eitaa logo
بربال دین
46 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
689 ویدیو
75 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢↶ زیـارت امـیـن‌اللـه هدیه به امام رضا علیه‌السلام🥀 🍃بِسْمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰنِ الْرَّحیمْ🍃 اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا اَمينَ اللهِ فى‏ اَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلى‏ عِبادِهِ اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ اَشْهَدُ اَنَّک جاهَدْتَ فِى اللهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکتابِهِ وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ حَتّى‏ دَعاک اللهَ اِلى‏ جِوارِهِ فَقَبَضَک اِلَيهِ بِاِخْتِيارِهِ وَ اَلْزَمَ اَعْدائَک الْحُجَّةَ مَعَ مالَک مِنَ الْحُجَجِ‏ الْبالِغَةِ عَلى‏ جَميعِ خَلْقِهِ اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسى‏ مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِک‏ راضِيةً بِقَضآئِکَ مُولَعَةً بِذِکرِک وَ دُعآئِکَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ اَوْلِيآئِکَ مَحْبُوبَةً فى‏ اَرْضِک وَ سَمآئِکَ صابِرَةً عَلى‏ نُزُولِ بَلائِکَ شاکرَةً لِفَواضِلِ نَعْمآئِکَ ذاکرَةً لِسَوابِغِ آلآئِکَ مُشْتاقَةً اِلى‏ فَرْحَةِ لِقآئِکَ مُتَزَوِّدَةً التَّقْوى‏ لِيوْمِ جَزآئِکَ مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ اَوْلِيآئِکَ مُفارِقَةً لِأَخْلاقِ اَعْدائِکَ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيا بِحَمْدِک وَ ثَنآئِکَ اَللّهُمَّ اِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتينَ اِلَيْکَ وَ الِهَةٌ وَ سُبُلَ الرَّاغِبينَ اِلَيک شارِعَةٌ وَ اَعْلامَ الْقاصِدينَ اِلَيْکَ واضِحَةٌ وَ اَفْئِدَةَ الْعارِفينَ مِنْک فازِعَةٌ وَ اَصْواتَ الدَّاعينَ اِلَيْکَ صاعِدَةٌ وَ اَبْوابَ الْإِجابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَ دَعْوَةَ مَنْ ناجاک مُسْتَجابَةٌ وَ تَوْبَةَ مَنْ‏ اَنابَ اِلَيک مَقْبُولَةٌ وَ عَبْرَةَ مَنْ بَکى‏ مِنْ خَوْفِک مَرْحُومَةٌ وَالْإغاثَةَ لِمَنِ اسْتَغاثَ بِک مَوْجُودَةٌ وَالْإِعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِک مَبْذُولَةٌ وَ عِداتِک لِعِبادِکَ مُنْجَزَةٌ وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقالَکَ مُقالَةٌ وَ اَعْمالَ‏ الْعامِلينَ لَدَيْکَ مَحْفُوظَةٌ وَ اَرْزاقَک اِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْک نازِلَةٌ وَ عَوآئِدَ الْمَزيدِ اِلَيهِمْ واصِلَةٌ وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرينَ مَغْفُورَةٌ وَ حَوآئِجَ خَلْقِکَ عِنْدَکَ مَقْضِيةٌ وَ جَوآئِزَ السَّآئِلينَ عِنْدَکَ مُوَفَّرَةٌ وَ عَوآئِدَ الْمَزيدِ مُتَواتِرَةٌ وَ مَوآئِدَ الْمُسْتَطْعِمينَ مُعَدَّةٌ وَ مَناهِلَ الظِّمآءِ مُتْرَعَةٌ اَللّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعآئى‏ وَاقْبَلْ ثَنآئى‏ وَاجْمَعْ بَينى‏ وَ بَينَ‏ اَوْلِيآئى‏ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِىٍّ وَ فاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَينِ اِنَّکَ وَلِیُّ نَعْمآئى‏ وَ مُنْتَهى‏ مُناىَ وَ غايةُ رَجائى‏ فِى‏ مُنْقَلَبى‏ وَ مَثْواىَ ⬅️ و در کامل‏ الزيارة بعد از اين زيارت اين فقرات نيز مسطور است↯ اَنْتَ اِلهى‏ وَ سَيدى‏ وَ مَوْلاىَ اِغْفِرْ لِأَوْلِيآئِنا وَ کفَّ عَنَّا اَعْدآئَنا وَاشْغَلْهُمْ عَنْ اَذانا وَ اَظْهِرْ کلِمَةَ الْحَقِِّ وَاجْعَلْهَا الْعُلْيا وَ اَدْحِضْ کَلِمَةَ الْباطِلِ وَاجْعَلْهَا السُّفْلى‏ اِنَّکَ عَلىٰ کُلِّ شَى‏ءٍْ قَديرٌ °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🔅 السلام علیک یا میثاق الله الذی اخذه و وکّده... 🌱سلام بر تو ای مولایی که در عالم عهد از همه پیمان گرفته شد تا چشم به راهت باشند و دعاگوی ظهورت. 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @barballdin ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
فرزند صحرا – قسمت چهل و سوم وقتی آدما بی وفا باشَن! حسین و همراهاش بی سر و صدا مدینه رو پشت سر گذاشته و راهشون رو توی بیابون ها به سمت مکه طی می کردن. ساعتی از حرکتشون نگذشته بود که به چشمۀ آبی رسیدن. بچه ها توی اون تاریکی شب با شنیدن صدای شُرشُر آب از بالای شترها پایین پریدن و دوان دوان خودشون رو به چشمۀ آب رسوندن. اونا فارغ از دلنگرانی های حسین، کنار چشمۀ آب، غرق شادمانی کودکانۀ خودشون جست و خیز می کردن و توی خنکای آب چشمه با همدیگه آب بازی و بِپَّر بِپَّر می کردن. بزرگترها هم به دنبال برپایی چادری برای استراحت بودن. حسین نگاهی به آسمان شب انداخت و توی اون تاریکی دید که فرشته های زیادی، اسلحه به دست، سوار بر اسب های بهشتی دارَن به طرفش میان. انبوه فرشته ها که نزدیک حسین رسیدن سلام کردن و گفتن: ای که بعد از پیغمبر و علی و حسن، حجت خدا روی زمین هستی! خداوند، خیلی جاها به وسیلۀ ماها جدّت رو یاری کرد! حالا هم ما رو فرستاده تا تنهات نذاریم و کمکت کنیم. حسین نگاهی به فرشته های مهربون خدا انداخت و گفت: الان برگردید و برید. وعدۀ من با شما باشه توی اونجایی که اسمش کربلاس! اونم توی گودال قتلگاه! فرشته ها هرچی اصرار کردن تا حسین اجازه بده که یاریش کنن بی فایده بود. به ناچار با دلهایی شکسته پر کشیدن و به آسمون ها رفتن. کمی که گذشت انبوهی از طایفۀ جنّیان پیداشون شد. بزرگ اونها جلو آمد و عرض کرد: آقاجون! ما شیعیان و یاران شماییم. هرچی می خواهید دستور بدید تا اجراش کنیم. اگه رُخصت بدین توی یه چشم به هم زدن، دشمناتون رو از دم تیغ می گذرونیم. حسین از اونا تشکر کرد و گفت: خدا به شما جزای خیر بده! مگه توی قرآن نخوندین که اگه توی خونه هاتونم نشسته باشین اونایی که مرگشون مقدّر شده به سوی بستر مرگشون میرن؟ از اون گذشته اگه شما اینجوری به من کمک کنین و من توی شهر و وطن خودم بمونم پس این مردم چه جوری امتحان بشن؟ پس شما هم برگردید و برید دنبال زندگیتون. طایفۀ جنّیان با شنیدن این حرفا رو کردن به حسین و گفتن: به خدا قسم اگه نه این بود که دستوراتت لازم الاجراست و چاره ای از فرمانبری تو نداریم در این مورد مخالفت می کردیم و همۀ دشمنات رو پیش از اونکه دستشون به تو برسه تیکه تیکه می کردیم، اما حیف! حسین نگاه محبت آمیزی به طایفۀ جنّیان انداخت و گفت: به خدا قسم که ما به انجام این کار از شما تواناتریم، اما این مردم پس چه جوری باید امتحان پس بِدَن؟! این اتفاق یه آزمایشیه برای آدما تا راه برای اونایی که به دنبال حقیقت و سعادت ابدی هستن نمایون بشه و من وسیلۀ اون آزمایشم! (لهوف: ص 66-69) ادامه دارد ... علیرضا نظری خرّم/ شهر مقدس قم/ 5 آذر 97
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎شرافت ﻣﺎه رﺑﯿﻊ الأول 🌸اﯾﻦ ﻣﺎه ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ از اﺳﻢ آن ﭘﯿﺪاﺳﺖ ﺑﻬﺎر ﻣﺎه‌ﻫﺎ ﻣﻰ‌ﺑﺎﺷﺪ؛ ﺑﺠﻬﺖ اﯾﻨﮑﻪ آﺛﺎر رﺣﻤﺖ ﺧﺪاوﻧـﺪ در آن ﻫﻮﯾﺪاﺳﺖ. 🔆در اﯾﻦ ﻣﺎه ذﺧﺎﯾﺮ ﺑﺮﮐﺎت ﺧﺪاوﻧﺪ و ﻧﻮرﻫﺎى زﯾﺒﺎی او ﺑﺮ زﻣﯿﻦ ﻓﺮود آﻣﺪه اﺳﺖ؛ زﯾﺮا ﻣﯿﻼد رﺳﻮل ﺧﺪا ﺻﻠﻰﷲﻋﻠﯿﻪوآﻟﻪوﺳﻠﻢ در اﯾﻦ ﻣﺎه اﺳﺖ و ﻣﻰﺗـﻮان ادﻋـﺎ ﮐـﺮد از اول آﻓﺮﯾﻨﺶِ زﻣﯿﻦ، رﺣﻤﺘﻰ ﻣﺎﻧﻨﺪ آن ﺑﺮ زﻣﯿﻦ ﻓﺮود ﻧﯿﺎﻣﺪه اﺳﺖ؛ زﯾﺮا ﺑﺮﺗﺮى اﯾﻦ رﺣﻤﺖ ﺑﺮ ﺳـﺎﯾﺮ رﺣﻤت‌‌هاى اﻟﻬﻰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺮﺗﺮى رﺳﻮل ﺧﺪا ﺑﺮ ﺳـﺎﯾﺮ ﻣﺨﻠﻮﻗـﺎت اﺳـﺖ. (المراقبات ص 31)
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ✅کارهایی که عمر را زیاد می کند: ✍البته راههای افزایش طول عمر منحصر در موارد ذیل نیست و آنچه بیان خواهد شد مشتی از خروار است. ❶ «نیکی به والدین و صله‌رحم» پیامبر اکرم (ص) فرمودند: ای فرزند آدم! به پدر و مادرت نیکی کن و صله‌رحم داشته باش تا خداوند، کارت را آسان و عمرت را طولانی بگرداند. پروردگارت را فرمان ببر تا خردمند به شمار آیی و از او نافرمانی نکن که نادان شمرده می‌شوی.(الفردوس، ج5 ، ص282) ❷ «خوش خویی و حسن خلق» امام صادق (ع) می‌فرماید: نیکوکاری و خوش اخلاقی، خانه‌ها را آباد و عمرها را طولانی می‌کنند.(کافی، ج2 ، ص100) ❸ «زیارت امام حسین علیه السلام» در این باره امام صادق(ع) فرموده است: زیارت امام حسین(ع) را رها نکن و دوستان خود را هم به آن سفارش کن که در این صورت، خداوند عمرت را طولانی و روزی‌ات را زیاد می‌کند و زندگی‌ات را همراه با سعادت می‌کند و جز سعادتمند نمی‌میری و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت می‌کند.(کامل الزیارات، ص286) ❹ «نیکی به خانواده» امام صادق(ع) می‌فرماید: هر کس به شایستگی در حق خانواده‌اش نیکی کند، خداوند بر عمرش می‌افزاید.(کافی، ج8 ، ص219) ❺ «شاد کردن والدین» امام صادق(ع) می‌فرماید: اگر دوست داری که خداوند عمرت را زیاد کند، پدر و مادرت را شاد و مسرور کن.(بحارالانوار، ج74 ، ص81) ❻ «شستن دست پیش و پس از غذا خوردن» امام صادق(ع) می‌فرماید: دست‌هایتان را قبل و بعد از غذا خوردن بشوئید، که فقر را می‌برد و بر عمر می‌افزاید.(محاسن، ج2، ص202) ❼ «صدقه دادن» صدقه شامل دادن واجبات و مستحبات مالی از سوی شخص است و اختصاص به زکات و خمس ندارد. هر کسی به هر میزان که صدقه به ویژه به سائل و محروم دهد، از برکات آن بهره‌مند خواهد شد که از جمله آنها افزایش عمر است. امام باقر (ع) فرمود: کار خیر و صدقه، فقر را می‌برد، بر عمر می‌افزاید و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور می‌کند.