📌بانوان و فضای مجازی
یادداشت۱
شاید بگویید خیلی فرق نمیکند که عنوان مطلب را مردان و فضای مجازی بگذاریم و یا بانوان و فضای مجازی، چون فضای مجازی اساسا واقعیتی از نوع بیجنس و خنثی است. اما مسأله به این راحتیها هم نیست..
راستش را بخواهید نسل ما یعنی دههی پنجاهیها! خیلی با فضای مجازی مانوس نبودهایم و شاید اگر شرایط بحرانی کرونا نبود هیچ کمبودی هم با این عدم مؤانست در خود احساس نمی کردیم! ولی از آنجا که نیاز، مادر اختراعات است، شرایط اضطراری کرونا و بحران پاندورایی آن، باعث شد نسل ما هم کمی مهربانانهتر و صمیمیتر با این عنصر ارتباطی تمیز! برخورد کنیم و بپذیریم حالا که ناگزیر از حضور در این فضا هستیم، پس برویم و قواعد این حضور را بیاموزیم.
واقعیت این است که امروزه فضای مجازی بیش از آن که یک ابزار ارتباطی باشد، به دنیای ارتباطات میان افراد تبدیل شده است.
تفاوت این دو واژه در نگرش و سوگیری افراد نسبت به شکل و نوع دیدار با فضای مجازی محسوس تر میشود.
وقتی به فضای مجازی به عنوان یک ابزار ارتباطی بنگریم، هدفِ ما و غایتِ منظور ما در استفاده از فضای مجازی، رسیدن به اصل و عنصر «ارتباط» خواهد بود اما اگر به فضای مجازی به عنوان دنیای ارتباط نگاه کنیم، غایت ما، خود این دنیا یعنی «فضای مجازی» خواهد بود.
در معنای اخیر، تمام تلاشها و سوگیریهای فرد به سمتِ دستیابی بهینه (به زعم خود) به ارتباط های گستردهتر، بازتر، رهاتر، عمیقتر و در یک کلام، ارتباطِ بیشتر برای باقی ماندن در این دنیای مجازی است. یعنی فرد تمام تلاش خود را میکند تا در دنیای مجازی پذیرفته شود. پس قواعد خود را با قواعد دنیای مجازی همسان و همگون میسازد. آسیب بزرگ این سبک نگرش، خودبیگانگی گسترده و عمیق فرد با خویشتنِ خویش است.
از آن سو در نگاه ابزاری به فضای مجازی، به عنوان یک وسیلهی ارتباطیِ کارآمد، چون مدِّنظر فردِ استفادهکننده از فضای مجازی، هدف و منظور دیگری به نامِ «ارتباط» برای ارسال یا دریافت یک پیام، اعم از پیامهایی با کارکرد اقتصادی، دانشی، بینشی، معرفتی، هنری، سرگرمی و.. است، لذا ارتباطهای وی نیز، هدفمندتر، گزیدهتر، تخصصی تر و در یک کلام، رسیدن به یک ارتباط معنادار مشخص با یک فرد و یا تیپ مخاطب معین و مشخص است.
با این حساب این خود فرد است که متناسب با نگرشها و ایدههای فردیِ خویش میتواند تا حدودی جایگاه فضای مجازی را مشخص کند.
استفاده از قید «تا حدودی» به دلیل نوع ساخت و بافت فضای مجازی است که بخاطر شرایط ایجادی و ایجابیِ این فضا، میتواند تنها برای محدوده و محیط مشخصی به افراد اجازه دهد تا حریمهای شخصی خودشان را مرزبندی نمایند. در واقع در جهان ارتباطی حاضر، محدوده های فردی علاوه بر عدم امکان در ایجاد، خیلی هم قابل اعتنا و قابل اعتماد نیست.
ادامه دارد...
