eitaa logo
بصير
2.8هزار دنبال‌کننده
96.1هزار عکس
93.4هزار ویدیو
3.5هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد عالیاستاد عالی - تشرف.mp3
زمان: حجم: 6.39M
🔊 داستان‌های محضر امام‌زمان علیه السلام ✨🌙 📝 تشرف سید بن طاووس... موقع افطار، برای ظهور حضرت دعا کن، اون‌وقت امام‌زمان علیه السلام هم موقع افطارشون برای تو دعا می‌کنند، دعای ما کجا و دعای او کجا؟!🥲💔 https://eitaa.com/Basir_MN
حجت‌الاسلام انصاریانحجت‌الاسلام انصاریان - تشرف.mp3
زمان: حجم: 1.3M
🔊 داستان‌های محضر امام‌زمان علیه السلام ✨🌙 📝 تشرف سیدبحر‌العلوم به محضر https://eitaa.com/Basir_MN
حجت‌الاسلام رنجبرحجت‌الاسلام رنجبر - تشرف.mp3
زمان: حجم: 18.66M
🔊 داستان‌های محضر امام‌زمان علیه السلام ✨🌙 🟢 ماجرای ملا قاسم علی رشتی... موقع افطار، برای ظهور حضرت دعا کن، اون‌وقت هم موقع افطارشون برای تو دعا می‌کنند، دعای ما کجا و دعای او کجا؟!🥲💔 https://eitaa.com/Basir_MN
حجت‌الاسلام رنجبرحجت‌الاسلام_رنجبر_تشرف_آیت‌الله_بهبهانی.mp3
زمان: حجم: 7.18M
🔊 داستان‌های محضر امام زمان علیه السلام ✨🌙 🟡 ویژهٔ دعا کردن برای امام زمان علیه السلام ... https://eitaa.com/Basir_MN
استاد عالی4_5841252850813898934.mp3
زمان: حجم: 5.09M
🔊 داستان‌های محضر امام زمان علیه السلام ✨🌙 📝 امام زمان علیه السلام: مثل این خانم مسلمان باشید، ما خودمون میایم سراغتون! https://eitaa.com/Basir_MN
(قسمت اول): ﷻ ▪️در بازار راه میرفتم ناگهان مردی قوی هیکل و درشت اندام راه مرا سد کرد و بدون مقدمه شروع به فحش و دشنام دادن به من کرد، در محلی که زندگی می کردم او از نواصب و دشمن اهل بیت علیهم‌السلام بود، من سرم را پایین انداخته بودم و چیزی نمی گفتم اما هنگامی که زبان بی‌عفافش به دشنام دادن به مولا و سرورم امیرالمؤمنین علیهم السلام باز شد آن امامی که مظلومیتش قلب را ذوب می‌کند و مقام ولایتش وصف ناپذیر است، نتوانستم تحمل کنم و در حالی که فریاد می‌کشیدم «ای خبیث خاموش باش» به سویش حمله‌ور شدم‌، ‌●■●■● امانتوانستم بر او غلبه کنم و او با قدرتی که داشت بدنم را مجروح و زخمی کرد و من نقش بر زمین شدم. بلند شدم و با قاطعیت به او گفتم بدان که شکایت تو را به مولایم خواهم کرد و یکراست خودم را به حرم امیرالمؤمنین علیهم السلام رساندم و در مقابل ضریح آن حضرت نشستم و با مولا و سرورم زبان شکوه و درددل گشودم، گفتم: مولا جان یا امیرالمؤمنین (علیهم السلام) زخم و جراحت های من دردی ندارد و مهم نیست اما بر من سخت است که ببینم اینگونه به شما که محبوب من هستید جسارت میکنند، ●■●■● بعد از آن حضرت خواستم که انتقام مرا از آن خبیث بگیرند. روز بعد وقتی در بازار راه میرفتم او را دیدم که صحیح و سالم است کمی ناراحت شدم، اما به او گفتم: من تو را نفرین کرده ام و بدان حتما بلایی برسرت خواهد آمد. مرد ناصبی با شنیدن این کلام خشمناک شد و گفت: حالا که قرار است بلایی بر سرم بیاید بگذار دلم را از تو و مولایت علی خالی کنم. و باز آنچه دیروز بر سرم آورده بود تکرار کرد. ادامه دارد... =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/Basir_MN
استاد عالیاستاد عالی - تشرف (7).mp3
زمان: حجم: 6.4M
🔸 در ماه ، با ما همراه باشید با مستند داستان‌های محضر امام‌زمان علیه السلام ✨🌙 📝 تشرف سید بن طاووس... 👤 استاد https://eitaa.com/Basir_MN
حجت‌الاسلام رنجبرحجت‌الاسلام رنجبر - تشرف.mp3
زمان: حجم: 18.66M
🔹در هر روز ماه ، با ما همراه باشید با مستند داستان‌های محضر امام‌زمان ✨🌙 ♦️ ماجرای ملا قاسم علی رشتی... 🎤 حجت‌الاسلام https://eitaa.com/Basir_MN
💥آیا می شود امام زمان را دید؟(قسمت اول): ✨یکی از مسائلی که باعث ناراحتی امام عصر ارواحنا فداه شده، این است که عده ای چون توفیق تشرّف به خدمت ایشان را نداشته اند، امکان ملاقات با آن حضرت را در دوران غیبت رد می کنند، در صورتی که صدها و بلکه هزاران نفر در دوران غیبت خدمت آن حضرت رسیده و آن امام عزیز را در در حال بیداری زیارت کرده اند. ✨💫✨ در این رابطه یکی از دوستان و ارادتمندان حضرت بقیة الله که از روحانیون بزرگوار است، نقل می کند: ✨سال ۱۳۶۴ بود، به منظور خدمت سربازی به جبهه اعزام شدم. شبها با دوستان هم رزمم دور هم می نشستیم و از هر جا سخنی به میان می آمد... ✨💫✨ یک شب صحبت از امدادهای غیبی 🤍امام_زمان‌علیه‌السلام در جبهه ها شد. دوستی گفت: من کسی را می شناسم که به محضر امام زمان رسیده است. من در جواب گفتم: محال است کسی در دوران غیبت خدمت آن حضرت برسد، چون خود ایشان فرموده اند: هرکس ادعای مشاهده کرد، او را تکذیب کنید، که کذّاب است و دلائل دیگری آوردم که آنها را قانع کردم. اما خودم را نتوانستم قانع کنم! دلم گواهی می داد که می شود و امکان دارد... ادامه دارد... 💠تعجیل در امر فرج امام زمان علیه السلام ، صلوات https://eitaa.com/Basir_MN
🟡 🟢 آیا می شود امام زمان را دید؟(قسمت دوم) ✨دلم گواهی می داد که می شود و امکان دارد و گرنه ای امدادهایی که مدام در جبهه ها اتفاق می افتد، این ملاقاتهایی که در مفاتیح و کتابهای دیگر آمده اس ، پس اینها چه می شود؟ ✨خلاصه دلم آرام نمی گرفت، توسلی به ساحت مقدس حضرت ولی عصر(ارواحنافداه) گرفتم و از خود ایشان خواستم که مرا از این سردرگمی نجات دهند. ✨همان شب در عالم رؤیا دیدم در منطقه(همانجایی که بودم) تمام مردم برای استقبال از کسی صف کشیده اند، پرسیدم چه خبر است؟ گفتند: حضرت بقیة الله(ارواحنافداه) می خواهند تشریف بیاورند. چشم به راه انداختم، دیدم گرد و خاک سواری در راه است، خود را به صف اول رساندم، آن سواران نیز رسیدند. پیشاپیش آنها شخصیتی باعظمت، زیبا و مهربان، سوار بر اسب سفیدی بود... ادامه دارد.... ♦️ تعجیل در امر فرج امام زمان صلوات ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/Basir_MN
