📌تلنگر.....
✅ به فکر #نمازت باش
مثل شارژ موبایلت!
✅ با صدای #اذان بلند شو
مثل صدای آلارم موبایلت
✅از انگشتات برای #ذکر استفاده کن
مثل صفحه کلید موبایلت
✅ #قرآن را همیشه بخوان
مثل پیام های موبایلت
#ماه_رجب
#أین_الرجبیون
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
حکایتی از توجه ویژه شهید❤️ #ابراهیم_هادی به #نماز_صبح
💠 سال ۱۳۵۹ 🗓بود. برنامه#بسیج تا نیمه شب ادامه یافت⏱
دو ساعت⏱ مانده به#اذان صبح کار بچهها تمام شد.#ابراهیم بچهها را جمع کرد.👥 از خاطرات کردستان تعریف میکرد.🗣 خاطراتش هم جالب بود هم خندهدار. 😂
بچهها را تا#اذان بیدار نگه داشت. بچهها بعد از نماز #جماعت_صبح به خانههایشان رفتند.#ابراهیم به مسئول بسیج گفت: اگر این بچهها، همان ساعت میرفتند👤 معلوم نبود🧐 برای #نماز بیدار میشدند یا نه، شما یا کار بسیج را زود تمام کنید😍 یا بچه ها را تا اذان صبح نگه دارید که نمازشان قضا نشود👌
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
وقتی صدای #اذان رو میشنید، دست از غذا خوردن میکشید و میرفت #نماز بخونه.
بهش اصرار میکردیم و میگفتیم: غذات سرد میشه، تمومش کن، بعد برو نمازت رو
بخون.اما محمود میگفت: آگه نروم نماز به خونم، #غذای روحم سرد میشه
سالروزشهادت
سردارشهید#محمود #شهبازی
التماس دعا
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
تشنگی امانش را بریده بود
از خط بر می گشت...
#روزه بود به سنگر که رسید
#اذان را گفتند آب را سمتش گرفتم و گفتم: بنوش به یاد لب های تشنه حسین علیه السلام...
لیوان را از دستانم گرفت و به دم سنگر رفت منتظر رفیق اش بود که او هم بیاید سوت خمپاره ایی آمد گرد و خاک شد چشمانم را که باز کردم او را غرق در خون یافتم ،سیرآبِ سیرآب...
الهی أنت أنت
و أنا أنا: تو تویی و من، منم ببخش...
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌸🌿
صدای #اذان را که میشنید
سرگرم هر کاری که بود رهایش میکرد🚶♂ و
آرام و بیصدا میرفت و مشغول #نماز میشد
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#فرمانده_دلهــا ✨
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🔻روستای سابقیه را تازه فتح کرده بودیم درگیری سنگینی داشتیم در آن درگیری ها،تانک را پشت دیواری از دید پنهان کردیم همان موقع گوشی همراه محسن شروع کرد به #اذان گفتن دائم الوضو بود.سریع پیاده شد و ایستاد به نماز بین آن همه سر و صدا و شلوغی با یک آرامش مثال زدنی نماز میخواند ما هم با تأسی او قامت بستیم برای #نماز_اول_وقت...
#شهید_محسن_حججی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
تشنگی امانش را بریده بود
از خط بر می گشت...
#روزه بود به سنگر که رسید
#اذان را گفتند آب را سمتش گرفتم و گفتم: بنوش به یاد لب های تشنه حسین علیه السلام...
لیوان را از دستانم گرفت و به دم سنگر رفت منتظر رفیق اش بود که او هم بیاید سوت خمپاره ایی آمد گرد و خاک شد چشمانم را که باز کردم او را غرق در خون یافتم ،سیرآبِ سیرآب...
الهی أنت أنت
و أنا أنا: تو تویی و من، منم ببخش...
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
علی خواب دیده بود #شهید میشود. صبح که بیدار شد حال هوای عجیبی داشت. رفت توی میدان مین منطقه #خیبر و شروع کرد و خنثی کردن مین های والمری. ۷۰۰- ۸۰۰ مین را خنثی کرده بود. جورابش را هم در آورده بود و چاشنی های شان را ریخته بود داخل آن. مطمئن بود شهید میشود.
می گفت: وقت #اذان شد. مردد بودم نمازم را بخوانم یا بقیه کار را تمام کنم. پیش خودم گفتم: بگذار این چند تا مین را هم تمام میکنم، بعد میروم سر وقت #نماز.
همان موقع پایش رفت روی مین.
تمام چاشنیهای داخل جوراب هم منفجر شد. پایش قطع شد و تمام بدنش هم زخمی؛ اما شهید نشد.
می گفت: چون نمازم را اول وقت نخواندم، از شهدا جا ماندم.
#شهید_علی_محمودوند🕊🌹
📚یادگاران، ج ۳۰
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#سیره_شهدا
📌نزدیک یک هفته بود که #سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد علیرضا غیبش میزد. بهش گفتیم: مشکوک میزنی علیرضا، کجا میری؟ گفت: وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین، من میرم به #فاطمه و #ریحانه ( دختر شش ساله و هشت ماهه اش ) زنگ میزنم...
📌یه شب رفتیم توی خانه هایی که #خالی شده بود، تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ #دشمن به شهر رو بگیریم. فرمانده مون گفت: می تونین از وسایل خانه ها مث #پتو استفاده کنین. شب که خواستیم بخوابیم، دیدم علیرضا بدون #پتو و ملحفه توی #سرما خوابید ، گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی؟ علیرضا گفت: شاید صاحب خانه راضی نباشه ...
📌شبها #نماز_شب می خوند. اولین نفر بود که بلند میشد #اذان می گفت و نماز جماعت برگزار می کرد. استاد قرانمون بود. شبها می یومد و می گفت بیایم سوره #ذاریات بخونیم...
#مدافع_حرم شهید علیرضا قلی پور
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
وقتی صدای #اذان رو میشنید، دست از غذا خوردن میکشید و میرفت #نماز بخونه.
بهش اصرار میکردیم و میگفتیم: غذات سرد میشه، تمومش کن، بعد برو نمازت رو
بخون.اما محمود میگفت: آگه نروم نماز به خونم، #غذای روحم سرد میشه
سالروزشهادت
سردارشهید#محمود #شهبازی
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
5.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فرقه شناسی آسان در اربعین
🔻 به علامت ظاهری آنها دقت کنید
#نماز متفاوت
#صلوات متفاوت
#تشهد متفاوت
#اذان متفاوت
هر کدام از این موارد را که مشاهده کردید،
یعنی داخل یکی از موکب های فرقه ای هستید، آرامش خود را حفظ کرده و محل را ترک کنید.
_حجتالاسلام حسین کرامتی
#اربعین #انحراف
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
رفته بود #کاخ_کرملین. قرار داشت با پوتین، تا رئیس جمهور #روسیه برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد. #اذان و اقامه اش را گفت، صدایش پیچید توی سالن، بعد هم ایستاد به نماز! همه نگاهش میکردند. میگفت در طول عمرش همچین لذتی از #نماز نبرده بوده.
پایان نماز پیشانیاش را گذاشت روی مهر. به خدای خودش گفت: «خدایا این بود کرامت تو ، یه روزی توی کاخ کرملین برای #نابودی_اسلام نقشه می کشیدند ، حالا منِ #قاسم_سلیمانی اومدم اینجا نماز خوندم.» 🥀
راوی: ابراهیم شهریاری
📚 سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران ص ۱۰۹
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin