eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
124.2هزار عکس
132.6هزار ویدیو
214 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تمام زندگی و هستی ام فدای حسین چرا بمانم اگر نیستم برای حسین بگو به مرغ اجل روی بام ما منشین که چهار روز دگر مانده تا عزای حسین 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
... بنویسید قرار منو او جمعه ی بعد امروز که هر چه ایستادم نرسید 😔💔 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
‌‌‌‌‌🎆✨🌙--------------------🌟 بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد اللهم عجل لولیک الفرج 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸اولین تصویر از پیکر مجاهد شهید بعد از شهادت 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹پاسدار شهید محمد هادی امینی🌹 تو این بمیر بمیر ، بیماری و... هر کسی لایق شهادت نیست :) سلام مارو به ارباب برسون😭💔 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🔴 ماجرای شنیدنی اطاعت شهید بابایی از سرباز پادگانش! 🔸یکی از همرزمان شهید بابایی می‌گوید: نگهبان درب فرودگاه اهواز از ورودش به داخل ممانعت کرد، او بدون اهانت به نگهبان برگشت و در آن گرمای سوزان حدود نیم ساعت روی جدول نشست. 🔸به بنده حقیر، مسوول وقت فرودگاه، اطلاع دادند دم درب مهمان داری! رفتم و با کمال تعجب شهیدعباس بابایی را دیدم که راحت روی زمین نشسته، پس از سلام عرض کردم جناب بابایی چرا تو این گرما اینجا نشستی؟ 🔸خیلی آرام و متواضع پاسخ داد: نگهبان بنده خدا گفت هواپیما روی باند است و شما نمی‌توانی وارد شوی، من هم منتظر ماندم، مانع پرواز نشوم. در صورتی که شهید بابایی فرمانده معاون عملیات وقت نهاجا بود، نه به نگهبان اهانت کرد و نه خواستار تنبیه او شد، بلکه از من خواست که نگهبان را مورد تشویق قرار دهم. 💐شادی روح پرفتوح شهید بابایی 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌷 معمول این بود که تابستان ها بعد از پایان درس بچه ها, به اتفاق خانواده برای زیارت امام رضا(ع) به مشهد می رفتیم. تابستان ۶۵ بود. پدر مقدمات سفر را اماده کرده بود, اما یکی دو روز قبل از سفر, حسین گفت من برگ اعزام گرفته ام و دارم به جبهه می روم! خیلی ناراحت شدم. گفتم اعزامت را لغو کن! گفت نه! گفتم :به عقب بنداز! گفت: من برای این سه ماه تابستان ماموریت گرفتم, بعدش می خواهم برگردم به مدرسه! پدر هم موافق رفتنش نبود. مخالفت ما را که دید گفت:شما برید مشهد زیارت ,من را هم دعا کنید. من هم می روم جبهه انجا امام رضا(ع) را زیارت می کنم, چون اقا در جبهه هاست. دیگر جای اعتراض نگذاشت. 💐🎊 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌷 ساختمان حوزه نو ساز بود. هنوز وسایل گرمایشی نداشت. ما یک چراغ علاء الدین داشتیم که آن هم بوی نفت می داد و شب ها خاموش می کردیم. معمولا دو تا سه تا پتو روی خودمان می کشیدیم تا خوابمان ببرد.😔 یک شب از خواب پریدم. دیدم جعفر بدون اینکه پتویی رویش باشد در خود پیچیده و خوابیده.😱 یک پتو رویش انداختم و خوابیدم.😴 صبح با ناراحتی گفت: حمید تو پتو روی من انداختی؟ گفتم: آره! گفت: اگه می خواستم پتو بندازم که خودم می انداختم، باعث شدی، صبح یک ساعت دیرتر بلند شوم!😯 باید سر از کارش در می آوردم. یک شب بلاخره زودتر از جعفر بلند شدم. دیدم حدود دو ساعت قبل از اذان صبح بیدار شد. رفت سمت آشپزخانه و شروع کرد به تمیز کردن آشپزخانه. بعد هم جارو برداشت و شروع کرد به جارو کردن راهرو ها و کلاس ها. تا صدایی هم بلند می شد، سریع می رفت بالای راه پله تا کسی او را نبیند. کارش که تمام می شد، یک ساعتی را صرف نماز شب و عبادت کرد تا نماز صبح. بعد نماز هم بیدار بود تا شروع کلاس ها. به برکت جعفر حوزه همیشه تمیز بود. با این حال وقتی صبح کلاس ها شروع می شد، استاد که درس می گفت، چشم های جعفر به خاطر شب بیداری، و درس خواندن و مباحثه قبل از خواب، روی هم بود و ارام می خوابید. اما نکته عجیب این بود که وقتی استاد سؤالی می پرسید و کسی بلد بد نبود، جعفر چشم هایش را باز می کرد و جواب صحیح سؤال را می داد و باز چشم هایش را می بست! شهید جعفر رنجبران 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin