eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
وصیت نامه شهید حجت اللّه رحیمی : بسم رب الشهداء والصدیقین هر کس که پیمان ولا دارد بیاید، هر کس هوای کربلا دارد بیاید (فان مع العسر یسرا ، ان مع العسر یسرا ) (پروردگارا تو خود گواهی بر من چه می گذرد.) بارالها !... خدایا ! دوری خانه ، پدر ، مادر ، برادر و خواهر را خدایا ! بی خوابی‌های فراوان را خدایا ! دنیا و خواری‌هایش و همه چیز خوب و بدش را تحمّل می‌کنم، ولی دوری تو را یک لحظه تحمّل نخواهم کرد. خدایا ! تو را سپاس می‌گزارم که این بار سعادت را نصیبم کردی تا در راه خودت و اهل بیتت و شهدای خالصت حضور داشته باشم و آرزو دارم خالصانه از من بپذیری . خدایا ! چشم طمع به بهشت تو نیز ندارم ؛ زیرا عبادت‌هایم را برای این به درگاهت می‌کنم که تو را لایق عبادت می‌دانم ، و تو را عادل می‌دانم و می‌دانم که تنها بودن در جوار تو سعادت حضور در قیامت توست که انسان را سعادتمند می‌کند . خدایا ! سال‌ها و ماه‌هاست که به دنبال دست یافتن به وصال خویش شهرها و آبادی‌ها و کوه‌ها و دشت‌ها و بیابان‌ها را پشت سر گذاشته‌ام ولی هنوز خود را نشناخته‌ام . با کاروانی از دوستان و عزیزان حرکت کردم ، در هر مسیری ، بر سر هر کوی و برزنی یکی یکی ، از عاشقان و مخلصان تو جدا گشتم. یک یکشان به سوی تو پرواز کردند و شهد شهادت را نوشیدند و این من بودم که از قافله جامانده‌ام. همیشه به یاد شهدا شال عزا بر گردن نهادم و همیشه در این فکر بودم که چگونه می‌توان عاشق شد ، عاشق اللّه ، شیفته اللّه، تا مرا جز انصار حسین قرار بدهی و درجه رفیع شهادت را نثارم کنی. آری خدای مهربان ، این بار نیز دنبال رسیدن به وصال خویش حرکت کردم ، شاید به آرزوی خویش دست یابم. خدایا ! وقتی اسلام و انقلاب در خطر باشد، دیگر این سینه را نمی‌خواهم. خدایا ! مکش این چراغ افروخته را و مسوز این سوخته را و مران این بنده‌ی آموخته را. معشوقا ! اگر بپرسی حجت ندارم ، اگر بسنجی بضاعت و اگر بسوزانی طاقت ... معبود من ! اگر مرا به جرم بگیری تو را به کرم بگیرم و حاشا که کرم تو از جرم من بیشتر است . الهی ! اگر با تو دوستی نکردم ، دشمنی هم نکردم . گریخته بودم ، تا تو مراخواندی و بر خوان خود نشاندی . خدایا ! عاشق در برابر معشوق آن حد عشق می‌ورزد تا که بمیرد ، من هم آنقدر عاشق تو هستم که می‌خواهم در راه تو ، تکه تکه شوم. خدایا ! مرا به صراط شهدا و صراط امام ثابت بدار تا شرمنده آن‌ها نشوم و با روی سفید به دیدارشان بیایم. خدایا ! در این سرزمین مقدّس و خونین سوگند می‌خورم که تا آخرین نفس پیرو راه امام و شهدای عزیزم باشم . خدایا ! من رضای تو را و لقای تو را بر خوشی دنیا ترجیح می‌دهم . خدایا ! اجر و مزد مارا در جوارت به ما عنایت کن . بارالها ! هیچ در خودم لیاقت وصل به لقای تورا نمی‌بینم ، ولی امیدم به عفو و بخشش توست . خدایا ! از جمع یاران جدایم مکن و در مقابل شهدا شرمنده‌ام مساز ؛ زیرا به عشق شهادت به