🟤جنگ جهانی پیش از ظهور
#بخش_ششم
🟠جنگ جهانی قبل ظهور، جلوه «تدبیر، رحمت و حکمت» الهی
بعد از انتشار نوشتار «مرگ و قتل بیش از نیمی مردم جهان» در آستانه ظهور سوالی که مطرح گردید اینکه: این قتل و کشتار، آیا مرتبط به امام زمان است؟ خیر، بلکه تصریح شده است: بشریت در غیاب امام معصوم، این قتل و جنگ جهانی را رقم میزند.
البته این امر، علاوه بر تضعیف قدرتهای بزرگ که مانعی جدی در برابر انقلاب نوپای امام عصر بودند، جلوهای از «حکمت الهی» نیز به همراه دارد.
توضیح اینکه: طبق برخی احادیث، مرگ برای مومن، خیر است و برای کافر، هم خیر است[1]؛ زیرا با مرگ، اگر شخص، مومن باشد، زودتر از زندان دنیا وارد حیات جاودانه و نعمتهای آخرت میشود و اگر کافر باشد، به خاطر کمتر گناه کردن، عذاب وی، کمتر میشود[2]
البته آرزوی مرگ، ممدوح نیست[3] و صرفا به یک شرط: عمر انسان، «مَرتع و چراگاه» برای شیطان باشد[4]
بنابراین، باید آرزو کرد دوران ظهور امام عصر، درک کنیم[5]؛ البته این طلب و درخواست درک حضورِ زمان ظهور، باید همراه با درخواست «عافیت و عاقبتبخیری» باشد[6]
البته یکی از وجوه زنده ماندن و درک حضور حکومت حقه، تدارک و تلاش منتظرانه و برداشتن «قدمی در راه امام زمان» است؛ زیرا وقتی خدا، نیت بنده را چنین ببیند، «امید است» عمر وی را با خیر و عافیت، چنان طولانی نماید تا حکومت امام زمان را درک کند[7]
و ازجمله این «انتظار مهدوی»، کمک مالی به فقرا بویژه صلهرحم نیازمند و تقرب الهی، که موجب طول عمر است[8]
حال، اگر تقدیر محتوم الهی و تغییرناپذیر مرگ برای افرادی از مردم جهان نوشته شد، بیان گردید، طبق نص حدیث، مرگ برای مومن و کافر، خیر است.
به عنوان مثال، در افراد «ولدالزنا»، مقتضی چنین است که طاقت پذیرش امام معصوم را نخواهند داشت. نه اینکه الزاما نمیخواهند بلکه نمیتوانند پس بهتر است که دوران ظهور را درک نکنند و شاید «مرگ فجئه» باعث تخفیف در زندگی آخرت برخی کافران نیز شود.
و اگر میماندند، مانع جدّی در مسیر حکومت جهانی حضرت ولیعصر، بودند و انقلاب نوپای امام با دشواریهای جدّی در حاکمیت توحید و عدل، مواجه میشد.
از اینرو تصمیم الهی، خیر محض است؛ گویی جهانِ «ملئت ظلما و جورا» همچون شراب که باید دومسوم آن، تبخیر شود تا جهان پاک، مسیر پاکی را بپیماید.
القصه، اینکه، باید آرزو کرد دوران ظهور امام عصر، درک کنیم.
از الله رحمن و رحیم، مسئلت مینمائیم همچون طرماحها از جاماندگان قافله امام مهدی نباشیم بلکه ما را همچون حرّ بن ریاحی بپذیرنند و طول عمر با خیر و عافیت، در پایان زندگی، همچون حبیب بن مظاهر -که در کهنسالی در شب عاشورا بذلهگویی میکرد، شاداب و سرحال در حال تحصیل علم و خدمت- با ختم به خیر «شهادت»، مشتاق حیات جاودانه و سرای آخرت گرداند و با امیرالمومنین محشور شویم ان شاء الله.
#ادامه_دارد
پینوشت:
1.عیاشی، التفسیر، ج۱، ص۲۰۶
2.ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغهًْ، ج۲۰، ص۳۴۴
3. طوسی، الامالی، ص۳۸۵
4.صحیفه سجادیه، دعای ش۲۰
5.نعمانی، الغیبة، ص۲۴۵
6.کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۳۳
7.نعمانی، الغیبة، ص۳۲۰
8.مجلسی، بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۰۰
🟤سوریه در عصر ظهور/وضعیت سوریه و حاکم آن پیش از ظهور چگونه خواهد بود؟
#بخش_چهارم
فتنه شام، طولانی و تا ظهور ادامه دارد
🟠منطقه شام قبل از ظهور کماکان آبستن حوادث،فتنه و شعله جنگ بوده و این آتش فتنه خاموش نخواهد شد و تا زمان ظهور ادامه خواهد داشت و هرگاه تصور این میرود که بحران شام و جنگ سوریه در حال حل و فصل است، ناگهان شعله های فتنه همچون آتش زیر خاکستر از جایی دیگر خود را آشکار میسازد:
🟠تَكُونُ بِالشَّامِ فِتْنَةٌ كُلَّمَا سَكَنَتْ مِنْ جَانِبٍ طَمَّتْ مِنْ جَانِبٍ، فَلَا تَتَنَاهَى حَتَّى يُنَادِيَ مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ: إِنَّ أَمِيرَكُمْ فُلَانٌ (مقدسی شافعی، عقدالدرر فی اخبار المنتظر، ص 75.)
🟠در منطقه شام، فتنه خواهد بود و هر گاه از گوشهاى آرام گيرد از جانب ديگرى سر برمىآورد و اين فتنه پايان نمىپذيرد مگر آنگاه كه منادى از آسمان ندا مىكند: فرمانروایی شما فلانی (امام مهدی) است
🟠فتنه شام که محل اختلاف بین ترک و روم، عرب و عجم نیز است، راهی برای آن یافت نخواهد شد؛ بنابراین فتنه شام طولانی و تا زمان ظهور ادامه خواهد داشت:
لَا يَظْهَرُ الْقَائِمُ حَتَّى يَشْمَلَ النَّاسَ بِالشَّامِ فِتْنَةٌ يَطْلُبُونَ الْمَخْرَجَ مِنْهَا فَلَا يَجِدُونَهُ (نعمانی، الغیبۀ، ص 279. شیخ حرعاملی، اثبات الهداۀ، ج 5، ص 368)
🟠قائم ظهور نمیکند تا آنکه فتنهای شام را فراگیرد و اهل شام به دنبال خلاص شدن از آنند؛ امّا راهی برای آن نمییابند
مراحل "فتنه شام قبل از ظهور" طبق احادیث:
از جمله روایاتی که حوادث منطقه شام قبل قیام سفیانی را ترسیم کرده است در روایت موثق از امام علی در کتاب الغیبۀ شیخ طوسی است که به طریق دیگر در کتاب الغیبۀ نعمانی نیز تکرار شده است، مراحل و حوادث قبل از خروج سفیانی در منطقه شام چنین نقل شده است:
🟠إِذَا اخْتَلَفَ رُمْحَانِ بِالشَّامِ فَهُوَ آيَةٌ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ تَعَالَى قِيلَ ثُمَّ مَهْ (ماذا) قَالَ ثُمَّ رَجْفَةٌ تَكُونُ بِالشَّامِ يَهْلِكُ فِيهَا مِائَةُ أَلْفٍ يَجْعَلُهَا اللَّهُ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ عَذَاباً عَلَى الْكَافِرِين فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْظُرُوا إِلَى أَصْحَابِ الْبَرَاذِينِ الشُّهْبِ وَ الرَّايَاتِ الصُّفْرِ تُقْبِلُ مِنَ الْمَغْرِبِ حَتَّى تَحُلَّ بِالشَّامِ[شیخ طوسی، الغیبۀ، ص ۴۶۱ ] ... فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْظُرُوا خَسْفَ قَرْيَةٍ مِنْ دِمَشْقَ يُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ خَرَجَ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ مِنَ الْوَادِي الْيَابِسِ حَتَّى يَسْتَوِيَ عَلَى مِنْبَرِ دِمَشْقَ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَانْتَظِرُوا خُرُوجَ الْمَهْدِي[نعمانی، الغیبۀ، ص ۳۰۵]
