در جانِ ماست
شوقِ شهادت الی الابد
وقتی به سیدالشهدا اقتدا کنیم
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت سردار سر افراز سپاه
"شهید حاج قاسم سلیمانی"
🔹صفحه ۶۶_۶۸
#پارت_بیست_و_هشتم 🦋
((جزیره مجنون جنوبی))
یک نمونه دیگر از سختی هایی که بچه های اطلاعات متحمل می شدند،مربوط به شناسایی هایی بود که در #جزیره_مجنون جنوبی انجام می دادند.
خب! من به خاطر اهمیت کار #اطلاعات ، سعی می کردم تا همیشه با بچه های این واحد ارتباط داشته باشم و معمولا محل استقرارم را نزدیک آن ها تعیین میکردم تا پیگیر کارشان باشم و حتی بعضی مواقع همراهشان بدم و منطقه را ببینم.
جزیره جنوبی، منطقه ای باتلاقی بود و پوشیده از چولان و این حرکت بچه ها را خیلی مشکل میکرد.
محمد حسین آمد پیش من و گفت:
《ما در این محور مشکل آبراه داریم، یعنی مسیری که قایق⛵بلم بتواند در آن حرکت کند، وجود ندارد.》
قرار شد یک روز به اتفاق هم برویم و منطقه را از نزدیک ببینیم. من،محمد_حسین، #اکبر_شجره و یک نفر دیگر از بچه ها به وسیله بلم برای شناسایی رفتیم.آن جا بود که من دیدم این بچه ها چه شرایط سختی را می گذرانند،اما به روی خود نمی آوردند.
باتلاق روان بود و آب تا سینه آدم می رسید.
چولان ها به قدری کوتاه بودند که اگر به حالت عادی درقایق می نشستی در دید #عراقی_ها قرار می گرفتی؛بنابراین مجبوربودند خم شوند و حرکت کنند،ازطرفی منطقه پر از جانوران مختلف بود.
...
بسم الله القاصم الجبارین
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
همان روز که من همراهشان بودم ،وقتی جلو می رفتیم، چشمم به یک افعی افتاد که روی یک تکه یونولیت چمبره زده بود!😥
نزدیکش که شدیم،متوجه ما شد و سرش را بلند کرد.
وقتی به من نگاه کرد،دیدم که چشمان بزرگ وحشتناکی دارد که حتی از چشم های جغدهم بزرگ تر است.
هنگامی که از کنارش ردشدیم،گردنش را کشید و به طرف ما حمله کرد.
در همین موقع
محمدحسین، خیلی عادی آن را با یک تیر خلاص کرد.
وقتی از #شناسایی برگشتیم ومن پایم را روی خشکی گذاشتم، احساس عجیبی داشتم!
تمام بدنم می سوخت و علتش هم وضعیت آن باتلاق بود.محمدحسین و بچه ها، شب ها در این باتلاق که پر از وحشت و #اضطراب بود،
راه می رفتند و فعالیت می کردند.
یکی از کارهای بسیارمهم و در عین حال عجیبی که آن ها انجام دادند،درست کردن آبراه بود؛کاری که درطول جنگ بی سابقه بود!!👌
آن شب ها تا صبح می رفتند و با داس چولان ها را زیرآب می بریدند تا بتوانند مسیرحرکت قایق ها را باز کنند؛آن هم نه یک متر و ده متر،بلکه چیزی حدود چهارکیلومتر.
آن چنان با عشق و علاقه کارمی کردند که اگر کسی از نزدیک شاهدفعالیت هایشان نبود،فکر می کردآن ها در بهترین شرایط به سرمی برند.
آنچه برای آن ها مهم بود،موفقیت درانجام ماموریت بودوقتی به نتیجه می رسید،شادی در چهره آن ها موج می زد؛شادی که مارا هم خوشحال می کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم یاد رفیقان کرده امروز
دلم گرفته شهیدان
مرا ببرید
⚘﷽⚘
تنها راه نجات ، ظهور اوست . . .
.
وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَيٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
ما آنها را از عذاب نزديك (اين دنيا) قبل از عذاب بزرگ (آخرت) ميچشانيم شايد باز گردند.
سجده_۲۱
کاش بفهمند مردم دنیا
که دیگر راهےنمانده جز آمدن تو
چارهےِ سامان این دنیاے آشفته فقط تویے . . .