درب خانه‌ات می‌آیم. پروردگارا ! تو خود گفتی هر که عاشق من باشد ، عاشقش خواهم بود و هر که را عاشق باشم شهیدش می‌کنم و خون بهای شهادتش را نیز خود خواهم پرداخت . خدایا ! من عاشق توام ، پس خون بهایم را که شهادت است به من پرداخت کن. محبوب من ! شهادت را نه برای فرار از مسئولیّت اجتماعی ، و نه برای راحتی شخصی می‌خواهم ؛ بلکه از آنجا که شهادت در رأس قلّه‌ی کمالات است و بدون کسب کمالات ، شهادت میسّر نمی‌شود، می‌خواهم و خوشا به حال آنان که با شهادت رفته‌اند. بارالها ، جنداللّه را که با سوگند به ثاراللّه در سنگر روح اللّه برای شکست عدو اللّه و استقرار حزب اللّه زمینه‌ساز حکومت جهانی بقیه اللّه گردیده، حمایت فرما! ای سید و مولای من ! بگذار این دیدگان دیگر نبینند ، بس است هر چه دیده‌اند . بگذار این گوش‌ها دیگر نشنوند ، بس است هر چه شنیده‌اند، بگذار این دست و پاها دیگر حرکت نکنند ، بس است هرچه جنبیده‌اند. خدایا ! دوست دارم تنهای تنهای بیایم ، دور از هر کثرتی ؛ دوست دارم گمنام گمنام بیایم ، دور از هر هویتی . خدایا ! اگر بگویی لیاقت نداری خواهم گفت : لیاقت کدام یک از الطاف تو را داشته‌ام . یا سیدی و مولای ! ابراهیم را گفتی که عزیزترین فرزندش را قربانی کند و او اسماعیل را محیا کرد ، هنگامی که پدر کارد را نزدیک گلوی فرزندش آورد ، ندا آمد دست نگهدار ، ابراهیم آزمایش خود را داد، ولی اسماعیل هنوز به آن درجه تکامل نرسیده بود. زمان زیادی گذشت که عزیزترین فرزند آدم در راه خدا قربانی شد و آن هم حسین ابن علی (علیه السّلام) بود ... پروردگارا ! قلبم مالامال عشق تو است و از شوق عشق تو و به حسین تو می‌تپد . جانا ! جان ناقابلم که امانت توست را بپذیر و از خطاهایم درگذر که من فراق تو و طاقت و تحمّل عذاب تو را ندارم. بارالها ! من همان بنده‌ای هستم که سال‌ها در گمراهی به سر برده و عصیان اوامر تو را کرده‌ام ، امّا اینک معترفم به گناهانم و اقرار می‌کنم به ای
نکه در اشتباه بوده‌ام ، پس از گناهانم درگذر و توفیق لقایت را که نصیب شهدای راهت می‌کنی، نصیب من هم کن. بارالها ! تو را شکر می‌گویم که به من آگاهی بخشیدی تا اینکه بدانم کیستم و از کجایم و به کجا می‌روم. خدایا ، در شهادت چه لذّتی است که مخلصان تو به دنبال آن اشک شوق می‌ریزند و این گونه شتابان‌اند. خدایا ! هدایتم کن ؛ زیرا می‌دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است. خدایا ! هدایتم کن تا ظلم نکنم ؛ زیرا می‌دانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است. خدایا ! نگذار دروغ بگویم؛ زیرا دروغ ظلم کثیفی است. خدایا ! محتاجم مکن که تهمت به کسی بزنم ؛ زیرا تهمت ، خیانت ظالمانه‌ای است. خدایا ! ارشادم کن که بی انصافی نکنم ؛ زیرا کسی که انصاف ندارد ، شرف ندارد. خدایا ! معرفتمان ده که بس بی معرفتیم. صبرمان ده که بسیار عجولیم. بصیرتمان ده که ببینیم انچه نادیدنی است. کورمان کن که نبایسته‌ها را نبینیم و جز تو منظر