🟠وقتی دو نیزه مخالف هم (دو جبهه نظامی) در منطقه شام درگیر شوند، آن نشانه از نشانه های خدا است. گفته شد: سپس چه میشود؟ فرمود: رجفۀ در منطقه شام است که بیش از صد هزار نفر (کنایه از کثرت کشته ها) هلاک میشوند که برای مومنان رحمت و برای کافران عذاب است، سپس در انتظار ورود نیروهای نظامی پرچم های زرد رنگ از مغرب منطقه شام و نیز البراذین الشهب باشید که به تحولات فتنه شام وارد خواهند شد ... سپس در انتظار خسف منطقه حرستا دمشق در سوریه باشید و بعد از آن منتظر خروج سفیانی، پسر هند جگرخوار باشید که از وادی یابس (مرز بین اردن و سوریه در منطقه درعا در جنوب سوریه) خروج میکند تا بر دمشق در سوریه تسلط یابد و بعد از آن منتظر ظهور و قیام امام عصر باشید
🟠اختلاف رمحان:صف آرایی دو جبهه نظامی
اولین واقعهای که در آغاز فتنه شام به وقوع میپیوندد اختلاف میان دو نیزه (دو جبهه مخالف) است.رمح در لغت به معنای نیزه است[ابن منظور، لسان العرب، ج 2، ص 452]و در اینجا معنایی کنایی آن مراد است؛ یعنی دو جبهه نظامی متقابل که در ابتدای فتنه منطقه شام در مقابل هم صف آرایی خواهند کرد. در واقع «رمحان» اشاره به پرچم نظامی ابقع و اصهب (رایۀ الاصهب و رایۀ الابقع)، به عنوان دو جبهه نظامی مخالف در فتنه شام دارد
🟠در منطقه شام قبل از ظهور، سه پرچم نظامی: اصهب (حاکم دمشق)، ابقع (مخالفان حکومت) و در ادامه پرچم نظامی سفیانی، وجود خواهند داشت و در نهایت سفیانی ابتدا ابقع و طرفدارانش و سپس اصهب را شکست داده و به حکومت دمشق میرسد
🟠حاکم دمشق
اصهب، به مرد بلند قامت (رجل طويل) سفید پوست و به سرخی میزند (إن خالطت بياضَه حُمْرَةٌ) که در تحولات فتنه شام مخالف اعراب هست (أعداء العرب) و بر سایرین نیز برتری دارد (تشريفها على سائرِ الإبلِ و فجعلوها خيرَ الإبل)، اطلاق میشود. لازم به ذکر است، زبان روایات در بیان اسامی شخصیت های ظهور، نمادین، رمزآلود، کنایه ای و حاکی از حقایق و واقعیاتی است
حاکم دمشق در نهایت توسط سفیانی شکست می خورد و کشته خواهد شد.
#ادامه_دارد
#سوریه_درعصر_ظهور
🟤سوریه در عصر ظهور
#بخش_پنجم
آیا قبل از ظهور، نظامیان غربی با حمله گسترده نظامی و جنگ وسیع با حکومت دمشق در تحولات فتنه شام، حضور خواهند داشت؟
پاسخ به این پرسش مهم، اذهان عمومی و بسیاری از تحلیگران سیاسی را سالها به خود مشغول ساخته و در صدد جواب به آن برآمدند که آیا غربی ها وارد جنگ مستقیم و گسترده با حکومت سوریه به هدف سقوط حاکمیت دمشق قبل از ظهور خواهند شد یا خیر؟
در شطرنج پیچیده فتنه «طولانی» شام که قدرت های منطقه ای و بین المللی اعم از عرب و عجم، ترک ها، یهود و رومیها نیز در آن دخیل هستند که حاکی از تضاد منافع و تنازع بلوک شرق و غرب در حوادث فتنه طولانی شام دارد.
در اشاراتی فتنه شام، طبق آیات ابتدایی سوره روم در «بضع سنین» کمتر از 10 سال خواهد بود و سپس حدود 2 سال نیز فتنه سفیانی در سوریه به طول خواهد انجامید و تحولات میدانی فتنه شام به گونه ای رقم خواهد خورد که نظامیان غربی فقط در ماه های پایانی و منتهی به خروج سفیانی، وارد فلسطین -در دفاع از یهودیان اسرائیل- خواهند شد: سَيُقْبِلُ مَارِقَةُ الرُّومِ حَتَّى يَنْزِلُوا الرَّمْلَة (نعمانی، الغیبۀ، ص 280)
بنابراین «مارقۀ الروم»، آخرین نشانه فتنه شام قبل از ظهور و آخرین علامت قبل از خروج سفیانی به منزله ورود بخشی از غربی ها (آمریکا) برای اثرگذاری در صحنه تحولات فتنه شام با حضور نظامی در منطقه رمله (نزدیک بیت المقدس) در فلسطین است. لازم به ذکر است، «منطقه رمله» از اسامی قدیمی برای مناطقی در نزدیکی بیت المقدس است. الرملۀ: هي كورة من فلسطين بينها و بين البيت المقدس ثمانية عشر يوما[1]؛ الرَّملة: مدينة تقع وسط فلسطين إلى الجنوب الشرقي من تل أبيب.[2]
و حضور نظامیان غربی در منطقه شام، بیانگر این است که موجودیت اسرائیل به خطر افتاده و یهودیان صهیونیست در جنگ با محور مقاومت شیعی آنچنان تضعیف شده اند که دست به دامان همپیمانان نظامی خویش (آمریکا و ...) خواهند شد.
البته غربی ها قبل از آن، دچار «هرج الروم» نیز شده اند و گرفتار هرج و مرج. اما با این توصیف، بخش از غربی ها (مارقۀ الروم، آمریکا) در دفاع از اسرائیل وارد تحولات در ماه های پایانی فتنه شام خواهد شد و با حضور نظامی در فلسطین، سعی در توازن قوا خواهند داشت.
طبق احادیث ذیل آیات سوره اسراء، جنگ با یهود اسرائیل قبل از ظهور خواهد بود[3] و در روایات، هویت مجازات کنندگان یهود، با سه مرتبه قسم جلاله امام معصوم،«ایرانیان شیعی» معرفی شده اند.[4]
بنابراین طبق حدیث معتبر در توصیف «انقلاب قوم مشرق«، بعد از دو مرحله تلاش برای مطالبه حق توسط ایرانیان در مصاف با دشمن، راه به جایی نخواهد برد[5] آنگاه ایرانیان بعد از مایوس شدن از اخذ حق خویش، وارد فاز نظامی شده[6] و هرچند تقابل و درگیری با دشمن و حمله به منافع یکدیگر وجود خواهد داشت[7]
لکن زمان جنگ اصلی و گسترده شیعه با اسرائیل، بعد «هرج الروم» و قبل «مارقۀ الروم» خواهد بود[8] و البته پیروز این جنگ طبق «تاویل» آیات ابتدایی سوره روم، محور مقاومت شیعی (ایران، حزب الله لبنان و ...) خواهد بود[9] و این پیروزی بر دشمن در هنگامه ظهور، موجب فرح و شادی مومنین خواهد شد: يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ (سوره روم، آیه 5) عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِم.[10]
به عنوان مثال، اگر فتنه شام قبل از ظهور حدود 10 سال به طول بیانجامد، فقط در ماه های پایانی سال دهم از فتنه شام، شاهد حضور گسترده نظامیان غربی (مارقۀ الروم) در فلسطین خواهیم بود.
#ادامه_دارد
پی نوشت ها:
[1] . حموی، معجم البلدان، ج 3، ص 69.
[2] . ری شهری، دانشنامه امام مهدی، ج 7، ص 122.