يابن الحسن
شبها بدون آمدنت صبح میشوند
و من روز به روز در حسرتِ دیدار تو میسوزم
مولایم؛ کے شود بیایے؟
دلم آن شب رؤیایےِ دیدار را تمنا میکند
آن لحظه طوفانے را
آن ساعت عاشقے را
دلم یک جرعه دیدار میخواهد
به عقربههاےساعت نگاه میکنم؛
و ذره، ذره آب میشوم
چه سخت میگذرد روزها وشب هاے تاریک نبودنت
اما لحظه لحظه هاے تلخ این انتظار حلاوت وصال را به من مژده میدهد
و به راستے چه زیباست مجنون تو بودن . . .
در افق آرزوهایم
تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم...
#عکس_ماندگار
🔷سردار شهید حاج قاسم
سلیمانی در جمع جانبازان
کرمان...
#روزشمار_نیمه_شعبان
#الفبای_رفاقت_با_امام_زمان
📆 فقط ۵ روز تا سالروز میلاد حضرت مهدی علیه السلام باقی مانده است...
🔸ت: تقویم
یکی از نشانه های رفاقت آنست که در تقویم، روز تولد دوست و رفیقت را نشانه می گذاری و برای روز تولدش بی قرار خواهی بود.
🌟نیمه شعبان سالروز میلاد توست و من بی قرار این روزهای باقی مانده تقویم تا شب میلادت هستم.
✨لیله نیمه شعبان سحری خوش دارد
سحر نیمه شعبان اثری خوش دارد
✳️امام صادق علیهالسلام می فرمایند:
شب نیمه شعبان بهترین شب بعد از شب قدر است
📚اثباة الهداة، ج ۷، ص ۱۶۲
#عکس_ماندگار
🔷سردار شهید حاج قاسم
سلیمانی در جمع جانبازان
کرمان...
✍شهید حاج قاسم سلیمانی
اغلب ماازیک حس مشترکی برخورداریم وآن،حس مغمومیت است.وقتی انسان چیزی راازدست می دهد،یابرای چیزارزشمندی تلاش می کند اماقدرت وصول به آن راندارد،احساس مغمومیت می کند.این مغمومیت نشاط آور است،پیروزی اور است،معنویت آور است..
به من خیلی مراجعه می کنند.هرکسی دستش به من می رسداین را میگوید:دعاکن شهیدبشوم..من به آنها می گویم دعاکنید خداوند این حال رادرشماحفظ کند. وای به روزی که انسان این حالت غم را،این حالت باختن را،این حس جاماندگی را دراثردنیا ازدست بدهد! اوخاسر است..
📚کتاب ذوالفقار ص۱۴۶
🌹🍃| #مادرانه
❣پست مادر شهید دهقان در روز تولد فرزندشان
به من گفتی صبوری کن.... صبوری.
صبوری کردم...
ببین.. صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد....
آری محمدرضا جان....
روزی که آمدی و چشمم به صورت معصوم و زیبایت افتاد از داشتنت بسیار خرسند شدم... بناگاه به یاد مادرم افتادم و جوان رعنایش...
حتی فکرش قلبم را پاره پاره میکرد...
میدانستم روزی تو را از دست خواهم داد و همین وظیفه ام را سنگین تر میکرد... با خودم نجوا میکردم: خدایا آیا من میتوانم؟؟؟اگر نتوانم!!! همین جگرم را می سوزاند...
وقتی نام دایی جاودانه ات را بر تو نهادم می دانستم که راهش را ادامه خواهی داد.....
روزها و شبها باهر بار شیر دادنت،در گوشت زمزمه ها میکردم.....
میدانستم میشنوی و میفهمی.....و روزی شنیده هایت را به کار خواهی بست.
محمدرضا جان میدانی با شهادتت چه جان تازه ایی در کالبد جامعه دمیدی؟؟؟
میدانی چه جوانان نیک سرشتی با یک نگاه آتشین تو به فطرت پاک خویش بازگشتند؟؟؟
میدانی چقدر زیبا راه را از بیراهه تمایز دادی و چقدر دست در راه مانده ها را گرفتی؟؟
امروز تولد بیست و سه سالگی توست... پسر عزیزم تو برای من همیشه بیست ساله ایی... من میدانم تو ماندگار شده ایی و این ما هستیم که میرویم....
پس تولد ماندگاریت مبارک باد..
منتظرم ببینم یازده روز دیگه مامان واسه تولد امسالت چی میگه😍😍
دست بیقراری که با رفتنش دلهایمان را دچار سندروم دلِ بیقرار کرد.