نظر نباشد. بینشی عطا کن که اهل ثمر شویم. و فکری ببخش تا به عظمتت پی ببریم و معرفتی یابیم. دستی ببخش تا دستگیر باشد ، و جز تو به سوی کسی دراز نشود. قدمی عطا کن که در راه تو بپیماید. و قدرتی که در خدمت تو باشد. پیامبر گرامی اسلام: هر کس صادقانه آرزوی شهادت کند ، خداوند به او ثواب آن را عطا خواهد کرد ، هر چند به شهادت نرسد. راه کاروان عشق از میان تاریخ می‌گذرد و هر کس در هر زمان بدین صلا، لبیک گوید از ملازمان کاروان کربلاست. تمام خاک را گشتم به دنبال صدای تو ببین باقی است روی لحظه هایم رد پای تو خادم الشهداء : کربلایی حجت الله رحیمی
🙂🌼 به نیت.. سلامتی امام زمان مون❤️ سلامتی رهبر انقلابمون❤️ سلامتی همه رزمندگان و سربازان این مرز و بوم✋🏻 سلامتی همه مدافعان امنیت🇮🇷 سلامتی تمام مجروحان حوادث اخیر💔 سلامتی تمام بیماران🍀 شادی روح شهدا به خصوص: 🌷شهید محمد رضا دهقان امیری و امام شهدا(ع)❤️ آرام شدن دل های بی قرار.. آرام شدن دل های غم دیده💔 به نیت تمام حاجت ها و دعا های تک تک شما همراهان.. صلوات🌼 خادمین کانال رو از دعای خیرخودتون محروم نکنید🙂✋🏻 التماس دعای فراوان.. و مِن اللهُ توفیق... یاعلی مدد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ~حیدࢪیون🍃
توکل به اسم اعظمت❤️
هدایت شده از ~حیدࢪیون🍃
اول صبح بگویید: حســــــــــین جان رخصت💚 تا که رزق از طرف سفره ارباب رسد @Banoyi_dameshgh
• • بعضے‌از گـناهـان یه‌جورےبین‌مون عادےشدن، ڪه‌تا به‌طرف‌میگۍ،چرااینکار رو انجام‌میدے !؟ میگہ: «همـہ»‌انجام‌میدن،حالابرامن‌عیبہ ... ! ! این‌خیلی‌چیزخطرناڪیہ ...!❌ به‌این‌افرادباید‌‌گفت: اون‌دنیا‌دیگہ، «همــہ» قرارنیست ‌بجای توبرن‌ جهـنم، تو خودت بایدبرے ..! 💡یادمون‌نره: خودمون‌مسئول‌‌کارهایۍڪه ‌انجام‌میدیم‌، هستیم ... پس بابهـانہ،خودمونو فریب‌ندیـم ..!💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••• رهبر معظم انقلاب: ". . همه‌ی‌کشورهای دنیاروی‌فضای‌مجازیِ‌خودشان‌دارند اِعمال مدیریّت‌میکنند[درحالی‌که] ماافتخارمیکنیم‌به‌اینکه‌ مافضای‌مجازی‌راول کرده‌ایم!این‌افتخارندارد؛این‌به‌هیچ‌وجه افتخارندارد.فضای‌مجازی‌رابایستی مدیریّت کرد . ." ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •••━━━━━━━━━
ابراهیم می گفت: همیشه به دنبال باش! مال حرام زندگی را به آتش می کشد، پول حلال کم هم باشد دارد... 🌹
آقا بیا وُ حالِ مرا رو به راه کن..؛ تا عاشقانه پَر‌بزنم در هوایِ تو🤍 ‌-اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج- سه سلوات بفرستیم برا ظهور آقامون؟!♥️🌿 (:✌️🏻💚 @Banoyi_dameshgh
..))))
~حیدࢪیون🍃
..))))
ای‌سایه‌؎لطفت‌همه‌جابرسـرمـن گࢪازتـوجد‌ـٰامنـم‌تـویی‌دࢪبࢪمـن... یڪ‌عمـࢪتـوࢪاخطـٰاب‌کࢪدم‌مـولـٰا یکبارتـوهم‌به‌مـن‌بگونوڪرمـن...!
~حیدࢪیون🍃
..))))
قطعابین‌این‌همه‌سوءِ‌تفاهم‌های‌عاطفی، دوست‌داشتن‌ِ ، حقیقی‌ترین‌مُحبتیه‌ که‌هممون‌تجربه‌می‌کنیم... -باتوخوشم،باتوکه‌قلب‌منی!
از کجا بدانم نمازی که میخوانم خدا قبول میکند؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان لبخندی مملو از عشق 🤩🌺 به‌قلم: [♡ریحانه بانو، کنیززهرا۲۳۸۷♡] رویا لبخندی بهش می‌زنه و تا می‌خواد جوابش رو بده که من سریع جواب میدم: - نه ممنون عزیزم پوزخندی بهم می‌زنه و با آرامش میره سر جای قبلیش می‌شینه؛ من‌هم لبخنده موفقیت آمیزی روی لب‌هام می نشونم و مشغول پذیرایی میشم. به زن عمو که می‌رسم ، از جا بلند میشه و با محبت من رو در آغوش می‌کشه: - خیر از جوونیت ببینی اسرا جان اگر شما نیومده بودید حسابی گیر می‌افتادم. ببخشید تورو خدا، با این پادرد نمیتونم کمک شما کنم. لبخندی به چهره درهم زن‌عمو می‌زنم. و میگم : -وظیفه بود. ناراحت نباشید بچه‌ها هستن کمک می‌کنند. شما بهتره کمی‌ استراحت کنید. سعی میکنم نگرانی در صدام نباشه طفلکی زن‌عمو، چند وقتی میشه که از پادرد ناله میکنه، دیروزهم ازم خواست، بیام تا دست تنها نباشه. همیشه همینطوره، هر زمانی‌که مجلس ختم داشت، نگران میشه. اما همیشه سنگ تمام می‌ذاره. مجلس تموم میشه و مهمان‌ها مشغول غیبت و پز دادن به‌همدیگه بودن. از جا بلند میشم و به سمت در ورودی میرم، واقعا حوصله این حرف‌های خاله زنکی رو ندارم. روی پله‌ها می‌نشینم و دستم رو داخل جیب مانتوم میکنم، گوشی رو از جیبم بیرون می‌کشم. @Banoyi_dameshgh
شالم رو از سرم بر‌میدارم و به سمت آینه بزرگی که گوشه حال بود میرم، کش موهام رو باز میکنم که موهای صافم دور شونه‌هام رها میشه. موهای رنگ شبم رو خیلی وقت بود کوتاه نکروه بودم و حسابی بلند شده بود. شونه رو بر میدارم و بعد از بافت موهام. اونارو با کش صورتی رنگم می‌بندم. بعد از پلکان بالا میرم، توی اتاقم خودم رو روی تخت می‌ندازم و به ثمین فکر میکنم. به چشم های زمردی‌ و موهای لخت خرمایی رنگش که از شال بیرون می‌انداخت، لب‌های بزرگ و بینی عقابی که حسابی به صورتش می‌اومدو همین، باعث میشد هرکسی به صورتش خیره بمونه. کاش زیبایی‌هاش رو در معرض دیده همه نمیزاشت. دیروز که فهمیدم همراهمون میاد سفر، تصمیم گرفتم بیشتر از حجاب و فوایدش بگم، راجع به حضرت زهرا (س) که پشت در سوخت اما چادرش ازسرش نیفتاد. با کیانا صحبت کردم راضی شد که همراهمون بیاد. با تموم خستگی از جا بلند میشم و میرم تا کاره وصیت نامه‌ها رو تموم کنم. *** آخرین وصیت نامه‌ رو نوشتم و کنار بقیه وصیت نامه‌ها گذاشتم. نگاهی به اسما انداختم که دیدم خوابیده! کش‌و قوسی به بدنم میدم و از جا بلند میشم، لامپ رو خاموش می‌کنم و روی تخت دراز می‌کشم. چشم‌هام رو به آرومی می‌بندم فردا صبح حرکت مي‌کنيم بهتره بخوابم تا خسته نباشم. ... @Banoyi_dameshgh
🌼🌿 نام: حسن تهرانی مقدم متولد: ۶ آبان ۱۳۳۸ تهران، ایران تاریخ شهادت: ۲۱ آبان ۱۳۹۰ (۵۲ سال) بیدگنه، شهرستان ملارد، ایران مدفن: قطعه ۲۴ بهشت زهرا شاخه نظامی: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سال‌های خدمت: ۱۳۹۰–۱۳۵۸ درجه: سرتیپ پاسدار. جنگ‌ها و عملیات‌ها: جنگ ایران و عراق آلما ماتر: دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی همسر: الهام حیدری فرزندان: ۴
🌿 حسن تهرانی مقدم در ۶ آبان ماه ۱۳۳۸ در محله سرچشمه تهران متولد شد. وی در نوجوانی در مسجد زینب کبرای سرچشمه زیر نظر آیت‌ الله سید علی لواسانی،‌ تعلیمات دینی و مقدمات آشنایی با اسلام را فراگرفت و به همراه برادرانش در گروه سرود مسجد شروع به فعالیت کرد. این گروه سرود، هسته‌ اصلی گروه سرودی بود که در روز ۱۲ بهمن ۵۷ در فرودگاه مهرآباد و در مراسم استقبال از امام خمینی به اجرای برنامه پرداخت. همزمان با اوج‌گیری فعالیت انقلابی، تحت تاثیر برادرش (محمد) به صف انقلابیون پیوست. او در روزهای منجر به پیروزی انقلاب به اتفاق دوستانش در فعالیت‌های زیرزمینی، نارنجک‌های دستی می‌‌ساخت که با استفاده از سه‌راهی لوله آب تولید می‌شد. شب ۲۲ بهمن در میدان امام حسین علیه السلام (فوزیه سابق) با پرتاب نارنجک دستی یک خودروی نظامی ارتش را مصادره و سرهنگ سوار بر خودرو را به اسارت درآورد. حسن تهرانی‌ مقدم پس از پایان دوره تحصیلات متوسطه در رشته صنایع (برش قطعات صنعتی) در مقطع فوق دیپلم مدرسه عالی تکنیکیوم نفیسی پذیرفته شد. او در سال ۱۳۵۸، در مقطع لیسانس رشته مهندسی صنایع پذیرفته و به اخذ مدرک مهندسی در این رشته موفق شد.