[3] . قوْمٌ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ (کلینی، الکافی، ج 8، ص 206. ابن قولویه، کامل الزیارات، ص 63)
[4] . كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِاللَّهِ ... فَقُلْنَا جُعِلْنَا فِدَاكَ مَنْ هَؤُلَاءِ فَقَالَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ هُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ قُمَّ (مجلسی، بحارالأنوار، ج 57، ص 216)
[5] . يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ (نعمانی، الغیبۀ، ص 273)
[6] . مراحل قیام انقلاب ایران تا ظهور (لینک)
[7] . وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ (نعمانی، الغیبۀ، ص 273)
[8] . جلال الدین علی الصغیر، اسئلۀ مهدویۀ، سوال 1391
[9] . الم غُلِبَتِ الرُّومُ في أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ في بِضْعِ سِنينَ (سوره روم، آیه 1- 4)
[10] . بحرانی، تفسیر البرهان، ج 4، ص 335. برای آگاهی بیشتر: پورسیدآقایی، تاملی در سوره روم بشارت فتح فلسطین، ص 19-31.
🟤ترکیه در عصر ظهور
#بخش_اول
به نظر می رسد در حال حاضر در داخل و مرزهاي تركيه در راستاي تفكر احياي شكوه و عظمت امپراطوري عثماني بر كشورهاي مسلمان خاورميانه تحرکات جدی شكل گرفته است و همكاريهاي نزديك و تنگاتنگي ميان آمريكا و رژيم صهيونيستي و كشورهاي ضدمحور مقاومت در منطقه با تركيه در جريان است
از طرفی آمریکا و اسرائیل با همکاری ترکیه و گروه های تکفیری به دنبال ناامن کردن سوریه و قطع خط پشتیبانی از مقاومت لبنان هستند آنها همچنین به دنبال تشکیل نیروهای نیابتی در منطقه و جنگیدن به وسیله آنهاست، تا از هزینه های جنگ مستقیم اسرائیل با محور مقاومت خلاص شوند.
در كل آنچه كه قابل توجه و در خور تامل است، فعال شدن كشور تركيه در راستاي پيش بيني هاي انجام شده در روايات عصر ظهور مبني بر تقابل با سوريه و حتي حضور نظامي در اين كشور مي باشد كه اين پيش بيني روايات به خوبي در حال حاضر در حال شكل گيري بوده و احتمال تشديد و تحقق آن بسیار محتمل است.
ما در سلسله مباحثی برآنیم تا نقش تركها در تحولات عصر ظهور را بررسی کنیم، در روايات متعددي از طرف اهل بيت(ع) نقش تركها در تحولات عصر ظهور بيان گرديده است
پس از آن تركها وارد دمشق شوند و از آنجا به سوي جزيره بروند .... (غيبت شيخ طوسي 279، بشارت الاسلام ص 177)
یزید بن جابر و غیر او از رسولخدا (ص) روایت کرده که فرمود: طایفه ترک را دو خروج خواهد بود اول آنکه (با هر جا مصادف شوند) خراب میکنند دوم آنکه بسوی نهر فرات سرعت مینمایند.(ملاحم و الفتن باب 57 - ص 24)
برخي از محققين مانند علامه كوراني اعتقاد دارند كه تركها معناي گسترده اي دارند و مي توان آنها را از روسها در شمال تا برخي ملل اروپاي شرقي در غرب و همچنين قوم مغول و تاتار و البته تركهاي تركيه و آذربايجان منطبق دانست.
حضور تركها در مناطق مرزي در سوريه و جنگ بزرگ قرقيسيا
برخي از تحولاتي كه براي تحركات تركها پيش بيني شده است به خوبي با هجوم قوم مغول و تاتار بر كشورهاي اسلامي خاورميانه قابل تطبيق است، اما براي تركها در تحولات شام قبل از خروج سفياني مي توان دو نقش در نظر گرفت، يكي روايتي كه بيان مي كند تركها در سوريه و اطراف شهر دمشق حضور دارند و روايات ديگري كه بيان مي دارند تركها در جزيره كه مكاني است در حدفاصل عراق و سوريه و نزديك به قرقسيا حضور خواهند داشت كه علت آن آشكار شدن گنجي از طلا و نقره( و شايد نفت و اورانيم باشد) كه توسط رود فرات آشكار خواهد شد و چون در نزديكي خط مرزي سوريه و تركيه و عراق قرار دارد، كشمكش شديدي را ميان نيروهاي مختلف از جمله تركها و سفياني موجب مي گردد كه در نهايت به جنگ بزرگ قرقسيا ختم مي شود.
هرچند برخي فتنه هاي قبل از ظهور بيان شده توسط تركان را بتوان بر قوم مغول و تاتار منطبق دانست و يا فتنه هاي عمومي قبل از ظهور را به روسها و شوروي سابق منطبق كرد، ولي آنچه صحيح بن نظر مي رسد اين است كه حضور تركها در جزيره و جنگ بزرگ قرقيسا مرتبط با تركهاي تركيه باشد زيرا موقعيت مكاني و همچنين انگيزه بيان شده براي اين جنگ در روايات به خوبي با هم مرز بودن تركيه با جزيره و قرقسيا و انگيزه مادي و تملك بر آنها قابل درك است.
به هر حال تركها در تحولات سرزمين شام قبل از خروج سفياني و هنگام خروجش نقش مهمي ايفا مي كنند.
#ادامه_دارد
🟤ترکیه در عصر ظهور
#بخش_دوم
اختلاف ترکها با غربیها
شعلههای آتش جنگ قبل از ظهور به غربیها (هرج الروم) محدود نخواهد شد. بلکه اختلاف ترکها با رومیها نیز به دلیل تضاد منافع در مناطق مختلف، یکی دیگر از عواملی است که جنگها در سراسر جهان شعلهور خواهد شد:
«فَإِذَا خَالَفَ التُّرْكُ الرُّوم و كَثُرَتِ الْحُرُوبُ فِی الْأَرْض[1]؛ يَتَخَالَفُ التُّرْكُ وَ الرُّومُ وَ تَكْثُرُ الْحُرُوبُ فِي الْأَرْضِ وَ يُنَادِي مُنَادٍ مِنْ سُورِ دِمَشْقَ وَيْلٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَب»[2].
در تراث مهدوی، دو اصطلاح «اخوان الترک» و «الترک» ذکر شده است که الزاما یکی نیستند و گاهی به حسب قرینه با هم فرق دارند.
«اخوان الترک» از بازیگران فعال در صحنه تحولات فتنه شام قبل از ظهور هستند که سرانجام به جزیرۀ الشام در شرق سوریه حمله نظامی میکنند:
«تُخْسَف قَرْيَةٌ مِنْ قُرَى الشَّامِ تُسَمَّى الْجَابِيَةَ وَ تَسْقُطُ طَائِفَةٌ مِنْ مَسْجِدِ دِمَشْقَ...وَ سَيُقْبِلُ إِخْوَانُ التُّرْكِ حَتَّى يَنْزِلُوا الْجَزِيرَة»[3].
از سویی، تُرکها در تنازع و اختلاف با رومیها، موجب گسترش جنگ در نقاط مختلف خواهند شد:
«يَتَخَالَفُ التُّرْكُ وَ الرُّومُ وَ تَكْثُرُ الْحُرُوبُ فِي الْأَرْض»[4].
مقصود از «اُمم ترک» در کتب تاریخی و اسلامی
در کتب تاریخی و احادیث اسلامی، از ترک مغول تا قفقاز و آسیای میانه تا روسیه و ترکیه تا شمال غربی ایران و آذربایجان را شامل میشود و به قبائل الترک و أُمم الترک نامیده میشوند.
ازجمله پیشگویی هجوم مغولان ترکتبار به بلاد اسلامی که در بیان پیامبر در کتب فریقین ذکر شده است:
«يَجِيءُ قَوْمٌ صِغَارُ الْعُيُونِ عِرَاضُ الْوُجُوهِ كَأَنَّ وُجُوهَهُمُ الْحَجَفُ، فَيُلْحِقُونَ أَهْلَ الْإِسْلَامِ بِمَنَابِتِ الشِّيحِ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ و قَدْ رَبَطُوا خُيُولَهُمْ بِسَوَارِي الْمَسْجِدِ فَقِيلَ لِرَسُولِ اللهِ: يَا رَسُولَ اللهِ مَنْ هُمْ؟ قَالَ: التُّرْكُ»[5].
