eitaa logo
باران‌ِ عشق
21.5هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
7.4هزار ویدیو
41 فایل
مَنـ‌خُـدایۍداࢪمـ❣ ڪھ‌عاشِقانھ‌دوستشـ‌داࢪمـ خُدایۍڪھ‌عاشقِـ‌مَنـ‌استـ مھࢪبـٰانـ‌استـ❣ بینھایتـ‌بَخشندھ‌استـ خُدایۍڪھ‌خانِھ‌اشـ همینـ‌حَوالۍاستـ❣ ادمین‌تبادل‌و‌تبلیغ: @Khademehosseiin بِنویسْـ‌بَࢪایَمـ ... https://harfeto.timefriend.net/17227680569677
مشاهده در ایتا
دانلود
باران‌ِ عشق
#قسمت_131 #عشق_احباری کلافه وار نگاهم میکرد ، اصلاً میلی به رفتن نداشت ، با نگاه اشکیم بهش نگاه میک
دستم رو از دستش نکشیدم گفتم تسلیمش میشم .باخودم گفتم بسه دیگه تمومش کن توکه از ته دلت دوسش دا ری پس بزار تموم شه سرش رو به بهونه بوسه پایین آورد منم سرم رو گرفتم بالا اما نیمه راه وقتی چشمش تو چشمم افتاد سرش رو نگه داشت وفقط بهم زل زد. بعد سرش رو کاملا بالا گرفت و دست منو رها کرد. خورد شدم غرورم له شد چند لحظه پیش خودم رو شکستم ولی اون پسم زد . گریه ام گرفت ، صدای گریه م رو که شنید نیم نگاهی بهم انداخت و فقط گفت : - ببخشید بلند شد و از اتاق بیرون رفت ، با صدای کوبیده شدن در به‌هم ،رو تخت وار رفتم و دراز کشیدم، اشک هم دیگه برام کار ساز نبود زندگیم طوری نابود شده بود که دیگه نمیتونستم هیچ جوره جمع و جورش کنم . یک ساعت ،دو ساعت و شاید هم سه ساعت به همون شیوه رو تخت زار زدم و اشک ریختم که دوباره در اتاق باز شد ... صورتم به سمت در اتاق بود،چشمهام رو باز کردم و بهش نگاه کردم، یه لیوان شیر تو دستش بود و با یه حالتی از پشیمونی و ندامت به سمت تختم آروم قدم برداشت.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༻‌ @Cafee_eshgh ༺‌‌‌ ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