eitaa logo
🌍کانال بصیرت عباس 🌍
156 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
16 فایل
امام صادق(ع): «کان عمّنا‌العباس نافذ‌البصیرة... عمویم عباس بصیرت نافذی داشت...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی ترکی با زیر نویس فارسی (بر اساس لحن سرود ای ایران ای سرای امید) بسیار زیبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*وضعيت نگران كننده بيمارستان شهيد فقيهي شيراز* حتما ببینید شاید یه کم رعایت کنید... 🚨🚨🚨 * شوخی ندارد...*
🔴دلیل موضع بی طرفانه و داعیانه ایران در متاقشات افغانستان ✍️ ع. ر 🏮طالبان و دولت افغانستان هردو عامل امریکا هستند... آمریکا حکومت از دست راست میده به دست چپ... ایران در جنگ بین دو باطل بی طرف است مثل جنگ صدام و آمریکا.... فقط دنبال آرامش در افغانستان است... چون امنیت ایران منوط به آن است
سخنگوی دستگاه دیپلماسی درباره موضع رسمی ایران در قبال طالبان که سؤال یکی از خبرنگاران بود نیز گفت: طالبان همه افغانستان نیست و همه افغانستان نخواهد بود، بخشی از افغانستان و بخشی از دولت و راه‌حل آتی افغانستان است. آن‌چه مهم است دولت فراگیر با شمول همه گروه‌های اصیل افغانستانی و رسیدن به یک راه‌حل مسالمت آمیز و پایدار در افغانستان است. سخنگوی دستگاه دیپلماسی تصریح کرد: هیچ کشوری نه می‌تواند آینده افغانستان را تعیین و نه تحمیل کند. همه کشورها در منطقه و همه کشورهایی که صدایی دارند کمک کنند که موضوع افغانستان هر چه زودتر به راه‌حل مرضی الطرفینی برسد. سخنگوی وزارت خارجه عنوان کرد: طالبان بخشی از افغانستان است، چه امروز افغانستان و چه آینده افغانستان، ولی طالبان همه امروز و آینده افغانستان در دولت نخواهد بود. قطعا گفت‌وگوهای بین الافغانی را به شمول طالبان تسهیل می‌کنیم، البته پنهان هم نیست که خشونت‌ها در افغانستان بالا گرفته و به وضعیت نگران کننده‌ای رسیده است و برخی اقلیت‌های قومی و دینی تحت فشار قرار گرفته‌اند. از همه طرف‌ها به روشنی و صراحت خواسته و باز هم می‌خواهیم حقوق آنها را رعایت کنند. خطیب‌زاده تصریح کرد: تنها یک راه‌حل سیاسی، می‌تواند آینده افغانستان را تضمین کند. (بیشتر بخوانید) در آخرین موضع گیری نیز «علی ربیعی» سخنگوی دولت نیز امروز (سه‌شنبه) هشتم تیر ماه در نشست خبری با خبرنگاران گفت: به دولت و مردم افغانستان اطمینان می‌دهیم جمهوری اسلامی ایران در کنار آنها باقی خواهد ماند و با حسن نیت کامل از همه اقوام، گروه‌ها و نیروهای سیاسی افغانستان می‌خواهیم با یکدیگر متحد بمانند. (اینجا بخوانید
🏮جام زهر اصلاح طلبان همانند برجامشان پنچر شد ✍️ ع. ر. 🌐جمعی از سران و متفکران اصلاح طلب زمان حمله آمریکا به افغانستان زهره ترک شدند و بر اساس ماموریت غربی خود به رهبر پیشنهاد تسلیم شدن و نوشیدن جام زهر دادند.. که امام خامنه ای با درایت مهدوی خود وقعی ننهادند و امروز مشخص شد که توطئه ای بیش نبود و کوس رسوایی آنها به صدا در آمد ... الان وقت آن است که اعلام پشیمانی نموده و معذرت خواهی کنند... ولی بعید است چون‌ بارها اشتباه کردند ولی در مواضع غلط خود استوارند.