مناطق قفقاز و روس نیز از قبائل ترک محسوب میشوند هرچند تحت تاثیر امپراطوری روم، بعدها مسیحی شدند اما اصالتاً ترک هستند.
از اینرو باید به حسب قرینه تشخیص داد در هر گزاره حدیثی و تاریخی کدام مقصود است؟
مقصود از «اقوام تُرک» در احادیث مهدویت
اما در احادیث مهدویت همانطور که بیان شد صرفاً دو عبارت ذکر شده است: از اختلاف و تنازع نظامی «ترکها» با رومیها سخن به میان آمده است که روسیه میدانند[6].
و نیز نظامیان «اخوان الترک» در تحولات فتنه شام ذکر شده که ترکیه برشمردند[7].
بنابراین به حسب قرینه، فرق میکند[8] و ازجمله قرائن این است که اگر سخن از قرقیسیا، جنگ با سفیانی و حوادث فتنه شام بود، مقصود ترکیه است زیرا جنگ بر سر کنز فرات در مرزهای این کشور است[9].
اما اگر سخن از همپیمانی با رومیها در نفوذ به ممالک مسلمین و سپس اختلاف و تنازع نظامی ترکها با رومیها بود، دو قول است:
«فإِذَا استَثارَت عَلَيكُم الرُّومُ وَ التُّرك وجُهِّزَتِ الجُيوشُ...و يَتَخالَفُ التُّركُ وَالرّومُ و تَكثُرُ الحُروبُ فِي الأَرض»[10].
دیدگاه اول: مقصود از ترک در حدیث فوق، روس ها است[11] کما اینکه در قرون اخیر اشتراک روسیه با غربیها در ایجاد فرقههای استعماری و تلاش برای نفوذ در کشورهای اسلامی اما اکنون اختلاف و تقابل نظامی روسیه با غربیها مشهود است[12].
دیدگاه دوم: بعد از رخداد «مارقة الشام» و اعلام خروج آنان از سیطره حاکمیت دمشق، پیشرَوی نظامی اخوانالترک در شرق سوریه از علل اصلی اختلاف ترکها با غربیهاست، لذا مقصود ترکیه است.
#ادامه_دارد
پینوشت:
۱. طوسی، الغیبة، ص۴۴۱.
۲. طوسی، الغیبة، ص۴۶۳.
۳. نعمانی، الغیبة، ص۲۸۰.
۴. طوسی، الغیبة، ص۴۶۳.
۵. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۵۲۱.
۶. کورانی، عصر الظهور، ص۳۹-۴۰.
۷. کورانی، المعجم الموضوعی لإحادیث الإمام المهدی، ص۶۰۶-۶۰۷.
۸. کورانی، فرهنگ موضوعی احادیث امام مهدی، ص۷۹۲.
۹. کورانی، فرهنگ موضوعی احادیث امام مهدی، ص۷۹۷.
۱۰. طوسی، الغیبة، ص۴۶۳.
۱۱. کورانی، معجم الأحادیث الإمام المهدی، ج۲، ص۱۱۰.
۱۲. کورانی، المعجم الموضوعی لإحادیث الإمام المهدی، ص۴۵۶.
🟤سوریه در عصر ظهور
#بخش_ششم
بعد از اختلاف میان دو نیزه و دو جبهه مخالف هم در سرزمین شام (اخْتَلَفَ الرُّمْحَانِ بِالشَّام) و جنگ بین دو طرف عمده درگیریها و قتل و کشته شدن کثیری از انسان ها در اثر جنگ بین دو طرف نزاع در منطقه شام (رَجْفَةٌ تَكُونُ بِالشَّامِ تَهْلِكُ فِيهَا أَكْثَرُ مِائَةُ أَلْفٍ) و نیز بعد از به صحنه آمدن ادوات جنگی پیشرفته و ماشین های مجهز به پرتاپ سلاح به تحولات فتنه شام (أَصْحَابِ الْبَرَاذِينِ الشُّهْبِ الْمَحْذُوفَة) و نیز بعد از ورود نظامیان پرچم های زردرنگ از غرب منطقه شام (الرَّايَاتِ الصُّفْرِ تُقْبِلُ مِنَ الْمَغْرِبِ حَتَّى تَحُلَّ بِالشَّام) در مرحله بعد از سلسله حوادث قبل از خروج سفیانی، جهان در انتظار خسف دمشق در محور "جابیه – حرستا" در عصر ظهور خواهد بود
(خَسْفَ قَرْيَةٍ مِنْ دِمَشْقَ يُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا، تُخْسَفُ قَرْيَةٌ مِنْ قُرَى الشَّامِ تُسَمَّى الْجَابِيَةَ)؛ "خسف حرستا و غوطه دمشق"، که به احتمال وقوع زلزله، یا رانش زمین در اثر وقوع باران های سیل آسا، یا حادثه ای سهمگین در اثر حمله نظامی با سلاح مرگبار، یا انفجارهای قوی در زیر زمین که علاوه بر قتل انسان ها منجر به خسف و فرو رفتن در سطح زمین در محور جابیه-حرستا تفسیر شده است، دقیقا در هنگام اختلاف دو جبهه مخالف هم در فتنه طولانی شام که در حال جنگ فرسایشی با یکدیگر هستند، رخ خواهد داد و نشانه آن علاوه بر خسف منطقه جابیه، تخریب بخش هایی از مسجد جامع اموی دمشق نیز خواهد بود (وَ تَسْقُطُ طَائِفَةٌ مِنْ مَسْجِدِ دِمَشْقَ الْأَيْمَن).
خسف حرستای دمشق و خسف جابیه، خود علامت و نشانه ای است برای وقوع دیگر حوادث بعدی قبل از خروج سفیانی از جمله: آنگاه در مرحله بعد، خروج ساکنان ناحیه هم مرز با ترک ها (مارقۀ الشام) ادعای انفصال کردها از حاکمیت سوریه به وقوع میپیوندد (مَارِقَةٌ تَمْرُقُ مِنْ نَاحِيَةِ التُّرْك) ولی طولی نخواهد کشید که ترکها به جزیرۀ الشام در شمال شرقی سوریه حمله خواهند کرد (سَيُقْبِلُ إِخْوَانُ التُّرْكِ حَتَّى يَنْزِلُوا الْجَزِيرَة)؛ همچنانکه بخشی از رومی ها نیز در حمایت از یهودیان اسرائیل وارد منطقه رمله در فلسطین خواهند شد (وَ سَتُقْبِلُ مَارِقَةُ الرُّومِ حَتَّى يَنْزِلُوا الرَّمْلَةَ).
البته بعد از وقوع خسف جابیه ـ حرستا در دمشق سوریه و قبل از حمله ترک ها به جزیرۀ الشام واقع در مناطق شمال شرقی سوریه، کشورهای غربی و رومی ها دچار اختلاف، قتل و چه بسا جنگ جهانی میگردند (هَرْجُ الرُّوم)؛ از همین رو اخوان الترک از این ضعف غربیها و هرج الروم، کمال سوءاستفاده را برده و به مناطق جزیرۀ الشام در شمال شرق سوریه لشکرکشی و حمله نظامی خواهند کرد.
از اینرو احتمال زلزله دمشق و به تعبیر صحیحتر "خسف جابیه ـ حرستا" خود علامتی مهم برای "هرج الروم" و احتمال جنگ بین غربی ها و غیرمسلمانان در آینده و قبل از ظهور خواهد بود.
#ادامه_دارد
🟤ایران در عصر ظهور
#بخش_پنجم
در بخش قبلی گفتیم ایرانیان پیش از ظهور دوبار حقشون از دشمنان مطالبه می کنند اما هر بار از اعطای حق شون منع می شوند در مرتبه سوم اینبار ایرانیان با اعمال قدرت نظامی و جنگ حقوقشون رو اخذ خواهند کرد.