(ثواب الاعمال، ص141) ❽ ‌«وضو گرفتن» طهارت بدنی: پیامبر(ص) می‌فرماید: وضو زیاد بگیر تا خداوند، عمرت را زیاد کند.(امالی مفید، ص65، حدیث 5) ❾ «گرفتن ناخن در روز جمعه» پیامبر(ص) می‌فرماید: هر کس در روز جمعه ناخن‌هایش را کوتاه کند، عمر و مالش زیاد می‌شود.(جامع‌الاخبار، ص333) ❿ «اعمال سه‌گانه» امام صادق(ع) می‌فرماید: سه چیز است که اگر مؤمن از آنها مطلع شود، باعث طول عمر و دوام بهره‌مندی او از نعمت‌ها می‌شود: طول دادن رکوع و سجده ، زیاد نشستن بر سر سفره‌ای که در آن دیگران را اطعام می‌کند و خوش رفتاری‌اش با خانواده. 📚کافی، ج4 ، ص49
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🔅السلام علیکَ حین تصَلّی و تقنُت... 🌱سلام بر تو آن هنگام که از محراب نماز به معراج می روی و در خلوت با خدا و در قنوت عاشقانه ات، برای دعاگویانت دعا می کنی... 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
فرزند صحرا – قسمت چهل و چهارم دهانۀ چاه اون شب، حسین و بچه هاش به آرومی کنار چشمۀ آب خوابیدن. اونا صبح علی الطلوع راه افتادن تا بِرَن. با حرکت کاروان، صدای زَلَنگ و زولونگ زنگوله های شترها توی صحرا پیچید. مقدار زیادی راه نرفته بودن که حسین از دور آشنایی رو دید. ابن مُطیع بود که داشتش توی مزرعَش چاه آبی رو حفر می کرد. تا چِشاش به حسین افتاد دوان دوان خودش رو رسوند و سلام کرد. - آقاجون! پدر و مادرم فدات بِشه! کلّۀ صبحی کجا شال و کلاه کردی با زن و بچه؟! - فعلاً می رم به سَمت مکه! - فعلاً؟! قربونتون بشم، فعلَنش دیگه چیه؟! - تا حالا به کسی نگفته بودم اما به تو می گم. پیش خودت بمونه! راستشو بخواهی تعداد زیادی از شیعیانم در کوفه که از جور یزید به ستوه اومدن، برام نامه نوشتن که بیا اینجا. - کوفه؟ ای دادِ بی داد! بازَم کوفه؟! قربونتون بشَم بیا و دور کوفه رفتن رو خط بِکِش! مگه اهل اونجا کم به شما جفا کردن؟ بازم داری می ری کوفه؟ ببخشیدا که دارم اینجوری حرف می زنم آخه آدم عاقل دوبار که از یه سوراخ گزیده نمیشه! تو رو خدا بیخیال کوفه شو! حسین لبخندی زد و از اسبش پیاده شد. ابن مُطیع جلو اُومد و حسین رو بوسید. ابن مُطیع با دستپاچگی گفت: تو رو به خدا مواظب خودت باش! اگه زبونم لال یه اتفاقی برات بیفته این یزیدی های ناکِس، پدر همۀ ما رو در مِیارن. بازم یه حسابی از تو می بَرن و کاری نمی کنن. اما زبونم لال، اگه یه بلایی سَرِت بیاد اونا همۀ ما رو از دَم تیغ میگذرونن! یا اگه زنده بمونیم تَک تَکمون رو به بردگی می بَرن. - نگران نباش حالا که دارم می رم مکه تا بعد ببینم خدا چی می خاد. - برو هَمون مکه بمون و از اُونجا تِکون نخور! کوفه شهر شومی هستش. پدرت رو توی همونجا ترور کردن. داداشت حسن رو توی همونجا بی کس و تنها گذاشتن. مگه اینا یادت رفته؟ حسین جون! تو آقای عرب هستی. توی تمام دنیای اسلام اَحَدی به مرتبۀ تو نمی رسه. برو مکه آقایی کن. بزار مُریدات و شیعه هات از سراسر عالَم بِیان مکه پیشت. اگه یه موقع هم به هر دلیلی نخواستی مکه بمونی هر جا می خواهی بری برو فقط کوفه نرو! حسین از جاش بلند شد تا حرکت کنه که ابن مُطیع رو کرد بهش و گفت: یه دعایی بخون تا آب این چاه زیاد بشه! حسین مقداری از آب چاه رو که داخل ظرفی بود به لباش نزدیک کرد و یه کم مزمزه کرد. بعدش، همون آب رو توی چاه ریخت. اونایی که اونجا بودن در کمال حیرت دیدن که آب فراوانی از ته چاه بالا اُومد و نزدیکای دهانۀ چاه وایساد! ابن مطیع هنوز انگشت به دهان، غرق تماشای دهانۀ چاه بود که حسین سوار بر اسبش شد و با زن و بچه به مسیر سرنوشت خودش ادامه داد. (الطبقات ابن سعد: ج 5 ص 107، انساب الاشراف: ج 3 ص 155، اخبار الطوال: ص 230، تاریخ طبری: ج 5 ص 351). ادامه دارد ... علیرضا نظری خرّم/ شهر مقدّس قم/ 6 آذر 97
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🔅السلام علیکَ حین تصَلّی و تقنُت... 🌱سلام بر تو آن هنگام که از محراب نماز به معراج می روی و در خلوت با خدا و در قنوت عاشقانه ات، برای دعاگویانت دعا می کنی... 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
فرزند صحرا – قسمت چهل و پنجم آخِیش راحت شدم با رفتن حسین ولوله ای توی مدینه راه افتاده بود. به مروان اگه کارد می زدی خونش در نمیومد. اما حاکم مدینه، ولید بن عُتبه بابت این اتفاق، یه جورایی هم خوشحال بود و هم نگران. خوشحال از اینکه حسین رفته و شرّ بیعت گیری برای یزید از سَرِش کوتاه شده و نگران بود بابت عکس العمل یزید. آخه چند روز پیش، ولید نامه نوشته بود به یزید که حسین با زبون خوش بیعت نمی کنه، خودت هر چی صلاح می دونی بنویس تا من انجام بِدم. ولید با خودش فکر می کرد که اگه یزید بفهمه که حسین شبونه مدینه رو ترک کرده و رفته حالا چه خاکی به سر کنم؟ اما اون توی دلش بیشتر خوشحال بود. از اون طرف هم توی شام، وقتى نامۀ ولید بن عُتبه به يزيد می رسه که حسین با زبون خوش بیعت نمی کنه، یزید حسابی به هم می ریزه و کوفتی می شه! وقتی هم که یزید اخلاقش سگی می شد چشاش دو دو می زد و چپ می شد. یزید به کاتبش می گه که برای ولید بن عُتبه بنویس همینکه نامَم به دستت رسيد بَرام بنویس ببینم کیا بیعت کردن و کیا نکردن! عبدالله بن زبیر رو فعلا وِلش کن، اما همراه جواب نامه حتماً سرِ حسين بن على رو بَرام بفرس بیاد به شام! اگه این کار رو بکنی تو رو فرماندۀ همۀ سپاهیان خودم می کنم. غیر از این، یه پاداش حسابی دیگه هم پیشَم داری! بعد از رفتن حسین از مدینه بود که نامۀ یزید به دست حاکم مدینه رسيد. ولید بن عُتبه تا اونو خوند، نفَس راحتی کشید و با خودش گفت: آخِیش راحت شدم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر! عُمراً من قاتل حسین بِشم. به لطف خدا محاله که دستم به خون فرزند فاطمه آلوده بشه! یزید اگه همۀ دنیا رو هم بِهِم بده، من این کار رو نمی کنم. تازَشَم، از اون گذشته، دیگه حسینی وجود نداره که من اونو بُکُشم. مرغ از قفس پَرید. (الفتوح: ج 5 ص 17، مقتل الحسين خوارزمی: ج 1 ص 185) ادامه دارد ... علیرضا نظری خرّم/ شهر مقدّس قم/ 6 آذر 97