🔻 مفروضات اشتباه؛ تحلیلهای غلط 1️⃣ تحولات افغانستان دارای واقعیت هایی است که اگر آنها در محاسبات لحاظ نشوند تحلیلها اشتباه میشوند. 🔹 واقعیت های میدانی افغانستان: 🔸 عامه مردم، احزاب، اقوام و شخصیتهای برجسته افغانی نسبت به عملکرد دولت اشرف غنی معترض بوده اند. 🔸 عامه مردم، احزاب، اقوام و شخصیتهای برجسته افغانی معتقد هستند تمام ناامنی ها و مشکلاتشان ناشی از حضور اشغالگران آمریکایی و دولت دست نشانده او در افغانستان هست. 🔸 در افغانستان نگاه قومیت اولویت بر مذهب دارد. 🔸ارتش افغانستان دارای 300 هزار نیرو با تجهیزات نظامی کامل و پیشرفته بوده است اما هم عامه نیروها از شرایط فعلی ناراضی بوده اند و هم تحت امر بزرگان قوم هستند. 🔸دولت اشرف غنی با کمتر از 1 میلیون رای و با حمایت و زورگویی آمریکا تشکیل شده بود.( میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری حدود 19 درصد بود و رای اشرف غنی حدود 960 هزار که رقبای ایشون مدعی بودند 20 درصد این میزان رای نیز تقلبی بوده است.) 🔸کل نیروی نظامی طالبان حدود 70 هزار نفر بوده که عموما دارای سلاح سبک مانند کلاشینکف هستند. 🔸 طالبان بدون هماهنگی، حمایت و اجازه شخصیتهای برجسته سیاسی و قومی افغانستان هرگز نمیتوانستند دولت مستقر را بر بین ببرد. 🔸 وقتی 9 مرکز ولایت در 24 ساعت و 26 ولایت در کمتر از یک هفته به تسلط طالبان در می آید معنایش این است که تحرکات عموما از جنس سیاسی است نه نظامی 🔸طالبان در بین مردم افغانستان جایگاه و محبوبیت ویژه ای دارد و عموم آنها به این گروه اعتماد دارند. 2️⃣ مفروضات اشتباه و تحلیلهای غلط 🔸برخی فرض را بر نبرد نظامی در افغانستان گذاشته اند و بر همین مبنا تحلیل میکنند ، ، میبایست در تحولات افغانستان دخالت نظامی کند. در حالی که تحرکات افغانستان از جنس سیاسی است نه نظامی. 🔸 برخی فرض را بر گذشته افراطی طالبان گذاشته اند و بر همین مبنا تحلیل میکنند باید از مردم و شیعیان افغانستان در مقابل افراط گریهای طالبان دفاع کند. در حالی که در طول سالهای اخیر هیچگونه رفتار افراط گری و داعش گونه ای از گروه طالبان گزارش نشده است. 🔸 برخی فرض را بر حمایت و پشتیبانی نظامی ایران از طالبان و افغانستان گذاشته اند و بر همین مبنا تحلیل میکنند بواسطه به طالبان کمک تسلیحاتی کرده است. در حالی که طالبان در تحرکات و شرایط فعلی هیچگونه نیازی به ، و توسط نه ایران و نه هیچ کشور دیگری را ندارد. 🔸 برخی فرض را بر دو قطبی طالبان - مردم گذاشته اند و بر همین مبنا تحلیل میکنند که ایران باید از مردم افغانستان در مقابل طالبان حمایت کند. در حالی که اکثریت مردم، احزاب و شخصیتهای قومی-مذهبی حامی و طرفدار طالبان و در مقابل آمریکا و دولت دست نشانده هستند. 🔸 برخی فرض میکنند میدان افغانستان نیز مانند سوریه و عراق است و بر همین مبنا تحلیل میکنند که ایران نیز باید مانند سوریه و عراق در افغانستان مستشاری نظامی و اعزام نیروهایی مانند فاطمیون را داشته باشد. در حالی که میدان سوریه و عراق میدان نظامی بود اما میدان افغانستان یک میدان سیاسی بوده و ایران با همین مولفه با تمام طرفهای درگیر و موثر افغانی ارتباط گرفته است و از نظر فکری و راهبردی در حال کمک به جبهه مقابل و در افغانستان بوده و است. ◀️ مفروضات اگر بر اساس واقعیت های میدانی نباشد تحلیلگر را دچار خطا در محاسبات میکند و گاهی تحلیلش میشود بر . لذا فعالین رسانه ای و تحلیلگران ایرانی که در فضای مجازی و رسانه ای مخاطب دارند باید در توئیت زدن، پست گذاشتن و خبر رساندن دقت کنند تا مبادا ناخواسته در پازل آمریکائیان و در مقابل منافع ایران بازی نکنند.
