۲۹ دیماه مصادف است با #سالروز شهادت فرمانده «سردار #شهید_محمود_اصغر_نیا»،(تصویرسمت راست👆) مسئول واحد عقیدتی سیاسی تیپ ۲۱ امام رضا(ع)در ۲۹ دیماه سال ۱۳۶۳ درحالیکه برای شرکت در سمینار مسئولان آموزش سیاسی عقیدتی شمال شرق به مشهد مشرف شده بود در سن ۲۵ سالگی به همراه همسر و فرزندش به خیل #شهدا پیوست.
و« #شهید_مسعود_غفاری» (تصویر سمت چپ)👆
در تاریخ ۲۹ دیماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در خاک پاک شلمچه و در سن ۲۸ سالگی به فیض عظمای شهادت نائل آمد. حسین، پسر کوچک شهید نیز دریکی از بمبارانهای رژیم بعثی به شهادت رسید.
#روحمان_با_یادشان_شاد
#سالروز_آسمانی_شدنشان_گرامیباد
بصیـــــــــرت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_پنجاه_ه
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇
مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق
#هوالعشـــــــــق
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_پنجاه_هشت 8⃣5⃣
گوشه ای ازچادرروی صورتم راکنار میزنم ونگاهت میڪنم.لبخندت عمیق است.ب عمق عشقمـــــان💞! بی اراده بغض میڪنم.دوست دارم جلوتربیایم وروی ریش بلندت راببوسم💋.متوجه نگاهم میشوی زیرچشمی به دستم نگاه میڪنی.
_ ببینم خانومی حلقــ💍ــت ڪجاست؟
لبم راڪج میڪنم وجواب میدهم.
_ حلقه چه اهمیتی داره وقتی اصل چیز دیگس...
دستت رامشت میڪنی ومیاوری جلوی دهانت
_ اِ اِ اِ...چه اهمیتی؟...پس وقتی نبودم چطوری یادم بیفتی؟
انگشترنشونم رانشانت میدهم
_ بااین..بعدشم مگه قراره اصن یادم بری ڪ چیزیم یادآور باشه!
ذوق میڪنی
_ همممم...قربـــــون خانوم !😍
خجالت زده سرم راپایین میندازم.
خم میشوی وازروی عسلی یڪ شڪلات نباتی🍬ازهمان بدمزه هاڪ من بدم می آیدبرمیداری ودرجیب پیرهنت میگذاری.اهمیتی نمیدهم وذهنم رادرگیر خودت میڪنم.
حاج اقا بلندمیشودومیگوید
_ خب ان شاءالله ڪ خوشبخت شن و این اتفاق بشه نوید ي خبر خـــــوب دیگه!
بالحن معنی داری زیر لب میگویی
_ ان شـــــاءالله!
نمیدانم چرادلـــــم شورمیزند!اماباز توجهی نمیڪنم ومنم همینطور ب تقلیدازتو میگویم ان شاءالله.
همه ازحاج اقاتشڪروتا راهرو بدرقه اش میڪنیم.فقط توتادم درهمراهش میروی.وقتی برمیگردی دیگرداخل نمی آیی وازهمان وسط حیاط اعلام میڪنی ڪ دیرشده وبایدبروی.ماهم همگی ب تڪاپو می افتیم ڪ حاضر شویم تاب فرودگاه بیاییم.یڪدفعه میخندی ومیگویی😄
_ اووو چه خبـــــرشدیهو!؟میدویید اینوراونور !نیازی نیست ڪ بیاید.نمیخوام لبخند شیرین این اتفاق ب اشڪ خداحافظی تبدیل شه اونجا.....
مادرم میگوید
_ این چه حرفیه ماوظیفمونه
تو تبســـــم متینی میڪنی
_ مادرجون گفتم ڪ نیازی نیست.
فاطمه اصرار میڪند
_ یعنی نیایم؟....مگه میشه؟
_ نَ دیگه شمابمونیدڪنارعــــروس ما!
بازخجالت میڪشم وسرم راپایین میندازم.☺️
باهربدبختی ڪ بوددیگران راراضی میڪنی واخرسرحرف ،حـــــرف خودت میشود.درهمان حیاط مادرت وفاطمه را سخت دراغوش میگیری.زهرا خانوم سعی میڪند جلوی اشڪهایش را بگیردامامگر میشد درچنین لحظه ای اشڪ نریخت😢.فاطمه حاضرنمیشود سرش راازروی سینه ات بردارد.سجاد ازتو جدایش میڪند.بعدخودش مقابلت می ایستدوب سرتاپایت بـــــرادرانه نگاه میڪند،دست مردانه میدهدوچندتا ب ڪتفت میزند.
_ داداش خودمونیما! چه خوشـــــگل شدی!
میترسم زودی انتخاب شی!👌
قلبـــــم میلرزد! "خدایااین چه حرفیه ڪ سجاد میزنه!"
پدرم وپدرت هم خداحافظی میڪنند.لحظه ی تلخی است... خودت سعی داری خیلی وداع راطولانی نڪنی. برای همین هرڪس ڪ ب اغوشت می آید سریع خودت رابعداز چندلحظه ڪنارمیڪشی. زینب بخاطر نامحرم ها خجالت میڪشید نزدیڪت بیاید برای همین دردوقدمی ایستاد وخداحافظی ڪرد.اما من لرزش چانه ی ظریفش را بین دولبه چادر میدیدم...میترسیم هم خودش وهم بچه درون وجودش دق ڪنند!
حالا میماند
یڪ مـــــن....❤️....باتـــــو
♻️ #ادامه_دارد...
#داستان_عاشقانه_مذهبی 💘
#مدافع_عشق
#پندانه
✅در جاده انقلاب روی تابلو نوشته :
🔴جاده لغزنده است" #دشمنان مشغول کارند "
⛔️با #دنده_لج حرکت نکنید" دیر رسیدن به مقام" بهتر از نرسیدن به امام است"🥀
✅سرعت بیشتر از سرعت ولایت فقیه #نباشد "
🔴اگر پشتیبان #ولایت نیستید"کمربند #دشمن را نبندید"
✅با #وضو وارد شوید"جاده مطهر به #خون_شهدا ست"
🌸پشتیبان ولایت فقیه باشید تا
به مملکت شما آسیبی نرسد👇
امام خمینی (رحمه الله)
بصیـــــــــرت
بیشتر از چهار صدنفر این نظرسنجی رو در کانال دیدن اما جای بسی تعجب و تاسف که تنها22نفر با تمام تأکید
واقعاچرا؟؟؟🤔🤔🤔
اشکال کار از کجاست؟ اگر کوتاهی از ماست خوشحال میشیم انتقادات و پیشنهاداتتون رو با ما در میان بگذارید
@sardar_hor
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
📖🕋📖🕋📖
💠همراهان گرامی کانال
🌷ختم دسته جمعی سوره کوثر به مناسبت شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها در کانال برگزار میشود
✅ تعدادثبت مجموعه یا ضامن آهو میشود و توسط متصدی آماردرحرم مطهر
🍂آقا علی بن موسی الرضا 🍂
ازطرف شما عزیزان ثبت میشودو نزد ولی نعمتمان به امانت سپرده میشود
❇️ فرصت تا آخر روز یکشنبه ۶ / ۱۱/ ۱۳۹۸
✳️به نیابت از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه به مادر بزرگوارشان فاطمه زهرا ( س ) و برآورده شدن حاجت افراد شرکت کننده
📣لطفا تعداد سوره کوثر را که می خوانید،به آیدی زیر بفرمایید تا جمع آماردر حرم مطهرامام رضا ( ع ) مطهر ثبت شود و
تشکروعاقبت بخیری ازحضور پر رنگتون 🌹
⬅️آیدی جهت پیام دادن برای اعلام تعداد تلاوت سوره کوثر در ختم دسته جمعی 👇👇
🆔@ZZ3362
بصیـــــــــرت
🌷هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند!بلکه آنان زندهاند،ونزد پروردگارشان روزی داده
#معرفی_شهدا
#شهید_محمد_معافى"
👈متولد شهرستان نکا در استان مازندران، فرمانده زبده نظامی و مستشار ایرانى با نام جهادى " #صابر" که در سوریه به شهادتـــــ🕊🌷 رسید.
