🟤«تغییر» و «بداء» در نشانههای حتمی ظهور؟
بخش #اول
سوال این است آیا در نشانههای ظهور و بخصوص در علائم حتمی همچون سفیانی، ندای آسمانی و... ، امکان تغییر و بداء بلکه عدم وقوع، مطرح است؟
آیا ممکن است امام زمان، ظهور کند اما هیچکدام از علائم، اتفاق نیفتد؟
معرفی نشانههای حتمی ظهور
صدوق در کتاب کمال الدین، با سلسه اسناد معتبر[1] از امام صادق، علائم حتمی ظهور را برمیشمرد:
قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ: الْیمَانِی وَ السُّفْیانِی وَ الصَّیحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِیةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیدَاء[2]
احادیث متعدد بر ضرورت وقوع حتمی این نشانهها، تاکید دارند که بداءپذیر نیستند و حتما رخ خواهند داد:
عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ فَجَرَى ذِكْرُ الْقَائِمِ فَقُلْتُ لَهُ أَرْجُو أَنْ يَكُونَ عَاجِلًا وَ لَا يَكُونَ سُفْيَانِيٌّ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِي لَا بُدَّ مِنْهُ [3]
و ظهور بدون سفیانی نخواهد بود و با حضرت ولیعصر، خواهد جنگید:
لَا يَكُونُ قَائِمٌ إِلَّا بِسُفْيَانِي[4]؛ وَ السُّفْيَانِيُّ يُقَاتِلُ الْقَائِمَ[5]
مستند بداء در نشانههای حتمی ظهور؟
تنها اشکال به نظریه عدم تغییر در نشانههای حتمی ظهور، مستند به روایتی به نقل از امام جواد در کتاب الغیبۀ نعمانی میباشد:
كُنَّا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضَا فَجَرَى ذِكْرُ السُّفْيَانِيِّ وَ مَا جَاءَ فِي الرِّوَايَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ هَلْ يَبْدُو لِلَّهِ فِي الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ يَبْدُوَ لِلَّهِ فِي الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِيعَادِ وَ اللَّهُ لا يُخْلِفُ الْمِيعاد[6]؛ [7]
نزد امام جواد عليهالسلام بودیم. از سفیانی و روایاتی که بر آن اساس قیام او حتمی خواهد بود، سخن به میان آمد. به حضرت عرض کردم: آیا خداوند در نشانه های حتمی، بداء امکانپذیر است؟ فرمود: آری. عرض کردیم: میترسیم در ظهور قائم نیز بداء روا دارد! فرمود: ظهور قائم از میعاد و وعدههای الهی است و خداوند خلف وعده نمیکند.
شایان ذکر است، منظور از «میعاد» در متن حدیث، که خدواند به آن وعده حتمی داده و تخلفناپذیر است (وَ اللَّهُ لا يُخْلِفُ الْمِيعاد)، اشاره به وعده قرآن، به جانشینی حکومت صالحان، است و هو قوله تعالى:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْض»[8]
خداوند به مومنین و صالحان، وعده خلیفه اللهی و جانشینی خود در زمین را تضمین داده است.
خبر از وقوع بداء در دایره علم بشر نیست
اگر بدون ضابطه و هرجا که قافیه، تنگ شد، بیان شود که بداء رخ داده و یا رخ خواهد داد، سنگ روی سنگ بند نمیشود. آنگاه صیحه آسمانی که در ماه رمضان قرار است رخ دهد و معیار مهم شناخت امام مهدی است، نیز مشمول این سخن، قرار خواهد گرفت و دیگر نمیتوان سره را از ناسره تشخیص داد.
مدعیان دروغین و منادیان ندای شیطان در روی زمین، به راحتی میتوانند با ایجاد صیحههای مصنوعی در زمانهای دیگر با پیش فرض اینکه در زمان ندای آسمانی، بداء رخ داده، نشانههای دروغین را رونمایی کنند و به جهانیان معرفی کنند.
