eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
70 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻بانوی 🌻 💧شبنمی که زینب وار از روی گلبرگ هستی چکید💧 💫نام:شبنم 💫نام خانوادگي:متخصص 💫محل تولد:اردبیل 💫محل شهادت: اردبیل 💫تاریخ مجروحیت:بهمن ۱۳۵۷ 💫تاريخ شهادت:۳/۳/۱۳۷۲
بصیـــــــــرت
🌻بانوی #شهیده 🌻 💧شبنمی که زینب وار از روی گلبرگ هستی چکید💧 💫نام:شبنم 💫نام خانوادگي:متخصص 💫محل تول
❣قسمتی از زندگینامه شهیده❣ 🌟شهیده شبنم متخصص فرزند داوود در تاریخ دوم تیر ماه سال13۴۶ در محله "داشکسن" در حومه شهرستان اردبیل به دنیا آمد. 🌟پس از طی دوران طفولیت درسن 7 سالگی به مدرسه رفت و دوران ابتدایی را در مدرسه ایران دخت" به پایان رسانید. 🌟و در بهمن ماه سال1357 در حالی که کمتر از 12 سال داشت و به همراه مادرش در تظاهرات علیه رژیم طاغوت شرکت کرده بود با شلیک گلوله ماموران ساواک به شدت مجروح شد. 🌟حدود ١۴سال در بسترجانبازی بسر برد و درد و  رنج بسیاری را تحمل کرد و در نهایت در روز سوم خرداد ماه 1372 بر اثر شدت صدمات وارده به فیض شهادت رسید.💙 🌟مجروحیت شبنم به طوری بود که شبنم متخصص جانباز ٧٠ درصد انقلاب اسلامی بود . 🌷پیکر پاکش در گلزار شهدای شهرستان اردبیل به خاک سپرده شد.🌷 💧😭شبنم عزیز خوش به حالت چه صبری داشتی یقینا معلم تو زینب سلام الله علیه بود و الا چگونه این رنج را تحمل می کردی برای این حقیر نیز دعا کن که به آن بسی محتاجم...😭😭😭 💐اَللّٰهُمَّ ارْزُقْنا تَوفٖیقَ الشَّهادَةَ فٖی سَبٖیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلٖیِّکَ الْمَهْدٖی ...ان شاءالله💐 🍁یاحضرت زینب سلام الله علیها🍁 🍂🌾🌸🍁🍃🇮🇷🌺🍂🌾🌸 @khamenei_shohada برای نشر آثار شهدا به کانال ما بپیوندید. 🔽🔽🔽🔽 🌸یا فاطمـــة الزهرا سلام الله علیــــها(امُ الشــهداء)🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بصیـــــــــرت
من، احسان #معراج الشهدا #قسمت_سوم 💠یک مراسم پرشکوه و پرجمعیت. یک جای دنج هم دادن بهم. یک گوشه کنا
من، احسان معراج الشهدا اگه یک فکر دیگه ای راجع به من کنه چی❓ یک تصمیم هایی تو زندگی باید دوطرفه باشه‼️ اگه فقط از کلمه نه استفاده می کرد که حق کاملش هم بود؛ حسرتش تا عمر داشتم تو دلم می موند... ⏰سر ساعت اونجا بود، با نگاه مبهم از استرس و نگرانی به خودش پناه بردم، نگاش که می کنم تا چند لحظه وقت می خرم از دنیا... کلاً جدا می شم از همه چی، واسه همین هروقت باهام حرف میزنه سرم رو پایین نگه میدارم که حواسم جمع باشه... ادامه دارد ....... 💐💐💐💐💐💐💐💐💐 @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_هشتم 8⃣
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق 9⃣ فضـــــاحال وهوای سنگینی دارد..ینی بایدخداحافظی ڪنم؟😔 ازخاڪی ڪ روزی قدمهای پاڪ آسمـــــانی هاآن رانوازش ڪرده،..باپشت دست اشڪهایم راپاڪ می ڪنم دراین چندروزآنقدر روایت ازآنهاشنیده ام ڪ حالا میتوانم براحتی تصـــــورشان ڪنم... دوربین رامقابل صـــــورتم📷 میگیرم وشمارامیبینم،اڪیپی ڪ از14 تا50ساله درآن درتلاطــــــــــم بودند،جنب و جوش عاشـــــقی...ومن درخیــال صدایتان میزنم. _ آهای 🌷... برای گرفتن یک عڪس ازچهره های معصـــــومتان چقدرباید هزینه ڪنم؟.. ونگاه های مهربان شما ڪ همگـی فریاد میزنند :هیـــــچ ...هزینه ای نیست!فقط حرمت ... 👌 حجـــــاب رابخر، حیـــــاراب تن ڪن.نگـــاهت رابدزد ازنامحـــــرم آرام میگویم:یڪ..دو...سه... صدای فلش وثبت لبخـــــند خیالی ِشما لبخندی ڪ میدهد❣ شاید لبهای شما با سیب حرم ارباب رابطه ی عاشـــــق و معــشوق داشته😢 دلم ب خداحافظی راه نمیدهد،بی اراده یڪ دستم ✋رابالامی آوردم تا... اما یڪی ازشماراتصورمی ڪنم ڪ نگاه غمگینش راب دستم میدوزد... _ باماهم خداحافظی می ڪنی؟؟ خداحافظی چرا؟؟... توهم میخـــــاای بعدازرفتنت مارو فراموش ڪنی؟؟....خـــــااهرم توبـی وفانباش👉 دستم را پایین می آورم و ب هق هق می افتم؛احساس می ڪنم چیـــــزی درمن شڪست.😭 ... نگاه ڪ می ڪنم دیگرشمارا نمیبینم... بال و پر هستند وخاڪی ڪ زمانی روی آن سجده می ڪردندعـــــرش می شود برای .. ... ڪاش ڪمڪم ڪنیدڪ پاڪ بمانم... شماراقسم ب سربندهای خونی تان... درتمـــــام مسیر بازگشت اشڪ میریزم...بی اراده و ازروی دلتنگی....😢 شاید چیزی ڪ پیش روداشتم ڪارشهداست... بعنـــــوان یڪ هدیه... هدیه ای برای این شڪست وتغییر هدیه ای ڪ من صدایش می ڪنم: ❣ ♻️ ... 💘 @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌شهادت.....!! چه زیبا گلچین می کنی.‌. عالم را..!! ومن!! مبهوت هرشهیدم.. چه زیبا می رود.‌‌. تا عرش اعلا.. 😔💔 . ╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮ @khamenei_shohada ╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀 🌷شهید مدافع حرم جاوید الاثر محمد جنتی (حاج حیدر) 🌷در یک جلسه کاری که فرماندهان پاکستانی زینبیون از منطقه هم حضور داشتند، آقا سید عباس موسوی موسس زینبیون و شهید حاج حیدر درباره ی برنامه های زینبیون که شامل رزمنده های زینبیون در منطقه و وسایل مورد نیاز آنها و درباره ی خانواده های شهداﺀ و جانبازان بود باهم مشورت می کردند که شهید حاج حیدر برنامه ی مفصلی را در این باره توضیح دادند. بعد از شنیدن این برنامه آقا سید عباس موسوی به ایشان گفتند : "شما چمران زینبیون هستید ...! " 🌷چون که دکتر شهید چمران هم برای حزب الله مثل همین برنامه ریزی ها را کرده بودند . 🌹🕊 @khamenei_shohada
2.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 ویژه هفته وحدت 📹ببينيد| خاطره از دوران تبعيد در ايرانشهر و برگزاری @khamenei_shohada
💚✨💚 ✨بر نور جمال 💚پاک احمد صلوات ✨برعطر وجود 💚حی سر مد صلوات ✨بر وجه نکوی و 💚خلق نکوی رسول ✨بر خاتم انبیاء 💚محمد و آل محمد صلوات 🍃💚اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🍃💚محَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🍃💚وعَجِّل‌فَرَجَهُــم💚 💚🍃 💚 🍃 💚 @khamenei_shohada
