eitaa logo
بیّنات
1.4هزار دنبال‌کننده
63.6هزار عکس
49هزار ویدیو
437 فایل
این کانال بر اساس اعتقاد به توحید و تحول بدون مرز کمال گرا، تحت لوای ولایت، تعقل و تدین ایجاد شده است. (کپی و انتشار، فقط با ذکر یک صلوات) (با عرض پوزش تبادل و تبلیغات نداریم)
مشاهده در ایتا
دانلود
بیّنات
🎥 شاعر دودمه مشهور #مکن_ای_صبح_طلوع کیست؟ https://eitaa.com/Bayynat
شعر بسیار زیبای که به شکلی بسیار زیبا تمام صحنه عاشورا، و حال و هوای عصر عاشورا و روز و شب تاسوعا را به تصویر می‌کشد، سروده مرحوم کربلایی (ره)، پدر بزرگوار آیت الله بهجت(ره) می‌باشد که چند بیت آن هم به قدری مشهور است که در تمام مداحی‌ها و توسط تمام مداحان و با همخوانی مردم خوانده می‌شد و آن قطعه سوزناک، امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح چون شعر از نظر معنایی بسیار پرمعنی، پر از استعارات و صناعات شعری است که صحنه های بسیار غم انگیز، عاشقانه و عارفانه عاشورا را به تصویر می‌کشد، مداحان بیشتر ابیات ساده‌تر و عامیانه آن‌ را استفاده می‌کنند، اما مداح عزیز میثم مطیعی که از اشعار سنگین‌تری استفاده می‌کند، این شعر را به صورت کامل‌تری اجرا کرده است. متن کامل شعر مرحوم کربلایی (ره) با نام: هان که گوی فلک صدق به چوگان من است ساحت کون و مکان عرصه میدان من است دیده فتح ابد عاشق جولان من است هر چه در عالم امر است به فرمان من است پیش ما آتش نمرود گلِ بستان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع «هان و هان ناقه حقیم» مجوئید حیَل «تا نبرد سرتان را سرِ شمشیرِ اجل» «پیش جان و دل ما آب و گلی را چه محل؟» «کار حق کن فیکون است نه موقوف علل» بی فروغ رخ او. جان و جهان بی جان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع ظهر فردا عملِ مذهب رندان بکنم «قطع این مرحله با مرغ سلیمان» بکنم حمله بر شعبده از دولت قرآن بکنم «آنچه استاد ازل گفت بکن»، آن بکنم عاقبت خانه ظلم است که آن ویران است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع «نقدها را بود آیا که عیاری گیرند تا همه صومعه داران پی کاری گیرند» و به تاریکی شب ره به کناری گیرند صادقان زآینه صدق، غباری گیرند صحنه مشهد ما صحن نگارستان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع گفت عباس که: من از سر جان برخیزم از «سر جان و جهان دست فشان برخیزم» «از سر خواجگی کون و مکان برخیزم» من «ببویت ز لحد رقص کنان برخیزم» این چه روح است و کرامت که در این یاران است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع در شب قتل، نگفت از سر و سامان، زینب «داشت اندیشه فردای یتیمان، زینب» گفتی از یادِ پریشانی  طفلان، زینب داشت آن شب همه گیسوی پریشان، زینب» این چه خوابی است که در خوابگه شیران است؟ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع 👇👇👇