🏴🌹 *حاضرم کل تفسیر المیزانم را با این بیت ایرج میرزا عوض کنم!* آیت الله محمد جواد علوی بروجردی- نوه آیت‌الله العظمی بروجردی- می‌فرمودند: روزی در محضر علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان نشسته بودم. اتفاقاً مداح اهل بیت جناب آقای حاج محمد علامهِ مداح هم تشریف داشتند. علامۀ طباطبایی رو کردند به آقای علامۀ مداح و فرمودند: دلم می‌خواهد حالا که این‌جا آمدید یک روضه‌ای برای من بخوانید! یک صندلی آن‌جا بود، آقای حاج محمد علامه مداح بلند شدند و روی آن صندلی نشسته و شروع کردند به روضه خواندن! یادم هست که روضۀ حضرت علی اکبر را خواندند. و شعری هم که ایشان در آن روضه خواندند شعر معروف ایرج میرزا راجع به حضرت علی اکبر بود که با این مطلع شروع می‌شود: رسم است هر که داغ جوان دید، دوستان رأفت برند حالت آن داغدیده را جناب حاج محمد علامه مداح این اشعار را خواندند تا که رسیدند به این بیت: بعد از پسر، دل پدر آماج تیغ شد آتش زدند لانۀ مرغِ پریده را در این‌جا بود که مرحوم علامۀ طباطبایی رو به آقای علامه مداح کردند و فرمودند: اَعِد یعنی تکرار کن! آقای مداح هم بیت مذکور را دوباره خواندند. یادم هست که علامۀ طباطبایی از مداح محترم چهار بار درخواست کردند که این بیت را بخواند. علامۀ طباطبایی گریه می‌کردند و اشک بر روی محاسن شان می‌ریخت! روضه تمام شد اما علامۀ طباطبایی همین‌ جور که این بیت را تکرار می‌کردند، اشک می‌ریختند و از شدت تأثر با دست بر روی پایشان می‌زدند! علامه طباطبایی در همین حال که بودند فرمودند: ای کاش ایرج میرزا این بیت از این شعر را می‌داد به من و من تفسیر المیزانم را می‌دادم به او!! من به علامۀ طباطبایی عرض کردم: آقا! حضرتعالی ایرج میرزا را می‌شناسید؟ اشعار ایشان را مطالعه فرموده‌اید؟ او شاعر هزل سرایی است! علامه طباطبایی فرمودند: بله، دیوان ایشان پیش من هست و آن را دارم، مع ذلک ای کاش ایرج میرزا این بیت از این شعر را به من می‌داد و من تفسیر المیزانم رابه او می‌دادم! کسی که این بیت را راجع به علی اکبرِ امام حسین علیه السلام سروده است، من نمی‌توانم باور کنم که آقا سید الشهدا فردای قیامت نسبت به او بی تفاوت باشد! *شعر زيبای ايرج ميرزا در باره حضرت علی اکبر این است!* 🏴رسم است هر که داغ جوان دید، دوستان! رأفت برند حالتِ آن داغ دیده را  🏴یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا و آن‌ یک، ز چهره پاک کند اشک دیده را  🏴آن دیگری بر او بفشاند گلاب قند تا تقویت شود دل محنت کشیده را  🏴یک چند دعوتش به گُل و بوستان کنند تا برکننَدش از دل، خارِ خلیده را  🏴جمعی دگر برای تسلایِ او دهند شرحِ سیاه کاریِ چرخِ خمیده را  🏴القصه هر کسی به طریقی ز روی مِهر تسکین دهد، مصیبتِ بر وی رسیده را  🏴آیا که داد تسلیت، خاطرِ حسین؟ 🏴چون دید نعشِ اکبرِ در خون تپیده را  🏴آیا که غمگُساری و اَندُه بَری نمود 🏴لیلایِ داغ دیدهِ محنت کشیده را  🏴بعد از پسر، دلِ پدر آماج تیر شد 🏴آتش زدند لانهِ مرغِ پریده را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجلی گوشه چشمی از رحمانیت خدا به دست حاج قاسم رحمت الله علیه.............