پذیرش مشروط حقوق ایرانیان از طرف دشمن و مخالفت ایرانیان
دشمنان مجبور به پذیرش حق ایرانیان خواهند شد اما شگفت اینکه علیرغم اصرار در دو مرحله قبلی، اینبار ایرانیان نخواهند پذیرفت (فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَه) چه حوادثی رخ می دهد؟ شاید دشمنان، قصد اعطای کامل حق را ندارند و از اینرو ایرانیان، از پذیرش بخشی از آن، سرباز میزنند و یا اینکه شرایط و معادلات جهانی در اثر واقعه "هرج الروم"، تغییر کرده است و یا اینکه در اثر حمله به منافع یکدیگر، سرانجام این جبهه مقاومت شیعی است که دست برتر را خواهد داشت
قدر متیقن، وقتی دشمن در موضع ضعف سیاسی و نظامی قرار می گیرد، مجبور به پذیرش حق خواهد شد.زیرا معنا ندارد وقتی در دو مرحله، تلاش داشته اند تا حق خویش را از دشمن استیفاء کنند اما این بار از پذیرش حق خویش سرباز زنند؟
مرحله "يقوموا و لا يدفعونها إلا إلى صاحبكم": جنگ با دشمن و اتصال انقلاب ایران به حکومت جهانی امام مهدی(عج) و در مقابل ایرانیان، آماده قیام و جنگ فراگیر و نهایی و سرنوشت ساز با دشمنان خواهند شد (حَتَّى يَقُومُوا و قَتْلَاهُمْ شُهَدَاء) که البته فاصله اندکی با زمان ظهور خواهد داشت (لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْر) در واقع ایرانی ها درخواست غربی ها برای بازگشت به میز مذاکره را نمیپذیرند و آماده فتح عظیم و جنگ نهایی خواهند شد
ایرانی ها در کدام میدان،وارد فاز نظامی می شوند و جنگ سیوف،عملیاتی خواهد شد؟ واضح و مبرهن است، از آنجا که ایرانیان، هدف زمینه سازی ظهور را بر عهده دارند (لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُم) از اینرو جنگ با همپیمانان سیاسی و نظامی سفیانی و یعنی عملیات نظامی بر علیه دشمنان در محور مثلث "عربی، غربی، عبری در دستور کار خواهد بود
لکن محور عربی حکومت آل فلان در عربستان[1] مشمول حمله ایران قبل از ظهور به منظور سقوط و فروپاشی حکومت نخواهد شد. زیرا طبق احادیث معتبر تا 15 روز قبل از ظهور،حجاز تحت اختیار حکومت بنی فلان است -هرچند در اثر اختلافات، ضعیف شده اند اما باقی خواهند ماند[2] و در واقع،مکه و مدینه بعد از ظهور و توسط امام مهدی آزاد خواهد شد
از اینرو، جنگ ایران با دشمن و در محور غربی- عبری، متعین است از طرفی، طبق آیات سوره اسراء و احادیث متعدد، یهودیان مفسد در فلسطین تجمع دارند و ایرانیان شیعی، طرف جنگ با یهود قبل از ظهور خواهند بود مضافا بر اینکه از اهداف و آرمان های قوم زمینه ساز مشرق،آزادی فلسطین معرفی شده است[3] و طبق بشارت غیبی قرآن در آیات ابتدایی سوره روم، از جنگ ایران با دشمن، می توان به جنگ در ادنی الارض (فلسطین) اشاره نمود که منجر به پیروزی فرس (ایرانی ها) و شادی مومنین میگردد[4]
بنابراین جنگ با دشمن در فلسطین خواهد بود و به قرینه "فَيُقَاتِلُون فَيُنْصَرُون"[5] محور شیعی به رهبری ایران در جنگ آینده با اسرائیل قبل از ظهور پیروز خواهد شد[6]
زمان جنگ شیعه با اسرائیل
هرچند حمله به منافع یگدیگر در مناطق مختلف بین جبهه مقاومت شیعی و دشمن رخ خواهد داد اما بنظر می رسد زمان جنگ سرنوشت ساز برای نابودی اسرائیل، بعد از واقعه هرج الروم و قبل از حضور "مارقۀ الروم" خواهد بود[7] زیرا هرچند غربی ها در اثر واقعه هرج الروم دچار اضمحلال شده اند لکن طبق احادیث کماکان شاهد لشکرکشی بخشی از حامیان غربی یهود (مارقۀ الروم) به تحولات خاورمیانه در جهت کمک به یهودیان ساکن فلسطین اشغالی خواهیم بود:
سَيُقْبِلُ مَارِقَةُ الرُّومِ حَتَّى يَنْزِلُوا الرَّمْلَة (نعمانی، الغیبۀ، ص 280.) آخرین علامت قبل از خروج سفیانی، ورود بخشی از غربی ها به صحنه تحولات فتنه شام با حضور نظامی در منطقه رمله در فلسطین است. همانطور که در حدیث دیگری در الغیبۀ طوسی، به صراحت به حضور نظامیان رومی در فلسطین قبل از خروج سفیانی تصریح شده است: تَنْزِلُ الرُّومُ فِلَسْطِين،طوسی، الغیبۀ، ص 463
و بیانگر این است که موجودیت اسرائیل برای اولین بار در معرض سقوط و نابودی قرار گرفته است که اینچنین دست به دامان حامیان غربی خویش می شود
#ادامه_دارد
پی نوشت ها:
[1]کلینی، الکافی، ج 1، ص 337
[2] نعمانی، الغیبۀ، ص 258
[3] کلینی، الکافی، ج 8، ص 206. ابن قولویه، کامل الزیارات، ص 63
[4] . پورسیدآقایی، تاملی در سوره روم بشارت فتح فلسطین، ص 19-31
[5] . طبری، دلائل الإمامۀ، ص 442
[6] پورسیدآقایی، تاملی در سوره روم بشارت فتح فلسطین، ص 19-31
[7] سایت جلال الدین علی الصغیر، اسئلۀ مهدویۀ، سوال 1391
🟤ایران درعصر ظهور
#بخش_ششم
مشروعیت قیام در عصر غیبت و پرچم هدایت ایران
با توجه به عبارت "قَتْلَاهُمْ شُهَدَاء" در حدیث قیام مشرق زمین، وصول به مقام شهید و شهادت در عصر غیبت، باید با اجازه نائب عام امام عصر باشد. از اینرو احتمال دارد رهبر ایرانیان، مرجع و نائب عام نیز است که اذن جهاد و جنگ توسط وی صادر میشود کما اینکه احتمال دارد قاطبه مرجعیت شیعه به عنوان نائبان امام عصر، اذن جهاد و قتال را صادر نمایند.
البته لشکر قوم مشرق و انقلاب ایران متصف به حضور "أَصْحَابِ الْقَائِم"[1]، " قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ"[2] و "راياتُ هُدى"[3] میباشد که نشان از حقانیت پرچم حکومت زمینه ساز دارد. علاوه بر این، معصومین در چندین روایات با عبارت های مختلفی همچون: "بِهِمْ يَنْصُرُ اللَّهُ إِمَامَ الْحَقِّ"[4]، "فَمَن أدرَكَ ذلِكَ مِنكُم فَليَأتِهِم"[5]، "فَسارَعوا إلَيه"[6] و ... به شیعیان سفارش میکنند که در یاری لشکر زمینه ساز ایرانیان قبل از ظهور، کوتاهی نکنند.
ناگفته پیداست به قرینه "لَايَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُم وقَتْلَاهُمْ شُهَدَاء" تایید و مشروعیت قیام در عصر غیبت با هدف زمینه سازی ظهور نیز اثبات میگردد و البته هرچند پاسخ های متعددی به مخالفین مشروعیت "قیام در عصر غیبت"، داده شده است[7] اما در مواجهه با این احادیث معتبر، مخالفین سر تعظیم فرود آورده و مجبور به پذیرش مشروعیت "قیام حق زمینه ساز قبل از ظهور" میگردند؛ زیرا با وجود ادله معتبر همچون حدیث انقلاب مردی از قم، زمینه سازی قوم مشرق زمین و جنگ شیعیان ایران با یهود قبل از ظهور با هدف تسهیل در فرایند ظهور به ضمیمه آیات استبدال و ...، تکلیف شیعیان در حمایت و یاری انقلاب زمینه ساز ظهور در ایران کاملا واضح و روشن است.
بلکه سخن در اتمام حجت با اهل سنت است؛ و همانطور که بیان گردید، منابع متقدم اهل سنت همچون: المصنّف[8] ابن ابی شیبه (استاد بخاری وفات 235 ق)، سنن ابن ماجه (وفات 273 ق)[9]، البحر الزخار[10] ابوبکر البزار (وفات 292 ق)، مسند[11] ابویعلی موصلی (وفات 307 ق)، مسند[12] الشاشی (وفات 335 ق)، الملاحم[13] ابن منادی (وفات 336 ق)، البلدان[14] ابن فقیه (وفات 340 ق) همگی قبل از کتاب الغیبۀ نعمانی (وفات 360 ق)، حدیث انقلاب قوم مشرق زمین را از پیامبر نقل کرده اند.
توهم سقوط حکومت زمینه ساز ظهور
بنابراین قبل از ظهور، انقلاب و حکومت در مشرق زمین (ایران) تشکیل خواهد شد که هدف اصلی خویش را زمینه سازی برای حکومت جهانی امام عصر میداند. و عبارت "لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُم" نیز به روشنی گویا این واقعیت است که توهم سقوط حکومت ایرانیان قبل از ظهور، خیالی خام و آشفته است که هیچ گاه تعبیر نخواهد شد و انقلاب قوم مشرق زمین و ایرانیان به حکومت جهانی امام عصر متصل خواهد شد.
نکته بسیار مهم دیگر اینکه: از آنجا که در احادیث شیعه و اهل سنت، فقط برای قوم مشرق (ایران)، عبارت "لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُم" و نقش زمینه سازی ذکر شده است، به روشنی گویای این واقعیت است که نقش مدیریت و سرپرستی جهان تشیع و رهبری امت در مواجهه با دشمن و جبهه استکبار (مثلث شوم غربی، عبری و عربی) بر عهده ایرانیان نهاده شده است که توانسته تحت پرچم "جبهه حق" و شعار واحد "زمینه سازی" با گردهم آوردن شیعیان از مناطق مختلف جغرافیای ظهور- عراق (عصائب العراق)[15]، یمن (اهل الیمن)[16]، مصر (نجباء مصر)[17]، لبنان و فلسطین (ابدال الشام)[18] - در مثلث "کوفه، مکه و قدس" فرانید امر ظهور را برای تشکیل حکومت حقه جهانی حضرت ولیعصر مهیا و فراهم سازد.[19]
#ادامه_دارد
منابع:
۱.نعمانی، الغیبۀ، ص280
۲.نعمانی، الغیبۀ، ص 273
۳.حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 4، ص 464 و 511. مقدسی شافعی، عقد الدرر فى أخبار المنتظر، ص 167
۴.مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 307.
۵.طبری، دلائل الإمامۀ، ص 442 . ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج 5، ص 540.
۶.نیلی نجفی، منتخب الأنوار المضيئة، ص 343.
۷.ر.ک: جعفر مرتضی عاملی، مختصر المفید، ج 3، ص 174
۸.ابن ابی شیبه، المصنّف، ج 8، ص 697.
۹.ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج 5، ص 540.
۱۰.البزار، البحر الزخار، ج 4، ص 355.
۱۱.موصلی، المسند، ج 9، ص 18.
۱۲.الشاشی، المسند، ج 1، ص 347 و 362.
۱۳.ابن منادی، الملاحم، ص 193.
۱۴.ابن فقیه، البلدان، ص 23 و 609.
۱۵.طوسی، الغیبۀ، ص 477.
۱۶.طبری، دلائل الإمامۀ، ص 466.
۱۷.مفید، الإختصاص، ص 208.
۱۸.ابن بطریق، عمدۀ عیون صحاح الاخبار، ص 433.
۱۹.سایت جلال الدین علی الصغیر، اسئلۀ مهدویۀ، سوال 1185
🟤سفیانی
#بخش_اول
مواضع سفیانی در برابر اهل بیت علیهم السلام و شیعیان
راویان حدیث، در نفاق، بدرفتاری و دشمنی او با خدا، پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت مهدی علیه السلام اتفاق نظر دارند و روایاتی که در منابع شیعه و سنی درباره شخصیت و کردار او نقل شده یکسان یا نزدیک به هم است. از ابی قبیل روایت شده است که گفت: " سفیانی بدترین فرمانرواست، دانشمندان و اهل فضل را میکشد و از وجود آنها برای مقاصد خود
استفاده میکند. هر کس سرباز زند به قتل میرسد "[۲]
در جائی دیگر میگوید: سفیانی تا شش ماه کسانی را که نافرمانی کنند میکشد. با اره سر میبرد و در دیگها میپزد " [۳]
و از ابن عباس روایت شده است که گفت:
" سفیانی خروج کند و دست به کشتار زند او شکم زنان را به درد و اطفال را در دیگهای بزرگ بجوشاند. " [۴]
از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: اگر سفیانی را ببینی، پلیدترین انسان را دیده ای. او دارای رنگی بور و سرخ و بسیار کینه ای است، هرگز سر به بندگی خدا فرو نیاورده و مکه و مدینه را ندیده است میگوید: پروردگارا انتقام من با آتش است. [۵]
طبق روایات، کینه او نسبت به اهل بیت علیهم السلام، از بارزترین ویژگیهای اوست، بلکه از روایات چنین برمیآید که نقش سیاسی او ایجاد فتنه مذهبی میان مسلمانان و تحریک اهل تسنن علیه شیعیان تحت شعار یاری سنیها است در حالی که او مزدور زمامداران کفر غربی و یهودیان است.
از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: ما و ابو سفیان دو خاندانیم که دشمنی ما بر سر خداست. ما گفتیم خداوند راست گفت و آنها گفتند خدا
دروغ گفت. ابو سفیان به جنگ پیامبر برخاست و معاویه فرزند ابو سفیان به جنگ علی بن ابی طالب رفت و یزید پسر معاویه به نبرد با حسین بن علی علیه السلام پرداخت و سفیانی به مصاف با قائم علیه السلام برخیزد " [۶]
همچنین نقل شده که فرمود: گویا من سفیانی (یا رفیق او) را میبینم که در زمینهای سرسبز شما در کوفه اقامت گزیده و منادی او ندا میدهد، هر کس سر یک تن از شیعیان علی را بیاورد هزار درهم پاداش اوست، در این هنگام همسایه بر همسایه حمله برده و میگوید این شخص از شیعیان است. پس گردن او را میزند و هزار درهم جایزه میگیرد، آگاه باشید که در آن روز، فرمانروائی شما بدست حرامزادگان خواهد افتاد. و گویا هم اینک " شخص نقابدار " را میبینم. پرسیدم: شخص نقابدار کیست؟ فرمود: مردی است از شما که سخن شما را
میگوید، نقاب میپوشد، شما را گرد آورده و میشناسد اما شما او را نمیشناسید و مردان شما را یکایک با عیب جوئی بدنام میکند، آگاه باشید که او زنازاده ای بیش نیست[۷]
ما در لبنان، نمونههایی از این نقابداران را که مزدور یهودیانند، دیده ایم که به مناطق مسلمان نشینی که تحت نفوذ آنهاست وارد شده و در حالی که چهرههای سیاه خود را زیر ماسکهای سیاه رنگ یا رنگهای دیگر مخفی نموده اند مؤمنان را شناسائی و به همدستان خود معرفی و آنها را به قتل رسانده، یا دستگیر و زندانی می کنند. و سفیانی دست آموز آنهاست و نقابداران وی از نوع نقابداران همین گروه هایند.