~حیدࢪیون🍃
🍀راه‌اندازی فرماندهی موشک سپاه: راه‌اندازی فرماندهی موشک سپاه در آبان ۱۳۶۲ به شهید تهرانی مقدم محول شد. شلیک توپ به سمت بصره در بهمن ۱۳۶۲ توسط ایشان انجام گرفت. هنگامی که امام خمینی با مقابله به مثل حملات موشکی عراق موافقت کردند، جمهوری اسلامی ایران در آن زمان فاقد سامانه موشکی بود و مقابله به مثل، تنها در سطح توپخانه‌ای صورت می‌گرفت. در جلسه‌ای که سردار مقدم به عنوان فرمانده توپخانه سپاه حضور داشت،‌ قرار شد شهر بصره با توپ‌های ۱۳۰ میلیمتری که حداکثر برد آنها ۲۸ تا ۳۰ کیلومتر بود، مورد حمله توپخانه‌ای قرار گیرد. پس از صدور فرمان تاریخ امام مبنی بر تشکیل نیروهای سه گانه سپاه پاسداران،‌ شهید مقدم در سال ۱۳۶۴ به سِمت فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد. از دیگر افتخارات شهید تهرانی مقدم عبارت است از: تلاش برای استقلال در صنعت موشکی در سال ۱۳۶۵؛ راه‌اندازی یگان موشکی حزب‌الله در لبنان سالهای ۱۳۶۶-۶۵؛ دستیابی به "موشک نازعات" اولین موشک ایرانی در ۱۳۶۶؛ شرکت در عملیات مرصاد سال مرداد ۱۳۶۷؛ موفقیت در ساخت شهاب ۳ سال ۱۳۷۷؛ ساماندهی صعود بزرگ به قله دماوند سال ۱۳۸۱؛ جانشین نیروی هوا فضای سپاه سال ۱۳۸۴؛ رئیس سازمان جهاد خودکفایی سپاه سال آذر ۱۳۸۵.
تا شهریور ۱۳۵۹ که کشور در آستانه هجوم رژیم بعث عراق قرار گرفت، حداکثر توان رزمی سپاه، تعداد معدودی گردان‌های رزمی بود که با روش‌های چریکی و غیرکلاسیک، درگیر مبارزه با اشرار و ضدانقلابیون مسلح در کردستان شدند. سنگین‌ترین سلاحی که در آن دوران در اختیار سپاه بود، تعدادی خمپاره‌انداز و آرپی‌جی و تیربار بود، در حالی که در همین وضعیت، ضد انقلابیون در کردستان حتی به توپخانه نیز مجهز بودند. شاید آمار کل سلاح‌های سپاه در آن مقطع از چند هزار تفنگ G۳، کلت، آر پی‌جی و ده‌‌ها قبضه خمپاره‌انداز تجاوز نمی‌کرد.