🌷این شهید مدافع حرم در 30 دى ماه 96 در شهر البوکمال واقع در استان دیرالزور سوریه در دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به دوستان شهیدش پیوست.
🌷شهید معافی متولد سال 61 بود که در 35سالگی به شهادت رسید. یک پسر 9ساله و یک دختر 2ساله از او بهیادگار مانده است.🌷🕊
#سالروز_شهادت
بصیـــــــــرت
#معرفی_شهدا #شهید_محمد_معافى" 👈متولد شهرستان نکا در استان مازندران، فرمانده زبده نظامی و مستشار ایر
🔰در عملیات خانطومان تلفات زیادی از دشمن گرفت🌷🕊
🥀محمد یک انسان بسیار بااخلاق، صبور و خلاق بود😍 و همه او را بهعنوان یک فرمانده میدانی قوی میشناختند. در عملیات خانطومان ضربههایی که محمد به تکفیریها وارد کرد اصلاً قابل وصف نیست. از آنها تلفات زیادی گرفت ولی دشمن کوردل همیشه دنبال جوانان ماست تا آنها را شهید کند و بتواند بهاندازه یک نفر هم که شده از یاران ولایت کم کند.😓
🥀همه دوستانی که در این راه به شهادتـــ🌷 رسیدند، دوستان و حافظان ولایت بودند. الآن در این شرایط مملکت به این بچهها نیاز داشتیم ولی دست تقدیر خواست شهادت نصیبشان شود.🕊🌷
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
#روایت_از_همرزم_شهید
بصیـــــــــرت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_پنجاه_
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁
مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق
#هوالعشـــــــــق
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_پنجاه_نه 9⃣5⃣
جلومیآیم.ب سرتاپایم نگاه میڪنی.😍لبخندت ازهزاربار تمجید و تعریف برایم ارزشمنـــــدتراست. پدرت بهمه اشاره میڪند ڪ داخل خانه برگردند تامـــــا خداحافظی ڪنیم.زهراخانوم درحالیڪ باگوشه روسری اش اشڪش راپاڪ میڪند میگوید
_ خب این چه خداحافظی بود؟
تاجلودرمگه نباید ببریمش!؟
تازه آب میخوام بریزم پشتش
بچـــــم ب سلامت بره ...
حس میڪنم خیلی دقیق شده ام چون ي لحظه باتمام شدن حرف مادرت دردلم میگذرد" چرا نگفت ب سلامت بره وبـــــرگرده؟...خدایاچرا همه حرفها بوی رفتن میده....بوی خداحافظی برای همیـــــشه"
حسین اقا باآرامش خاصی چشمهایش رامیبنددو بازمیڪند
_ چراخانوم...ڪاسه آبو بده عروســـــت بریزه پشت علی...اینجوری بهترم هست! بعدم خودت ڪ میبینی پسرت ازون مدل خداحـــــافظی خوشش نمیاد.
زهراخانوم ڪاسه رالب حوض میگذارد تاآخرســـــر برش دارم.
حسین آقا همه راسمت خانه هدایت ڪرد.لحظه اخروقتی ڪ جلوی در ایستاده بودن تاداخل بروندصدایشان زدی
_ حـلااااال ڪنید....
یڪ دفعه مـــــادرت داغ دلش تازه میشود وباهق هق😭 داخل میرود. چنددقیقه بعدفقط مـــــن بودم و تـــــو.دستم رامیگیری و باخودت میڪشی درراهروی اجری ڪوتاه ڪ انتهایش میخورد ب در ورودی.دست درجیبت میڪنی وشڪلات نباتی🍬 رادرمی آوری وسمت دهانم می گیری.پس برای این لحظه نگهش داشتی!میخندم و دهانم را باز میڪنم.شڪلات را روی زبانم میگذاری وباحالتی بانمڪ میگویی
_ حالا بگوآممم...
ودهانش رامیبندد! میگویم آممممم و دهانم رامیبندم ...میخندی و لپـــــم راآرام میڪشی.😉
_ خب حالا وقـــــتشه...