#حاج_قاسم_سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍فیلم قدیمی از شعرخوانی سپهبد شهید قاسم سلیمانی
🌷خاطره شنیدنی در مورد محل دفن سردار شهید سلیمانی
یوسف افضلی معاون ستاد عتبات عالیات و از نزدیکان خانوادگی #سردار_سلیمانی تعریف میکند:
🕊به همراه سردار بارها برای قرائت فاتحه بر سر مزار شهید یوسف الهی حاضر شده بودم و میدانستم فضای کنار این شهید والامقام جایی برای دفن یک پیکر را ندارد‼️ به شهید حاج قاسم عرض می کردم که حاج آقا فضای اینجا بسیار کوچک است و جای شما نمی شود😳که حاج قاسم در پاسخ به من افزود، افضلی از من گفتن بود...✋
حال که با پیکر تکه تکه شده شهید حاج قاسم روبهرو شده ایم😭 و شواهد امر حاکی از این است که برای دفن پیکر مطهر سردار فضای زیادی نیز نیاز نیست متوجه صحبت های آن روز شهید حاج قاسم شدهام😭
#انتقام_سخت
#خاطره3⃣
🔸ایثار و خلوص سردار
حمید حسنی همرزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی: ایشان خصایص اخلاقی بسیار زیادی همچون ایثار، از خودگذشتگی و مردم داری داشتند و به عنوان فرمانده هرگز به ما اجازه نمی دادند كه با مردم رفتار بدی داشته باشیم. ایشان به صله رحم خیلی اعتقاد داشتند و نیكی به پدر و مادر را سرلوحه كار خود قرار می دادند ایشان وقتی بعد از مأموریت به كرمان برمی گشتند بعد از فرودگاه مستقیم به رابر برای دستبوسی و دیدار با والدین می رفتند. خود ایشان به همسرشان و خانواده خود بسیار احترام می گذاشتند. حاج قاسم سلیمانی بسیار مظلوم بودند ایشان گاهی از خستگی زیاد در حسینیه پتویی زیر سرشان می گذاشتند و استراحت می كردند. آقای ترامپ مرتكب اشتباه بزرگی با به شهادت رساندن سردار سلیمانی شدی چرا كه حاج قاسم سلیمانی میلیون ها فرزند دارد و اگر گوشه ای ضربه ای به قاسم سلیمانی زدی باید نگران باشی كه از هزار گوشه به تو ضربه زده خواهد شد و انتقام سختی از شما می گیریم.
❣ #سلام_امام_زمانم❣
⚜کاش میشد یکبار از ته دل بگوییم
↫برای بدبختی و #بیچارگی ما، نه❌
↫برای درمان دردهای ما، #نه!!!
↫برای خوب شدن حال واوضاع ما، نه!
💥فقط
برای #دل_تنگی ما بیا ...
دلمان برایت تنگ شده💔 مهدی جان!
اما اوضاع دلهایمان
#خرابتر از این حرف هاست ...😔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
بسم الله القاصم الجبارین
🌸شهیده صدیقه رودباری در هجدهم اسفند سال 1340 در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد.روزهای نوجوانیش در سالهایی سپری شد که سرزمینمان در پیچ وتاب روزهای منتهی به پیروزی انقلاب بود.
🔅انقلاب که شد در مدرسه شان انجمن اسلامی را راه داخت وفعالیتهایش را منسجم تر کرد.خانواده ودوستانش صدیقه را آخر هفته ها در کهریزک ویا معلولین ذهنی نارمک پیدا می کردند.صدیقه آنها را شستشو می داد وبهشان رسیدگی می کرد.
🔅پس از انقلاب ،هیجان واحساس وصف ناپذیری پیدا کرده بود.مدام می گفت که"نباید در خانه بنشینیم وبگوییم که انقلاب کرده ایم .باید که در بین مردم باشیم وپیام انقلاب را به مردم برسانیم..".
🔅5 خرداد سال 59، از طرف جهاد سازندگی برای انجام فعالیتهای جهادی به شهر بانه کردستان اعزام شد.با توجه به شرایط بسیار سخت آن روزهای کردستان ،دوشادوش پاسداران بانه فعالیت می کرد در حالی که هیچ گاه اظهار خستگی نکرد...
🔅در سپاه بانه مسئول آموزش اسلحه به خانومها بود.علاوه بر آن مخابرات سنندج نیز محل فعالیت او به شمار می رفت.آنقدر فعال بود که یکی دوبار منافقین برایش پیغام فرستادند که
👈 "اگر دستمان به تو بیفتد ،پوستت را از کاه پر می کنیم".🤨
🍀خواهرش در ان روزها خواب دیده بود که اقایی نورانی وارد جمع می شود و صدیقه را صدا می کند وبا خودش می برد .از حاضرین سوال کرده بودند که این آقا چه کسی بود که گفتمد ایشان امام زمان بودند..تعبیر این خواب را که پرسیدند گفتند این دختر سربازی اش در راه اسلام قبول می شود...
🌹 در روزهای حضورش در سپاه بانه، فرمانده اطلاعات سپاه بانه ،شهید محمود خادمی کم کم به او علاقه مند شد.محمود که قبل از آن در جواب به دوستانش که پرسیده بودند که "چرا ازدواج نمی کنی؟" گفته بود:"هنوز همسری را که می خواهم برای خودم انتخاب کنم پیدا نکرده ام .من کسی را می خواهم که پا به پای من در تمام فراز ونشیب ها ،حتی در جنگ با دشمن هم رزم من باشد ومرا در راه خدا یاری دهد..."ولی محمود بعد از آشنایی با صدیقه رودباری تصمیم خود را گرفت وهمسر آینده خود را انتخاب کرد...
🥀28 مرداد سال 59، روزی بود که صدیقه ودوستانش خسته از مداوای مجروحین ودر حالی که پا به پای پاسداران دویده بودند،در اتاقی دور هم نشسته واستراحت می کردند.در همین هنگام دختری وارد جمع 3 نفره شان شد.صدیقه او را می شناخت.گاهی او را در کتابخانه دیده بود.آن دختر به بهانه ای اسلحه صدیقه را برداشت ومستقیم گلوله ای به سینه اش شلیک کرد.
👈پاسداران با شنیدن صدای شلیک گلوله به سرعت به سمت اتاق دویدند.محمود خادمی خود پیکر نیمه جان صدیقه را به بیمارستان رساند😢.او بیشتر از 3 ساعت زنده نماند و بالاخره به آرزوی خود که شهادت بود رسید.همانطور که در آخرین تماس تلفنی اش با خانواده اظهار داشت که "هیچ گاه به این اندازه به شهادت نزدیک نبوده است..."😭😭
👈پس از چند ساعت که از ان اتفاق دلخراش می گذشت،محمود با چهره ای غمگین وبرافروخته به جمع سپاهیان برگشت وبا حالت خاصی خبر شهادت او را اعلام کرد ودر آن جمع اظهار داشت"بچه ها من هم دیگه عمری نخواهم داشت.شاید خواست خدا بود که عقد ما در دنیای دیگری بسته شود..."
🌸شهید محمود خادمی حدود 2 ماه بعد،در 14 مهر سال 59 ،محمود خادمی فرمانده اطلاعات سپاه بانه در حالی که داوطلب شده بود که دوست بیمارشان را به بیمارستان برساند شهید شد وبه این ترتیب بود که محمود خادمی نیز پس از 2 ماه جدایی از صدیقه به او پیوست تا همانطور که خود گفته بود"عقدشان در دنیایی دیگر ودر آسمانها بسته شود..."
🔅🔅🔅مزار شهید صدیقه رودباری،قطعه 24/ردیف32/شماره8 بهشت زهرا(س)🔅🔅🔅
#شهیده_صدیقه_رودباری
#شهدا_عند_ربهم_یرزقونند
#شهادت_رویا_نیست
#آرزوی_شهادت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
❣ #سلام_امام_زمانم❣
⚜کاش میشد یکبار از ته دل بگوییم
↫برای بدبختی و #بیچارگی ما، نه❌
↫برای درمان دردهای ما، #نه!!!
↫برای خوب شدن حال واوضاع ما، نه!
💥فقط
برای #دل_تنگی ما بیا ...
دلمان برایت تنگ شده💔 مهدی جان!
اما اوضاع دلهایمان
#خرابتر از این حرف هاست ...😔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
🔰اگر با دوربینِ انصاف اندکی به اطراف نگاه کنی🧐 می بینی که #جنگ هنوز هم ادامه دارد. سرفه هایی که قصه ی جنگ را برای #جانباز_شیمیایی تداعی می کند
🔰 #ویلچری که چرخ هایش، روزگاری را حکایت میکند که رزمنده ای👤 دست و پایش را برای حفظ این #مملکت به ودیعه گذاشته است
🔰درمیان چشمک ستارگان🌟 شهر، رویای صادقه ای که دل خوشی #فرزند_شهیدی است.
🔰در کوچه پس کوچه های بی کسی، سنگ قبر بانام #شهیدِ_گمنام مونس روزهای تنهایی مادری♥️ است..
