eitaa logo
بنده امین من
3هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
61 فایل
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🔹ان شاالله در این کانال، مفاهیم تربیتی هفت سال دوم، یعنی دوران بندگی را تقدیم خواهیم کرد. 🔹اجرای جدول فعالیتی جهت نهادینه کردن رفتار صحیح در فرزند و ... ✔️کانال اصلی👇 @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
بنده امین من
شعرِ داستانیِ ، « اُسوه های ایثار » یک روز فاطمه بانوی بی حرم گفتا به همسرش ای یار و یاورم بیمار گشته اند اولادِ دلبرم * * * بَهرِ شِفایِشان نَذری نِموده ام نَذری به گفته ی بابا ، پِیَمبَرَم گفتا به من نَبی (ص) ای پاره ی تَنَم روزه بِگیر سه روز در خانه دخترم * * * آیا مُوافقی ؟ مولا وُ همسرم با روزه بودن و نذری که کرده ام ؟ * * * گفتا به فاطمه ای ماه و اَختَرَم با تو موافقم دُختِ پِیَمبَرَم * * * چند روز ِ بعد حسین گفتا که مادرم حالِ مَرا ببین سرحال و بهترم تصمیم گرفته ایم من با برادرم باشیم روزه ما مثلِ تو مادرم * * * گفتا خدا رو شُکر ای نورِ دیده ام نذرِت قبول گلم زیبا کبوترم * * * با آنکه روزه بود بانوی بی حرم آماده کرده بود نانی اگر چه کم شامِ شبِ حسین آقا حسن رو هم * * * آمد به پُشتِ در مِسکینِ پُر زِ غم گفتا به فاطمه بانوی محترم نانی به من بده لطفاً تو از کرم * * * گفتا به او علی (ع) اِی دُرّ و گوهرم نان را به او بِده زهرای اَطهَرم تا من برایتان آبی بیاورم افطار کن به آب با بچه ها ، گلم * * * فردا دوباره باز با چشمِ پُر زِ نَم آمد یتیم و گفت زین رو به در زدم نانی به من دهید تنها وُ بی کَسَم تا دستِ خالی از پیشِ شما نَرَم * * * آمد پس از یتیم فردا اسیر و هم با دستِ پُر بِرَفت از لطفِ مادرم * * * بعد از سه روز نبی (ص) گفتا که می‌بَرم بالا دو دستِ خود با دیده ی تَرَم می خواهم از خدا من واسه این حَرَم یک سُفره از بهشت از خالقِ کَرَم * * * گفتا خدا به او آه اِی پَیامبرم این آیه را بِخوان تو بَهرِ حیدرم : يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً (انسان/ ۷) آن‌ها به نذر خود وفا مي‌كنند، و از روزي كه شرّ و عذابش گسترده است مي‌ترسند. وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً (انسان/ ۸) و غذاي [خود] را با اينكه به آن علاقه [و نياز] دارند، به «مستمند»و «يتيم» و «اسير» اطعام مي‌كنند . گفتا خدا سپس ای نورِ بَرتَرم اینک زِ آسِمان یک سُفره آوَرَم بَهرِ علی و هم زهرای اَطهَرَم ✍شاعر : علیرضا قاسمی (س) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─
┄━━•●❥-🌤﷽🌤-❥●•━━┄ شعرِ داستانیِ ، « اُسوه های ایثار » یک روز فاطمه بانوی بی حرم گفتا به همسرش ای یار و یاورم بیمار گشته اند اولادِ دلبرم * * * بَهرِ شِفایِشان نَذری نِموده ام نَذری به گفته ی بابا ، پِیَمبَرَم گفتا به من نَبی (ص) ای پاره ی تَنَم روزه بِگیر سه روز در خانه دخترم * * * آیا مُوافقی ؟ مولا وُ همسرم با روزه بودن و نذری که کرده ام ؟ * * * گفتا به فاطمه ای ماه و اَختَرَم با تو موافقم دُختِ پِیَمبَرَم * * * چند روز ِ بعد حسین گفتا که مادرم حالِ مَرا ببین سرحال و بهترم تصمیم گرفته ایم من با برادرم باشیم روزه ما مثلِ تو مادرم * * * گفتا خدا رو شُکر ای نورِ دیده ام نذرِت قبول گلم زیبا کبوترم * * * با آنکه روزه بود بانوی بی حرم آماده کرده بود نانی اگر چه کم شامِ شبِ حسین آقا حسن رو هم * * * آمد به پُشتِ در مِسکینِ پُر زِ غم گفتا به فاطمه بانوی محترم نانی به من بده لطفاً تو از کرم * * * گفتا به او علی (ع) اِی دُرّ و گوهرم نان را به او بِده زهرای اَطهَرم تا من برایتان آبی بیاورم افطار کن به آب با بچه ها ، گلم * * * فردا دوباره باز با چشمِ پُر زِ نَم آمد یتیم و گفت زین رو به در زدم نانی به من دهید تنها وُ بی کَسَم تا دستِ خالی از پیشِ شما نَرَم * * * آمد پس از یتیم فردا اسیر و هم با دستِ پُر بِرَفت از لطفِ مادرم * * * بعد از سه روز نبی (ص) گفتا که می‌بَرم بالا دو دستِ خود با دیده ی تَرَم می خواهم از خدا من واسه این حَرَم یک سُفره از بهشت از خالقِ کَرَم * * * گفتا خدا به او آه اِی پَیامبرم این آیه را بِخوان تو بَهرِ حیدرم : يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً (انسان/ ۷) آن‌ها به نذر خود وفا مي‌كنند، و از روزي كه شرّ و عذابش گسترده است مي‌ترسند. وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً (انسان/ ۸) و غذاي [خود] را با اينكه به آن علاقه [و نياز] دارند، به «مستمند»و «يتيم» و «اسير» اطعام مي‌كنند . گفتا خدا سپس ای نورِ بَرتَرم اینک زِ آسِمان یک سُفره آوَرَم بَهرِ علی و هم زهرای اَطهَرَم ✍شاعر : علیرضا قاسمی (س) @Bandeyeamin_man ─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─