🌾 *روایتی از ۱۳شهید نوجوان جهرمی که روز عاشورای ۶۲ تشنه شهید شدند...* 🌷 اولین باری بود که در روز تاسوعا نیرو به جبهه می بردم. حزن شدیدی فضای اتوبوس را گرفته بود، تعدادی جوان ونوجوان معصوم. شاید اولین سالی بود که بچه‌ها شب عاشورا را در اتوبوس می گذراندند. هر کس برای خودش خلوتی داشت. بعضیها زیر لب روضه می خواندند، بعضی در فکر  و برخی دیگر چیزی می‌نوشتند. شب فرا رسید کمی خسته شده بودم از آقای نظری که کمک من بود خواستم تا او رانندگی کند و من ساعتی استراحت کنم، زمانی که اتوبوس برای اقامه نماز صبح ایستاد از خواب بیدار شدم. بعد از خواندن نماز صبح من پشت فرمان نشستم. باید کمی عجله می‌کردیم تا ساعت 4 عصر خودمان را به مهاباد برسانیم چون بعد ساعت 4 جاده ناامن می‌شد و تازه تردد ضد انقلاب آغاز می‌شد و تا صبح روز بعد ادامه می یافت و جاده را ناامن می‌کرد. روز عاشورا بود و از گوشه کنار اتوبوس صدای هق هق گریه به گوش می‌رسید. نمی دانم شاید به دلشان افتاده بود که در روز عاشورای امام حسین، به شهدای کربلا می پیوندند. هر از گاهی آقای نظری پارچ آبی را بین بچه‌ها می‌گرداند تا بنوشند اما عاشورا بود وکسی لب به آب نمی زد. حال و هوای اتوبوس قابل توصیف نبود. نزدیک ظهر مقداری نان و خرما بین بچه‌ها تقسیم شد و به عنوان ناهار آن را درون اتوبوس میل کردند. فرصت توقف نداشتیم فقط چند لحظه‌ای را برای اقامه نماز ظهر در سقز ایستادیم. نماز ظهر عاشورایشان دیدنی بود تعدادی نوجوان چهارده پانزده ساله با آن جثه‌ کوچکشان مشغول راز و نیاز بودند. سریع سوار شدند تا زودتر به مهاباد برسیم، دلهره عجیبی داشتم آقای نظری هم که کنار من نشسته بود حال خوشی نداشت و می‌گفت خیلی دلم شور می‌زند. دلمان مثل سیر و سرکه می جوشید و دلیلش را نمی دانستیم که ناگهان متوجه شدم جاده بسته شده است و یک مینی بوس  ویک سواری کنار جاده ایستاده بودند. فکر کردم تصادف شده است. پاهایم را تا آخر روی ترمز فشار دادم، چند نفر با لباس مبدل بسیجی و اسلحه اطراف جاده ایستاده بودند. ناگهان دو سه نفر آرپیجی به دست وسط جاده ظاهر شدند و به سمت ما نشانه رفتند. مصطفی رهایی بلند شد و داد زد: «کوموله‌ها هستند، کوموله‌ها هستند.» شوکه شده بودم، نمی دانستم چه کاری باید انجام دهم. یکی از منافقین گفت: دستتان را بالا ببرید و ناگهان درب اتوبوس را باز کرد و همه را با اسلحه تهدید کرد. دور تا دورمان را با اسلحه احاطه کرده بودند و نمی شد تکان خورد. کارت اتوبوس و پلاک شخصی آن، آنها را متقاعد کرد که اتوبوس شخصی است. آنان تمام وسایل بچه‌ها را از جعبه اتوبوس بیرون آوردند و کارت شناسایی آنها را گرفتند. همه آنها بسیجی بودند به جز مصطفی رهایی که کارت سپاه داشت. با تهدید همه را به سمت جنگل بردند و تنها من و آقای نظری مانده بودیم. نمی دانم چطور باورشان شده بود که ما دو نفر شخصی هستیم و ارتباطی با رزمندگان نداریم و فقط راننده هستیم. در همین حین یک مینی‌بوس پر از مسافر هم از راه رسید و آن را هم متوقف کردند و در بین آنها 🌷سربازی را که به همراه پدر پیرش به مهاباد می رفتند، پیاده کردند و سرباز را همان جا جلو چشمان پدرش کشتند و پیرمرد را به من سپردند و گفتند پیرمرد را سوار کن و برگرد.🥺 تمام حواسم پیش بچه‌ها بود، خدایا چه بر سر بچه‌ها می‌آورند. جرأت نمی‌کردم از سرنوشت بچه‌ها بپرسم صدای شنیدن تیر از بین جنگل خیلی مرا بیتاب کرده بود با دلهره تمام پشت فرمان نشستم و با اضطراب اتوبوس را روشن کرده و به سمت نزدیکترین مقر سپاه حرکت کردم. فردا صبح زود اتوبوس را برداشتم و به محل حادثه حرکت کردیم. ماشین را کنار جنگل گذاشتم و به سرعت به طرف جنگل دویدم. غمبارترین و سخت ترین صحنه عمرم را آن جا دیدم. بدن بی‌جان و تیرباران شده *13 جوان و نوجوان معصوم که هر یک گوشه‌ای افتاده بودند و در عصر عاشورای سال 1362 به جمع شهدای کربلای 61 هجری قمری پیوستند.* 📚کتاب_خاطرات_دردناک ناصرکاوه ☝ راوی:غلام_رشیدیان