#خاطرات_شهدا
#شهید_حمید_قنادپور
❣شب ۱۹ رمضان بود. تدمر، در مقر زینبیون مهمان حاج حمید بودم. هندوانه برایم آورد و کمی صحبت کردیم. بعد نیم ساعت خداحافظی کردم و به سمت تیفور رفتم تا به پست امدادمان سر بزنم. در مسیر بودم که صدای بیسیم بلند شد: «دکتر....دکتر لازم داریم.» صدای ابوذر بود، مسئول تیپ زینبیون. با موبایل زنگ زدم و گفتم: «حاج حمید که اونجاست. چرا هی پشت بیسیم میگید دکتر میخوایم؟ آبروی بهداری رو جلوی فرماندهها میبرید.» صدایش میلرزید: « دکتر قناد..... خود دکتر قناد مجروح شده»
بیسیم زدم به بچههای زینبیون تا حاج حمید را ببرند بیمارستان حمص. نرسیده به تیفور آمبولانسشان را دیدم. دویدم تا حاج حمید را ببینم. غرق خون بود و فقط میگفت: «یا فاطمه پسم نزنی. ایندفعه پسم بزنی پیش حضرت عباس شکایت میکنم.»
عمل و مداوا تا صبح طول کشید. دکتر حمید مسئول کل بهداری خودش را رساند به بیمارستان. به حاج حمید گفتم: « پزشکای خودمون اینجان. خیالت راحت باشه. قول میدم با هم برگردیم ایران.» نگاهی کرد و با صدای کم جانش گفت: «دکتر ...، دیگه بی فایده است. فقط قول بدید جنازمو ببرید حرم حضرت زینب(س). نمازمو تو حرم بخونید.»
راوی همرزم شهید قنادپور و مسئول بهداریون سوریه
#سالروز_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#خاطرات_شهدا
#شهید_حمید_قنادپور
❣شب ۱۹ رمضان بود. تدمر، در مقر زینبیون مهمان حاج حمید بودم. هندوانه برایم آورد و کمی صحبت کردیم. بعد نیم ساعت خداحافظی کردم و به سمت تیفور رفتم تا به پست امدادمان سر بزنم. در مسیر بودم که صدای بیسیم بلند شد: «دکتر....دکتر لازم داریم.» صدای ابوذر بود، مسئول تیپ زینبیون. با موبایل زنگ زدم و گفتم: «حاج حمید که اونجاست. چرا هی پشت بیسیم میگید دکتر میخوایم؟ آبروی بهداری رو جلوی فرماندهها میبرید.» صدایش میلرزید: « دکتر قناد..... خود دکتر قناد مجروح شده»
بیسیم زدم به بچههای زینبیون تا حاج حمید را ببرند بیمارستان حمص. نرسیده به تیفور آمبولانسشان را دیدم. دویدم تا حاج حمید را ببینم. غرق خون بود و فقط میگفت: «یا فاطمه پسم نزنی. ایندفعه پسم بزنی پیش حضرت عباس شکایت میکنم.»
عمل و مداوا تا صبح طول کشید. دکتر حمید مسئول کل بهداری خودش را رساند به بیمارستان. به حاج حمید گفتم: « پزشکای خودمون اینجان. خیالت راحت باشه. قول میدم با هم برگردیم ایران.» نگاهی کرد و با صدای کم جانش گفت: «دکتر ...، دیگه بی فایده است. فقط قول بدید جنازمو ببرید حرم حضرت زینب(س). نمازمو تو حرم بخونید.»
راوی همرزم شهید قنادپور و مسئول بهداریون سوریه
#سالروز_شهادت
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin