من وجود مردسالاری را تأیید میکنم. هرچند در اینکه این مردسالاری چگونه عمل میکند پرسشهای تعدیلگرانهای دارم که اینجا از آن میگذرم. اما به هر صورت میپذیرم جهان با دور نگاهداشته شدن زنان از تولید معنا، به نحو فزایندهای مردانه شده. برخی از عرصهها البته واقعاً بهتر است بر دوش مردان تکلیف شود، اما برخی دیگر ابتکار مردان بوده و لذا به نام مردان هم سند زده شده؛ حال آن که هیچ ضرورت انسانیای، اقتضاء بودن آن را توجیه نمیکند. دنیای مدرن با پیشرانههای مردانه در عرصه فرهنگ به تولید انبوه همت گماشته، بیآنکه مشخص باشد نسبت آن عرصهها با انسان و کمال او در چیست؟ تنها به دلیل اینکه هست و بسیار هست، بدیهی و لازم فرض میشود. به هر ترتیب اتمسفر مردانه با تمام هنجارهایش عرصههای وجودی زن را فشرده و در تنگنا قرار داده؛ مثل یک گازی که نشت کرده و تمام اتاقها را از آن خود میکند. حال، زنان میتوانند جهان مردان و مردانه شده را از آنها باز پس بگیرند و در نهایت به سهمی برابر برسند، و نیز میتوانند جهانِ خود را خلق کنند و از فشار معانی مردسالار بکاهند و در کنار آن، و نه در درون آن خود را جانمایی کنند. تفاوت در چیست؟ در راهبرد نخست، زنان در گفتمان مردانه هضم میشوند و به بهای یک مبارزة حسابی، جامعه مردانه را به پذیرش خود وادار میکنند؛ یعنی فیزیک زن در قلمرو متافیزیک مردانه جای میگیرد؛ چیزی که با آن مخالفم. در راهبرد دوم اما، این گفتمان زنانه است که در برابر مردسالاری و جهان مناسب مردان متولد شده و رشد کرده و فربه میشود. یعنی یک گاز دیگر با مختصاتی تقریباً متفاوت سعی میکند در اتاقها نفوذ کرده و با گاز قبلی به تعادل برسد (معنا و فرهنگ را به گاز تشبیه کردم). در رویکرد اول که بیشتر به تقریر فمینیستی از استراتژی احیای حقوق زنان قرابت دارد، پرسش مرکزی این است که آیا «زن هم میتواند» یا خیر؟ و در پاسخ تلاش میکنند به این سؤال پاسخ مثبت بدهند. درصورتیکه ارزشمندی توانستن و نتوانستن زنان در این امور علیالسویه است. گیرم که میتواند. ثم ماذا؟ اما در تقریر دوم که من آن را به رویکرد انقلاب اسلامی مربوط میدانم، پرسش اصلی این است که «کیفیت دنیای زنانه که میتواند در کنار دنیای مردانه یک جهان مطلوب، متعادل و ایدئال (سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا)، را رقم بزند چیست؟» مثال بزنم: جهان ناب زنانه را ما چه زمان بهتر کشف کردیم و در کجا بود که این صدف کمی برایمان دهان گشود و درخشید؟ در مبارزات انقلاب اسلامی، در دفاع مقدس و ... زنان کاری متفاوت از مردان کردند. زنان مواجههای متفاوت با مسائل کردند؛ که اگر چنین نمیکردند توازن این جهان انسانی (و پیروزی) میسر نبود و نتیجتاً در آن عرصهها شکست میخوردیم. زنان هرکجا پا به عرصه گذاشتند و خلق معنا (و نه مصرف معنا) کردند، و هرکجا کنش و زایش کردند، توانستیم یک روح جمعی مبارک را تجربه کنیم و توانستیم سهم اختصاصی زنان را قدر بدانیم. دقیقاً به همین دلیل است که مبارزه زینب کبری (س) با اباعبدالله (ع) ضمن عدم تشابه اما به همان میزان مهم و برای ما جذاب است؛ بنابراین، معتقدم حرکت جمعی ما نه فقط در بحرانها، بلکه مستمراً بدون دنیای زنانه لنگ خواهد بود. زنان باید باشند و کنش کنند و جهانشان را بسازند.
✍مهدی تکلو
#بانو_نگار_رسانه_گفتمان_انقلاب_اسلامی
#مردسالاری
#انقلاب_اسلامی
https://t.me/Banounegar
@Banounegar