┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
« تنها مسیر برای زندگی بهتر »(۱۴)
🍃 زندگی صحنه ی طراحی شده ای است که ما در حال امتحان پس دادن در آن هستیم🍃
🌱 زندگی یعنی تلاش و تکاپو و مبارزه برای رسیدن به علاقه ها، منتها در بستر مقدرات الهی و مقدارت الهی هم براساس اصل امتحان طراحی می شود یعنی خدا می خواهد با این مقدرات تو را امتحان کند. کل زندگی انسان یک امتحان بیش نیس; صحنه ای طراحی شده ای است که ما داریم در این صحنه امتحان پس میدهم.
#عکس_نوشته
#امام_مهدی_عج
#استادپناهیان
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
↻✂️📏✏️••||
.
.
#حوصلتون_سر_نره🙃🙂
#کاردستی
ریسه ی تزیینی بسیار زیبا
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
12.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
#کلیپ انیمیشن تامریکا
ماجرای تام و جری و نقشه های آمریکا برای ایران بر اساس کلام امام خامنه ای
🌸دشمنان اسلام و ایران که هیچگاه موفق نمی شوند
امام #خامنه_ای
#تصویری
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
13.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
↻✂️📏✏️••||
.
.
#حوصلتون_سر_نره🙃🙂
👌پیچیدن کادو و گل پاپیون روش
#کاردستی
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
بنده امین من
#زندگینامه #شهید_محمد_معماریان قسمت نهم پنج روز عزيزترين مهمان خانه، محمد بود. مثل هميشه به مادر
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
#زندگینامه
#شهید_محمد_معماریان
قسمت دهم
بگو محمد گفته يادگاري از من داشته باشيد. بقية وسايلم را بفروشيد و خرج مراسم عزايم كنيد. نميخواهم زحمت پدر باشد. فقط مادر يك خواهش هم دارم، اينكه دعا كن طوري شهيد بشوم كه نياز به غسل نداشته باشم. يك كفن از مكه براي خودت آوردهاي، آن را به من بده. آن شال سبزي را هم كه از سوريه آوردهاي روي صورتم بگذارد. راستش من خيلي مسجدمان را دوست دارم. جنازهام را ببريد توي مسجد و آنجا بر من نماز بخوانيد؛ تا پيكر بيجانم آنجا را حس كند. بعد خاكم كنيد. محمد ساكت شد. مادر مانده بود كه چه كند. لبخندي زد و به زور گفت: آره مادر، شما حرفهايت را بزن، ولي خب خدا كه به هر خوني لياقت شهادت نميدهد. محمد سرش را انداخت پايين و گفت: مامان دوست ندارم دنبال جنازهام گريه كني. چون كسي كه انقلاب را نميتواند ببيند، اگر گرية تو را ببيند خوشحال ميشود.
اما هر وقت تنها شدي گريه كن. از خدا بخواه كمكت كند امانت الهياي را كه بهت داده، خودت به او پس بدهي. دوست دارم توي قبرم بايستي و به خدا بگويي كه خدايا اين امانت الهي را كه به من دادي به تو برگرداندم. مادر دوباره جملهاش را تكرار كرد. محمد دوباره لبخند شيريني زد و ادامه داد: من خيلي مادرها را ديدم كه بچهشان را توي قبر گذاشتند، اما موقعي كه ميخواستند از قبر بيرون بيايند ديگر نميتوانستند. شما اينطور نباش. فقط دعا كن كه در شهادتم از #امام_حسين(علیهالسلام) سبقت نگيرم. دوست دارم كه بدن من هم سه روز روي زمين بماند. بعد هم كه برايم مراسم ميگيري خيلي مراقب باش. دوست ندارم بيحجاب توي عزاداريم شركت كند. اصلاً هركس حجاب درستي نداشت بگو برود بيرون. محمد دوباره ساكت شد، اما اينبار ديگر حرفش را ادامه نداد. آرام بلند شد و از اتاق رفت بيرون. مادر ماند و چشمان پرسؤالش و دل لرزانش. سرش را به سوي آسمان بلند كرد و گفت: خدايا، كسي جز من و محمد اينجا نبود، اما يقين دارم كه تو هستي. از همين حال فهم و درك و لياقتش را به من بده تا مقابل حضرت زينب (سلامالله) سرشكسته نباشم. . . .
ادامه دارد...
#اللهمعجللولیکالفرج
#رفیق_خدایی
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄
برای عید نوروز، پدرم یک ماهی قرمز که سه تا دم داشت خرید. اول خیلی خوشحال شدم؛ اما روزهای بعد که می دیدم چقدر جایش در تنگ، کوچک است ناراحت شدم؛ به همین دلیل با پدرم به کنار رودخانه رفتیم و ماهی را در آب، رها کردیم. ماهی با خوشحالی، شروع به شنا کرد.
#داستان_تصویری
#نوروز_مهدوی
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─