در روایت دیگری آمده است: سواران سفیانی به جستجوی اهل خراسان میآیند و شیعیان آل پیامبر صلی الله علیه و آله را در کوفه می کشند، آنگاه اهل خراسان در جستجوی حضرت مهدی علیه السلام بیرون می آیند " [۸]
برخی از روایات رنگ پرچم سفیانی را سرخ عنوان کرده اند که نشانه سیاست
خونین او است، همچنانکه از امیر المؤمنین علیه السلام روایت شده که فرمود: " برای آن نشانههایی است... خروج سفیانی با پرچم سرخ، که فرمانده اش مردی از قبیله " بنی کلب " است [۹]
#ادامه_دارد
پی نوشت
۲. نسخه خطی ابن حماد ص ۷۶.
۳. نسخه خطی ابن حماد ص ۸۰.
۴. نسخه خطی ابن حماد ص ۸۴.
۵. بحار: ۵۲ / ۳۵۴.
۶. بحار: ۵۲ / ۱۹۰.
۷. بحار: ۵۲ / ۲۱۵.
۸. نسخه خطی ابن حماد ص ۸۲.
۹. بحار: ۵۲ / ۲۷۳.
🟤سفیانی
#بخش_اول
خط و مشی سیاسی و فرهنگ سفیانی
روایات، نشان میدهند که سفیانی دارای فرهنگ و آموزش غربی است و چه
بسا بزرگ شده همانجا باشد. در کتاب " غیبت " شیخ طوسی از بشر بن غالب
به صورت مرسل [۱] روایت شده که گفت: سفیانی در حالی که نصرانی شده، صلیب بر گردن، از سرزمین رومیان می آید. او رئیس گروه است. [۲]
یعنی او در اصل مسلمان بوده، سپس مسیحی شده و از سرزمین غرب وارد شام
گشته و حرکت خود را آغاز میکند.
خط و مشی سیاسی او به غرب و یهودیان گرایش دارد و با حضرت که دشمن
غربی هاست به نبرد میپردازد و با ترکان یا هواداران ترکها که احتمالا روسها هستند
وارد جنگ می شود. سفیانی در حین نبرد با حضرت، از دمشق به رمله فلسطین
جایی که شورشیان رومی در آنجا فرود می آیند، پناه می برد.
و آشکار است که او بعنوان خط مقدم دفاع از یهودیان و رومیها وارد پیکار با
حضرت مهدی علیه السلام میشود. روایات از شکست یهودیان که با شکست سفیانی
ایجاد خواهد شد سخن گفته اند.
نشانه دیگر گرایش وی به غربیها این است که باقیمانده نیروهای سفیانی، پس
از شکست و کشته شدن او به سوی غرب می گریزند، آنگاه یاران امام مهدی علیه السلام آنها را بازگردانده و به قتل میرسانند.
از ابن خلیل ازدی، روایت شده است که گفت: از ابو جعفر (امام باقر علیه السلام) شنیدم که درباره این آیه شریفه که میگوید: (وقتی آنان عذاب ما را احساس کردند به ناگاه از آن گریختند. (به آنان گفته شود) فرار نکنید و به سوی آنچه در آن متنعم بودید و به سوی خانه هایتان
بازگردید. شاید از شما سؤال شود [۳] فرمود: " وقتی قائم قیام کند و سپاهی بسوی بنی امیه به شام گسیل دارد، آنان به سوی روم (غرب) گریزند رومیان به آنها گویند: ما، شما را به سرزمین خود راه ندهیم مگر اینکه به آئین مسیحیت درآئید، آنگاه صلیب به گردن خود آویزند و رومیان آنان را بپذیرند. وقتی یاران قائم علیه السلام به قصد نبرد با رومیان، رویاروی آنان فرود آیند، رومیان از آنها درخواست امان و صلح کنند اما یاران قائم گویند: امان ندهیم مگر افرادی که از ما نزد شماست به ما برگردانید.
سپس رومیان آنها را به یاران قائم علیه السلام باز گردانند و این است معنی فرموده خداوند: فرار نکنید و به سوی آنچه در آن متنعم بودید و به سوی خانه هایتان بازگردید. شاید مورد سؤال واقع شوید " سپس فرمود: او (حضرت) از آنها از گنجها سؤال کند. در حالی که بهتر از هر کس از آنها آگاه است، آنها این آیه را میخوانند: وای بر ما که سخت ستمکار بودیم، پیوسته این گفتارشان بود تا آن که ما همه را طعمه درو شده بی جان ساختیم، با شمشیر [۴]
و معنی این جمله که " هنگامی که یاران قائم رویاروی آنان قرار گیرند، آنها امان طلبند این است که یاران حضرت، نیروهای خود را در مقابل رومیان آماده میکنند و آنان را مورد تهدید قرار میدهند و مراد از بنی امیه یاران سفیانی است که در روایات دیگر بدان تصریح شده است.
ظاهرا غربیها مشاوران و فرماندهان سپاه سفیانی اند که دارای موقعیت سیاسی
خوبی هستند، از این رو ماجرا تا آنجا کشیده میشود که حضرت مهدی علیه السلام و یارانش، رومیان را در صورت تسلیم نکردن این افراد، تهدید به جنگ میکنند.
#ادامه_دارد
پی نوشت:
۱. روایت مرسل به روایتی گفته میشود که سند آن ذکر نشده باشد.
۲. غیبت طوسی ص ۲۷۸.
۳. انبیاء / ۱۲ - ۱۳.
۴. بحار: ۵۲ / ۳۷۷ و آیه مذکور: انبیاء / ۱۵.
🟤یمن درعصر ظهور
#بخش_سوم
روایات، حادثه قیام یمانی را به تفصیل بیان نکردهاند،. و اینکه یمانی، بعد از قیام از یمن، حاکم منطقه و یا کشور خاصی شود، چیزی به دست ما نرسیده است و ابهام وجود دارد. اما به مؤمنان سفارش کردهاند که به هنگام آغاز جنبش یمانی در یاری او بکوشند. حتی برخی روایات، مخالفت با یمانی را حرام دانسته اند.
بنابر نظر مشهور و احادیث متعدد، محققین، خروج یمانی را همزمان و مقارن با خروج سفیانی دانسته (معنای همزمانی خروج، به آغاز خروج سفیانی به سمت عراق، بعد از جنگ قرقیسیا، اطلاق میشود. و بین خروج سفیانی از وادی یابس در اولین خروج تا خروج یمانی و خراسانی برای جنگ با سفیانی در عراق، حدود هفت یا هشت ماه فاصله است.) و مکان خروج یمانی را کشور یمن و منطقه صنعاء، معرفی کرده اند.
امام باقر (ع) در پاسخ این سؤال که قائم شما چه زمانی قیام می کنند فرمودند: ... و خروجُ السفیانیِّ من الشامِ والیمانیِّ من الیمن و خسفٌ بالبیداءِ.(شیخ صدوق. کمالالدین، ص331) ... هنگام خروج سفیانی از شام و خروج یمانی از یمن و فرو رفتن [سپاه سفیانی] در سرزمین بیداء.
سیر حرکت یمانی و فعالیتهای او به صورت دقیق و به تفصیل در روایات مربوط، منعکس نشده است. البته احتمال دارد که جزئیات این مسئله در کلمات پیشوایان معصوم بیان شده باشد، اما به دست ما نرسیده است. اما اگر محدود بودن روایات این موضوع، از نپرداختن پیشوایان دینی به آن سرچشمه میگیرد، احتمالاً این پنهانکاری، عمدی و به منظور پیشگیری از برنامه ریزی قبلی دشمنان برای مقابله با جنبش یمانی بوده است.
یمانی، هر چند اهدی الرایات است و طبق صریح روایات، مخالفت با یمانی، حرام و دشمن وی در آتش، می باشد و هر چند که یمانی، یه صراط مستقیم و حق دعوت می کند و مردم را به امام مهدی(عج)، فرا میخواند، اما ادعاهای همچون: فرمانده سپاه امام مهدی، وزارت، وکالت و نیابت خاصه یمانی، کرامات و معجزات برای یمانی و ارتباط مستقیم با امام مهدی، هر چند فی حد ذاته برای یمانی، ممکن است اما دلیل روایی و حدیثی که به این مسائل و ویژگی های برای یمانی، تصریح شده باشد، نداریم و ثابت نیست و در احادیث، تصریحی به این مسائل اخیر، نشده است. اما ادعای عصمت و معصوم جلوه دادن یمانی و فرزند امام مهدی بودن یمانی، سخنی گزاف، باطل و کذب است. و هیچ دلیل روایی و حدیثی نداریم.
خروج و قیام یمانی، تنها نشانه بسیار نزدیک بودن ظهور امام مهدی را نشان می دهد و در احادیث و روایات، برای یمانی، نقش زمینه سازی و تمهید برای حکومت امام مهدی گزارش نشده است. بلکه در مقابل، نقش زمینه سازی برای ظهور را در احادیث، بر عهده قومی از مشرق زمین (ایرانیان) نهاده شده است که با قیام مردی از قم (جاء رجل من اهل قم) آغاز و در ادامه توسط جانشین ایشان، رایۀ الخراسانی که نیز به عنوان پرچم هدایت است و همراه ایشان یاوران مهدی حضور دارند(معهم نفر من اصحاب قائم)، ادامه می یابد و ایرانیان، اولین شکست سفیانی را در عراق، را به سفیانی تحمیل کرده و آنگاه پرچم خراسانی و ایرانیان، برای بیعت با حضرت، نزد امام مهدی، فرستاده میشود.
از امام باقر علیه السلام نقل شده است: ... فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِيُّ بَعَثَ إِلَيْهِ بِالْبَيْعَةِ. (شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 452. این حماد، الفتن، ص 216) ... وقتی حضرت مهدی ظهور فرمودند برای بیعت، نزد ایشان می روند. و اما در اینباره که آیا یمانی، محضر مبارک امام مهدی را درک می کند یا خیر، به دلیل فقدان روایات معتبر، نمی توان قاطعانه قضاوت کرد. در عین حال، در میان احادیث، اشارههایی به اتصال نهضت یمانی به زمان ظهور و رسیدن یمانی به فیض درک محضر امام مهدی و وزیر بودن از جانب ایشان، وجود دارد.
#ادامه_دارد
🟤«تغییر» و «بداء» در نشانههای حتمی ظهور؟
بخش #اول
سوال این است آیا در نشانههای ظهور و بخصوص در علائم حتمی همچون سفیانی، ندای آسمانی و... ، امکان تغییر و بداء بلکه عدم وقوع، مطرح است؟
آیا ممکن است امام زمان، ظهور کند اما هیچکدام از علائم، اتفاق نیفتد؟
معرفی نشانههای حتمی ظهور
صدوق در کتاب کمال الدین، با سلسه اسناد معتبر[1] از امام صادق، علائم حتمی ظهور را برمیشمرد:
قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ: الْیمَانِی وَ السُّفْیانِی وَ الصَّیحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِیةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیدَاء[2]
احادیث متعدد بر ضرورت وقوع حتمی این نشانهها، تاکید دارند که بداءپذیر نیستند و حتما رخ خواهند داد:
عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ فَجَرَى ذِكْرُ الْقَائِمِ فَقُلْتُ لَهُ أَرْجُو أَنْ يَكُونَ عَاجِلًا وَ لَا يَكُونَ سُفْيَانِيٌّ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِي لَا بُدَّ مِنْهُ [3]
و ظهور بدون سفیانی نخواهد بود و با حضرت ولیعصر، خواهد جنگید:
لَا يَكُونُ قَائِمٌ إِلَّا بِسُفْيَانِي[4]؛ وَ السُّفْيَانِيُّ يُقَاتِلُ الْقَائِمَ[5]
مستند بداء در نشانههای حتمی ظهور؟
تنها اشکال به نظریه عدم تغییر در نشانههای حتمی ظهور، مستند به روایتی به نقل از امام جواد در کتاب الغیبۀ نعمانی میباشد:
كُنَّا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضَا فَجَرَى ذِكْرُ السُّفْيَانِيِّ وَ مَا جَاءَ فِي الرِّوَايَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ هَلْ يَبْدُو لِلَّهِ فِي الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ يَبْدُوَ لِلَّهِ فِي الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِيعَادِ وَ اللَّهُ لا يُخْلِفُ الْمِيعاد[6]؛ [7]
نزد امام جواد عليهالسلام بودیم. از سفیانی و روایاتی که بر آن اساس قیام او حتمی خواهد بود، سخن به میان آمد. به حضرت عرض کردم: آیا خداوند در نشانه های حتمی، بداء امکانپذیر است؟ فرمود: آری. عرض کردیم: میترسیم در ظهور قائم نیز بداء روا دارد! فرمود: ظهور قائم از میعاد و وعدههای الهی است و خداوند خلف وعده نمیکند.
شایان ذکر است، منظور از «میعاد» در متن حدیث، که خدواند به آن وعده حتمی داده و تخلفناپذیر است (وَ اللَّهُ لا يُخْلِفُ الْمِيعاد)، اشاره به وعده قرآن، به جانشینی حکومت صالحان، است و هو قوله تعالى:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْض»[8]
خداوند به مومنین و صالحان، وعده خلیفه اللهی و جانشینی خود در زمین را تضمین داده است.
خبر از وقوع بداء در دایره علم بشر نیست
اگر بدون ضابطه و هرجا که قافیه، تنگ شد، بیان شود که بداء رخ داده و یا رخ خواهد داد، سنگ روی سنگ بند نمیشود. آنگاه صیحه آسمانی که در ماه رمضان قرار است رخ دهد و معیار مهم شناخت امام مهدی است، نیز مشمول این سخن، قرار خواهد گرفت و دیگر نمیتوان سره را از ناسره تشخیص داد.
مدعیان دروغین و منادیان ندای شیطان در روی زمین، به راحتی میتوانند با ایجاد صیحههای مصنوعی در زمانهای دیگر با پیش فرض اینکه در زمان ندای آسمانی، بداء رخ داده، نشانههای دروغین را رونمایی کنند و به جهانیان معرفی کنند.
کافی است به سوءاستفاده مدعی دروغین مهدویت احمد اسماعیل بصری از ترویج بداء بیضابطه در نشانههای ظهور، توجه شود و یا به گفتههای برخی منتظران ظهور، نظر بیفکنیم که هرگاه آرزوها و پیشگوییهای شان، محقق نمیشود، به جمله مشهور و همیشگی خویش «بداء اتفاق افتاد»، پناه میبرند.
به عنوان مثال در وبسایت رسمی احمد اسماعیل بصری مدعی یمانی و مهدویت، چنین آمده است: «سفیانی از حتمیات است ولی در جزئیاتش بداء هست؛ مثلاً ممکن است سفیانی فلانی باشد، ولی بداء میشود و یکی دیگر سفیانی میشود، یا مثلاً قرار است سفیانی از شام خروج کند ولی بداء رخ میدهد و از جایی دیگر خروج میکند»[9]
بنابراین، در فلان نشانه، بداء رخ میدهد، اصولا در دایره علم و آگاهی ما نیست و در نتیجه ترویج آن نیز صحیح نیست و التزام به این سخن اشتباه «بداء رخ داد»، تبعات بسیار ناگواری دارد و باید از آن پرهیز شود.
#ادامه_دارد
پینوشت:
1. مهدی پور، پژوهشی پیرامون علائم حتمی ظهور، ص ۲۱-۲۲.
2. صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۶۵۰.
3. نعمانی، الغیبة، ص۳۰۱.
4. حمیری، قرب الاسناد، ص۳۷۴.
5. صدوق، معانی الاخبار، ص۳۴۶.
6. سوره آل عمران، آیه۹.
7. نعمانی، الغیبۀ، ص۳۰۳.
8. سوره نور، آیه۵۵.
9. سایت وارثون، وبسایت رسمی فارسی احمد اسماعیل بصری