eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
بہ فڪر مثل شھدا مردن نباش ! بہ فڪر مثل شھدا زندگی کردن باش ♥۰ داداش ابرام ☺️☺️ @Banoyi_dameshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[°•😔🥀•°] یکی همسن من همسن تو اهل همینجا بود...💔🥀 ارزوهابود..🖤 🖤 @Banoyi_dameshgh
•🦋😇] هربار مادرش تماس می‌گرفت کاملا مودبانه رفتار می‌کرد..✨ اگر درازکش بود می‌نشست اگر نشسته بود می‌ایستاد می‌گفت: درسته که مادرم نیست و نمیبینه ولی خدا که هست.😊🌹 🖤 @Banoyi_dameshgh
♥️⃟🕊 اگرامام زمان غیبت کرده است این غیبت ماست نه غیبت او... این ما هستیم که چشمان خودرا بسته ایم،این ماهستیم که آمادگی نداریم. 💫|↫ ✨|↫ @Banoyi_dameshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفیق‌شهید: جزواعضای‌اتاق‌فکرستادانتخاباتی‌برادرش‌بودم. همیشہ‌بہ‌جلسات‌دیرمیرسیدم. یہ‌روزقراربودهمہ‌توی‌جلسہ‌باشن‌وکسی غیبت‌نکنہ!!♥️ من‌چون‌داشتم‌از‌سرکارمیومدم‌اونجادیر رسیدموخیلی‌هم‌گشنم‌بود؛ وقتی‌رفتم‌دیدم‌یہ‌جعبہ‌شیرینی‌وشربت‌هست؛ منم‌باخیال‌راحت‌نشستم‌وخوردم!! بابڪ♥بالاپلہ‌هابودمنونمیدید؛بهم‌زنگ‌زد؛ منم‌بادهن‌پرگفتم‌داداش‌دارم‌میام!! همون‌کہ‌توراه‌داشتم‌میخوردم‌دراوج گرسنگی‌یکی‌ازپشت‌دستشوگذاشت‌رو شونم!! بابڪ♥بود..؛ بہ‌حالت‌شوخی‌گفت: "علی‌کاردبخوره‌بہ‌شکمت‌بچہ‌هامنتظرن" گفتم:بہ‌بہ‌آقابابڪ♥خوبی؟؟ دیدنہ‌گرسنہ‌ام‌گفت:"علی‌بردارجعبہ شیرینی‌روباخودت‌بیاربالاتوازگرسنگی‌میمیری گفتم:توکہ‌میدونی‌من‌گرسنه‌باشم‌راه خونمونم‌گم‌میکنم.! گفت:آره‌مطمئنم ...بہ‌دونستن‌نیازی‌نیست!!♥️
رفیق نمازت... دیگه خودت میدونی😌✨👍
لِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ محمد اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ محمد اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ محمد میدونی اگه کپی کنی چند هزارتا صلوات فرستاده میشه در روز !!
⭕️ مردی که راضی به فروش قلب خود شد.: ☆ مردی در سمنان بدلیل فقر زیاد و داشتن سه فرزند و همسر ( یک پسر ۶ساله ، یک دختر ۳ ساله ، و یک پسر شیر خوار ) قلب خود را برای فروش گذاشت ، و از او پرسیدند که چرا قلبت رو برای فروش گذاشتی، اونم پاسخ داده بود چون میدونم اگه بخوام کلیه ام رو بفروشم کسی بیشتر از ۲۰ میلیون نمیخره که با این مبلغ نمیشه یه سقف بالا سر خود گذاشت، ☆ اون مرد حدود چهار ماه در شهرهای اطراف به صورت غیر قانونی آگهی فروش قلب با گروه خون O+ گذاشت . بعد از ۴ ماه مرد میلیاردی از تهران که پسری۱۹ ساله داشت و پسرش ۳ سال بود که قلبش توانایی کار کردن را نداشت و فقط با دستگاه زنده نگهش داشته بودن ، ☆ مرد تهرانی چند روز بعد از خواندن آگهی به سراغ فروشنده قلب میره و با هاش توافق میکنه که ۲۰۰ میلیون تومن قلبش را برای پسرش بخرد ، و مرد تهرانی بهش گفته بود که من مال و ثروت زیاد دارم و دکتر آشنا هم زیاد دارم و به هرچقدر بگن بهشون پول میدم که با اینکه این کار غیر قانونیه ولی انجامش بِدن ، مرد فروشنده به مرد تهرانی میگه زن و بچه من از این مسئله خبر ندارن و ازت خواهش میکنم اول پول رو به حساب همسرم واریز کن و بعد من قلبم رو به پسرتون میدم ، مرد تهرانی قبول میکنه ، و بعد از کلی آزمایشات دکتر متخصص قلبی که آشنای مرد تهرانی بود میگه با خیال راحت میشه این عمل رو انجام داد، ☆ روز عمل فرا میرسه و مرد فروشنده و اون پسر ۱۹ساله رو وارد اتاق عمل میکنن و دکتر بیهوشی مرد فروشنده رو بیهوش میکنه و زمانیکه میخواست پسر۱۹ ساله رو بیهوش کنه متخصص قلب میگه دست نگهدار و فعلا بیهوش نکن، دستگاه داره چیز عجیبی نشون میده و داره نشون میده که قلب این پسر داره کار میکنه ، دکتر جراحی که اونجا بوده به دکتر قلب میگه آقای دکتر حتما دستگاه مشکل پیدا کرده و به پرستاره میگه یه دستگاه دیگه بیار ، دستگاه جدید رو وصل میکنن و دکتر قلب میگه سر در نمیارم چطور ممکنه قلب این پسر تا قبل از وارد شدن به اتاق عمل توانایی کار کردن رو نداشت ، و میگه تا زمانی که مشخص نشه چه اتفاقی افتاده نمیتونم اجازه این عمل رو بدم ، و دکتر قلب میره پرونده پسر۱۹ ساله رو چک میکنه و میبینه که تمام اکوگرافی که از قلب این پسر گرفته شده نشون دادن که قلب پسر مشکل داره و دکتر ماجرا رو برای پدر پسر ۱۹ساله تعریف میکنه و بهش میگه دو باره باید اکوگرافی و آزمایشات جدیدی از پسرتون گرفته بشه ، دکتر قلب سریعا دست به کار میشه و بعد از گرفتن آزمایشات و اکوگرافی میبینه قلب پسر بدون کوچکترین اشکال در حال کار کردنه به پدرش میگه یک اتفاق غیر ممکن افتاده و باید دستگاهها رو از بدن پسرتون جدا کنیم چون قلب پسرتون خیلی عالی داره کار میکنه ، پدر پسر به دکتر میگه آقای دکتر تورو خدا دستگاهها رو جدا نکن پسرم میمیره ، دکتر قلب بهش قول میده که اتفاقی برای پسرس پیش نمیاد و دستگاها رو جدا میکنه و میبینه قلب پسر۱۹ ساله بدون هیچ ایراد و مشکلی داره کار میکنه و پدر پسر به دکتره میگه چطور همچین چیزی ممکنه ، دکتره بهش میگه فقط تنها چیزی که میتونم بگم اینه که اون فروشنده باعث شده خدا یک معجزه به ما نشون بده ، پسر ۱۹ ساله به پدرش میگه بابا تو اتاق عمل یه آقایی دستشو گذاشت رو قلبم، چیزی به من میگفت و چند بار تکرارش کرد و بهم میگفت پسرم از حالا به بعد قلب تو واسه همیشه توانایی کار کردن رو داره فقط حتما به پدرت بگو که به مرد فروشنده کمک کنه که بتونه زندگیشو عوض کنه، ☆ پدر پسره و دکتر قلب از شنیدن این حرف نمیدونستن باید چی بگن و فقط منتظر شدن تا مرد فروشنده بهوش بیاد ، وقتی که مرد فروشنده به هوش میاد پدر پسر و دکتر قلب باهاش صحبت میکنن و بهش میگن تو اتاق عمل نمیدونیم چه اتفاقی افتاد که یهو همه چی تغییر کرد و قلبی که۳ سال توانایی کار کردن رو نداشت یهویی بدون مشکل شروع به کار کردن کرد، ☆ مرد فروشنده بهشون میگه من میدونم چی شده ، و بهشون میگه قبل اینکه من بیهوش بشم ، تو دلم گفتم یا الله خودت میدونی بچه یتیم و بچه ی بدون پدر یعنی چی و بهش گفتم الله جان قربونت برم تورو به اون خدا بودنت که زمین وآسمان در دستان توست قسم میدم که بی بی مریم رو در مسجد قفل شده میوه غیر فصل خوراندی به بچهام رحم کن . دکتر قلب و پدر پسر با شنیدن این حرفا بسیار ناراحت میشن و پدر پسره با چشمای پر از اشک بهش میگه چون تو باعث شدی خدا پسرمو شفا بده ۱میلیارد تومن بهت هدیه میکنم که بری زندگیتو تغییر بدی ..... 💥حالا اگه یه ذره هم ناراحت شدی و دلت به الله وصل شد ، این داستان زیبا رو برای بقیه بفرست و دلشون رو به الله وصل کن. خدایا:هر کی این پست را کپی کرد درد دلش رو رفع کنید اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. اللَّـهُمَّ صَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
…🍂🥀 🥀🍂… 📿 ✨هم مـــداد است و هم پاك ڪن! یعنے ✨هم حسنہ مینویسد! ✨و هم را پاڪ ميڪند! 🌤روزتون معطر به عطر خوش بر محمـد وآل محـمد: ُمْ" …🍂🥀 🥀🍂… ❣بر چهره دلربای مهدی صلوات ❣ ‌♥️•╣ @Banoyi_dameshgh╠•♥️