شکل‌گیری توپخانه سپاه: بعد از عملیات ثامن‌الائمه که منجر به رفع محاصره آبادان شد‌، از جمله غنائم بدست آمده از عراق، یک آتشبار توپخانه ۱۵۵ میلیمتری کششی بود که از جانب دشمن در شمال آبادان، بین دارخوین و پل مارد مستقر بود. این آتشبار توپخانه بلافاصله تعمیر و عملیاتی شد و در همان منطقه، علیه دشمن بکار گرفته شد. سه ماه بعد در عملیات فتح بستان، مجدداً یک گردان توپخانه ۱۳۰ میلیمتری و یک آتشبار ۱۰۵ میلیمتری پرتغالی ارتش عراق از سوی رزمندگان تیپ ۱۴ امام حسین علیه السلام اصفهان به غنیمت گرفته شد که این گردان به دستور حسین خرازی (فرمانده تیپ) سازماندهی شده و در عملیات فتح‌المبین در پشتیبانی از گردان‌های مانوری بسیجی مبادرت به اجرای آتش کرد. این دو اتفاق، مبدا شکل‌گیری توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. آذر ۱۳۶۰ حاج حسن بعد از عملیات ثامن‌الائمه، متوجه ضعف آتش پشتیبانی خودی مستقر در خطوط مقدم جنگ شد. مدت‌ها روی این موضوع فکر کرد و سرانجام در پاییز ۱۳۶۰ طرح ساماندهی آتش پشتیبانی (خمپاره‌اندازها) را به صورت سنجیده و مدون تقدیم حسن باقری کرد. نامه را محسن رضایی (فرمانده وقت کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) امضا کرد و تحویل حسن باقری داد و حسن باقری آن را به حسن مقدم داد. حاج حسن نامه تایپ شده را خواند و دید طرح خودش درباره ساماندهی خمپاره‌اندازها به منظور پشتیبانی از نیروهای پیاده است. در نامه خطاب به فرماندهان قرارگاه قدس، نصر، فجر و فتح سپاه در جبهه‌های جنوب آمده بود: «برادر حسن مقدم به عنوان فرمانده پشتیبانی‌کننده آتش‌های خمپاره‌ای سپاه معرفی می‌شوند؛ لازم است با او همکاری کنید». شهید حسن تهرانی‌مقدم تاسیس توپخانه سپاه در سال ۱۳۶۱ را این‌گونه روایت می‌کند: «عملیات فتح‌المبین تمام شد. من در سپاه شوش وقتی گزارش را به آقا رشید می‌دادم، دیدم آقا رشید با خنده می‌گوید: «مقدم برو توپخانه سپاه را سازماندهی کن. برو سراغ توپخانه». گفتم: آقا رشید ما داریم خمپاره را سازماندهی می‌کنیم. در عملیات فتح‌المبین (اگر اشتباه نکنم) ۱۴۸ قبضه انواع توپ‌های روسی به غنیمت سپاه درآمده بود. آن موقع سپاه ۹ تیپ داشت. قرار شد برویم آن توپ‌ها را بیاوریم و سازماندهی کنیم. شهید بزرگوار حسن شفیع‌زاده اولین نفری بود که رفتم دنبالش. بعد از عملیات فتح‌المبین از تیپ‌المهدی شوش آوردمش پیش خودم و آقای محمد آقایی که از مسئولین توپخانه سپاه بودند، به انضمام شهید ناهیدی. این بچه‌های نخبه باهوش را جمع کردیم و توپخانه سپاه را تشکیل دادیم».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت💔 محمد تهرانی‌ مقدم (برادر شهید) درباره تهدید کردن شهید حاج حسن تهرانی‌ مقدم از سوی منافقین می‌گوید: «بردارم چند بار از جانب گروهک تروریستی منافقین تهدید شد به دلیل آن‌ که موشکی به مقر منافقین در داخل خاک عراق زد. همان شب رادیو منافقین اعلام کرد این مقدم را ما می‌زنیم. زمانی که ترور شهید صیاد شیرازی را طراحی کردند، همزمان طرح ترور حاج حسن آقای مقدم را نیز در دستور کار داشتند و می‌خواستند هر دوی آنها را ترور کنند که یک گروه از آنها دستگیر شدند». سردار حسن تهرانی‌ مقدم تا روز آخر عمر نیز به عنوان مسئول سازمان سپاه در ایجاد یک توان علمی و دانشی پایه و زیربنایی مشغول کارهای علمی و تحقیقاتی بود و در روز شهادتش (۲۱ آبان ۱۳۹۰) در پادگان امیرالمومنین علیه السلام شهرستان ملارد در حالی که برای آزمایش موشکی آماده می‌شد، بر اثر انفجار زاغه مهمات به یاران شهیدش پیوست.