•●❥-🌤﷽🌤-❥●•
🌸داستان نماز اشتباه🍃
عمهخانم نماز مغرب را درست خواند اما نماز عشاء را دوباره اشتباه خواند! عباس در فکر فرورفت. حتما عمهخانم یادش رفته است نماز را درست بخواند، آن هم به این دلیل که پیر شده است.
فردا عمهخانم به همراه پدر عباس به دکتر رفت. عباس هم تا دید عمه نیست، موضوع را به مادرش گفت.
مادر عباس گفت: «پسرم، امشب سوالت را از خود عمهخانم بپرس، ولی این را بدان که عمهخانم اشتباه نکرده است.»
شب شد.همگی سر سفره افطار نشستند. عمهخانم هم گفت: «من امروز دکترم را که رفتم، فردا برمیگردم که بتوانم روزهام را بگیرم.» همگی ناراحت شدند از رفتن عمهخانم.
عمهخانم به عباس گفت: «عباس، پسر قشنگم! مادر گفت که متوجه اشتباه نماز خواندن من شدهای. آفرین پسرم از دقتی که در نماز داری اما نماز من اشتباه نیست. اسم نماز من، نماز مسافر یا همان نماز شکسته است.»
عباس گفت: «نماز مسافر چهطور نمازی است؟» عمهخانم گفت: «نمازی که مسافر میخواند شرایط خودش را دارد. در این نماز، نمازهای چهاررکعتی را دو رکعت میخوانیم اما بقیهی نمازها مثل نماز صبح و مغرب کاملاند. البته مسافر نباید بیش از 10 روز در سفر باشد. در غیر این صورت، نماز باید کامل خوانده شود.»
عباس متوجه نماز مسافر شد. بعد از سحری، عباس که خوابید، عمهخانم رفت اما قول داد دفعهی بعد بیشتر بماند.
#نوروز
#داستان
#ماه_رمضان
#نماز_مسافر
#بنده_امین_من
#هشت_تا_چهارده_سال
@Bandeyeamin_man
─━━━✣✦━♥️━✦✣━━━─