🔸شخصیتی مانند حضرت #آیت_الله_خامنهای برای رهبری انقلاب نداریم
آیت الله #امینی در دیدار با مسئولان بسیج اساتید و نخبگان حوزه علمیه قم:
🔹بهترین رهبر ایشان هستند؛ با این که سال ها گذشته است، ما فردی مثل ایشان(رهبری)نداریم، اگر خدای نکرده حادثه ای رخ دهد، ما پناهی جز ایشان نداریم.
🔹شبهه هایی درباره آقای خامنه ای مطرح می شود، ولی واقعا آنچه ما دیدیم از اول تا آخر، هنوز آقای خامنه ای همانی است که از اول بوده است.
🔹الان هم خواستار ایشان هستیم، قبلا هم خواستار ایشان بوده ایم. همیشه دعاگوی ایشان بوده ام، حتی در نماز شب ها دعایشان می کنم. باید دعا کنیم خداوند طول عمر به ایشان دهد.
https://eitaa.com/Bayynat
⬅️ خواب عجیب #علامه_امینی(ره) درباره عذاب شمر
🔹 علامه #امینی(ره) میگوید:
مدتها فکر میکردم که خداوند چگونه شمر را عذاب میکند؟
در عالم رویا دیدم، آقا امیرالمؤمنین علیهالسلام در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستادهام. دو کوزه نزد ایشان بود. فرمود: این کوزهها را بردار و برو از آنجا آب بیاور. اشاره به محلی فرمود که بسیار با صفا و طراوت بود؛ استخری پر آب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود. کوزهها را برداشته و رفتم آنجا و آنها را پر آب نمودم.
ناگهان دیدم هوا گرم شد و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر میشود. دیدم از دور کسی رو به من میآید. هر چه او به من نزدیکتر میشود، هوا گرمتر میگردد؛ گویی همه این حرارت از آتش اوست. در خواب به من الهام شد که او #شمر، قاتل حضرت سیدالشهداء علیهالسلام است. وقتی به من رسید. دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست. آن ملعون هم از شدت تشنگی، به هلاکت نزدیک شده بود رو به من نمود که از من آب را بگیرد. مانع شدم و گفتم، اگر هلاک هم شوم، نمیگذارم از این آب قطره ای بنوشد.
حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت مینمودم. دیدم اکنون کوزهها را از دست من میگیرد؛ آنها را به هم کوبیدم، کوزهها شکست و آب آنها به زمین ریخت و بخار شد.
او که از من ناامید شد، رو به استخر نهاد. من بیاندازه غمگین و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آن استخر بیاشامد و سیراب گردد. به مجرد رسیدن او به استخر، چنان آب استخر ناپدید شد که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است؛ درختان هم خشکیده بودند. او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت، هر چه دورتر میشد، هوا رو به صافی و شادابی رفت و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند. به حضور حضرت علی علیه السلام شرفیاب شدم، فرمودند:
خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب میدهد. اگر یک قطره آب آن استخر را مینوشید از هر زهری تلختر و از هر عذابی برای او درد ناکتر بود. بعد از این فرمایش، از خواب بیدار شدم.
📙داستان دوستان، ج ۳، ص ۱۶۳.
https://eitaa.com/Bayynat