🔰در محله ی #انتظار، چشم هایی است که هنوز هم به در ِخانه دوخته شده تا شاید از عزیز سفرکرده خبری شود😔کمی آنطرف تر مردی با ایمان کوله پشتیِ #غیرت بر دوش با کاسه آبی بدرقه می شود به مقصد #دمشق.
🔰"محمد جنتی" هر چه داشت در طبق #اخلاص گذاشت و فدای #بانوی_دمشق کرد. مدافع بود هم برای حرم هم برای قلبش. شهادتش🌷 دل هیئت #فاطمیون و زینبیون و حیدریون را سوزاند. حاج حیدرِسوریه شهید و #جاویدالاثر شد .شاید هم میخواست قلبش💖 را در آنجا جا بگذارد.
🔰توسل به #امام_حسن(ع) سبب شد بعد از دوسال پیکرش⚰ بر گردد. و دلتنگی های فرزندانش کمی تسکین یابد. این روزها خانواده اش با نبودنش در کنار #خاطرات جامانده زندگی می کنند.
🔰ترکش های💥 زخم زبان عده ای، دلِ داغدار خانواده #مدافعان_حرم را می سوزاند💔
هنوز هم جنگ ادامه دارد...
#شهید_محمد_جنتی
#سالروز_شهادت
📅تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۱۲/۱۸
📅تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۰۱/۱۶
❣محل شهادت: سوریه
🗺محل دفن: تهران.بهشت زهرا
🌹🍃🌹🍃
49.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ امتحانسخت
تقدیم به سردار رشید اسلام سپهبد شهید حاج قاسمسلیمانی و یاران شهید همراهشون
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
#سردار دلگرمی #خانواده_مدافعان_حرم بود💔
با خواهر #شهید_علی_امرایی هم کلام میشویم. «اعظم امرایی» میگوید: «کار پدر و مادرم از جمعه تا امروز شده گریه. سردار، دلگرمی خانواده شهدای مدافع حرم بود.»😔
او از تیر ١٣٩۴می گوید، از لحظه شهادت سه شهید؛ «داعش در حال پیشروی بوده و #مدافعان_حرم، برای اجرای یک عملیات از منطقه درعا به سمت دمشق حرکت میکنند. برادرم علی، #ابراهیم_غفاری و #محمد_حمیدی با هم بودند که ماشینشان در اثر اصابت راکت منفجر میشود و هر سه نفر در یک زمان به #شهادت میرسند.😔 ماشینی که در آن #سردار_سلیمانی و چند نفر دیگر از مدافعان حرم بودند با فاصله ۱۷ دقیقه از ماشین برادرم به همان نقطهای میرسند که این سه نفر شهید شده و تکههای بدنشان در اطراف ماشین پراکنده شده بود.»💔
ما که آنجا نبودیم، اما همرزمان برادرم وقتی به دیدنمان آمدند ماجرا را روایت کردند. میدانم از جمعه تا الان، همه آن لحظات را چندبار مرور کرده اند و اشک ریخته اند.😔
سردار و همراهان وقتی در جاده به ماشین سوخته میرسند پیاده میشوند و از روی نشانهها متوجه میشوند این ماشین علی و دو نفر دیگر است. سردار جلو میرود و به بچهها میگوید کسی دست نزند☝️، تکههای بدن این سه شهید را خودم از لا به لای گدازههای ماشین جمع میکنم. بچهها اصرار میکنند اجازه بدهید ما جلو برویم. اما سردار میگوید بگذارید خودم این کار را انجام دهم. پیکر علی ما سوخته بود😭. هر چه میگردد از پیکرش جز یک دست، چیز دیگری پیدا نمیکند. انگشتر علی هنوز دستش بود💔. سردار، پیکر سوخته و مثله شده این سه نفر را لای پارچههای جداگانهای میپیچد. همرزمان میگفتند سردار با اشک تکههای بدن بچهها را جمع میکرد.😭 مدافعان حرم، دلیل اشکهای او را خیلی زود فهمیدند❗️ وقتی حاج قاسم سلیمانی به آنها گفت داعشیها برای ماشینی که من در آن بودم نقشه کشیده بودند.😞 ماشین علی امرایی و حسن و محمد را اشتباهی به جای ماشین ما زدند.»😭
حرف هایمان به اینجا که میرسد مادرشهید اشکها رااز صورتش پاک میکند و میگوید: «سردار زود بود برود. من مادرم، هنوزم داغدارم☝️. تا صدسال دیگر هم داغ علی برایم تازه است. اما خوشحالم که پسرم بلاگردان سردار شد. حاج قاسم باید میماند تا فقط با شنیدن نامش احساس امنیت کنیم. سردار باید میماند...»😔
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی