eitaa logo
بیّنات
1.3هزار دنبال‌کننده
65.1هزار عکس
50.2هزار ویدیو
442 فایل
این کانال بر اساس اعتقاد به توحید و تحول بدون مرز کمال گرا، تحت لوای ولایت، تعقل و تدین ایجاد شده است. (کپی و انتشار، فقط با ذکر یک صلوات) (با عرض پوزش تبادل و تبلیغات نداریم)
مشاهده در ایتا
دانلود
8163141660.mp3
12.79M
⭕️ 🎤 🔹 منزل نورانی مادر آقای دکتر 🔹 تعبیر رهبر انقلاب از تهجد 🔹 آبادی دنیا با نور علیه‌السلام 🔹 وسعت بهشت مومن 🔹 مجنون، دلبسته به دنیا 🔹 اتاق مخصوص عبادت در برزخ 🔹 روانشناسی رنگ‌‌ها 🔹 رنگ پیراهن بهشتیان 🔹 حالات متغیر افراد در برزخ 🔹 باران برزخ، فقط جلوه رحمت خداست 🔹 روشنی بهشت از نور لبخند حضرت علیه‌السلام و حضرت علیها‌السلام 🔹 استراحت در برزخ 🔹 تابلوهای بهشتی 🔹 صدا زدن درب بهشت 🔹 بهشت دارالایمان 🔹 بهشتیان جلوه‌ای از علیه السلام 🔹 کشف تعلقات افراد از تابلوهای بهشتی 🔹 خطور ذهنی خانمی که تقدیرش را عوض کرد 🔹 خطبه طاووس 🔹 تابلوهای زنده برزخی ⏰ زمان: ٣٠:۵۶ https://eitaa.com/Bayynat
📸 واکنش به تجاوزهای رژیم صهیونیستی https://eitaa.com/Bayynat
19.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مراسم جشن و سرود جالب دختران تانزانیایی 🔹 جشن تکلیف دختران با حضور آیت‌الله دبیرکل مجمع جهانی علیهم السلام در مجموعه "ویپاز" کشور برگزار شد. 🔹این مراسم که برای اولین بار با شرکت دختران شیعه و سنی، و با قرائت سرودهای دینی و انقلابی از جمله «سلام فرمانده» برگزار شد، جلوه‌های زیبایی از علاقه نوجوانان این کشور به اسلام ناب را به همراه داشت. https://eitaa.com/Bayynat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شعار اردنی‌ها مقابل سفارت ایالات متحده: آمریکا شیطان بزرگ است https://eitaa.com/Bayynat
⭕️ زلزله صبح امروز 23 مهر، در افغانستان ۶.۴ ریشتر بود که در مشهد نیز احساس شد. https://eitaa.com/Bayynat
❇️ را دیدم، خیلی ناراحت بود، پرسیدم چیزی شده؟ گفت: دیشب با بچه‌ها رفته بودیم شناسایی‌، هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن ماشاالله عزیزی رفت روی مین و شهید شد. عراقی‌ها تیراندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم. تازه فهمیدم نگران بازگرداندن هم‌رزمش بوده! هوا که تاریک شد، حرکت کرد و نیمه‌های شب برگشت، آن‌هم خوشحال و سرحال! مرتب داد می‌زد امدادگر، امدادگر ... سریع بیا، ماشاالله زنده است! بچه‌ها خوشحال شدند، مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب... ولی گوشه‌ای نشست و رفت توی فکر. رفتم پیش گفتم: چرا تو فکری؟ با مکث گفت: ماشالله وسط میدان مین افتاد، آن‌هم نزدیک سنگر عراقی‌ها امّا وقتی رفتم آن‌جا نبود، کمی عقب‌تر پیدایش کردم و در مکانی امن!!! بعدها ماشاالله ماجرا را این‌گونه توضیح داد: خون زیادی از من رفته بود و بی‌حس بودم. عراقی‌ها هم مطمئن بودند زنده نیستم. حال عجیبی داشتم، زیر لب فقط می‌گفتم یا ، هوا تاریک شده بود، جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد. چشمانم را به سختی باز کردم. مرا به آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد و مرا به نقطه‌ای امن رساند. من دردی احساس نمی‌کردم. آن آقا کلی با من صحبت کردند، بعد فرمودند: کسی می‌آید و شما را نجات می‌دهد، او دوست ماست. لحظاتی بعد آمد. با همان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم. آن ، را دوست خودش معرفی کرد، خوشا به حالش. 🥀 📚 سلام بر ابراهیم، ص١١٧. https://eitaa.com/Bayynat