✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🔻توفیق نماز شب
✨ آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
✍جوانی پدر پیری داشت، شب اول عروسی وقتی با همسرش در اتاقی خلوت کرده بود
▪️ متوجه سرفه مکرر پدرش شد ، از نزد عروس بیرون رفت و پالوده ی سیبی درست کرد و به پدر داد تا سینه ی او نرم شود و سرفه، او را اذیت نکند
▫️جوان گفت وقتی پدرم خوابید از نزدش دور شدم و دیدم میل عجیبی به نمازشب پیدا کردم
▪️با اینکه در طول عمرم نماز شب نخوانده بودم
▫️مشغول نماز شب شدم و تاکنون که 27 سال می گذرد یک شب هم نماز شبم قضا نشده است
🔺این هم نتیجه خدمت و احترام به والدین است
ـــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
📃 #وصیت_نامه شهید:
💠این را بدانید اگر می خواهید چشمتان جمال مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه) را ملاقات کند ،اگر می خواهید لبیک یا حسینتان معنا دار باشد ،اگر می خواهید اعمالتان قبول باشد و فردای قیامت مقابل بی بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها سرتان افراشته باشد، پشتیبان ولی امر مسلمین #حضرت_آیت_الله_امـام_خــامنه_ای باشـید،که او نوری است از انوار رسـول الله صل الله علیه و آله که بر حـق او ولی و صاحب ماست.
#احمد_اعطایی گرامی باد
ـــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💝📿💝 📿💝 💝 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_صد_و_نهم ✍ به آخرین درب که چندین مرد با شانه هایی لرزان محاص
💝📿💝
📿💝
💝
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_صد_و_نهم
به اصرارِ دانیال عازم هتل شدیم که یکی از آن جوانان نظامی صدایم زد و نایلونی به سمتم گرفت:
- گوشیِ سیده.. خاموشه.. فک کنم شارژش تموم شده...
کیسه را گرفتم و به هتل برگشتیم.
بی صدا وسایلم را جمع میکردمو دانیال اشک ریزان تماشایم میکرد.
تهوع و درد گوشم را کشید و مرا مجبور به افتادن روی تخت کرد.
دانیال با لیوانی آب و قرص کنارم نشست:
- اینا رو بخور...
سارا باید قوی باشی.. فاطمه خانوم تمام چشم امیدش به توئه.. حسام به خواسته ی قلبیش رسید...
و باز بارید...
من قوی بودم.. خیلی زیاد، بیشتر از آنچه فکرش را بکنند...
کم که نبود، خودم آمینِ شهادتش را گفته بودم...
حالا هم باید پایش می ماندم:
- تو از کجا خبر دار شدی؟
نفس گرفت:
- صبح با گوشیش تماس گرفتم. گفت داره میره گشت زنی اما خواست به تو چیزی نگم که نگران نشی...
بعدم گفت تا اذان ظهر برمیگرده..
تو چیزی نپرسیدی، منم چیزی نگفتم.
ولی همه ی حواسم بهت بود که چشم به راهشی.
تا اینکه از ظهر گذشت و هیچ خبری ازش نشد...
منم نگران بودم و مدام به گوشیش زنگ میزدم که میگفت خاموشه...
بصیـــــــــرت
💝📿💝 📿💝 💝 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_صد_و_نهم به اصرارِ دانیال عازم هتل شدیم که یکی از آن جوانان ن
دم دمای عصر وقتی حالِ پریشون و سراغ گرفتن هاتو از حسام دیدم، دیگه خودمم ترسیدم...
از طریق بچه ها سراغشو گرفتم که اول گفتن زخمی شده و برم اونجا...
وقتی که رفتم دیدم زخمی نه.. شهید شده..😭
تمام ثانیه هایِ پریشانیم تداعی شد:
- چجوری شهید شده؟
چانه اش میلرزید:
- با چند نفر رفته بودن واسه گشت زنی ، که متوجه میشن یه عده از #داعشی ها قصد نزدیک شدن به شهر رو دارن...
که باهاشون درگیر میشن...
حسامو دوستاش تا آخرین گلوله ی خشابشون مقاومت میکنن و به مقر خبر میدن...
اما دیگه محاصره شده بودن و تا نیروها برسن، بچه ها شهید میشن
آه از نهادم بلند شد...
پس باز هم حرف غیرت و پاسداری بود.
حداقل خوبیش این بود که من پیکرِ گرمِ شهیدم را دیدم.
- خب داعشی ها چی شدن؟
لبخندش تلخ بود:
- تار و مارشون کردن...
صبح روز بعد به همراه پیکرِ امیر مهدیم، راهی ایران شدیم.
در مسیر مدام اشک ریختم و ناله کردم که قرار بود با سوغات و تبرک کربلا به ایران برگردم...
حالا داشتم حسامِ بی جان را چشم روشنی سرزمین عراق می بردم...
بیچاره فاطمه خانم...
⏪ #ادامہ_دارد...
🕌 در محضر امام روح الله (۱۲۶۸)
خیانت بزرگی است که به ما کردند،مادر ها را منصرف کردند از بچه داری،بچه داری را یک چیز منحطی حساب کردند؛
درصورتی که از دامن همین مادر ها مالک اشتر پیدا می شود.از دامن همین مادر ها حسین بن علی پیدا می شود.از دامن همین مادرها اشخاص بزرگ پیدا می شوند که یک ملت را نجات می دهند.این ها این را منحطش کردند.شما را به یک صورتی میخواهند حفظ کنند.مادر ها را اگر بتوانند به صورت عروسک در آورند.عروسک!که هیچکار نداشته باشد به سرنوشت ملت خودش.