دستهایت راسمت گردنت بالا می آوری
انگشت اشاره ات رازیریقه ات میبری و زنجیری ڪ دورگردنت بسته ای بیرون میڪشی.انگشتری حڪاڪی شده و زیبا ڪ سنگ ســـــرخ عقیق رویش برق میزنددرزنجیرت تاب میخورد. ازدور گردنـــــت بازش میڪنی وانگشتر رادر می آوری
_ خب خانوم دست چپتو بده بمن...
باتعجب نگاهت میڪنم😳
_ این مال منـــــه؟
_ اره دیگه! نڪنه میخوای بدون حلقه عروس شی؟
مات ومبهوت لبخندعجیبت میپرسم
_ چرااینقدزحمـــــت....
خب...چراهمونجا دستم نڪردی
لبخندت محومیشود.چادرم راڪنار میزنی ودست چپم رامیگیری وبالا می آوری
_ چون ممڪن بود خانواده ها فڪر ڪنن من میخوام پابنـــــد خودم ڪنمت...حتی بعدازینڪ ....
دستم راازدستت بیرون میڪشم و چشمهایم راتنگ میڪنم😕
_ بعد چـــــی؟
_ حالا بده دستتو
دستم راپشتم قایم میڪنم
_ اول توبگو!
بایڪ حرڪت سریع دستم رامیگیری وبزور جلومی آوری
_ حالا بلاخره شاید مام لیـــــاقت پیدا ڪنیم بپریم...
بادردنگاهت میڪنم.سرت راپایین انداخته ای.حلقــ💍ـــه سفیدو درانگشتم فرو میبری
_ وای چقد تو دستت قشنگ تره!!
عین برگ گل ...ریحانه بـــــرازندته...
نمیتوانم بخندم...فقط ب توخیره شده ام.حتی اشڪ هم نمیریزم.
سرت را بالا می آوری وب لبهایم خیره میشوی
_ بخند دیگه عروس خانـــــوم...
نمیخندم...شوڪه شده ام! میدانم اگر طوری بشوددیـــــوانه میشوم.
بازوهایم رامیگیری ونزدیڪ صورتم می آیی وپیشانی ام را میبـــ💋ــوسی.طولانی...و طولانی...
بوسه ات مثل یڪ برق درتمام وجودم میگذرد وچشمهایم رامیسوزاند... یڪدفعه خودم رادرآغـــــوشت میندازم و باصدای بلندگریه میڪنم...
خدایاعلیمو ب تومیسپـــــارم
خدایا میدونی چقدردوسش دارم
میدونم خبرای خوب میشنوم
نمیخوام ب حرفهای بقیه فڪرڪنم
علی برمیـــــگرده مثل خیلیای دیگه
مابچه دارمیشیم...
ما...
ي لحظه بی اراده فڪرم ب زبانم می آیدو باصدای گرفته وخش دارهمانطور ڪ سر روی سینـــــه ات گذاشته ام میپرسم...
♻️ #ادامه_دارد...
#داستان_عاشقانه_مذهبی 💘
#مدافع_عشق
@khamenei_shohada
#کلام_شهید
وظیفهی ما در قبال خون این شهیدان چیست؟
آیا باید بازاریان ما گران فروشی کنند؟
و خواهران با وضعیتی زننده در سطح شهر خود را نمایان کنند؟
و بازاریان جنس مردم را احتکار نموده و در اختیار مردم نگذارند؟
کارکنان ما در کارخانه کم کاری کنند؟
ولی باید بدانیم که با یک کار اشتباه و خلاف در جمهوری اسلامی ... امام زمان (عج) را از خود ناراضی کردهایم...
🌹 #شهید_مصطفی_تقی_جراح
@khamenei_shohada
🌺تقدیم به مادران صبور شهدای گمنام
قربون دلِ مادرانِ شهدای جاویدالاثر ♡❤
مغازه دار میگفت :
بیست و نه ساله هر وقت میره از خونه بیرون، کلیدشو میده به من...
میگه: شاید پسرم وقتی بر میگرده من نباشم ...
کلید رو بده بره استراحت کنه،
آخه تازه از راه رسیده خسته اس...
#سلامتی_مادران_صبور_شهدا_صلوات
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#سالروز_شهادت_۱۶ تن از آتشنشانان حادثه پلاسکو در ۳۰دی ماه سال ۱۳۹۵ 💢اسامی شهدای آتش نشان 👇 🔘شهیدآ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا