#عاشقانه_با_خدا
آیتالله حقشناس:
حُبِّدنیا..
وَحُبِّخُدا،
دریكدلجاۍنمیگیرد..
بایدازیکیازآنھاگذشت🌱🌸
#امام_رضا
شلوغیهایبازارت
کیسههایپرنباتوتسبیح
گرهۍفرشایقرمزت
صداۍنقاره
صحنانقلاب
سقاخونه
گشتوردودیحرمت
ریسههایرنگی
اسمونپرابربالایحرمت
بویخوشتویحرم
خنکایکاشیها
راهروهایباریک
کلیاشکوآه
ساعت۸-
کبوترایبیقرار
خادمایمهربونت
دعایندبهصبحجمعه
کلیعاشقِدلشکته(:
🖤💜💙💚💛🧡❤️💕💞💓💗💖💝💘
❣﷽❣
🌸 #حدیث_عشق🌸
#پیامبراکرم(صلےالله)
فرمودند:
چهارچيزاست
چنانچهيكىازآنها
واردخانهاےشودآنخانهرا
طورےخرابكند
حتّےبابركتنيزآبادنگردد
آنهاعبارتنداز:
🌼خيانت،دزدى،
🌼شرابخوارےوزنا.
اللهم عجل الولیک الفرج🎗
┄═❈๑๑🕊๑๑❈═┄
@Banoyi_dameshgh
┄═❈๑๑🕊๑๑❈═┄
~حیدࢪیون🍃
#رایحہ_ے_محراب #قسمت_شانزدهم #عطر_یاس #بخش_سوم . صداے نفس عمیق ڪشیدنش در ماشین پیچید. _گریہ ڪن! گریہ
#رایحہ_ے_محراب
#قسمت_شانزدهم
#عطر_یاس
#بخش_چهارم
.
با ترمز ماشین و صداے امیرعباس هراسان چشم باز ڪردم.
_رایحہ خانم! صدامو مے شنوے؟!
گنگ نگاهش ڪردم،انگار حالم را فهمید ڪہ گفت:رسیدیم! ڪاشانیم! خوابت برد،یادتہ؟!
سرم را تڪان دادم،شقیقہ هایم تیر مے ڪشید.
دستم را روے پیشانے ام گذاشتم،آرام گفت:میتونے پیادہ بشے؟!
نفسم را بیرون دادم:آرہ!
در ماشین را باز ڪرد و پیادہ شد،نگاهے بہ اطراف انداختم.
هوا گرگ و میش بود،در ڪوچہ اے باریڪ و خلوت بودیم.
بہ سمت چپم سر برگرداندم،دیوارے ڪاهگلے و در چوبے اے با عظمت در چشمم نشست.
امیرعباس ڪلون در را ڪوبید و چند لحظہ بعد صداے زنی پیچید:بلہ؟!
امیرعباس گلویش را صاف ڪرد:امیرعباسم حاج خانم! رفیق محراب!
چند لحظہ بعد در باز شد و زنے ریز نقش نمایان.
چادر گل گلے اش را ڪیپ گرفتہ بود،در ماشین را باز ڪردم تا پیادہ بشوم.
همین ڪہ پاهاے برهنہ ام را روے زمین خاڪے گذاشتم چشم هایم سیاهے رفت...
.
✍🏻نویسنده:لیلے سلطانے
🖤⃝⃡🖇️• #حیدࢪیوݩ
❥︎--᪥•༻🖤༺•᪥--❥︎
@Banoyi_dameshgh
❥︎--᪥•༻🖤༺•᪥--❥︎
°•♥️⃝⃡❥•°
ـــــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ❥
جاےشہیداعطاییخالےکہ
میگفٺ:
کسی کہ آقارا قبول ندارد،
مدیون است که نان من را بخورد!
برسردرخانه نوشته بود:
هرکه دارد بر ولایت بدگمان،
حق ندارد پا گذارد در این مکان..
#شهید_احمد_عطایی
«♥️🕊»ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
#حیدࢪیوݩ
طنز جبهه😂😂
فرق بی سیم ها
روزی سر کلاس آموزش مخابرات فرق بی سیم «اسلسون» را با بي سيم «پی آر سی» از بچهها پرسیدم.🙂
یکی از بسیجیهای نیشابوری دستش را بلند کرد،☝🏼️ گفت: « مو وَر گویم؟»
با خنده بهش گفتم: «وَر گو. »😄
گفت: «اسلسون اول بیق بیق مِنه، بعد فیش فیش منه. ولی پی آر سی از همو اول فیش فیش مِنه.»
کلاس آموزشی از صدای خنده بچهها رفت رو هوا.😂😂
🌹🌹سلام بزرگواران رفقا توی 1400 شدنمون پرداخت ایتا داریم 😉🌹🌹 البته یه چالشه و یه سوال های بی نظیر 😍
به سوریه که اعزام شده بود، بعضی شب ها با هم در فضای مجازی چت میکردیم، بیشتر حرفهایمان احوالپرسی بود او چیزی مینوشت و من چیزی مینوشتم و اندک آبی می ریختیم بر آتش دلتنگی مان...
روزهای آخر ماموریتش بود گوشی تلفن همراهم را که روشن کردم، دیدم عباس برایم کلی پیام فرستاده است...!
وقتی دیده بود که من آنلاین نیستم نوشته بود:
آمدم نبودی، وعده ی ما بهشت...
#شهید_عباس_دانشگر🌷
به تغذیه اش خیلی اهمیت می داد،
میگفت: مومن باید بدن سالم داشته باشه...
یکی از چیزهایی که ترک کرد نوشابه بود!
توی اردوهای جهادی یا هر جایی که نوشابه همراه غذا بود نوشابه اش رو به مزایده میذاشت و می فروخت...
معمولاً از ۵۰ تا شروع میشد یادمه یک بار یکی از رفقا ۵۰۰ تا خرید!!
البته هر کسی صلوات بیشتری می فرستاد نوشابه اش مال اون بود
شهید محسن حججی🌷
↻🔥💥••||
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ❤️🌿
“صبر کن که وعده خداوند حق است”
🌙⃟📒¦⇢ #بیوتوݩ🌟
🌙⃟📒¦⇢ #حیدࢪیوݩ
↠@Banoyi_dameshgh