بارانِ عشق
🍁🍁🍁 #part_54 رمان #معشوقه_مجازی تمام قدرتم را درون دست هایم جمع کردم و سر فرهاد را از خودم جدا کر
🍁🍁🍁
#part_55
رمان #معشوقه_مجازی
پیامک را ارسال می کنم و منتظر جوابش می مانم. دقیقه ای نمی گذرد که جواب پیام می آید
-گل من، من همیشه کنارتم. نمی زارم بیشتر از این اذیت بشی. تو مال خودمی. فردا میتونم ببینمت؟
در جواب می نویسم
-اگه شرایطش جور شد زنگت می زنم.
چند دقیقه بعد فرید جواب می دهد
-باشه عشق من. شبت بخیر.
خوب بخوابی
پتو را روی سرم می کشم. چشمانم را می بندم و با کابوس فرهاد و اتفاقات اخیر خواب را بدرقه می کنم.
صبح از خواب بیدار می شوم. جایی کبودی صورتم را با چسب زخمی پنهان می کنم. و دلیل زخم شدن رو برخورد در کابینت با صورتم جلوه می دهم میلی به خوردن صبحانه نداشتم. ولی به خاطر اینکه اوضاع را آرام جلوه بدهم صبحانه مختصری می خورم. هنوز اتفاق دیشب من را آزار می دهد. بعد از خوردن صبحانه به اتاق ام می روم. کتابی از قفسه بر می دارم و برای اینکه زمان برایم بگذرد شروع به خواندن می کنم. مادر توی آشپز خانه مشغول پختن ناهار بود. دلسا هم به دانشگاه رفته بود و پدر هم طبق روال همیشه سر کار بود. کلافه بودم و دیگر طاقت تنهایی رو نداشتم.
کتاب را می بندم و به طرف پنجره می روم. باید برای رهایی از دغدغه و افکار منفی اخیر با فرید قرار می گذاشتم. دلتنگش بودم. آنقدر دلتنگش بودم که می خواستم جایی خالی هستی را با عشق بازی هایش پر کنم! موبایلم را بر می دارم و با پیامکی برای ساعت ده قرار ملاقاتی با فرید تنظیم می کنم. بعد از جواب دادن فرید و قطعی شدن قرار ملاقات پالتوی حمام را بر می دارم و به طرف حمام می روم. دوش آب گرم می گیرم. بعد از حمام به طرف اتاق می روم. چهره بی روح و پژمرده خود را با آرایش زیبا می کنم. بعد از اتمام آرایش خودم را در آینه نگاه می کنم. چقدر زیبا شده بودم. چقدر دلم برای دلارام چند ماه پیش تنگ شده بود! مانتوی زرشکی تن می کنم با شلوار کتون کرم رنگ. شال زرشکی ام را روی سرم می اندازم. لبخند ملیحی می زنم. دیگر نقصی بر روی چهره و ظاهر لباسم نداشتم. کیف ام را بر روی شانه ام می گذارم و از اتاق خارج می شوم.
-مامان من می رم با دوستم بهار قرار دارم.
مادر از آشپزخانه خارج می شود من را نگاه می کند از تعجب چشمانش گرد می شود و می گوید:
-چه عجب به خودت رسیدی؟
- من رفتم مامان. چیزی نیاز نداری از بیرون بخرم؟
مادر جلوتر می آید و می گوید:
-نه چیزی نمی خوام. ولی کاش همیشه به خودت برسی
با مادر خداحافظی می کنم و به طرف پارک مد نظر می روم. برای دیدن فرید لحظه شماری می کنم. وای که چقدر تشنه ی نگاه و چشمان زیبایش بودم. وقتی فرید را داشتم همه دنیا را داشتم. به پارک رسیدم. و به دنبال چهره فرید بود. از دور فرید را می بینم که روی صندلی نشسته بود. تمام توانم را به کار می گیرم و به طرف فرید می روم. به فرید نزدیک می شوم. فرید با دیدن من از روی صندلی بلند می شود و لبخند ملیحی تحویلم می دهد و با صدای مجذوب همیشه گی اش سلامی می دهد. و دسته گل که در دست اش بود را به طرف می گیرد و می گوید:
-قابل شما رو نداره خانمم
دل غشه ایی می روم. وای که چقدر این لحظات برایم ناب بود. دسته گل را از فرید می گیرم و هر دو روی صندلی قرار می گیریم. فرید صدایش را صاف می کند و می گوید:
-دلارام
-جانم
-می دونی چقدر دلتنگت بودم؟
نگاهش می کنم. آنقدر دوست داشتنی بود که تمام زندگی ام می شد.-منم دلتنگت بودم فرید. دیگه نمی خوام ازتو جدا باشم.
فرید دست اش را روی شانه ام می گذارد و می گوید:
-سرتو بزار رو شونه هام دلارام. بزار با بوی عطرت مست بشم. بزار به هم نزدیک تر بشیم.
#ادامه_دارد...
رفتن به پارت اول👇👇👇
https://eitaa.com/eshghdoni/1136
🍁🍁🍁🍁
دوست داشتنِ همزمانِ دو نفر،
کارِ دُرُستی نیست؛
بینِ «من» و «تو»...
«تو» را انتخاب کردم
༻♥️ @eShghdoni ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه اینو میدونن که من شدم وابستت 🌸🌸🌸👇
بهترین آهنگها در کانال 👇🌸
༻♥️ @eShghdoni ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
مینویسـم بہ دلِ شبـــ قِصہ ےِعشــق تو را
به ســتاره ها چہ گـویم غـم هجـران تو را
بہ خیـــالم کہ تو از سپـــیده اے کہ بہ ناز
از دلِ شبـــ رسیده اے.....
༻♥️ @eShghdoni ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
4_5974245568241731224.mp3
7.95M
بهترین آهنگها در کانال 👇🌸
༻♥️ @eShghdoni ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
امـــروز تُو #صبـــح من باش،
براے تمــــــام خســـتگـــی هایم
براے تمـــام این تاریکــی ها ....
#صبـــحی باش کہ پایان میدهد
تمـــام #شبـــ های دلواپسی ام را ...
༻♥️ @eShghdoni ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
صـــبح💞🍃 آغاز نمے ڪـــند مـــرا،
با تُو بـــودن همہ ےِ آغـازِ مـن استـــ....
#صبـــحتون_باعشـــق
༻♥️ @eShghdoni ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
4_5904617907786089593.mp3
3.45M
༻♥️ @eShghdoni ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهنگی که به دل همه میشینه 🌸🌸🌸👇
حجت اشرف زاده ❤️❤️👇
بهترین آهنگها در کانال 👇🌸
༻♥️ @eShghdoni ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄
Mazyar-Fallahi-Lahzeye-Didar-128.mp3
2.21M
وقـــتی کہ دلــــــم میگـــیره
از توپنــــــجره نگــــــام کـــن
با نگاهتـــ پشتِـــ شیشہ،
از تہ دلتـــ دعــــــام کـــن....
دستتـــ رو بزار روقلـــبم،
بزا قلبـــم جــــــون بگـــیره....
یہ نفـــس بده بہ ابرا🍃🌺
کہ شـــاید بارون بگـــیره....
مازیار فلاحی 🎤
لحظه یِ دیدار 🎼
༻♥️ @eShghdoni ♥️༺
┄┅┄┅┄ ❥❥❥ ┄┅┄┅┄