهید از دست برود. در نماز اول‌وقت کوشا و در نمازهای جماعت با جدیت شرکت کنید. با وحدت و اطاعت از مقام رهبری و پیروی از دستورات اسلام و پاسداری جدی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن، توطئه‌های استکبار را خنثی و نقشِ بر آب کنید. به مادر احترام و تکریم کنید؛ زیرا چنانچه دنیا و آخرت را می‌خواهید، باید چنین کنید. وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ https://eitaa.com/BandeParvaz
دو ماه از اعزامش به سوریه نگذشته بود که در اصابت ترکش به پایش، مجروح شد و حدود ۱۰ روز در بیمارستان حلب سوریه بستری شد پس از بازگشت به تهران، در بیمارستان خاتم‌الانبیاء نیز یک‌هفته بستری شد. پس از چند هفته کاملا بهبود یافت و به دانشگاه و محل‌کار برگشت اما هرروز غم‌ِ جاماندن از قافله شهدا برای او سخت و سخت‌تر میشد. این‌بار برای کسب اجازه، مادرش را قسم حضرت زینب (س) داد و بالاخره توانست مادرش را راضی کند تا بار دیگر نیز به سوریه اعزام شود. ‌‌‌‌‌ارتش سوریه با همکاری سپاه و نیروهای ‌ایرانی درصدد آزادسازی بزرگترین و مهمترین شهر سوریه پس از دمشق یعنی حلب بود و سرانجام بامداد ۲۰ آذر ۱۳۹۵ حاج حسن اکبری همراه چندتن از نیروهای سپاه که درحال پاکسازی منطقه‌ تدمر در حومه شهر حلب بودند، مورد اصابت چندین گلوله توپ داعش قرار گرفت و به شهادت رسید و پیکرش متلاشی شد پیکر سردار حسن اکبری تاکنون به وطن بازنگشته است و خانواده‌اش چشم‌انتظار آن هستند‌. مزار یادبود شهید جاویدالاثر حسن اکبری در امامزاده بی‌بی سکینه (س) باغ فیض تهران قرار دارد. یادش گرامی وراهش پررهرو 💐 https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽✨ـ بخوانید 👌 🍂 🌸 یا فاطمه-سلامﷲعلیکِ! به فریادم برس! ➿ در اردوگاه موصل، پیرمرد بزرگواری بود که بعد از نماز صبح می‌نشست و دعا می‌خواند. بعثی‌های پلید هم اگر کسی بعد از نماز صبح بیدار می‌ماند و تعقیبات می‌خواند، خیلی معترضش می‌شدند. ➿ به هر حال، آمدند و معترض حاج حنیفه شدند. به او گفتند: «پیرمرد! این چیه که تو بعد از نماز صبح می‌نشینی و وراجی می‌کنی؟» (با لحن نابخردانه خودشان). ➿ حاج حنیفه که ‌دید این‌ها خیلی پایشان را از گلیمشان دراز‌تر کرده‌اند. گفت: «می‌دانید بعد از نماز صبح من چه کسی را دعا می‌کنم؟» گفتند: «چه کسی را دعا می‌کنی؟» گفت: «به کوری چشم شما، ‌بعد از نماز صبح می‌نشینم و رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی را دعا می‌کنم». ➿ نگهبان بعثی این حرف را شنید و رفت. موقع آمار، در که باز شد، حاج حنیفه را بردند و حسابی کتک زدند و او را انداختند داخل زندان. ➿ دو نفر دیگر هم در زندان بودند. یکی از آن‌ها علیر‌ضا علی‌دوست بود که اهل مشهد است. ایشان می‌گفت: «ظهر که زندانبان غذا آورد، ما دیدیم غذا برای دو نفر است، با دو تا لیوان چای. گفتیم: ما سه نفریم. گفت: این پیرمرد ممنوع از آب و غذاست. ➿ چهار روز به این پیرمرد یک لقمه غذا و یک قطره آب ندادند. هرچه ما اصرار کردیم، امکان نداشت. زندانبان می‌ایستاد تا ما این لیوان چای را بخوریم و بعد که خاطرجمع می‌شد، می‌رفت. ➿ روز چهارم دیدیم که حاج حنیفه دیگر توانایی اینکه نمازش را روی پا بخواند، ندارد. او نشسته نمازش را خواند و به جای اینکه بعد از نماز، تعقیبات بخواند، دراز کشید و همین‌جور شروع کرد با فاطمه زهرا (علیهاالسلام) از تشنگی خودش صحبت کردن. عرض می‌کرد: فاطمه جان! از تشنگی مُردم، به فریادم برس! ➿ ما به بعثیان پلید التماس می‌کردیم، ولی حاج حنیفه گرسنه و تشنه، چشمش را به روی بعثی‌ها بلند نمی‌کرد، تا چه برسد به این‌که زبانش را باز کند. ➿ عزتش را این‌طور حفظ می‌کند ولی از آن طرف، تشنگی خودش را با فاطمه زهرا (علیهاالسلام) در میان می‌گذارد. ➿ علی‌دوست می‌گفت: «روز چهارم آنقدر از تشنگی نالید تا این‌که چشم‌هایش بسته شد و به خواب عمیقی فرو رفت. ➿ ما دو نفر، متوسل به فاطمه زهرا (علیهاالسلام) شدیم و عرض کردیم: یا فاطمه! عنایتی کنید تا ما بتوانیم امروز یک لیوان چای برای حاج حنیفه نگه داریم. ➿ بالاخره تصمیم گرفتیم از دو لیوان چای، نصف یک لیوان را من سر بکشم و نصف دیگر را آن برادر، طوری که زندانبان عراقی متوجه نشود و یک لیوان چای را مخفیانه در یک قوطی بریزیم. به هر حال، آن روز توانستیم یک لیوان چای را نگه داریم. ➿ زندانبان رفت و ما منتظر بیدار شدن حاج حنیفه بودیم که این لیوان چای را به او بدهیم. بعد از لحظاتی، دیدیم بیدار شد، اما با چهره‌ای برافروخته و شاداب. بلند شد و شروع کرد به خندیدن و صحبت کردن. ➿ دیدیم، این، آن حاج حنیفه نیست که با ضعف و ناتوانی نمازش را نشسته خواند و دراز کشید و به‌‌ همان حالت، ‌با فاطمه زهرا (علیهاالسلام) عرض حاجت می‌کرد و از تشنگی می‌نالید. ➿ به هر حال، آرام آرام سر صحبت را باز کردیم و گفتیم: امروز به برکت توسل شما، ما توانستیم یک لیوان چایمان را نگه داریم. ➿ حاج‌حنیفه خندید و گفت: خیلی ممنون! خودتان بخورید. نوش جانتان! الان در عالم خواب، فاطمه زهرا (علیهاالسلام) هم از شربت سیرابم کردند و هم از غذا سیرم نمودند و آن طعم شیرین شربتی که از دست مبارک حضرت زهرا (علیهاالسلام) خوردم، هنوز کام مرا شیرین نگه داشته است. من این چای تلخ شما را نخواهم خورد. 📖 حماسه‌های ناگفته 🖤🥀 https://eitaa.com/BandeParvaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰📣📣📣عاااااااااااااااااالیه حتما چندبار ببینید و نشر دهید ✅ قدرحجابتون رابدانید👌♥️ 🖤🥀 https://eitaa.com/BandeParvaz