کافی است به سوءاستفاده مدعی دروغین مهدویت احمد اسماعیل بصری از ترویج بداء بیضابطه در نشانههای ظهور، توجه شود و یا به گفتههای برخی منتظران ظهور، نظر بیفکنیم که هرگاه آرزوها و پیشگوییهای شان، محقق نمیشود، به جمله مشهور و همیشگی خویش «بداء اتفاق افتاد»، پناه میبرند.
به عنوان مثال در وبسایت رسمی احمد اسماعیل بصری مدعی یمانی و مهدویت، چنین آمده است: «سفیانی از حتمیات است ولی در جزئیاتش بداء هست؛ مثلاً ممکن است سفیانی فلانی باشد، ولی بداء میشود و یکی دیگر سفیانی میشود، یا مثلاً قرار است سفیانی از شام خروج کند ولی بداء رخ میدهد و از جایی دیگر خروج میکند»[9]
بنابراین، در فلان نشانه، بداء رخ میدهد، اصولا در دایره علم و آگاهی ما نیست و در نتیجه ترویج آن نیز صحیح نیست و التزام به این سخن اشتباه «بداء رخ داد»، تبعات بسیار ناگواری دارد و باید از آن پرهیز شود.
#ادامه_دارد
پینوشت:
1. مهدی پور، پژوهشی پیرامون علائم حتمی ظهور، ص ۲۱-۲۲.
2. صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۶۵۰.
3. نعمانی، الغیبة، ص۳۰۱.
4. حمیری، قرب الاسناد، ص۳۷۴.
5. صدوق، معانی الاخبار، ص۳۴۶.
6. سوره آل عمران، آیه۹.
7. نعمانی، الغیبۀ، ص۳۰۳.
8. سوره نور، آیه۵۵.
9. سایت وارثون، وبسایت رسمی فارسی احمد اسماعیل بصری
🟤 آیا ظهور، بغته و ناگهانی است؟
سوالی که مطرح است: آیا ظهور بدون تحقق نشانههای حتمی، رخ خواهد داد؟
بخش #اول
ظهور «منجی» برای عموم مردم جهان، بغته و ناگهانی است[1] مگر برای مومنین و موحدان،مترصد «حوادث و نشانههای ظهور» امام هستند و چشم انتظار و مُترقب، رخدادهای «جغرافیای ظهور» را رصد میکنند.
اگر بیان شده است امر حضرت، ناگهانی و به اصطلاح یکشبه حل میشود، به اشتباه گمان نشود بدون وقوع نشانههای ظهور،رخ خواهد داد. زیرا در ادامه بیان شده است، ندای آسمانی دومین نشانه حتمی، معیار و فصل ممیز برای شناخت حضرت است:
«الْقَائِمُ...يُصْلِحُ اللَّهُ لَهُ أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ...فَإِنَّ الصَّوْتَ مِنَ السَّمَاءِ لَا يُشْكِلُ عَلَيْهِمْ إِذَا نُودِيَ بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِيهِ»[2]
آیا ندای آسمانی،قابل تشخیص است؟ بله؛ کسانی که این احادیث را روایت کردند و نشانهها را میشناسند و قبل از اينكه صیحه آسمانی، واقع شود، مىگويند كه آن، اتفاق خواهد افتاد:
يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاء...يَعْرِفُهُ الَّذِينَ كَانُوا يَرْوُونَ حَدِيثَنَا وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ يَكُونُ قَبْلَ أَنْ يَكُون»[3]
باید «بغتة» را اینگونه و با این احادیث، در کنار هم نگریست. آری، برای مردمی که غرق در دنیا هستند، قطعا هنگام رسیدن به مقصد، همچون فرد خواب که از پیرامون خود بیخبر و ناآگاه است:
«يَخْرُجُ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنَ النَّاس»[4]
به هشدارها توجه نمیکنند و میگویند مشابه آن در تاریخ، تکرار شده است