(قسمت سوم) ناگاه دیدم آن حیوان‌ها دست‌ها را بلند کردند و مولایم را گرفتند و آهسته به زمین گذاشتند و مثل بندگان با ادب و احترام به عقب رفتند، یکی از آن شیر ها به سخن آمد و به وحدانیت خدا و رسالت حضرت نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امامت علی (علیه السلام) و سایر ائمه اطهار (علیهم السلام) تا خود ایشان شهادت داد و عرض کرد: ☝️یابن رسول‌الله! شکایتی دارم آیا اجازه می‌دهید شکایتم را عرض کنم؟ 💖حضرت او را اذن دادند. ✨💫✨ عرض کرد: من شیر پیری هستم و این دو شیری که همراه من می‌باشند جوانند. وقتی طعمه‌ای نزد ما می‌آورند اینها مراعات حال مرا نمی‌کنند و آن طعمه را می‌خورند و مرا گرسنه نگه میدارند. 🤍 حضرت فرمودند: مکافاتشان این است که آنها مثل تو پیر و تو مثل آنها جوان شوی. تا حضرت این کلام را فرمودند فوراً آن شیر پیر، جوان و آن دو شیر جوان پیر شدند. حاضران مجلس خلیفه این معجزات و خوارق عادات را که از آن جان جهان و امام عالمین مشاهده ‌نمودند همگی بی اختیار تکبیر گفتند. ✨💫✨ معتمد ترسید. نزدیکانش هم خیلی وحشت کردند و رنگ‌هایشان پرید، لذا همان لحظه به من دستور داد آن سرور را نزد پدر بزرگوارشان حضرت امام عسکری علیه السلام برگردانم. هنگامی که ایشان را نزد پدر بزرگوارشان آوردم و ماجرا را عرض کردم. 💚 حضرت عسکری علیه السلام مسرور شدند و فرمودند: میوه دلشان را به سرداب برگردانم. من هم امتثال امر کردم و آقا را به سرداب برگرداندم. 📚 عبقری الحسان ج١ ص١٠٨ 📚 ملاقات با امام زمان در کربلا ص١۵٧ 🌻اللهم ارنی الطلعة الرشیدة 🌻 =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/Basir_MN
وقتی نزدیک قهوه‌خانه رسیدم دیدم قهوه‌خانه باز است و جمعیت هم بعنوان مشتری روی صندلیها برای خوردن چای نشسته اند و شخصی بسیار شبیه من_که حتی برای چند لحظه فکر می کردم که در آینه نگاه می کنم و خود را می بینم_مشغول پذیرایی از مشتریان است. مردم متوجه من نبودند و من آرام آرام به طرف قهوه خانه رفتم. تا به در قهوه خانه رسیدم، دیدم آن فردی که شبیه من بود به طرف من آمد و سینی چای را به من داد و ناپدید شد! ✨💫✨ من هم با آنکه لرزش عجیبی در بدنم پیدا شده بود به روی خودم نیاوردم و به کارها ادامه دادم و تا شب در قهوه خانه بودم. ضمنا به یادم آمد روزی که می خواستم از منزل بیرون بیایم خانمم به من گفته بود که مقداری شکر برای منزل بخرم، لذا آن شب من چند کیلو شکر خریدم و به منزل رفتم. هنگامی که در زدم خانمم در را باز کرد و من کیسه شکر را به او دادم. همسرم گفت: باز چرا شکر خریدی؟گفتم: تو چند روز قبل گفته بودی که شکر بخرم. گفت: تو که همان شب خریدی، چرا فراموش می کنی؟! و سپس بدون آنکه از نبودن چند روزه من اظهار اطلاع کند وارد منزل شدم. ✨💫✨ تا اینکه موقع خوابیدن شد، دیدم همسرم رختخواب مرا در اتاق دیگری انداخت! گفتم: چرا جای مرا آنجا می اندازی؟ گفت: خودت چند روز است که کمتر با من حرف می زنی و گفته ای که جای مرا در آن اتاق بیانداز و من متوجه شدم که آن کسی که به شکل و قیافه من در دکان بوده و شبها به منزل می آمده، ملکی بوده است که خدای تعالی مأمور کرده بود که کارهای مرا انجام دهد تا مردم متوجه غیبت من نشوند! 📗داستانهایی شگفت انگیز از توسلات و کرامات امام زمان ارواحنا فداه =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  أین صاحِبُــنا؟! https://eitaa.com/Basir_MN