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرزند صحرا – قسمت چهل و هفتم ژن برتر قُلّابی قافلۀ حسین به حوالی مکه رسید. همینکه چشای حسین به کوه های مکه افتاد شروع کرد به خوندن آیۀ 22 سورۀ قصص که میگه موسی پس از فرار از دست مصری ها و به وقت وارد شدنش به شهر مَدیَن، گفتش: اميد است که پروردگارم مرا به راه راست، هدايت كند! خبر ورود حسین به مکه دهن به دهن چرخید و خیلی زود موجی از امید و شادمانی رو توی دلای مردم مکه زنده کرد. حسینم در بدو ورودش با اهل و عیال به منطقۀ بالای مکه رفت و توی اونجا خیمه هایی رو برای اسکانش برپا کرد. اما خیلی زود با عزّت و احترام اومدن دنبالش و به خونۀ عموی باباش، عباس بن عبدالمطلب بُردنش. همه حسین رو توی مکه احترامش می کردن. آخه حسین تنها یادگار پیغمبر و فاطمه بود. اونایی هم که دل خوشی از باباش علی نداشتن به خاطر پیغمبر و فاطمه و شایدم به خاطر خودشون و ظاهر سازی هم که شده، احترامش می کردن. درِ خونۀ عباس باز بود و مردم مکه و خیلی جاهای دیگه که برای زیارت خونۀ خدا به مکه اومده بودن، ریسه شدن و قطاری راه افتاده بودن اومده بودن دَم خونۀ عباس برای ملاقات با حسین. اونایی هم که می دونستن معاویه مُرده و یزیدِ فاسق جانشینش شده با یه منظور خاص دیگه ای میومدن به دیدن حسین. توی همون یکی دو ساعت اوّل، یواش یواش زمزمه افتاد که حسین باید خودش کار رو بگیره به دستش! از قدیم گفتن دیوار موش داره و موشم گوش داره! کم کم اون موشا یا همون کلاغ سیاها به گوش حاکم مکه رسوندن که چه نشستی که انگاری داره اتفاقاتی توی مکه می اُفته! حاکم یزیدی مکه، دل نگرون، فی الفور از جاش بلند شد و خودش اومد به خونۀ عباس تا مثلاً حسین رو زیارت کنه! کدوم زیارت؟! اومده بود ببینه اونچی که راپورتچی ها راپورت دادن، درسته یا نه؟ اونجا بود که فهمید آره بابا انگاری توی خونۀ عباس خبرایی هست اما نه زورش به حسین می رسید و نه فعلاً صلاح بود که چیزی بگه و کاری بکنه! یه کم که گذشت وقت نماز شد. حسین به یکی از رفقاش گفت که بلند شو اذان بگو! (تاریخ طبری: ج 5 ص 343، انساب الاشراف: ج 5 ص 315، ابن سعد الحسین: ص 56، ارشاد شیخ مفید: ج 2 ص 33، مقتل الحسین: ج 1 ص 189) ادامه دارد ... علیرضا نظری خرّم/ شهر مقدس قم/ 10 آذر 97 @barballdin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『‌مدافــع‌عقیدھ』: ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ ﻣـﺮﺩﯼ ﺑـﻪ همسرش ﮔـﻔـﺖ: "ﻧـﻤـﯿـﺪﺍﻧـﻢ ﺍﻣـﺮﻭﺯ ﭼـﻪ ﻛـﺎﺭ ﺧـﻮﺑـﯽ ﺍﻧـﺠـﺎﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﻛـﻪ ﯾـﻚ فرشته ﺑـﻪ ﻧـﺰﺩﻡ ﺁﻣـﺪ ﻭ ﮔـﻔـﺖ ﻛـﻪ ﯾـﻚ ﺁﺭﺯﻭ ﻛـﻦ ﺗـﺎ ﻣـﻦ ﻓـﺮﺩﺍ ﺑـﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺵ ﻛـﻨـﻢ"! همسرش ﺑـﻪ ﺍﻭ ﮔـﻔـﺖ: "ﻣـﺎ ﻛـﻪ 16 ﺳـﺎﻝ ﺑـﭽـﻪ ﺍﯼ ﻧـﺪﺍﺭﯾـﻢ، ﺁﺭﺯﻭ ﻛـﻦ ﻛـﻪ ﺑـﭽـﻪ ﺩﺍﺭ ﺷـﻮﯾـﻢ. ﻣـﺮﺩ ﺭﻓـﺖ ﭘـﯿـﺶ ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﻭ ﻣـﺎﺟـﺮﺍ ﺭﺍ ﺑـﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺗـﻌـﺮﯾـﻒ‌ ﻛـﺮﺩ، ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﮔـﻔـﺖ: "ﻣـﻦ ﺳـﺎﻟـﻬـﺎﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻧـﺎﺑـﯿـﻨـﺎ ﻫـﺴـﺘـﻢ، ﭘـﺲ ﺁﺭﺯﻭ ﻛـﻦ ﻛـﻪ ﭼـﺸـﻤـﺎﻥ ﻣـﻦ ﺷـﻔـﺎ ﯾـﺎﺑـﺪ". ﻣـﺮﺩ ﺍﺯ ﭘـﯿـﺶ ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﺑـﻪ ﻧـﺰﺩ ﭘـﺪﺭ ﺭﻓـﺖ، ﭘـﺪﺭﺵ ﺑـﻪ ﺍو ﮔـﻔـﺖ: "ﻣـﻦ ﺧـﯿـﻠـﯽ ﺑـﺪﻫـﻜـﺎﺭﻡ ﻭ ﻗـﺮﺽ ﺯﯾـﺎﺩ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻓـﺮﺷـﺘـﻪ ﺗـﻘـﺎﺿـﺎﯼ ﭘـﻮﻝ ﺯﯾـﺎﺩﯼ ﻛـﻦ". ﻣـﺮﺩ ﻫـﺮﭼـﻪ ﻓـﻜﺮ ﻛـﺮﺩ, ﻫـﻮﺍﯼ ﻛـﺪﺍﻣـﺸـﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺷـﺘـﻪ ﺑـﺎﺷـﺪ، ﻛـﺪﺍﻡ ﯾـﻚ ﺍﺯ ﺍﯾـﻦ ﺍﻓـﺮﺍﺩ ﺗـﻘـﺪﻡ ﺩﺍﺭﻧـﺪ، همسرم؟ ﻣـﺎﺩﺭﻡ؟ ﭘـﺪﺭﻡ؟ ﺗـﺎ ﻓـﺮﺩﺍ ﺭﺍﻩ ﭼـﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﭘـﯿـﺪﺍ ﻛـﺮﺩ ﻭ ﺑـﺎ ﺧـﻮﺷـﺤـﺎﻟـﯽ ﺑـﻪ ﭘـﯿـﺶ فرشته ﺭﻓـﺖ ﻭ ﮔـﻔـﺖ: 🌸"ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻛـﻪ ﻣـﺎﺩﺭﻡ ﺑـﭽـﻪ‌ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔـﻬـﻮﺍﺭﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﻃـﻼ ﺑـﺒـﯿـﻨـﺪ“🌸 🌻براى همديگر آرزوهاى قشنگ کنيم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرزند صحرا – قسمت چهل و هشتم ژن برتر قُلّابی عبدالله بن زبیر بی خبر از اومدن حسین و ماجراهای خونۀ عباس، توی گوشه ای از مسجد الحرام با اوهام و خیالات خلیفه شدنش، سرگرم دولا و راست شدن توی سجادش بود! یه کم که گذشت یکی از مُریدای پَر و پا قُرصش اومد و دَم گوش ابن زبیر یه چیزایی رو گفت و رفت. انگاری با پُتک زده باشی وسط کلّۀ ابن زبیر، قیافش بدجوری گیج و مَنگ شده بود. شَستِش خبردار شده بود که داره اتفاقاتی توی مکه می اُفته. از ترس اینکه نکنه سرِش بی کلاه بمونه از جاش بلند شد و با مُریداش به دیدن حسین رفت. اون که اصلا حسین رو دوس نداش تا چشاش به جمعیت اطراف حسین افتاد همونجا دوزاریِ کجش راس شد و فهمید که بله! تا حسین توی مکه حضور داره، نقشۀ خلیفه شدن بچه های زبیر بیشتر شبیه یه خواب و خیاله خام می مونه! با خودش می گفت: مردم مگه مغز خر خوردن که توی این شرایط یه آدمی مثل حسین بن علی رو با اون همه شرافت و منزلت، وِل کنن و بِیان باهام بیعت کنن؟! اینو یه بچه هم توی مکه می فهمه که جایگاه حسین پیش مردم کجا و جایگاه من کجا! پُر واضحه که مردم میل بیشتری به اطاعت از حسین دارن تا من. حسین با اومدنش به مکه، حسابی کاسه کوزۀ ابن زبیر رو بهم ریخته بود. کم کم آدمایی هم که گرد ابن زبیر جمع شده بودن، پراکنده شده و سراغ حسین بن علی رفتن. اگه به ابن زبیر کارد می زدی خونش در نمیومد. بَلانسبت مثل خَر مونده بود توی گِل که چه خاکی به سرش کنه! به ناچار و برای ظاهر سازی هم که شده، یواشکی برگشت و ریختُ و قیافشو از آدمای شبیه مراد به آدمای شبیه مرید تغییر داد و به دیدن حسین رفت. دو زانو توی جلسات حسین می نشست و به حرفاش گوش می داد تا ببینه بعدا چی پیش میاد! (الاخبار الطوال: ص 230، الفتوح: ج 5 ص 37) ادامه دارد ... علیرضا نظری خرّم/ شهر مقدس قم/ 10 آذر 97
✅استغفار ✍آیت الله مجتهدی ( ره) فرمودند: استغفار ۴ حالت دارد: ۱، رهایی از غم و اندوه ۲، زیادشدن رزق و روزی ۳،احساسِ امنیت ۴، رهایی از تنگناها امام صادق (ع)فرمودند :هرکس بعد از نماز عصر ۷۰ بار استغفار کند خدا ۷۰۰ گناه اورا می بخشد . 📚وسایل الشیعه ۴۸۲/۶ حاج اسماعیل دولابی هم فرمودند :هنگام غم و غصه دارشدن به تمام مومنین و مومنات چه زنده و چه مرده و به کسانی که بعدا خواهند آمد استغفار کنید 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 حدیث روز 💠 ❇️ عقل خود را اینگونه کامل کنیم 🔻امام حسین(علیه‌السلام): لَا يَكْمُلُ الْعَقْلُ إِلَّا بِاتّبَاعِ الْحَقّ 🔆 عقل جز با پيروى از كامل نمى‌شود. 📚 أعلام الدين، ص ۲۹۸ ____
*┄┅═✧❁﷽❁✧═┅* 1⃣👈 گناه بی حجابی حق الله است یا حق الناس؟ ✍ *متأسفانه امروزه برخی زنان به بدترین و مُحّرک‌ترین شکل ممکن خود را در کوچه، خیابان، محل کار و تحصیل و فضای مجازی عرضه می‌دارند و در جامعه فساد ایجاد می کنند و معتقدند که بدحجابی آنها به دیگران مربوط نیست، درحالی که خانم بدحجاب با عدم رعایت حجاب نه تنها به وظیفه شرعی و دستور الهی عمل نمی کند، و نه تنها دارد به حکم خدا دهن کجی می کند بلکه با بدحجابی خود باعث آسیب و لطمه زدن به دیگران و جامعه می شود، مانند اینکه:* *مرد با تقوایی که دوست ندارد به این خانم نگاه کند، مجبور است سرش را پایین بیاندازد و به خودش فشار می آورد و اذیت می شود و حقش پایمال می شود، زیرا می توانست راحت در خیابان و محل کار و ... راه برود* *جوان بی بندو بار نیز با دیدن خانم بدحجاب نیازش را مجانی برطرف می کند و ازدواجش عقب می افتد، درحالی که باید نیازش را با ازدواج تامین کند نه با چشم چرانی.* *خانم ها نیز با بی حجابی خود متاعی که باید گران بفروشند، را مفت در خیابان حراج می کنند و با اینکار به خود و زنان دیگر ظلم می کنند.* *مردان متاهل نیز با دیدن این خانم های بدحجاب، وقتی به خانه می روند، شروع به بهانه گیری می کنند و زندگی ها به هم می ریزد.* *و با بی حجابی موارد دیگری از حقوق انسانی پایمال می شود، لذا بدحجابی شخصی نیست و علاوه بر حق الله حق الناس هم می باشد* *حضرت امیرالمؤمنین امام علی(علیه‌السلام) درباره اینگونه زنان می‌فرمایند:* *(در آخرالزمان و نزدیک به قیامت زنانی پدیدار می‌شوند که کشف حجاب کرده‌اند و برهنگی را پیشه خودساخته‌اند و به دنبال خودنمایی هستند، این‌گونه زنان از دین خارج هستند، در فتنه‌ها و بلاها داخل هستند، گرایش به شهوات دارند و با سرعت به دنبال لذت‌ها می‌روند، حرام‌های خدا را حلال می‌دانند و درنهایت در جهنم عذاب همیشگی خواهند داشت)-من لا یحضره الفقیه ج۳ص۳۹۰-* *پس « بد حجابی حق الناس و حق الله است* ✅ *حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر رفیعی:(رعایت حجاب در جامعه اسلامی قانونی است که باید مورد توجه قرار گیرد، بی‌حجابی در جامعه اسلامی ممنوع است چه اینکه افراد به آن اعتقاد داشته باشند و چه اعتقاد نداشته باشند. این‌که دشمن اصرار به بدحجابی و بی‌حجابی در جامعه دارد به‌دلیل این است که این، گناهِ زوداثری است، یعنی وقتی بدحجابی و بی‌حجابی زیاد شود، به‌دنبال آن گناهان و فسادهای دیگر هم زیاد می‌شود)* --------------------------------------- 🍁🍂🍁 🔘شرافت یعنی همین👌🌹 🇮🇷{}