بزرگواران ساعت ۳ ان شالله ۲ پارت داریم ۴ تا امشب ☺️
سلام بزرگواران تا پارت ها به دستتون برسه ۵ تا صلوات برای سلامتی آقات بفرست 😉 @Banoyi_dameshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
~حیدࢪیون🍃
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ #part98 از زبان زهرا❤️ مجتبی بدون اینکه شب بخیر بگه اتاقش میره و باب
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ + میگم بابا جون یکی از دوستای مجتبی ها ازدواج کرده خبر دارید؟ -کی؟ + همونی که دانش‌آموز تون بود، آقا کمیل فکر کنم با دختر داییش ازدواج کرده، چهره با باز شد نگاهی به من کرد و با چهره پر از لبخند گفت: سلامتی خداراشکر همش میگفتم از بس این پسر کم حرف ها هیچ کس بهش زن نمیده کی ازدواج کرد؟ + به گفته مجتبی الان ۳ هفته میشه نامزدن - خوب خدا رو شکر + میگم بابا میدونستی فقط یک سال از مجتبی بزرگتره - آره چطور مگه +هان هیچی میگم شما اینطور خوشحال شدید اگر مجتبی داماد بشه شما چه جوری خوشحال میشی؟ -انشالله که همیشه الان فقط باید فکرش وکالتش باشه باید شیرینی وکالتش را بخوریم بعد عروسیشو... دیگه ساکت شدم متوجه شدم باباحرف مو فهمید و بهم فهموند که نباید درباره ازدواج مجتبی صحبت کنم، تا حداقل مدرک وکالت دستش بیاد یکم نشستم که شک نکنن بعد بلند شدم و به سمت اتاقم رفتم بعد اومدم بخوابم که یادم اومد برای خودم آب بیارم باز بلند شدم وبه آشپزخونه رفتم به حال رفتم که مامان نبود و بابا هنوز مشغول مطالعه کتاب بود از داخل یخچال یک بطری کوچیک آب برداشتم به سمت اتاقم رفتم و توی راهی به بابا هم شب بخیر گفتم... بطری رو روی میز کنار دستیم داشتم و گیره مو رو از سرم گرفتم موهامو با دست آشفته کردم و دراز کشیدم یادم اومد که دعای یاسین خوندم نشستم و چراغ مطالعه هم روشن کردم کتاب های کوچک و باز کردم و کتاب دعای کوچیکم و باز کردم شروع کردم به خوندن وسطهای دعا چشمام تار می شد به خاطر خواب بود خیلی خسته شدم امروز دعا رو خوندم و چراغ رو خاموش کردم و یه آیت الکرسی خوندم که به خواب عمیق فرو رفتم،خودم و میون یه دشتی که پر از گل های لاله بود دیدم مجتبی و ساره باهم اون طرف تر ...... ○•○•○•○•○•○○•○•○•○○•○•○•○• 🌹🌹🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹 🌹🌹 اولین اثر از👇 به قلم: (علیجانپور) ❌کپی به هر نحو موجب پیگرد قانونی است❌ پرش به اولین پارت👇 https://eitaa.com/Banoyi_dameshgh/23 حیدریون👇 https://eitaa.com/joinchat/406388870C3e2077ae10
~حیدࢪیون🍃
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ #part99 + میگم بابا جون یکی از دوستای مجتبی ها ازدواج کرده خبر دارید؟
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ ایستاده بودند من وسط اون دشت ایستاده بودم اومدم که برم پیش مجتبی اینا بهم گفت صبر کن، ایستادم و سرم رو به همون جهت چرخوندم که عمو دست به سینه ایستاده و نگاهم می کرد..... این دفعه هم فکر کردم مثل دفعه های دیگه نمیتونم حرف بزنم ولی برعکس از گلوم صدای خارج شد + سلام عمو - سلام زهره بانو خبری از ما نمیگیری؟ +هان😳 - منتظرتم قرار بعدیمون سر مزارم با صدایی از خواب پریدم بلند شدم و ایستادم سرم گیج رفت و دوباره نشستم روی تختم یعنی چی؟ این صدای چی بود؟