eitaa logo
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
307 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
214 ویدیو
4 فایل
اینجا گروهی از خبیثان خاورمیانه جمع شدند تا خباثت خونت رو اندازه بگیرند😎 امیدوارم آماده تست های خبیثانه باشی❤️‍🔥 . شروع نشر خباثت: 14\5\02 . قیمت ورود به باشگاه: اندکی خباثت!) بدون رحم🔪 خواندن رمان بدون عضویت ممنوع❌ همسایگی و‌ تبادل: @Misaagh_278
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ❤️‍🩹✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ✨❤️‍🩹 ❤️‍🩹 #رمان_او #پارت_155 نگاهی به داخل ات
✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ❤️‍🩹✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ✨❤️‍🩹 ❤️‍🩹 تماس را قطع کرد و با نگاهی به ساعت دستش را روی شماره ی دیگری گذاشت: سلام خانمم خوبی؟... عطیه: سلام محمد جان... ما خوبیم شما چه خبر؟... محمد: سلامتی... خوش میگذره اونجا؟... زینب خوبه؟... عطیه: زینبم خوبه... اینجا خیلی حالش بهتره... حسابی با مرغ و خروس های بی بی سرگرم شده... محمد: خب خداروشکر... خودت خوبی؟... عطیه: منم وقتی میبینم زینب خوبه و میخنده حالم خوب میشه... کاش زود به زود بیای بهمون سر بزنی محمد... اینجا حس غریبی دارم... محمد: چشم... تا جایی که بتونم میام بهتون سر میزنم... زینبم هست باهاش صحبت کنم؟... عطیه: آره... صبر کن الان صداش میزنم... بعداز شنیدن صدای شیرین دخترکش و کمی حرف زدن، تلفنش را قطع کرد و نگاهی به فضای سایت انداخت... ** تمام برگه های در دستش را روی میز انداخت و با لبخندی پیروزمند به صندلی تکیه داد: بازم باختی... سوزان خنده ی بلندی کرد و جام شرابش را برداشت: هنوزم رقیب قدری هستی... شهرام ابروهایش را بالا انداخت و گفت: و البته شکست ناپذیر... سوزان: بر منکرش لعنت... شهرام: شرطمون رو که فراموش نکردی؟... سوزان جامش را روی میز گذاشت و دستانش را در هم قفل کرد: اینو هیچ وقت فراموش نکن... سوزان یا شرطی نمیبنده، یا تا آخر پاش می ایسته... شهرام هم انگشت هایش را در هم چفت کرد و روی میز خم شد: خوبه... حریفِ اینجوری رو دوست دارم... سوزان ایستاد و میز را دور زد: از شرطِ قدیمی مون چه خبر؟... شهرام پوزخندی زد و جواب داد: خوبه... در به در داره دنبالم میگرده... به خیال خودش میتونه پیدام کنه... خانواده اش رو هم فرستاده روستا که مثلا از پرونده دورشون کنه... سوزان: پس هنوز داریش... شهرام: یه درصد فکر کن رهاش کرده باشم... شهرام تو هیچ شرط بندی ای نمیبازه... اینو هیچ وقت فراموش نکن سوزان... سوزان: تو که انقدر تو کارت حرفه ای عمل میکنی و حواست جمعِ، پس چرا دفعه قبل از دست دادیش؟... شهرام: دفعه ی قبل از بی عرضگی متیو بود که تونستن جامون رو پیدا کنن... وگرنه من تا تهش میرفتم و حتی جنازه اش رو هم تحویلشون نمیدادم... سوزان: یعنی عاشق این خشن بازیاتم... شهرام: خشن نبودم که اسمم شهرام نبود... یه جوری برات کادو پیچش کنم که عشق کنی... به‌قلم: ❤️‍🩹 ✨❤️‍🩹 ❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ❤️‍🩹✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹 ✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹✨❤️‍🩹
با عرض شرمندگی امروز پارت نداریم ولی قول میدم پارت یکشنبه پر و پیمون باشه🥲❤️‍🩹
30.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
_تو آدم نمی‌شی، لااقل اداشو دربیار!🤦🏻‍♂ پیش‌نمایشِ فصلِ دومِ مجموعهٔ «فراری»❤️‍🔥 بزودی از شبکه یک سیما.. ❤️ 🎞 @Puyanamaii_ir | پویانـ🇮🇷ـماطوری
تبادل👇👇 @Misaagh_278
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
روز پاسدارمون مبارک🥲❤️‍🩹
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
پ.ن: دوستان بازم نظر🤓👇 https://harfeto.timefriend.net/17366894214922 https://daigo.ir/secret/88886
1_ هنوز تموم نشده و نمیدونم پی دی افش کنم یا نه... ولی احتمالش پایینه 2_ میشه بدونم دقیقا از کجای حرفاش به این نتیجه رسیدی دوست عزیز؟😐😂 3_ شما هم قشنگیش رو حس کردید؟🥲😭❤️‍🩹 4_ بله بله میشناسم من شرمنده ام🙃🤍 5_ میشه صبر کنید به وقتش؟
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
پ.ن: دوستان بازم نظر🤓👇 https://harfeto.timefriend.net/17366894214922 https://daigo.ir/secret/88886
1_ به وقتش میفهمید 2_ خیر تا حد توانم مینویسم دیگه کوتاه بلندیش بستگی به شرایطم داره 3_ میدم امروز 4_ چیزی نیست چیزی نیست