بصیـــــــــرت
💐🍃🌸 🍃💖 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_سی_و_ششم(الف) ✍به محض هوشیاری درد به سلول سلول بدنم فشار می آ
💐🍃🌸
🍃💖
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_سی_و_ششم (ب)
شرایط انقدر بد بود که حتی توان نفس کشیدن را هم دریغ میکرد و کل هوشیاریم خلاصه میشد در گوشهایی که تنها میشنید و صدایی که هر شب کنار گوشم #قرآن میخواند.
صدایی از حنجره ی حسام!
حسامی که بی توجه به تنفرم از خدایش،کلامش را چنگ میکرد بر تخته سیاه روحم!
او مدام قرآن میخواند و من حالم بدتر میشد.
آنقدر بدتر که #حس_سبکی کردم
حسی از جنس نبودن،حسی از جنس ایستادن و تماشای فریادهای حسام و دستپاچگی دکتر و پرستاران برای برگرداندنم!
حسی که لحظه به لحظه دهانم را تلختر میکرد.
مرگ هم شیرین نبود و دستی مرا به کالبدم هل داد.
پرستاران رفتند و حسام ماند با قرآنی در دست و صدایی پریشان کنار گوشم
- سارا خانوم مقاومت کن،به خاطر برادرتون نه اون دانیالی که صوفی ازش حرف میزد!
روحم آتش گرفت و او قرآن خواند.
آرام و آهنگین!
اینبار کلماتش چنگ نشد،سنگ نشد،اینبار خنک شدم
درست مثل کودکیم که برفهای آدم برفیم را در دهانم میگذاشتم و دندانم درد میگرفت از شیرینی سرما!
@khamenei_shohada