الهام غفاری دانشجوی دکتری مطالعات زنان
#بانو_نگار_رسانه_گفتمان_انقلاب_اسلامی
#فضای_مجازی
#سواد_رسانه
@Banounegar
📌بانوان و فضای مجازی
یادداشت۲
اینجاست که کار در این دنیای مجاز! را سختتر و پیچیدهتر از پیش میکند. فرد با دوگانهای گریزناپذیر روبرو است: هم ناچار از استفاده از این دنیای فردی و سرشار از خود و دیگری است و هم قادر به مرزبندی و خصوصی سازی به شکل دلخواه، امن و مطمئن نیست. در این شرایط تنها میتواند اختصاصی سازی بکند. یعنی در دل دنیای مجازی، جزیرهی تنهای خودش را بسازد و روی این جزیره، علامتهای اختصاصی خودش، شامل علاقهها، مهارتها، نیازها و نیازمندیها و سرگرمیهای خودش را بچیند، حال اگر توسط دیگران این اختصاصیها، درک، پذیرش و یا محترم شمرده نشوند، خیلی امکان جداسازی وجود نخواهد داشت؛ از سویی بدلیل ساختار دنیای مجازی، ناگزیر از ارتباط و تعامل دوسویه و گاه یکسویه با جهان خارج از جزیرهی خودش است. پس بازهم ناچار از تن دادن به قواعد بینالمللی این جهان مجازی است!
در این رهگذر، شاید بتوان گفت سهم زنان از آسیب در فضای مجازی و از آسیبزدگی در این فضا، اگر بیشتر از سهم مردان در این فضا نباشد، یقینا کمتر نیست.
به ویژه اگر زنان را در دسته بندیهای مختلفی براساس سنجههای متفاوتی همچون میزان اوقات فراغت، سن، نگرش فرهنگی، اشتغال، نیازهای شخصی، روحیات فردی، تحصیلات، تأهل و .. تقسیمبندی نماییم، و از سویی دیگر اگر ساختار فضای مجازی را برگرفته از عناصری همچون جذابیت، در دسترسبودن، برخورداری از قابلیت تصویرسازی شخصی در فضای غیر شخصی، پاسخگو بودن در عین عدم مسئولیت، تنوع و فراوانی بالا در حجم و سنخ اطلاعات و .. بدانیم، آنگاه متوجه میشویم نه تنها امکان آسیبپذیری بانوان «از» و «در» این فضا بسی بیشتر از مردان است بلکه اثر و دامنهی این آسیبها به دلیل شأنیت و جایگاه زنان در نگرش الهی به «زن» به مثابه عمود خیمه خلقت و نقش بیبدیل مادری در خلقت و تربیت، بسی بیشتر و دردناکتر نیز خواهد بود.
حال که حضور، لاجرم و گاه، ضروری است و آسیبها ناخواسته و فراوان، بهترین راه چاره شاید، مسلح شدن افراد به ابزار عقیده و نگرش باشد.
سلاحی که فرد را از آماج گسترده و ناخواستهی دنیای مجازیِ اطرافش محافظت کند. این سلاح، به معنای پر شدن از درون است. مراقبتی که در پی دانش کافی و برخاسته از بینش اصیل انسان الهی و توحید باور و معادخواه باشد.
انسان را تذکر دهد که چه دارد؟ کجاست؟ «بودن»ش چگونه است؟ از این بودن چه میخواهد؟ اثر بودنش چگونه و تا کجا با و در عالم خواهد ماند؟ به کجا خواهد رفت؟ چگونه میرود و با خود چه میبرد؟ مسیر رفتنش چگونه است؟ نقشهی راهش چیست؟ مؤثرات وجودیاش کداماند؟ راهنما و هادیاش کیست؟ توی کولهبار رفتنش چه دارد؟
شاید تفکر در اینگونه سوالها نگاهبانی مناسب درکورهراهها و خطرات این روزها باشد.. الله اعلم
الهام غفاری- دانشجوی دکتری مطالعات زنان
#بانو_نگار_رسانه_گفتمان_انقلاب_اسلامی
#فضای_مجازی
#سواد_رسانه
@Banounegar