#امام_خمینی
📚صحیفه نور، جلد ۷.صفحه ۴۴۷
ــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ
@khamenei_shohada
آنان کہ #حسابشان پاک اسـت
#راحَت می میرند!
و آنها کہ بی #حسابند؛
با شهادت...
📸شهید مدافع حرم #حسن_حزباوی
#ولادت:١٣۶١/٩/١
#شهر:#اهواز
#شهادت:١٣٩٣/٩/١
#سالروز_شهادت
#سالروز_ولادت
ـــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــ
@khamenei_shohada
عجِّل فرج به روی لب و توشهها سیاه
هجران که با شعار به پایان نمیرسد...
▪️اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
▫️مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیها
ـــــــــــ🕊🌹ــــــــــــ
@khamenei_shohada
#جانم_فدای_رهبرم 💖🌸
در سایه لطف ایزد رحمانیم
بر امر ولی همیشه چون سلمانیم
فرمود به ما مقاومت پیشه کنیم
مرد عملیم و تابع فرمانیم
#لبیک_یا_خامنه_ای✊
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ
ــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada
♥️
رهبـرم!
فرقی نمیکند؛
شلمچه، حلب، موصل... یا
کوچه پس کوچههاے کشور عزیزم ایران؛
سهمِ #بسیـج
دویدن،
پابهپاے انقلاب است🌱
بسیـجی سهمـش را
با جان و دل
ادا خواهد کرد...❣
#هفته_بسیج
ــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
🎒درون کیف مدرسهاش، دو دفترچه کوچک داشت؛
⚫️⚪️یکی از آنها را با کاغذ سفید جلد گرفته بود و دیگری را با کاغذ سیاه؛
📝بعضی وقتها چه در خانه و چه در مدرسه، یکی از آنها را از کیفش بیرون میآورد و چیزهایی داخل آن مینوشت؛
🧐این کار همیشگی او توجه دوستان و همکلاسیهایش را به خود جلب کرده بود.
❓یک روز یکی از همکلاسیهایش در مورد دفترچهها از او سوال کرد؛
➕حیدر جواب داد: اینها دفتر روزانه من هستند؛ کارهای خوبی را که انجام میدهم در دفتر جلد سفید و کارهای بدی را که ناخواسته از من سر میزند، در دفتر جلد سیاه مینویسم.
😳دوستش از شنیدن حرفهای او تعجب کرد و گفت:
«اجازه میدهی نگاهی به نوشتههای داخل آنها بیندازم؟»
➕حیدر کمی فکر کرد و بعد اجازه داد.
صفحات داخل دفتر سفید بسیار کم بود و نوشته داخل آن دیده نمیشد اما صفحات دفتری که جلدش سیاه بود، کامل و تا نیمه پر از نوشته بود؛❗️همکلاسیاش باز هم بیشتر از قبل تعجب کرد.
➕این بار حیدر زودتر از آنکه او سوالش را بپرسد، گفت:
کارهای خوبی را که انجام میدهم بعد از نوشتن پاره میکنم تا غرور مرا نگیرد و همیشه فکر کنم هنوز کار خوبی انجام ندادهام اما کارهای بدم را نگه میدارم تا یادم بماند چقدر بدی کردهام.
#هفته_بسیج گرامبباد
@khamenei_shohada
🕊۲ آذر ماه سالروز شهادت شهید مدافع حرم " محمد امین زارع " گرامی باد
#زندگینامہ_شهید
✍ناوبان سوم پاسدار شهیـد محمد امین زارع ۳۱ساله از اهالی روستای سنان ساکن شهرستان فسا و از تکاوران تیپ امام سجاد(ع) نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این شهید عزیز در آبانـماه سال ۱۳۹۴ جهت دفــاع از حرم آل الله حضرت زینب (س) این دعوت را لبیک و عازم سوریه جهت مبارزه علیه تکفریهای داعش میشود.و سرانجام در منطقه حلب و خان طومان برا اثر آلودگی شیمیایی مجروح و جهت سیر مراحل درمان به ایران اعزام میشود.
✍این شهید عزیز پس از تحمل ماهها رنج و سختی بر اثر عارضه شیمیایی سرانجام در تاریخ ۹۵/۹/۲ دعوت حق را لبیک و به خیل همرزمان شهیدش می پیوندد
💐شادی روح پرفتوح شهید #صلوات
ـــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ
@khamenei_shohada
💌#خاطرات_شهدا
شهید ضیایی از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود؛ حمیدرضا به رزمندگان پاکستانی کمکهای مالی میکرد؛ رزمندگان پاکستانی را همچون برادران خودش میدانست و به قومیت و ملیت رزمندگان توجه نمیکرد؛ مدافعان حرم تیپ زینبیون بسیار مظلوم هستند.
حمیدرضا فرمانده قرارگاه نبود بلکه در کنار همین رزمندگان در گرما و سرما میخوابید و در میدان نبرد در صف اول بود؛ با وجود اینکه رابطه صمیمی بین رزمندگان پاکستانی و حمیدرضا برقرار بود اما در خصوص آموزش بسیار رابطه جدی داشتند.زمانی هم که حمیدرضا به تهران میآمد،از حال نیروهایش بیاطلاع نبود و به آنها سر میزد و در صورتی که نیاز به کمک داشتند،کمکشان میکرد.
📀راوے: همرزم شهید #حمیدرضا_ضیایی
ــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ
@khamenei_shohada