eitaa logo
~حیدࢪیون🍃
2.4هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
126 فایل
۞﷽۞ یک روز میاید که به گرد کعبه کوریّ عدو ” علی علی ” میگوییم💚 sharaet📚⇨ @sharaet1400 شرایط nashenasi🕶⇨ @HEYDARIYON3134 ناشناسی refigh🤞⇨ @dokhtaranzeinabi00 @tamar_seyedALI رفیق 🌴¹⁴⁰⁰/ ⁵ /²⁸ پایان↻شهادت ان‌‌شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
~حیدࢪیون🍃
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> #part140 یواش سلام کردم که آقا رضا و آقا مصطفی جواب دادن و
♡﷽♡ ❣تاریکے شب❣ <فصل دوم> یاد اون شب افتادم که آقا مصطفی آقا رضا من اون موقع شب دیده بودن و غیرتش بهش اجازه نداد که من هنوز نرفته داخل خونه بذاره بره ، کفشم را در آوردم و رفتم داخل مامان نشسته بود داشت تلویزیون نگاه می کرد.... -سلام دخترم اومدی + سلام مامان جون بله رفتم تو اتاقم و لباسم رو عوض کردم نزدیک به سه روزی میشه حس ضعف دارم حتی یه لحظه از خوردن غذام دیر بشه بدنم درد میگیره به در اتاق ضربه خورد +بفرمایید مامان اومد داخل و روی صندلی میز تحریرم نشست -خوب امتحانت چه طور بود دخترم ؟ + خوب بود خدا رو شکر کمی سوالات سخت بود چون خونده بودم راحت بود برام همین -خدارو شکر ان شالله موفق باشی میگم یک هفته دیگه فاطمیه تموم میشه دلت میخواد بریم شمال +وای مامان موقع دانشگاه من گفتم ان شالله تابستون ... -شاید تا اون موقع نباشی!!! +وا مامام چرا من نباشم؟ -همین طوری میگم +ول کن مامان جان اگر میخوای حرف های قبلت و بزنی جوابم همین الان نه هست از اتاقم رفتم بیرون به سمت اشپز خونه رفتم وروی گاز گوشت کوبیده سرخ شده با برنج بود که برای ناهار بود،دست و صورتم و شستم با حوله خشکش کردم مامان هنوز از اتاقم نیومده بیرون رفتم به اتاقم:مامان هنوز نشسته اید بیاید بیرون دیگه -احترام بزرگتر به اینکه هنوز حرفی نزده تو واسه خودت میبری و میدوزی +وای مامان واقعا به اینم میگن احترام چشم بفرمایید 😊من گوش میدم ولی اگر مثل دفعه های قبله نه مادر من -بزار حرف بزنم بعد بگو نه ،مامان شروع به حرف زدم از فلان همکارش که مذهبیه و که پسرش مذهبیه و وکالت خونده ....... ○•○•○•○•○•○○•○•○•○○•○•○•○• 🌹🌹🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌹🌹🌸🌸🌹🌹 🌸🌸🌹🌹 🌹🌹 اولین اثر از👇 به قلم: (علیجانپور) ❌کپی به هر نحو موجب پیگرد قانونی است❌ پرش به اولین پارت👇 https://eitaa.com/Banoyi_dameshgh/23 حیدریون👇 https://eitaa.com/joinchat/406388870C3e2077ae10