مَثل برخی افراد بویژه برخی مورخین معاصر، با عدم توجه به رخدادهای منتهی به ظهور، همچون این سخن امام معصوم است که میفرماید: «بنگر که چگونه در فتنهها سقوط میکنند و در وادى تحیر و سرگردانى گام مىزنند...آیا از روایات صحیحی که به آنها رسیده است، بیخبرند؟ و يا آن را مىدانند و خود را به فراموشى مىزنند و به آنها توجه نمیکنند؟
«كَيْفَ يَتَسَاقَطُونَ فِي اَلْفِتْنَةِ وَ يَتَرَدَّدُونَ فِي اَلْحَيْرَةِ...جَهِلُوا مَا جَاءَتْ بِهِ اَلرِّوَايَاتُ اَلصَّادِقَةُ وَ اَلْأَخْبَارُ اَلصَّحِيحَةُ أَوْ عَلِمُوا ذَلِكَ فَتَنَاسَوْا»[5]
البته بعد از ظهور، دیگر پشیمانی از عدم توجه به هشدارها،سودی ندارد:
«أَمْرَنَا بَغْتَةٌ فُجَاءَةٌ حِينَ لَا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ وَ لَا يُنْجِيهِ مِنْ عِقَابِنَا نَدَم»[6]
وجوب فقهی شناخت نشانههای حتمی ظهور
از اینرو،برخی از فقهاء، یادگیری و شناخت نشانههای ظهور را از باب جلوگیری از سقوط در وادی هلاکت و ضلالت عصر غیبت و دفع ضرر محتمل، واجب دانستهاند.آیۀالله صافی در کتاب منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، چمیفرمایند:
آیا شناخت و معرفت نشانههای ظهور، واجب است؟ تا اینکه هنگام وقوع نشانهها، علم و آگاهی به آن حاصل شود و بین حق و باطل، تمییز و تشخیص قائل شوند؟ آری؛ ظاهر،وجوب یادگیری و شناخت نشانههای ظهور است تا اینکه در ضلالت و گمراهی عصر غیبت،دچار نشویم. علاوه براین، از باب دفع ضرر احتمالی ناشی از عدم شناخت، نیز واجب است
«هل يجب معرفة علائم الظهور،ليعلم به عند وقوعه و يعرف المحقّ من المبطل، و يميز بين الخبيث و الطيّب؟ الظاهر هو وجوبها؛ حذرا عن الوقوع في الضلالة، چو دفعا للضرر المحتمل»[7]
بدینسان، پیشوایان معصوم،برای ظهور امام مهدی، نشانههای فراوانی را بیان فرمودهاند و از طرح و ذکر آنها، اهدافی داشتهاند و محال است در کلمات معصومین،حرف لغو و بیهدفی،وجود داشته باشد.
سفیانی،بغتة و سال ظهور
در احادیث تصریح شده است،پانزده ماه بعد از سفیانی، رخداد شریف ظهور، اتفاق خواهد بود و دیگر بغته،معنا و مفهومی برای ندارد.بلکه برای آن ناآگاهانی است که با دیدن این همه نشانه و حوادث و خروج دشمنترین دشمنان امام عصر، همچنان سر در برف کرده و چشممان خود را بسته و مشغول تماشا هستند:
«السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِي رَجَبٍ وَ مِنْ أَوَّلِ خُرُوجِهِ إِلَى آخِرِهِ خَمْسَةَ عَشَرَ شَهْرا»[8]
آری، بغتة یعنی ظهور،هنگامی رخ میدهد که انسانها عموماً آمادگی و انتظارش را ندارند اما برای «منتظران آگاه به حوادث»، نه تنها ظهور، بغته و ناگهانی نیست بلکه حوادث آینده و پیشرو را نیز تشخیص خواهند داد؛طوبی لهم
پاورقی: سيكون الظهور،بغتة على عامة، وسيكون الظهور معروفاً فقط للمؤمنين المنتظرين الممهدين المهتمين بقضية الامام المهدي عج والمترصدين لعلامات ظهوره الشريف
پینوشت:
1. صدوق، کمال الدین، ج۲،ص۳۷۳.
2 و 3. نعمانی،الغیبة، ص۲۸۲و ص۲۶۴.
4. طوسی، الغیبة، ص۱۹۰.
5. صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۵۱۱.
6. طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۹۸.
7. صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، ج۳، ص۳۰۳.
8. نعمانی، الغیبة، ص۳۰۰.