کرامات شهيد :    🌹 قبل از عمليات فاو در لشكر 25 كربلا  سه پسر عمو با هم بوديم ( سيد محمد ، سيد جعفر و سيد زين العابدين ) بدليل ازدياد نيرو و كمبود جا در يك سنكر و گاهي زير يك پتو مي خوابيديم و رزمنده بسيجيي  گفت :شما پسر عمو ها دراين عمليات آتي ، يكي شهيـــــ🌷ـــد مي شويد يكي مجروح و يكي سالم بر مي گرديد. شهيد سيد محمد گفت: من مجروح مي شوم شهادت وقتش الان نيست،🌺 👈  ما سه پسر عموها در عمليات فاو شركت كرديم و هر سه مجروح شديم . راوي پسر عموي شهيد 🌷🕊 @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_نهم 9⃣
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــ‌ق 0⃣1⃣ صدای بوق آزاد📱 درگوشم میپیچد شماره راعوض می ڪنم ❕ ڪلافع دوباره شماره گیری می ڪنم بازم فاطمـــــه دستش رامقابل چشمانم تڪان میدهد:👋 _ چی شده؟جواب نمیدن❓ _ ن!نمیدونم ڪجا رفتن ...تلفن خونه جواب نمیدن...گوشی هاشونم خاموشه،ڪلیدم ندارم برم خووونع😖 چندلحظه مڪث می ڪند: _ خب بیافعلا خونه ما❣ ڪمی تعارف ڪردم و " ن " آوردم... دودل بودم...اما آخرسردربرابراصــــرارهای فاطمه تسلیم شدم.. واردحیاط ڪ شدم،ساڪم راگوشه ای گذاشتم و یڪ نفس عمـــــیق ڪشیدم مشخص بودڪ زهراخانوم تازه گلهاراآب داده.🌸 فاطمـــــه داد میزند:ماااماااان...ما اومدیمم... وتویڪ تعارف میزنی ڪ: اول شما بفرمائید... اما بی معطلی سرت راپائین می اندازی ومیروی داخـــــل.. چنددقیقه بعد علی اصغرپسرڪوچڪ خانواده وپشت سرش زهرا خانوم بیرون می آیند... عـــــلی جیغ میزند ومی دود سمت فاطمـــــه ..خنده ام میگیرد چقدر ❕ زهراخانوم بدون این ڪ بادیدن من جابخورد لبخندگرمی میزند واول بجای دخترش ب من سلام می ڪند! این نشان میدهد ڪ چقدرخون گرم و مهمـــــان نوازند.. _ سلام مامان خانوم!...مهمون آوردم... " و پشت بندش ماجرای مرا تعریف می ڪند" - خلاصع این ڪ مامان باباشو گم ڪرده اومده خونه ما❕ علی اصغربالحن شیرین و ڪودڪانع میگوید:آچی❓خاله گم چده❔واقیهنی❓👶 زهراخانوم میخنددوبعد نگاهش راسمت من میگرداند _ نمیخـــــاای بیای داخل دخترخوب؟ _ ببخشیدمزاحم شدم.خیلی زشت شد. _ زشت این بود ڪ توخیابون میموندی!حالا تعارفو بزار پشت درو بیا تو...ناهارحاضره.... لبخند میزند ،پشت ب من می ڪند ومیرود داخـــــل... خانه ای بزرگ،قدیمی ودوطبقه ڪ طبقه بالایش متعلـــــق ب بچه هابود.. ی اتاق برای سجادو تو،دیگری هم برای فاطمـــــه و علی اصغر.. زینب هم یڪ سالی میشودازدواج ڪرده وسرزندگی اش رفته.. ازراهرو عبورمی ڪنم وپائین پله ها میشینم،ازخستگی شروع می ڪنم پاهایم رامیمـــــالم.. ڪ صدایت ازپشت سروپله های بالاب گوش میخورد: _ ببخشید!.میشه رد شم..؟ دستپاچه ازروی پله بلند میشوم. یڪی از دستانت رابسته ای،همانی ڪ موقـــــع افتادن ازروی تپه ضرب دیده بود😅 علی اصغرازپذیرایـی ب راهرومی دود و آویزون پایت میشود.. _ داداچ عـــــلی..چلا نیمیای ڪولم ڪنی..؟؟ بی اراده لبخند میزنم،ب چهره ات نگاه می ڪنم،ســـــرخ میشوی و ڪوتاه جواب میدی: _ الان خسته ام...جوجه ی من! ڪلمه جوجه🐣 را طوری گفتی ڪه من نشنوم...اما شنیدم!!! یڪ لحظـــــه از ذهنم میگذرد: "چقدرخوب شد ڪ پدر و مادرم نبودن ومن الان اینجـــــاااام".😆 ♻️ ... 💘 🌹🕊 @khamenei_shohada