از پنجره اتاقم نگاهی به حیاط انداختم فکر کنم باز این گربه ها نصف شبی به جون هم افتادن دراز کشیدم اومدم که پتو به تنم بکشم که با صدای باد صبای موبایلم که ۵ دقیقه مونده به اذان و نشون میداد دلم نیومد از اینکه بیدار باشم و نماز شب نخونم بلند شدم و آروم دستگیره رو به سمت پایین کشیدم به داخل حال رفتم که همه خواب بودند به سرویس رفتم وضو گرفتم اومدم داخل اتاقم سجاده ام و که بابا ۳ سال پیش برای من و مجتبی از کربلا خریده بود پهن کردم و چادر نمازی که مادر جون از مکه برای مامان آورده بود سرم کردم دو رکعت نماز شب خوندم که صدای اذان به گوش خورد به دلم اومد که دو رکعت نماز برای عمو هم بخونم، دو رکعت نماز برای عمو هم خوندم که اذان‌‌صبح تمام شد صدای در اتاق مجتبی اومد مردم بیدار شده نماز صبح را داشتم می خوندم که به در اتاقم یکی دوبار ضربه زد بعد اومد داخل دید که دارم نماز میخونم به اتاق خودش رفت. نمازم که تمام شد می‌خواستم در جا بلند شم که یادم اومد اگر قرار مشکلاتم حل بشه باید تسبیحات حضرت زهرا رو بزنم داشتم تسبیحات رو میزدم که یه باد بهاری به صورتم خورد دیدم پرده های پنجره اتاقم رقص در اومدن جانماز مو جمع کردمو داشتم داخل کشو میزاشتم که مجتبی رو توی چهارچوب در دیدم لبخند میزد.... ○•○•○•○•○•○○•○•○•○○•○•○•○• 🌹🌹🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹 🌹🌹 اولین اثر از👇 به قلم: (علیجانپور) ❌کپی به هر نحو موجب پیگرد قانونی است❌ پرش به اولین پارت👇 https://eitaa.com/Banoyi_dameshgh/23 حیدریون👇 https://eitaa.com/joinchat/406388870C3e2077ae10
نوش جونتون😋 ۷۰۰ تایی شدنمون مبارک 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش مهدی هست🥰✋ *آخرین زیارت*🕊️ *شهید مهدی قاضی خانی*🌹 تاریخ تولد: ۲۸ / ۸/ ۱۳۶۴ تاریخ شهادت: ۱۶ / ۹ / ۱۳۹۴ محل تولد: بهار همدان،حیدری خان محل شهادت: سوریه *🌹همسرش← سال 85 که رفتیم عقد کنیم🎊 یک دستخطی نوشت و خواست آن را امضا کنم💫 داخل کاغذ نوشته بود دلم نمی‌خواهد یک تار موی شما را نامحرمی ببیند💫 من هم امضا کردم🍃مادرم از این موضوع ناراحت شد و گفت این پسر خیلی سخت گیر است🍂 اما من ناراحت نشدم چون فهمیدم می‌خواهد زندگی کند. و واقعا هم زندگی با او به من مزه میداد🍃 آقا مهدی دیپلم هم نداشت و در دانشگاه به من می­‌گفتند که شاید شما موقعیت‌های بهتری را داشته باشید🍃من با خیلی‌ها مشورت کردم اما در نهایت با خودم فکر کردم که خداوند فردی را سر راهم قرار داده که با اخلاق و باایمان است💫 و به خانواده اهمیّت می­‌دهد و اهل نماز است📿 و اینها بهتر از مدرک تحصیلی و ثروت است.🍃 بسیار اهل شوخی بود گاهی جلوی عمه اش مرا می بوسید‼️مادرش میگفت این کارها چیه خجالت بکش، عمه ات نشسته!‼️آقا مهدی هم میگفت مگه چیه مادر من؟ باید همه بفهمند من زنم رو دوست دارم💞 به سوریه که رفته بود آخرین دفعه که تماس گرفت دو روز قبل از شهادتش بود📞 میگفتند قبل از آن رفت حرم حضرت زینب(س)💫 تنهایی نماز خواند و دعا کرد📿 و بعد هم رفت و شش صبح شهید شد*🕊️🕋 *شهید مهدی قاضی خانی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 ❤️⃝⃡🍂• 🕊 ❥︎𝕵𝖔𝖎𝖓༅❦︎ ❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀ @Banoyi_dameshgh ❀࿐༅🍃❤️🍃༅࿐❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
app.apk
10.3M
سلام دوستان نسخه جدید برنامه ربات ساز ایتا آپدیت شد تغییرات 👇👇👇👇 1_حذف برخی از قالب ها (روش های ساخت از کار افتاده و نامفهوم) 2_ اضافه شدن ساخت ربات آزمون و پشتیبانی و... )این قالب یک قآلب به درد بخوری هست )
4_6003584038869141977.apk
12.87M
عمل به قولمون ساخت استیکر حرفه ای❤️😍👌