🔹آرزویِ آرزومندان
ترسم این بیراههها با خویش مشغولم کنند
«بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» (۱)
در دنیای آرزوها، آرزو داشتن طبیعی و عادی به نظر میرسد و اصلا آدم بیآرزو امیدی برای ادامه ندارد.
آرزوها آدمها را در مسیر ماندن و حرکت قرار میدهند تا آنجا که حتی فکر رسیدن به آرزوها «نشاطآور» و «تلاشآور» است؛ اما در روایات ما را از آرزوهای «دور و دراز» پرهیز دادهاند چرا که چنین آرزوهایی دل را میمیراند و آخرت را تباه میکند.
پس چه خوب است آرزوی ما حقایق جهان باشد، اگر حقیقت آرزوی ما شد نه تنها ناپسند نیست بلکه مورد پسند خداوند قرار میگیرد.
چند وقتی حسین آرزوی من شده و دل مردهام حیات میخواهد؛ حسین آرزوی دلهای مظلوم، تنها و بییاور است.
عاشقان حقیقی عشق را حسین میبینند و مقصد را کربلا.
از این رو در زیر لب زمزمه میکنند؛
آرزوی مکه رفتن هم به جای خود ولی
آرزو دارم بـیـایم کـربـلایت بیشتر(۲)
حسین جان تو همان آرزوی حقی که وقتی آمدی باطل از میان رفت؛ تو تا ابد دلهای مرده را زنده میکنی و بر دلهای خسته امید میدمی.
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا مِنْ أَحَدٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا وَ هُوَ یَتَمَنَّى أَنَّهُ زَارَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع لَمَّا یَرَى لِمَا یُصْنَعُ بِزُوَّارِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ مِنْ کَرَامَتِهِمْ عَلَى اللَّهِ؛ از امام صادق(ع) روایت شده: هیچ کس نیست در روز قیامت مگر اینکه آرزو میکند ای کاش امام حسین(ع) را زیارت کرده بودم آن هنگامی که میبیند که با زوار امام حسین(ع) چه میکنند، چقدر نزد خداوند مورد کرامت واقع میشوند. (۳)
✍ علی کردانی
#ادبی
#به_سوی_حسین_علیهالسلام
🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷
۱: امید مهدینژاد
۲: محسن زعفرانیه
۳: وسائل الشیعه، ج14، ص424
✒️ باران قلم ✒️
🔹آرزویِ آرزومندان ترسم این بیراههها با خویش مشغولم کنند «بر دلم ترسم بماند آرزوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹۲۰صفحه عمل❗️
دیروز عزیزی به من گفت؛
اگر امثال شما فقط به ۲۰صفحه از معلوماتتان عمل میکردید اوضاع خیلی بهتر بود.
علاوه بر تایید مطلب✅ خواستم مطلب ایشان را تکمیل کرده باشم؛ مثل من؛ حتی اگر ۱۰صفحه عمل کرده بودیم، اوضاع خیلی بهتر میشد.
😊🌹🙏🌹😊🌹🙏
✍ علی کردانی
#تلنگر
#حدیث_نفس
https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔹دختر گریان 💦
حدود ۱۵ سال پیش برای ایام ماه مبارک به یکی از شهرهای کرمان رفته بودم
یکبار جایی افطاری دعوت شدم
بعد از صرف افطاری، دختر بچه صاحبخانه در حالی که گریه میکرد وارد اتاق شد و بشقابهای میوه را جلوی مهمانها گذاشت،
رفت بیرون و دوباره با چاقوها آمد و باز در حالی که گریه میکرد توی تکتکِ بشقابها چاقو گذاشت.
با خودم گفتم شاید دختر روش نمیشه یا دلش نمیخواد بیاد پیش مهمانها، ولی پدر و مادرش اونو مجبور میکنند و او هم گریهکُنان بشقاب و چایی و میوه میاره!
به پدرش گفتم: چرا دخترتون گریه میکنه؟ گفت: گریه نمیکنه، داره میخنده ولی مادرزادی فیزیکِ صورتش جوریه که هر کی نگاهش کنه فکر میکنه داره گریه میکنه!!!
در صورت دخترک بیشتر دقت کردم، دیدم پدرش راست میگه. شکل گریه است ولی اشکی از چشمانش نمیاد!
هیچ وقت فکر نمیکردم که حتی شکل صورت هنگام خندیدن هم یکی از نعمتهای خداوند باشه.
خدایا بابت تمام نعمتهایی که از آن به کلّی غافلیم، شکر و سپاس و حمدت میکنیم.
✍ داستانی از احمد یاسر وافی
#خاطره
#تربیتی
https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔸مولای غریب
تبلیغات نامش فراوان،
پیروان راهش اندک،
آسمان روزهایش نورانی،
آسمان دلهایش تاریک،
خواهانش میگویند،
رهروانش میجویند،
نمیدانم از کدامینم،
که میدانم سر به بالینم،
خطابم را قائم،
عملم را جالس،
ذکرم را عجِّل،
عملم را اجَّل،
و این بازی همچنان ادامه دارد....
😔😔😔😔😔😔😔😔
✍ علی کردانی
#نیمه_شعبان
#امام_تنها
#تلنگر
https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔹هنگام لبخند چشمانتظاران
هلال ماه مبارک رمضان بر منتظران خود لبخند میزند و عاشقان با او سلام میکنند...
ستارههای ماه مبارک دیدنی هستند که برای اُنس با شبزندهداران سر از پا نمیشناسند...
شبهای مهتابی رمضان امید چشمهای اشکآلودی است که از خوف خدا ناله میکنند، گویی آتش عذاب هماینک در مقابل آنان قرار دارد، همچنانکه بهخاطر رحمت الهی در اعمال خود میکوشند و بدنشان را به زحمت میاندازند.
چه لحظههای دلانگیزی در ماه مبارک رقم میخورد؛ فقیران با اغنیاء همانند و هماهنگ میشوند؛ سفره ضیافت الهی به سفرههای اطعام رنگ و بوی بهار میدهد و لطافت دلهای مومنین از برگ گل لطیفتر میشود.
نماز جان میگیرد و مساجد رونق؛ عطر و بوی خداجویی بیشتر به مشام میرسد و ساعتهای شببیداری به شبزندهداری تبدیل میشود.
عید واقعیِ عاشقانی که منتظر فرا رسیدن رمضان بودند، لحظه رویت هلال رمضان است؛ آنها چیزی از خدا نمیخواهند جز خود خدا و چیزی طلب ندارند جز خواستههای خدا.
ای رمضان کجا بودی که تنها بودیم.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ وَ إِجْلَالَ حُرْمَتِهِ ، وَ التَّحَفُّظَ مِمَّا حَظَرْتَ فِيهِ ، وَ أَعِنَّا عَلَى صِيَامِهِ بِكَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِيكَ ، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِيهِ بِمَا يُرْضِيكَ حَتَّى لَا نُصْغِيَ بِأَسْمَاعِنَا إِلََى لََغْوٍ ، وَ لَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَي لَهْوٍ؛
خدایا بر محمّد و آلش درود فرست و شناخت برتری این ماه و بزرگداشت احترامش را و خودداری از آنچه که در این ماه ممنوع کردی، به ما الهام فرما؛ و ما را به روزه داشتن این ماه و حفظ انداممان از گناهانت و به کار گرفتن آنها در آنچه که تو را خشنود میکند، یاری ده؛ تا با گوشمان به گفتار لغو گوش نکنیم و با چشممان به تماشای لهو نشتابیم.»
فرازی از دعای امام سجاد(ع) هنگام فرا رسیدن ماه رمضان
✍ علی کردانی
#ادبی
#دینی
#رمضان
https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔹فرهنگ که هیچ؛ امنیت چه شد!
در این هفته دومین بار است که روحانیت مورد تعرض جانی قرار میگیرد.
اینکه فرهنگ و عقیده در برخی موارد به قهقرا میرود و برنامه و دستانی در کار است و این دو اتفاق بهصورت اتفاقی رخ نداده جای هیچگونه شکی نیست؛ اما جای تأسف دارد که دو اتفاق در دو مکان مهم و با آسودگی تمام رخ داده است؛ حوزه و صحن مقدس.
طلبههایی که برای مصونیت اسلام و این مرز و بوم مجاهدانه تلاش میکنند اما مظلومانه آسمانی میشوند؛ این #قشر_مظلوم ناسزا و بدبرخوردی را تحمل کرده است اما گلوله و چاقو را کجای دلش بگذارد!؟
خلاصه میگویم؛
فرهنگ شاید زمان ببرد، امنیت چه شد؟!
✍ علی کردانی
#مظلومیت_طلاب
#امنیت_اجتماعی
https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9
🔸پیامک نابجا
چند روز پیش یکی از همسفران مکه این پیامک را واسم فرستاد:
دست مخترع کولر درد نکنه! چون اگر به الآنِ ما بود، میگفتیم؛ مشیّت خدا در این است که هوا گرم باشد و حتماً یک حکمتی هست و باید تحمّل کرد و نباید در کار خدا دخالت کرد! یا اینکه یک دعا ساخته بودیم و میگفتیم؛ باید روزی هفتاد بار از روش خواند تا خنک شد! اگر هم میخواندیم و خنک نمیشدیم، میگفتند؛ با اخلاص نخواندهاید، فقط بندههای با تقوا خنک میشوند!
در جوابش نوشتم؛
این جمله که «نباید در کار خدا دخالت کرد» تهمتی آشکار است؛ دلیلش هم آن است که پیامبر(ص) کسی را که در ماهِ رمضان عربستان با باد بزن خود را باد میزد یا به زیر سایبان میرفت از این کار منع نکردهاند و نفرمودهاند؛ واجب است گرما یا نور آفتاب را تحمل کنید و در کار خدا دخالت نکنید!
لذا اجداد ما که کولر نداشتند، برای خانههایشان سرداب میساختند تا از گرما به آنجا پناه برند و هیچ مجتهدی هم این کار را حرام و حتی مکروه ندانسته است.
در جوابم نوشت؛ شوخی کردم!
خدا میداند که این پیام را برای چند نفر فرستاده و لبخند تمسخر بر لبهای آنها نشانده بود😞
✍ احمد یاسر وافی
#فرهنگی
#سواد_رسانه
https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9